ابِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
برنامه عید الله 03 05 1400 (قسمت اول)
عنوان: ویژه برنامه عید غدیر
کلید واژهها: دهه ولایت؛ امامت؛ امیر المؤمنین؛ پیامبر؛ عید غدیر؛ شیعه!
استاد: حضرت آیت الله دکتر حسینی قزوینی
مجری: حجت الاسلام والمسلیمن مرعشی
مجری:
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیم، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، الْحَمْدُلِلَّه رَبّ العَالَمِینْ، وَصَلی الله عَلیٰ مُحَمّدٍ وَآلِه الطَاهِرین؛
عرض سلام، ادب و احترام دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف)
همچنین تبریک و شادباش می گویم خدمت همه شما عید الله اکبر را در ایام دهه ولایت و امامت هستیم. الحمد لله این توفیق را پیدا کردیم خداوند این منت را بر سر ما نهاد تا بتوانیم بار دیگر حداقل این روزگار و چرخش روزگاری که در مثل چنین ایامی تاج امامت بر سر مولای مان حضرت آقا امیر المؤمنین علی ابن ابی طالب نهاده شد را شاهد باشیم، روز غدیری دیگر را ان شاء الله بتوانیم تجربه کنیم.
در خدمت شما هستیم و محضر همه شما گرامیان ویژه برنامه عید الله را تقدیم می کنیم. ویژه برنامه ای که مخصوص همین ایام هست و ان شاء الله از امشب تا شام روز عید غدیر با حضور کارشناسان محترم و معتبر همیشگی برنامه در خدمت شما هستیم، ان شاء الله بتوانیم برنامه ای در خور شأن شما بینندگان عزیز را خدمت تان ارائه بدهیم.
امشب، شب ولادت حضرت امام هادی (علیه السلام) هست ان شاء الله این فرخنده ایام هم به این مناسبت و هم به مناسبت دهه مبارک ولایت بر همه شما محنا باشد. در حسن مطلع این برنامه در محضر حضرت استاد حضرت آیت الله دکتر حسینی قزوینی هستیم، ان شاءالله شروع برنامه به این گونه پیش خواهد رفت و این را به فال نیک میگیریم و بتوانیم تا انتها به همین سبک و سیاق پیش بیرویم ابتدا عرض ادبی محضرشان داشته باشیم و مثل همیشه از حسن مطلعهای زیبای زهرایی استفاده کنیم و ان شاءالله ادامه بحث را پی خواهیم گرفت. حضرت استاد محضرتان سلام عرض می کنم و خدمت تان تبریک می گویم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته!
السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّهَ اللَّهِ فِی أَرْضِه، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مِیثَاقَ اللَّهِ الَّذِی أَخَذَهُ وَ وَکَّدَهُ- ِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّهَ اللَّهِ وَ دَلِیلَ إِرَادَتِه، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِی ضَمِنَه، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع فَمَا شَیْءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَیْهِ السَّبِیل.
بنده هم خدمت بینندگان عزیز و گرامی در هر کجای این کره خاکی بیننده برنامه هستند و ما را مهمان کانون با صفای خانواده خودش قرار دادند خالصانه ترین سلامم را تقدیم می کنم موفقیت روز افزون برای همه عزیزان از خدای منان خواهانم.
ما هم طبق روال همیشگی تلاش مان بر این هست ابتدای امرمان یادی از صدیقه طاهره (سلام الله علیها) کرده باشیم باشد که مورد نظر حضرت ولی عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) قرار بگیرد دین، دنیا و آخرت مان بیمه صدیقه طاهره (سلام الله علیها) باشد.
شرمنده ام ز شوهر مظلوم خود علی * دست شکسته حامی مولا نمی شود
آن چه که مرحوم «علامه مجلسی» دارد، «سلیم ابن قیس» دارد وقتی خواستند علی را به مسجد برای بیعت ببرند صدیقه طاهره دست امیر المؤمنین را گرفت هر کاری کردند نتوانستند علی را از دست زهرای مرضیه خلاص کنند.
«قنفذ» با غلاف شمشیر نمی دانم چطور دلش آمد محکم بر بازوی صدیقه طاهره زد دارد آن چنان بازوی حضرت زهرا متورم شد که گویا یک بازوبند سیاه بر بازوی آن حضرت است.
شرمنده ام ز شوهر مظلوم خود علی * دست شکسته حامی مولا نمی شود
بر روی قبر من بنویسید دوستان * سیلی زدن مودت زهرا نمی شود
بعد از رسول اکرم یک دختر بیشتر باقی نماند و قرآن هم با صراحت می گوید (قُلْ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَى)
(قُلْ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَى)
بگو: من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی کنم جز دوست داشتن نزدیکانم [= اهل بیتم]؛
سوره شوری (42): آیه 23
قدرت متیقن این آیه صدیقه طاهره است به جای آن که بگویند زهرا پای خود را زمین نگذار بر روی چشم ما بگذار خاک زیر قدم زهرا را طوطیای چشم شان قرار بدهند این چنین زهرای مرضیه را مورد ضرب و شتم قرار می دهند.
بر باب خانه ام بنویسید رهبری * مثل امام فاطمه تنها نمی شود
جز طفل من که یار علی گشت پشت در * شش ماهه ای فدائی بابا نمی شود
من پشت در ز پای فتادم یکی نگفت * زهرا چرا ز روی زمین پا نمی شود
سقط جنین و سیلی و ضرب غلاف تیغ * این احترام ام ابیها نمی شود!
«صلی الله علیک یا سیدتی و مولاتی یا فاطمه الزهراء»
مجری:
طیب الله انفاسکم، الحمد لله فضا و دل های ما معطر و منور به نوری فاطمی و زهرایی شد؛ اما در ایام مخصوص ولایت بارها و بارها اساتید معظم و محترم از جمله حضرت استاد فرمودند چطور شما بزرگداشت عاشوراء را انجام می دهید تعظیم و اعزام می کنید به همان مقدار و بلکه بیش از آن چنین بزرگداشتی نسبت به غدیر انجام بشود.
در میان ائمه بزرگوارمان می بینیم افرادی را که جلوه غدیر را برای مان بیشتر مشخص کردند از جمله همان امام همامی که امشب میلاد مبارک شان هست. می بینیم صحبت های مختلفتی نسبت به مبحث ولایت در زیارت جامعه یا بحث غدیریه مشاهده می کنیم که این ها از حضرت آقا امام هادی به ما رسیده است.
ابتدای برنامه را با نام ایشان شروع می کنیم اما همان چیزی که خودشان خواستند و بارها و بارها در زندگی شان بر آن تأکید کردند باید بشناسید، باید معرفت پیدا بکنید. ان شاء الله از مطالب خودمان که معرفت افزایی و در راستای حرکت آقا امام هادی بود عقب نخواهیم نشست.
ان شاء الله بحث حدیث سفینه را که بسیار زیبا بود امشب پی خواهیم گرفت که همین هم تماماً در راستای فرمایشات امام هادی خواهد بود.
آن نازنین که وصف جمالش خدا کند * امشب خدا کند که نگاهی به ما کند
آن دلنواز از دل و از جان عزیزتر * باشد که درد جان و دل ما دوا کند
گویی علی به روی محمد کند نگاه * چون این پسر به روی پدر دیده وا کند
هادی دهم امام که در جامعیه اش * ایمای او حوائج مردم روا کند!
ان شاء الله که گوشه چشمی به ما کنند و محفل و دل ما با نور این حضرات منور و مشعشع بشود.
نام برنامه عید الله است قطعاً سرچشمه از همان عید الله اکبری هست که بزرگ ترین و بالاترین عید برای تمامی مردم عالم و جهان است. می خواهیم امشب بحث مان را شروع کنیم و راجع به غدیر بیشتر بشنویم.
غدیری که بارها و بارها تأکید شده که تک تک ماها نسبت به آن مسئول هستیم یعنی در نص غدیری که به ما رسیده است آمد شما وظیفه دارید این مطلب را به آیندگان خودتان منتقل بکنید. برنامه از حالت پژوهشی خودش هم سعی می کند خارج نشود با نگاهی به صحبت های که اهل سنت و مخالفین داشتند ان شاء الله بحث را پی خواهیم گرفت.
از همان ابتدا حدیث غدیر را بشنویم و این که آیا در منابع اهل سنت چیزی ذکر شد یا نشده است؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیم، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعین وَهُوَ خَیرُ نَاصِرٍ وَ مُعِینْ الْحَمْدُلِلَّه وَ الصَّلَاهِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِیَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِیَّهَ اللَّه وَ الّلعنُ الدّائمُ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ یَوم لِقَاءَ اللّه، وَأُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیرُ
من هم قبل از شروع سخن ولادت با سعادت آقا امام هادی (سلام الله علیه) را به پیشگاه مقدس بقیه الله الاعظم (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) و همه علاقمندان به اهل بیت عصمت و طهارت تبریک و تهنیت عرض می کنم.
خدا را به آبروی آقا امام هادی سوگند می دهم عیدی ما را در این ایام فرخنده فرج موفور السرور مولای مان بقیه الله الاعظم قرار بدهد ان شاء الله.
فقط نکته ای را برای این که اظهار ارادتی خدمت مولای مان امام هادی (سلام الله علیه) کرده باشیم با این که «بنی امیه» و «بنی العباس» تمام تلاش شان را به کار بردند جامعه را از اهل بیت جدا کنند مانع نقل فضائل اهل بیت بودند و این ها را آواره و در به در کردند. امام هادی و امام عسکری (سلام الله علیهما) افزون بر این که، زندانی سیاسی بودند افزون بر او زندانی نظامی هم بودند.
یعنی این ها را در داخل پادگان زندانی کرده بودند که دسترسی شیعیان به این بزرگواران امکان پذیر نباشد. ولی با همه این حال می بینیم بزرگان اهل سنت، علما وقتی به این بزرگواران می رسند تعابیر خیلی خوب، زیبا و عالی دارند.
آقای «ذهبی – متوفای 748» که از استوانه های علمی اهل سنت است در کتاب «العبر فی اخبار من غبر»، جلد 1، صفحه 364 وقتی به امام هادی می رسد می گوید
«وکان فقیها إماما متعبدا»
امام هادی یک فقیه، یک پیشوا و یک متعبد بوده است!
العبر فی خبر من غبر؛ اسم المؤلف: شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان الذهبی الوفاه: 748هـ، دار النشر: مطبعه حکومه الکویت – الکویت – 1984، الطبعه: ط2، تحقیق: د. صلاح الدین المنجد، ج 2، ص 12
این تعبیر، تعبیر خیلی بزرگی است همین تعبیر را جناب «یافعی – متوفای 768» در «مراه الجنان»، جلد 2، صفحه 119 دارد. «ابن کثیر دمشقی سلفی» شاگرد «ابن تیمیه» در «البدایه و النهایه»، جلد 11، صفحه 19 تعابیر خیی سنگینی نسبت به امام هادی (سلام الله علیه) دارد.
ولی از میان این ها «ابن سباغ مالکی – متوفای 855» در «فصول المهمه»، صفحه 270 عبارت های خیلی حماسی دارد می گوید:
«فضل أبی الحسن علیّ بن محمّد الهادی قد ضرب على المجره قبابه، ومدّ على نجوم السماء أطنابه، فما تعدّ منقبه إلاّ وإلیه نحیلها ولا تذکر کریمه إلاّ وله فضیلتها، ولا تورد محمّده إلاّ وله تفضیلها وجملتها، ولا تستعظم حاله سنیه إلاّ وتظهر علیه أدلّتها، استحقّ ذلک بما فی جوهر نفسه من کرم تفرّد بخصائصه ومجد حکم فیه على طبعه الکریم بحفظه من الثوب حفظ الراعی لفصائله فکانت نفسه مهذّبه وأخلاقه مستعذبه وسیرته عادله وخلاله فاضله ومبارّه إلى العفاه واصله وربوع المعروف بوجود وجوده عامره آهله، جرى من الوقار والسکون والطمأنینه والعفّه والنزاهه والخمول فی النباهه على وتیره نبویه وشنشنه علویه ونفس زکیه وهمّه علیه لا یُقاس بها أحد من الأنام ولا یدانیها، وطریقه حسنه لا یشارکه فیها خلق ولا یطمع فیها»
الفصول المهمه فی معرفه الأئمه؛ نویسنده : علی بن محمد أحمد المالکی ( ابن الصباغ ) (وفات : 855)، تحقیق: سامی الغریری، ناشر: دار الحدیث للطباعه والنشر، قم: 1422، ص1074
فضائل امام هادی تا ستارگان آسمان کشیده شده است و در هر کجا مناقبی گفته شود ریشه اش به امام هادی بر می گردد. هر کجا از کرم، فضل و ثناء سخن به میان آید بالاترین مرتبه آن را امام هادی دارا است. او دارای نفس مهذب، اخلاق برجسته، سیره معتدل، روح پاک و همت عالی داشت و در تمام فضائل منحصر بفرد بود.
با آن تلاشی که «بنی العباس» و قبل از آن ها «بنی امیه» داشتند بزرگان اهل سنت این چنین درباره این بزرگواران سخنان حماسی می آفرینند گمان نمی کنم این تعبیر را آقایان حتی در رابطه با خلفای خودشان را داشته باشند و به کار ببرند. این نیست جز این که خدای عالم (وَدِینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ)
(هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ)
او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیین ها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند!
سوره توبه (9): آیه 33
(کافرون، منافقون)
(یرِیدُونَ لِیطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ)
آنان می خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند؛ ولی خدا نور خود را کامل می کند هر چند کافران خوش نداشته باشند!
سوره صف (61): آیه 8
چراغی را که ایزد بر فروزد * هر آن کس پف کند ریشش بسوزد
هم ریشش و هم ریشه اش بسوزد.
به تعبیر «فخر رازی» می بینیم با این که، این همه از فرزندان صدیقه طاهره را کشتند، آواره کردند، خانه های شان را ویران کردند ولی در هر کوی برزنی و در هر شهر و روستایی الحمد لله سادات و فرزندان حضرت زهرا مملو هستند.
ولی از «بنی امیه» هیچ اثری نیست. حتی یک نفر که سرش به تنش بیارزد سراغ نداریم.
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوَلَایَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ (علیهم السلام)»
در رابطه با بحث غدیر از امشب شروع شد تا شب جمعه ان شاء الله باز ما در خدمت دوستان خواهیم بود. در رابطه با غدیر همیشه عرض کردیم سه محور را باید داشته باشیم:
1) معرفت افزایی، تبیین و بیان معارف غدیری و معرفت افزایی غدیری؛
2) بحث پاسخ به شبهات یا شبهه زدایی و دفاع؛
3) روشنگری.
با توجه به آن همه تأکیدات نبی مکرم که از روز اول اعلان رسالتش بعد از نزول آیه شریفه:
(وَأَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ)
و خویشاوندان نزدیکت را انذار کن!
سوره شعراء (26): آیه 214
بحث ولایت علی را مطرح کرد به تعبیری که آٔقای «طبری» در تاریخ شان، جلد 1، صفحه 542؛ «ابن اثیر» در جلد 1، صفحه 586
«فأخذ برقبتی ثم قال إن هذا أخی ووصی وخلیفتی فیکم فاسمعو له وأطیعوا قال فقام القوم یضحکون ویقولون لأبی طالب قد أمرک أن تسمع لابنک وتطیع»
تاریخ الطبری؛ اسم المؤلف: لأبی جعفر محمد بن جریر الطبری الوفاه: 310، دار النشر: دار الکتب العلمیه – بیروت، ج1، ص542
« فأخذ برقبتی ثم قال إن هذا أخی ووصیتی وخلیفتی فیکم فاسمعوا له وأطیعوا قال فقام القوم یضحکون فیقولون لأبی طالب قد أمرک أن تسمع لأبنک وتطیع»
الکامل فی التاریخ؛ اسم المؤلف: أبو الحسن علی بن أبی الکرم محمد بن محمد بن عبد الکریم الشیبانی الوفاه: 630هـ، دار النشر: دار الکتب العلمیه – بیروت – 1415هـ، الطبعه: ط2، تحقیق: عبد الله القاضی، ج1، ص586
این علی برادر من، جانشین من و وصی من در میان شما هست. در هر مناسبتی بحث خلافت مطرح شد.
یکی از وقایعی که در تاریخ جاودانه ماند و نتوانستند دشمنان بر روی او پرده بکشند و مردم را از او غافل کنند قضیه غدیر بود. در یک جامع بیش از صد هزار نفر به تعبیر «سبط ابن جوزی» صد و بیست و چهار هزار نفر در صحنه غدیر حضور داشتند.
ظاهراً غدیر پایان سال بود یا عید نوروز یا مقداری عقب یا جلو بوده است یعنی روزهای بود که تقریباً شب و روز یکنواخت بوده و در آن زمان بین نماز ظهر و عصر فاصله خیلی زیاد است.
رسول اکرم سخنرانی کرد و برای مردم اتمام حجت کرد، هر آن چه که وظیفه اش بود که فرمود:
«وَإِنِّی مسؤول ( ( ( مسئول ) ) ) وَإِنَّکُمْ مسؤولون ( ( ( مسئولون ) ) ) فَمَاذَا أَنْتُمْ قَائِلُونَ قالوا نَشْهَدُ أَنَّکَ قد بَلَّغْتَ وجهدت ( ( ( وجاهدت ) ) ) وَنَصَحْتَ فَجَزَاکَ اللَّهُ خَیْرًا فقال أَلَیْسَ تَشْهَدُونَ ان لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ وَأَنَّ جَنَّتَهُ حَقٌّ وَنَارَهُ حَقٌّ وَأَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ وَأَنَّ الْبَعْثَ بَعْدَ الْمَوْتِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَهَ آتِیَهٌ لا رَیْبَ فیها وَأَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ من فی الْقُبُورِ قالوا بَلَى نَشْهَدُ بِذَلِکَ قال اللَّهُمَّ أشهد ثُمَّ قال أَیُّهَا الناس إِنَّ اللَّهَ مَوْلایَ وأنا مولى الْمُؤْمِنِینَ وأنا أَوْلَى بِهِمْ من أَنْفُسِهِمْ فَمَنْ کنت مَوْلاهُ فَهَذَا مَوْلاهُ یَعْنِی عَلِیًّا اللَّهُمَّ وَالِ من وَالاهُ وَعَادِ من عَادَاهُ ثُمَّ قال یا أَیُّهَا الناس إنی فَرَطُکُمْ وَإِنَّکُمْ وارِدُونَ عَلَیَّ الْحَوْضَ حَوْضٌ أَعْرَضُ ما بین بُصْرَى وَصَنْعَاءَ فیه عَدَدُ النُّجُومِ قد حان من فِضَّهٍ وَإِنِّی سَائِلُکُمْ حین تَرِدُونَ عَلَیَّ عَنِ الثَّقَلَیْنِ فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونِی فِیهِمَا الثَّقَلُ الأَکْبَرُ کِتَابُ اللَّهِ عز وجل سَبَبٌ طرفه بِیَدِ اللَّهِ وطرفه بِأَیْدِیکُمْ فَاسْتَمْسِکُوا بِهِ لا تَضِلُّوا وَلا تَبَدَّلُوا وَعِتْرَتِی أَهْلُ بَیْتِی فإنه نَبَّأَنِیَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ أَنَّهُمَا لَنْ یَنْقَضِیَا حتى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ»
المعجم الکبیر؛ اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی الوفاه: 360، دار النشر: مکتبه الزهراء – الموصل – 1404 – 1983، الطبعه: الثانیه، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج 3، ص 180، ح3052
«إنی مسئولٌ» مسئولیت دارم امروز تمام حقایق را برای شما بیان کنم و فردا باید در محضر عدل الهی پاسخ بدهم. (وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِین) حتی پیامبران هم در محکمه عدل الهی باید پاسخ بدهند که آیا آن وظیفه رسالتی که داشتند انجام دادند یا انجام ندادند؟
این که، یک سری روایات جعلی و اسرائیلی درست کردند که خدای عالم به صحابه گفت:
«اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ فَقَدْ غَفَرْتُ لَکُمْ»
الجامع الصحیح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی الوفاه: 256، دار النشر: دار ابن کثیر , الیمامه – بیروت – 1407 – 1987، الطبعه : الثالثه ، تحقیق: د. مصطفى دیب البغا، ج3، ص1095، ح2845
هر کاری می خواهید بکنید «فَقَدْ غَفَرْتُ لَکُم» این با منطق قرآن نمی سازد صحابه از پیغمبر بالاتر نیست (وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِین) رسول اکرم می گوید:
(إِنِّی أَخافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّی عَذابَ یَوْمٍ عَظِیم)
بگو: من (نیز) اگر نافرمانی پروردگارم کنم، از عذاب روزی بزرگ [= روز رستاخیز] می ترسم!
سوره انعام (6): آیه 15
اگر خدا را معصیت کنم از عذاب روز بزرگ می ترسم. این دست پخت «بنی امیه» است اهل بیت را باید کنار بگذارند در حاشیه قرار بدهند در خانه اهل بیت را به روی مردم ببندند بعد یک سری بحثی را مطرح بکنند نه ما نیازی نیست سراغ اهل بیت برویم صحابه هستند. مگر اهل بیت چه دارد که صحابه ندارد؟
من واقعاً برای مظلومیت اهل بیت قلبم کباب می شود وقتی آدم این مسائل را می بیند می گویند هر چه اهل بیت داشتند صحابه هم داشتند. پیغمبر هر چه برای مردم گفت علی، فاطمه، حسن و حسین شنیدند دیگران هم شنیدند چه نیازی هست به سراغ اهل بیت برویم؟
فقط می خواهم به عنوان مقدمه بحثم در چند شبی که بنده یا دوستان برنامه دارند یک تنبه، بیدار باش و تلنگری در ذهن ها، مخصوصاً برای عزیزان اهل سنت، جوان ها، دانشجویان شان، روحانیون و طلبه هایشان باشد.
هم چنین برای جوان های شیعه می خواهم روایتی از «صحیح بخاری» بیاورم ببینیم واقعاً این ها می گویند هر چه پیغمبر فرمود علی یاد گرفت صحابه هم یاد گرفتند چه فرقی می کند سراغ علی برویم یا سراغ صحابه برویم.
«صحیح بخاری» چاپ «عربستان سعودی – ریاض» صندوق پستی 11557 حدیث 7354 از «ابو هریره» نقل می کند می گوید: (إِنَّکُمْ تَزْعُمُونَ…)
«حدثنا عَلِیٌّ حدثنا سُفْیَانُ حدثنی الزُّهْرِیُّ أَنَّهُ سَمِعَهُ مِنَ الْأَعْرَجِ یقول أخبرنی أبو هُرَیْرَهَ قال إِنَّکُمْ تَزْعُمُونَ أَنَّ أَبَا هُرَیْرَهَ یُکْثِرُ الحدیث على رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم وَاللَّهُ الْمَوْعِدُ إنی کنت امْرَأً مِسْکِینًا أَلْزَمُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم على مِلْءِ بَطْنِی وکان الْمُهَاجِرُونَ یَشْغَلُهُمْ الصَّفْقُ بِالْأَسْوَاقِ وَکَانَتْ الْأَنْصَارُ یَشْغَلُهُمْ الْقِیَامُ على أَمْوَالِهِمْ فَشَهِدْتُ من رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم ذَاتَ یَوْمٍ وقال من یَبْسُطْ رِدَاءَهُ حتى أَقْضِیَ مَقَالَتِی ثُمَّ یَقْبِضْهُ فَلَنْ یَنْسَى شیئا سَمِعَهُ مِنِّی فَبَسَطْتُ بُرْدَهً کانت عَلَیَّ فَوَالَّذِی بَعَثَهُ بِالْحَقِّ ما نَسِیتُ شیئا سَمِعْتُهُ منه»
الجامع الصحیح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی الوفاه: 256 ، دار النشر: دار ابن کثیر , الیمامه – بیروت – 1407 – 1987 ، الطبعه: الثالثه ، تحقیق : د. مصطفى دیب البغا،ج6، ص2677، ح6921 (آدرس دهی بر اساس نرم افراز الجامع الکبیر)
(إِنَّکُمْ تَزْعُمُونَ) شما تصور می کنید «أَنَّ أَبَا هُرَیْرَهَ یُکْثِرُ الحدیث على رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم» این که ابا هریره این همه احادیث زیاد از پیغمبر نقل می کند «وَاللَّهُ الْمَوْعِدُ»؛ یعنی من را دارید متهم می کنید که شما این همه حدیث از پیغمبر نقل می کنید دروغ است در فردای قیامت جلوی شما را خواهم گرفت.
بعد می گوید: «إنی کنت امْرَأً مِسْکِینًا أَلْزَمُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم على مِلْءِ بَطْنِی»؛ من یک آدم فقیری بودم ملازم پیغمبر بودم چون مشکل مالی داشتم هر کجا پیغمبر می رفت من هم می رفتم در کنار سفره پیغمبر غذا می خوردم.
«وکان الْمُهَاجِرُونَ یَشْغَلُهُمْ الصَّفْقُ بِالْأَسْوَاقِ؛ مهاجرین کاری با پیغمبر، احادیث و شریعتش نداشتند در بازار مشغول خرید و فروش بودند دوستان «صحیح بخاری» است «مهاجرون» کاری به شریعت و حدیث پیغمبر نداشتند.
«وَکَانَتْ الْأَنْصَارُ یَشْغَلُهُمْ الْقِیَامُ على أَمْوَالِهِمْ»؛ انصار هم مشغول کار زراعت، باغ و بستان خودشان بودند و من همیشه ملازم پیغمبر بودم این جا آقای «ابو هریره» بر همه «مهاجرین» و «انصار» خط قرمز کشید و آب پاک ریخت!
مجری:
در یک روایت همه این ها را جمع کرد و آب پاکی را ریخت
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بله، باز در «صحیح بخاری»، حدیث 2350 همین طور آمده است می گویند آقای «ابو هریره» چرا «مهاجرین» و «انصار» به اندازه شما روایت نقل نمی کنند؟ می گوید:
«… وَإِنَّ إِخْوَتِی من الْمُهَاجِرِینَ کان یَشْغَلُهُمْ الصَّفْقُ بِالْأَسْوَاقِ وَإِنَّ أخوتی من الْأَنْصَارِ کان یَشْغَلُهُمْ عَمَلُ أَمْوَالِهِمْ وَکُنْتُ امْرَأً مِسْکِینًا أَلْزَمُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم على مِلْءِ بَطْنِی …»
الجامع الصحیح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی الوفاه: 256 ، دار النشر: دار ابن کثیر , الیمامه – بیروت – 1407 – 1987 ، الطبعه: الثالثه ، تحقیق : د. مصطفى دیب البغا،ج2، ص827، ح2223
«مهاجرین» در بازار مشغول خرید و فروش بودند. «انصار» در باغ، بستان و زراعت بودند و من نه کار بازاری و نه کار زراعی داشتم ملازم پیغمبر بودم. یعنی ایشان آب پاک روی همه این قضایا ریخته است.
جالب این که «مستدرک حاکم نیشابوری»، جلد 3 با سند صحیح آقای «ذهبی» هم می گوید سند صحیح است از عایشه همسر پیغمبر روایتی را آورده است.
«عن عائشه أنها دعت أبا هریره فقالت له یا أبا هریره ما هذه الأحادیث التی تبلغنا إنک تحدث بها عن النبی صلى الله علیه وسلم هل سمعت إلا ما سمعنا وهل رأیت إلا ما رأینا قال یا أماه إنه کان یشغلک عن رسول الله صلى الله علیه وسلم المرآه والمکحله والتصنع لرسول الله صلى الله علیه وسلم وإنی والله ما کان یشغلنی عنه شیء هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه»
المستدرک على الصحیحین؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری الوفاه: 405 هـ، دار النشر: دار الکتب العلمیه – بیروت – 1411هـ – 1990م، الطبعه: الأولى، تحقیق: مصطفى عبد القادر عطا، ج3، ص582
«دعت ابا هریره»، «ابو هریره» را دعوت کرد گفت این همه روایت از کجا در آوردی از پیغمبر نقل می کنی؟ مگر غیر از آن چه که ما از پیغمبر شنیدیم تو هم شنیدی؟ غیر از آن چه که ما دیدیم تو هم دیدی؟
«عایشه» نه در بازار کسب و کار داشت نه در باغ و زراعت بود. همسر پیغمبر هم بوده است. ملاحظه کنید «ابو هریره» چه جواب می دهد! برگشت گفت «یا أماه» اگر این را در کتاب «کافی» و «تهذیب» آورده بودند آقایان دنیا را بر سر «کلینی» و «شیخ طوسی» ویران می کردند.
«ابو هریره» گفت مادر: «کان یشغلک عن رسول الله صلى الله علیه وسلم المرآه والمکحله والتصنع لرسول الله صلى الله علیه وسلم» تو به فکر شنیدن روایت از پیغمبر نبودی مشغول آیینه، سرمه کشیدن و آرایش برای پیغمبر بودی!
«وإنی والله ما کان یشغلنی عنه شیء»؛ من که احتیاجی به آرایش و سرمه کشیدن نداشتم! این آقا تکلیف «عایشه» را این طوری روشن می کند. «حاکم نیشابوری» می گوید «هذا حدیثٌ صحیح الإسناد» آقای «ذهبی» هم در پاورقی و تخلیصش هم می گوید روایت صحیح است.
با توجه به این، آیا می توانیم اعتماد کنیم و بگوییم نیاز نداریم به سراغ اهل بیت برویم، به سراغ صحابه می رویم مگر علی چیزی شنید که صحابه نشنیدند؟
مجری:
هر چه هست دارد نشان می دهد دیگران کاری به پیامبر نداشتند آن هم از همسر رسول اللهی که قطعاً ملازم رسول الله هست اما آیا مبادرت می کرد به این که بخواهد بشنود؟ از منابع خودشان دیدیم هدف، هم و غمش این نبود که بخواهد روایتی بشنود و روایتی نقل کند.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
اما سراغ امیر المؤمنین بیاییم. حرف خیلی زیاد است ولی از آقای «مناوی» که از علمای بزرگ اهل سنت تعبیر زیبایی دارد «ابو هریره» تکلیف «مهاجرین و انصار» و همسر پیغمبر را هم روشن کرد.
سراغ امیر المؤمنین (سلام الله علیه) میرویم در کتاب «فیض القدیر شرح جامع صغیر علامه مناوی» شیعه و سنی قبولش دارند آدم منصفی است. در جلد 3 به امیر المؤمنین می رسد می گوید پیغمبر اکرم فرمود:
«أنا دار الحکمه (وفی روایه أنا مدینه الحکمه) وعلی بابها أی علی بن أبی طالب هو الباب الذی یدخل منه إلى الحکمه فناهیک بهذه المرتبه ما أسناها وهذه المنقبه ما أعلاها … عن ابن مسعود قال کنت عند النبی فسئل عن علی کرم الله وجهه فقال: قسمت الحکمه عشره أجزاء فأعطی علی تسعه أجزاء والناس جزءا واحدا … وأخرج عن ابن عباس کنا نتحدث أن رسول الله عهد إلى علی کرم الله وجهه سبعین عهدا لم یعهده إلى غیره والأخبار فی هذا الباب لا تکاد تحصى … أنا مدینه العلم وعلی بابها فمن أراد العلم فلیأت الباب … وقد شهد له بالأعلمیه الموافق والمخالف والمعادی والمحالف … أن رجلا سأل معاویه عن مسأله فقال: سل علیا هو أعلم منی … ذکر لعطاء أکان أحد من الصحب أفقه من علی قال لا والله قال ( الحرالی ) قد علم الأولون والآخرون أن فهم کتاب الله منحصر إلى علم علی ومن جهل ذلک فقد ضل عن الباب الذی من ورائه یرفع الله عن القلوب الحجاب»
فیض القدیر شرح الجامع الصغیر؛ اسم المؤلف: عبد الرؤوف المناوی الوفاه: 1031 هـ، دار النشر: المکتبه التجاریه الکبرى – مصر – 1356هـ، الطبعه: الأولى، ج3، ص46 و 47
«أَنَا مَدینَهُ الْحِکْمَهِ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا»؛ من شهر حکمت هستم علی دَرْ این شهر است.
(وَیعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ)
تا آیات تو را بر آنان بخواند، و آنها را کتاب و حکمت بیاموزد
سوره بقره (2): آیه 129
بعد می گوید: «فناهیک بهذه المرتبه ما أسناها وهذه المنقبه ما أعلاها»؛ این چه مرتبه بالایی برای امیر المؤمنین است، این چه منقبت بزرگ و عُلوی برای علی ابن ابی طالب است؟
«عن ابن مسعود قال کنت عند النبی فسئل عن علی کرم الله وجهه»؛ ابن مسعود می گوید خدمت پیغمبر بودم از علی سوال کردم فرمود: «قسمت الحکمه عشره أجزاء فأعطی علی تسعه أجزاء»، حکمت همان حکمتی که پیغمبر (وَیعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ) ده جزء شد نُه جزئش را علی دارد «والناس جزءا واحدا» مردم یک جزئش را دارند.
یعنی از صد قسمت، نود قسمت حکمت در اختیار علی است ده درصد در اختیار دیگران است. علی علم ظاهر و باطن دارد. پیغمبر اکرم هفتاد نوع عهد با امیر المؤمنین بست «لم یعهده إلى غیره»؛ هیچ احدی از این ها خبر ندارد بعد می گوید: «والأخبار فی هذا الباب لا تکاد تحصى»، اخبار در این زمینه قابل شمارش نیست.
بعد می گوید پیغمبر فرمود «أنا مدینه العلم وعلی بابها فمن أراد العلم فلیأت الباب»؛ من شهر علم هستم آن جا گفت شهر حکمت هستم این جا می گوید شهر علم هستم. هر کس بخواهد وارد علم من بشود باید از در بیاید در ادامه می گوید
«وقد شهد له بالأعلمیه الموافق والمخالف والمعادی والمحالف»، موافقین و مخالفین علی به اعلمیتش گواهی دادند. هم دشمنان علی هم هم پیمانا علی حتی می گوید از معاویه ای که هجده ماه با علی جنگید «أن رجلا سأل معاویه عن مسأله فقال: سل علیا هو أعلم منی» مردی مسئله ای سوال کرد گفت برو از علی سوال او اعلم است!
تعبیر دیگری در صفحه 47 دارد می گوید از «عطا» سوال کردم: «ذکر لعطاء أکان أحد من الصحب أفقه من علی قال لا والله»؛ آیا هیچ کدام از صحابه، فقیه تر از علی هست؟ «قال لا و الله» به خدا قسم فقیه تر و عالم تر از علی در میان صحابه نیست.
«قال (الحرالی) قد علم الأولون والآخرون أن فهم کتاب الله منحصر إلى علم علی» آقای «حرالی» گفت اولین و آخرین اجماع دارند فهم کتاب خدا منحصر به علم علی است.
«ومن جهل ذلک فقد ضل عن الباب الذی من ورائه یرفع الله عن القلوب الحجاب»؛ هر کس جاهل باشد از در خانه خدا گمراه شد و بیرون رفت.
آقای «حرالی» چه کسی است؟ در «سیر اعلام النبلاء»، جلد 23 در رابطه با «حرالی» دارد:
«الحرالی هو العلامه المتفنن»
علامه و صاحب فنون هست!
سیر أعلام النبلاء؛ اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز الذهبی أبو عبد الله الوفاه: 748، دار النشر: مؤسسه الرساله – بیروت – 1413، الطبعه: التاسعه، تحقیق: شعیب الأرناؤوط , محمد نعیم العرقسوسی، ج23، ص47
در «تاریخ اسلام» تعبیر به:
«الإمام، أبو الحسن، الحرالی الأندلسی»
تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام؛ اسم المؤلف: شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان الذهبی الوفاه: 748هـ، دار النشر: دار الکتاب العربی – لبنان/ بیروت – 1407هـ – 1987م، الطبعه: الأولى، تحقیق: د. عمر عبد السلام تدمرى، ج46، ص336
«عطا» کیست؟ «سیر اعلام النبلاء» وقتی «ذهبی» به «عطاء ابن ابی رباح» می رسد «ذهبی» می گوید:
«عطاء بن أبی رباح أسلم الإمام شیخ الإسلام مفتی الحرم أبو محمد القرشی»
سیر أعلام النبلاء؛ اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز الذهبی أبو عبد الله الوفاه: 748، دار النشر: مؤسسه الرساله – بیروت – 1413، الطبعه: التاسعه، تحقیق: شعیب الأرناؤوط , محمد نعیم العرقسوسی، ج5، ص78
این آقا در رابطه با امیر المؤمنین می گوید و الله فقیه تر از علی در میان صحابه نیست جالب این که «استیعاب ابن عبد البر»، جلد 3، صفحه 1104 می گوید
«قُلْتُ لِعَطَاءٍ: أَ کَانَ فِی أَصْحَابِ مُحَمَّدٍ أَحَدٌ أَعْلَمَ مِنْ عَلِیٍّ قَالَ لَا وَ اللَّهِ مَا أَعْلَمُه»
الاستیعاب فی معرفه الأصحاب؛ اسم المؤلف: یوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر الوفاه: 463، دار النشر: دار الجیل – بیروت – 1412، الطبعه: الأولى، تحقیق: علی محمد البجاوی، ج3، ص1104
آیا در میان اصحاب پیغمبر عالم تر از علی هست؟ «قَالَ لَا وَ اللَّهِ مَا أَعْلَمُه» به خدا قسم عالم از علی در میان اصحاب پیغمبر ندیدم.
بعد می گوید از «عایشه» حکمی سوال کردم گفت سراغ علی بروید
«إنه لأعلم الناس بالسنه»
عالم ترین انسان ها به سنت پیغمبر، علی ابن ابی طالب است!
الاستیعاب فی معرفه الأصحاب؛ اسم المؤلف: یوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر الوفاه: 463، دار النشر: دار الجیل – بیروت – 1412، الطبعه: الأولى، تحقیق: علی محمد البجاوی، ج3، ص1104
دوستان این را یک طرف بگذارید آنی که «صحیح بخاری» از آقای «ابو هریره» نسبت به «مهاجرین، انصار و عایشه» آورده است را یک طرف دیگر بگذارید. عقل سالم چه قضاوت می کند؟ فکر، طبیعت و طینت پاک چه قضاوت می کند؟ آیا ما با وجود این، می توانیم در خانه اهل بیت را ببندیم سراغ این ها نرویم سراغ غیر از اهل بیت برویم؟
مجری:
یعنی با این نوع نگاهی که هست خیلی از مسائل برای مان واضح می شود. خیلی وقت ها برای شخص بنده سوال بود چرا خداوند مثلاً در قرآن کریم وقتی سوره جمعه را می فرمایند به مؤمنین دستور می دهند (إِذَا نُودِی لِلصَّلَاهِ) وقتی که صدای اذان را شنیدید بروید نماز بخوانید بعد از این که نماز را خواندید سریعاً می فرماید به سراغ کسب و کارتان بروید
(فَإِذَا قُضِیتِ الصَّلَاهُ فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَاذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیرًا لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ)
و هنگامی که نماز پایان گرفت (شما آزادید) در زمین پراکنده شوید و از فضل خدا بطلبید، و خدا را بسیار یاد کنید شاید رستگار شوید!
سوره جمعه 62): آیه 10
یا دقیقاً نسبت به طواف خانه «کعبه» باز همین تعابیر را داریم کانه خداوند دارد اصرار می کند به پیامبر می فرماید به این ها اصرار بکن بیایند یک فرصت محدودی را در اختیار خدا و رسولش قرار بدهند بعد از آن سراغ کسب و کارشان بروند.
الان دیدیم نه در تاریخ، در «صحیح بخاری» نص همین ذکر شد هم و غم شان کسب و کار و دنیا طلبی بود که هیچ انتظاری از این افراد نیست که بخواهند فقاهت و علمی داشته باشند. مقایسه کردنش هم به مشکل بر می خورد.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
نمی خواهم ذهن عزیزان را آزرده کنم ولی می خواهم آن هایی که در خطبه هایشان یا در کلمات شان از «ابن تیمیه» نام می برند «ابن تیمیه» رحمه الله و … می گویند با افتخار می گوید فقهای ما سراغ علی نرفتند از علم علی استفاده نکردند.
ملاحظه بفرمایید این کتاب «منهاج السنه ابن تیمیه» یا «منهاج البدعه»، جلد 7 است، «علامه حلی» می گوید فقها در فتاوای شان به علی مراجعه می کردند می گوید:
«قال الرافضی و فی الفقه الفقهاء یرجعون إلیه، و الجواب أن هذا کذب بین فلیس فی الأئمه الأربعه و لا غیرهم من أئمه الفقهاء من یرجع إلیه فی فقهه… کان ینکر على علی أشیاء»
منهاج السنه النبویه؛ اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیه الحرانی أبو العباس الوفاه: 728، دار النشر: مؤسسه قرطبه – 1406، الطبعه: الأولى، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ج7، ص529
هیچ کدام از ائمه چهارگانه (ائمه فقهای) ما در فقه به علی مراجعه نکردند. بعد می گوید «ابن جریج» و دیگران به قول صحابه، ابوبکر و عمر فتوا می دادند نه به قول علی؛ دارد با افتخار نقل می کند.
«کان ینکر على علی أشیاء»؛ چیزهایی علی گفت مردم قبول نداشتند این را با افتخار دارد نقل می کند.
مجری:
با افتخار می گویند ما افقه الناس را رها کردیم باب العلم و باب الحکمه را رها کردیم و رفتیم سراغ آن های که هیچ کدام از این ها را ندارند.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بعد میگوید ملاحظه کنید این کتاب «موطأ مالک» نه از علی و نه از امام صادق روایت دارد و نه … «مالک» و دیگران هیچ کدام شان در صحاح، سنن و مسانید ما روایاتی از اهل بیت نقل نشده است دارد با افتخار نقل می کند. نمی دانم باید چه کار کرد؟
آیا واقعاً همین شد که پیغمبر فرمود:
«إنی تارک فیکم ما إن تمسکتم به لن تضلوا بعدی أحدهما أعظم من الآخر کتاب الله حبل ممدود من السماء إلى الأرض وعترتی أهل بیتی ولن یتفرقا حتى یردا علی الحوض فانظروا کیف تخلفونی فیهما»
الجامع الصحیح سنن الترمذی؛ المؤلف: محمد بن عیسى أبو عیسى الترمذی السلمی، الناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، تحقیق: أحمد محمد شاکر وآلبانی، ج5، ص663، ح3788
«إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ، مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَمْ تَضِلُّوا بَعْدی»؛ چیزی در میان شما می گذارم اگر تمسک کردید هرگز گمراه نمی شوید «کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی»
جمعه شب بود در برنامه ای که آقایان داشتند دیدم کلیپ های از شبکه های «وهابی» پخش کردند واقعاً قلب آدم به درد می آید می گوید حدیث «کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی» صحیح نیست.
نمی دانم این ها هذیان می گویند یا به قول آقای «سجودی» مواد مخدر مصرف نکردند ذهن شان کار نمی کند.
یک جایی که «ذهبی، ابن کثیر» و دیگران حتی به قول «البانی» همه و همه حدیث ثقلین در حد متواتر است. همین حرف کفرشان را ثابت می کند.
«مَنْ أَنْکَرَ الْمُتَوَاتِرَ فَقَدْ کَفَرَ»
هرکس روایت متواتر را انکار کند کافر است.
الفتاوى الهندیه فی مذهب الإمام الأعظم أبی حنیفه النعمان؛ اسم المؤلف: الشیخ نظام وجماعه من علماء الهند الوفاه: 9999، دار النشر: دار الفکر – 1411هـ – 1991م، ج2، ص265
این ها را آوردیم برای این که مقدمه ای باشد بحث های که ان شاء الله در این چند شب بنده و دیگر عزیزان در خدمت شما هستیم رسول اکرم در یک جمع پنج نفره، ده نفره، صد نفره، و پانصد نفره در رابطه با امیر المؤمنین فرموده بود ولی در غدیر یک جمع انبوهی این بحث را حضرت مطرح فرمود دیگر راه عذری برای احدی نباشد.
«تذکره الخواص» مال «سبط ابن جوزی» می گوید جمعیتی که در غدیر بودند
«کانوا مأه و عشرین ألف»
صد و بیست هزار نفر آن جا بودند.
آقای «ضرغانی» تعبیر می کند صد و چهارده هزار نفر بودند. آقای «ولی الله دهلوی» تعبیر می کند:
«وحضر معه نحو مأه الف و اربع و عشرین الفا»
صد و بیست و چهار هزار نفر در این مراسم با نبی مکرم بودند.
صد هزار نفر نه، پنجاه هزار، پنجاه هزار نفر نه، ده یا پنج هزار نفر که بودند. آقای «بخاری» از شما سوال می کنیم حدیث غدیر با این جمعیت که بیش از صد و بیست صحابه نقل کردند چرا در «صحیح بخاری» نه صراحتاً نه کنایتاً نه اشارتاً اصلاً کلمه حدیث غدیر یا غدیر را نیاوردی، چه جوابی داری؟
از اهل سنت تقاضا می کنیم این را برای مان مطرح کنند سوال کردن عیب نیست توهین کردن عیب است.
آقای «مسلم» آورد ولی ای کاش ایشان هم نمی آورد محترمانه اش این بود که آقای «بخاری» اصلاً اسم غدیر را ذکر نکرده است گویا که همچنین حادثه ای در تاریخ اسلام و دوران نبوت اتفاق نیفتاده است.
اگر اشتباه می کنیم بگردید ببینید در کتاب «صحیح بخاری» در رابطه با غدیر اگر روایتی هست به ما نشان بدهید والله بالله تالله می گوییم اشتباه کردیم نمی دانستیم و ندیده بودیم. بزرگان مان ندیده بودند به مان نشان بدهید همین جا اصلاح می کنیم و می خوانیم.
«صحیح مسلم» چاپ دار الفکر، «بیروت» از «زید ابن ارقم» نگاه می کند
«قَامَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) یَوْماً فِینَا خَطِیباً بِمَاءٍ یُدْعَى خُمّا بَیْنَ مَکَّهَ وَ الْمَدِینَهِ»
در منطقه ای بین «مکه» و «مدینه» که خم گفته می شد بلند شد
«فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَیْهِ»
حمد و ثنای خدا کرد
«وَ وَعَظَ وَ ذَکَرَ»
موعظه کرد و تذکر داد!
آقای «مسلم» یکی از موعظه هایش را می آوردید. دو تا از تذکراتش را مطرح می فرمودید چرا نیاوردید؟
بعد گفت:
«أَیُّهَا النَّاسُ أَنَا بَشَرٌ یُوشِکُ أَنْ یَأْتِیَنِی رَسُولُ رَبِّی فَأُجِیبَ»
آخر عمرم است در میان شما دو چیز می گذارم می روم!
«شبکه وهابی» پلید و پست که می گویند حدیث ثقلین صحیح نیست این در «صحیح مسلم» است!
مجری:
بله با این وجود به این آقایان بگویم دارید به خودتان توهین می کنید.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
این در «صحیح مسلم» است بعد با کمال بی حیائی می گویند حدیث ثقلین روایت صحیحی ندارد.
«وَ أَنَا تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ»
اولش کتاب خدا
دوم: «وَ أَهْلُ بَیْتِی» جالب این که پیغمبر سه مرتبه فرمود:
«أُذَکِّرُکُمُ اللَّهَ فِی أَهْلِ بَیْتِی أُذَکِّرُکُمُ اللَّهَ فِی أَهْلِ بَیْتِی أُذَکِّرُکُمُ اللَّهَ فِی أَهْلِ بَیْتِی»
صد و بیست هزار یا پنج هزار نفر مسلمان را تذکر داده به شما در رابطه با اهل بیتم تذکر می دهم در رابطه با قرآن:
«أَوَّلُهُمَا کِتَابُ اللَّهِ فِیهِ الْهُدَى فَخُذُوا بِکِتَابِ اللَّهِ وَ اسْتَمْسِکُوا بِهِ»
صحیح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری الوفاه: 261، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت ، تحقیق : محمد فؤاد عبد الباقی، ج4، ص1873، ح2408
پیغمبر سه مرتبه به اهل بیت تأکید می کند این چه پیامی دارد؟ به ما بگویید در این کلمه ثقلین کتاب و اهل بیت هم آمده است نگفت: «أذکرکم الله فی أصحابی، أذکرکم الله فی سنتی»
به تعبیر مرحوم «شیخ صدوق» در قیامت محکمه عدل امیر المؤمنین با همه آن زحمت ها و گرفتاری هایش والله تالله بالله دوستان تماشایی است.
«عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ أَنَّهُ قَالَ أَنَا أَوَّلُ مَنْ یَجْثُو بَیْنَ یَدَیِ الرَّحْمَنِ لِلْخُصُومَهِ یَوْمَ الْقِیَامَه»
شواهد التنزیل لقواعد التفضیل؛ تألیف: الحافظ الکبیر عبید الله بن أحمد المعروف بالحاکم الحسکانی؛ الحذاء الحنفی النیسابوری، تحقیق وتعلیق: الشیخ محمد باقر المحمودی؛ مؤسسه الطبع والنشر التابعه لوزاره الثقافه والارشاد الاسلامی مجمع أحیاء الثقافه الاسلامیه، 1411 ه – 1990م، ج1، ص503
خدای عالم در قیامت اولین و آخرین، جن و انس، حیوانات، پرندگان و درندگان را جمع می کند اولین محکه، رسیدگی به ظلم های امیر المؤمنین است. قبل از آن که به «هابیل و قابیل» رسیدگی بشود. قبل از آن که به زکریای پیغمبر، حضرت نوح رسیدگی بشود به حضرت ابراهیم خلیل الرحمن رسیدگی بشود که آن همه ظلم و اذیت کردند به آتش انداختند تمام این ها فعلاً در صف هستند.
اول صف، علی ابن ابی طالب است اولین محکمه رسیدگی به ظلم هایی است که در حق امیر المؤمنین کردند آن جا به تعبیر صدیقه طاهره (سلام الله علیها):
«وَ عِنْدَ السَّاعَهِ یَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ»
الإحتجاج علی أهل اللجاج؛ نویسنده: طبرسی، احمد بن علی، ناشر: نشر مرتضی، محقق / مصحح: خرسان، محمد باقر، ج1، ص102
به تعبیر حضرت امیر:
«نِعْمَ الْحَکَمُ اللَّه»
المسترشد فی إمامه علیّ بن أبی طالب علیه السلام؛ طبرى آملى کبیر، محمد بن جریر بن رستم (وفات: ق 4)، محقق / مصحح: محمودى، احمد، ناشر: کوشانبور، ص 457
مجری:
این ایام و لیالی که صحبت از فضل و فضائل حضرت آقا امیر المؤمنین می شود یک شعف خاصی پیدا می کنیم. قطعاً شیعیان و موالیان حضرت آقا امیر المؤمنین (علیه السلام) این را تجربه کردند و ان شاء الله در این ایام هم بیشتر تجربه خواهیم کرد.
اما ته دل مان کمی می لرزد از این که چه ظلم عظیمی انجام شد و آن ناراحتی و دل نگرانی هست که همین هم ان شاء الله مبارک خواهد بود. همان طور که گفتند
در جهان مرد عمل باش و علی را بشناس
ما الان آمدین علی را بشناسیم
در جهان مرد عمل باش و علی را بشناس * که ترازوی عمل کفه و میزانِ علیست
کعبه خلوتگه اسرار فراوان علیست * بیت حق جلوه گه روی درخشان علیست
روز محشر که گذرنامه جنت طلبی * آن گذرنامه به امضاء و به فرمان علیست
گرچه این دیده ز دیدار نجف محروم است * در عوض ریزه خور سفره احسان علیست
(میان برنامه)
مجری:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوَلَایَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلَام»
عرض سلام مجدد دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف)
همان طور که ملاحظه میفرمایید از ابتدای برنامه این فرصت در اختیارتان است که با برنامه خودتان تماس بگیرید سوالاتی که دارید دغدغه های که نسبت به غدیر مطرح هست این ها را بیان بفرمایید ان شاء الله ما هم شنونده خواهیم بود و حضرت استاد پاسخگو هستند.
و الان هم این فرصت را در اختیار شما قرار دادیم تا صدای شما را بشنویم، جناب آقای «نعمتی» از «دزفول» از فضلاء هستند فضل ایشان را هم الحمد لله مشاهده کردیم بفرمایید (قطع شد) تماس بعدی جناب آقای «اشرفی» از «اصفهان» سلام علیکم بفرمایید.
تماس بینندگان برنامه
بیننده: (آقای اشرفی از اصفهان – شیعه)
سلام علیکم خسته نباشید، در رابطه با آیه تطهیر صحبت داشتم (اِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا)؛ یکی از شبکه وهابی می گفت (أَنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکُمُ) کُم که آمد به اشتباه می گویید که مال اهل بیت و جمع مذکر است در حالی که مال زنان پیغمبر است چرا؟ به دلیل آیه 73 سوره هود (قَالُوا أَتَعْجَبِینَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَکَاتُهُ عَلَیکُمْ أَهْلَ الْبَیتِ إِنَّهُ حَمِیدٌ مَجِیدٌ) که آن جا خدا به فرشتگان خطاب می کند «ساره» زن حضرت ابراهیم را «علیکم» بنابراین علیکم ها خطاب به زن می شود.
بنابراین اهل بیت که حسنین (علیهم السلام) و امیر المؤمنین باشند درست نیست خواستم ببینم نظر شما چه است؟
مجری:
خیلی ممنون از تماس تان، خدا نگهدار. تماس بعدی آقای «نعمتی» بفرمایید
بیننده: (آقای نعمتی از دزفول – شیعه)
سلام علیکم، عرض ادب خدمت شما و دوستان بزرگوار، چند سوال از استاد داشتم. هر بار که سوال پرسیدیم استاد پاسخ های به روزتری به ما دادند سابقاً سوالات را در «شبکه ولایت» می پرسیدم و پاسخ آن را در فضای مجازی استفاده می کردیم. یکی از سوالاتم این که علت انکار صحابه نسبت به روایت های که در اثبات خلافت امیر المؤمنین بود انکار کردند؟
سوال دوم این که آیا عدم پذیرش صحابه این که صحابه خلافت امیر المؤمنین را نپذیرفتند عدم پذیرش این ها دلیل یا حجت برای مان هست؟
سوال سوم این که علمای اهل سنت این روایات را نقل کردند روایات را دیدند. روایاتی مثل غدیر در اثبات خلافت امیر المؤمنین بود دیدند و نقل می کنند ولی به آن ها هیچ توجهی ندارند. یعنی منظور این ها را نمی فهمند بغضی در دل شان هست که نمی خواهند بفهمند، علت این که علمای اهل سنت این روایات را نقل می کنند ولی آن ها را انکار می کنند یا این روایات را نمی پذیرند این سوال را یک بار از «عقیل هاشمی» پرسیدم ولی هیچ جوابی نداد و طفره می رفت.
سوال آخر این که آیا بین امم و انبیاء سابق زمانی بود که پیامبری از آن ها خلیفه ای را انتخاب بکند مردم آن زمان خلافت جانشینی را نپذیرند؟ این سوالاتی است که از حضرت آیت الله استاد حسینی قزوینی داریم ان شاء الله استفاده بکنیم از پاسخ های که استاد می دهند.
مجری:
سلامت باشید تشکر می کنیم جناب اقای «نعمتی» عزیز سوالات بسیار کلیدی را مطرح فرمودید به اقتضای وقتی هست سعی می کنیم یک تعدادی از این سوالات را این جلسه پاسخ بدهیم و در شب های آینده هم اگر فرصت نشد مابقی سوالات را مطرح می کنیم.
تماس بعدی آقای «ریحانی» هستن سلام علیکم بفرمایید
بیننده: (آقای ریحانی – شیعه)
عرض سلام و خسته نباشید خدمت دست اندرکاران برنامه عید الله ولایت و مخصوصا کارشناسنان و مجری برنامه بنده دو تا سوال دارم اولین سوالم در مورد ازدواج «میساره» است در زمان خلیفه دوم عقد موقت به صورت کلی حرام اعلام می شود. ایشان عقد موقت را خیلی جایز نمی دانست و منسوخ می کند.
جدیداً در سرزمین های اسلامی مخصوصاً «عربستان» چیزی که اتفاق افتاد عقدی به اسم عقد «میساره» سر کار آمده می خواستم ببینم این ازدواج چه هست و از کِی تا حالا این ازدواج باب شده است؟
مورد دوم حکمی است که نمی دانم مربوط به چه زمانی می شود، زمانی که مردان به جنگ مراجعه می کنند در فقه اهل سنت اگر زن در اختیارشان نباشد در جهادی که می کنند مرد هم به مردان می توانند اکتفاء کنند می خواستم ببینم این حکم از چه زمانی آمده است؟ و در زمان کدام خلفا و پادشاهان عرب در جهان اسلام آمده است و نظر اجماع ائمه چهارگانه اهل سنت نسبت به این چه است؟ اگر لطف کنید پاسخ بدهید خیلی ممنون میشوم!
مجری:
تشکر می کنیم ان شاء الله حضرت استاد پاسخگو خواهند بود. تماس بعدی جناب آقای «کرمانی زاده» از «کاشمر» بفرمایید
بیننده: (آقای کرمانی زاده از کاشمر – شیعه)
بسم الله الرحمن الرحیم، سلام عرض می کنم خدمت حضرت آیت الله حسینی قزوینی و خدمت مجری محترم. سوال داشتم خواستم از حضرت استاد بپرسم چون ایشان خیلی با علم و فرهیخته هستن، سوال این است ائمه ما به جز آقا امیر المؤمنین که به خلافت رسیدن و غیر از آقا امام زمان که حکومت تشکیل می دهند و بر همه جهان پیروز می شوند چرا بقیه ائمه ما که از همه عادل تر، باهوشتر و بالاتر بودند چرا همیشه شکست خوردند؟
چه از لحاظ ظاهری که حق حضرت علی در «سقیفه» غصب شد، حضرت علی با آن علمی که داشتند چرا نتوانستند از حق خود دفاع کند. یا امام حسن در برابر معاویه قرار گرفت. ایشان علم بیشتری داشتند و زیرک تر بودند امام حسین را به شهادت رساندند.
چرا ائمه ما در طول تاریخ همیشه از حکامی که از آن ها ضعیف تر، کم عقل تر و بدتر بودند شکست خوردند؟
مجری:
سوال بسیار خوبی است از شما تشکر می کنیم ان شاءالله حضرت استاد پاسخگو خواهند بود. عزیزی یک پیام صوتی برای شبکه فرستادند می شنویم
پیام صوتی:
با عرض سلام و خسته نباشید یک سوال از حضرت استاد داشتم، سوالم در خصوص عید روز غدیر است که آیا امامان این روز را جشن گرفتند یا نه، و این که آیا حضرت علی خطبه غدیریه دارند یا نه؟ خیلی ممنون میشوم پاسخ بدهید.
مجری:
حضرت استاد! آقای «اشرفی» از «اصفهان» اولین سوال را مطرح کردند نسبت به قیاسی که نقل کردند در «شبکه وهابی» ملاحظه می کنند نسبت به آیه (أَنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ) که بارها و بارها این شبهه را مطرح کردند بیان، نسبت به زنان پیامبر هست حتی همین قسمت یک تنزیلی به آیه 73 سوره هود کردند که نسبت به ملائکه و حضرت ابراهیم هست.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
در این جا همیشه گفتم آیات قرآن تابع شأن نزول است اگر در یک آیه شأن نزول آمد نمی توانیم از سیاق، استفاده کنیم در آیه 40 سوره توبه (إِذْ هُمَا فِی الْغَارِ …)
(إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِینَ کَفَرُوا ثَانِی اثْنَینِ إِذْ هُمَا فِی الْغَارِ إِذْ یقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَیهِ وَأَیدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا)
آن هنگام که کافران او را (از مکه) بیرون کردند، در حالی که دومین نفر بود (و یک نفر بیشتر همراه نداشت)؛ در آن هنگام که آن دو در غار بودند، و او به همراه خود میگفت: «غم مخور، خدا با ماست!» در این موقع، خداوند سکینه (و آرامش) خود را بر او فرستاد؛ و با لشکرهایی که مشاهده نمیکردید، او را تقویت نمود؛
سوره توبه (9): آیه 40
هیچ اسمی هم نیامده است آن دو نفر در غار بودند (إِذْ یقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ) می گویند این در رابطه با ابوبکر است. اسمی از ابوبکر در این جا نیست از کجا؟ میگویند شأن نزولش این است روایت داریم.
یا آیه 11 سوره نور:
(إِنَّ الَّذِینَ جَاءُوا بِالْإِفْکِ عُصْبَهٌ مِنْکُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَکُمْ بَلْ هُوَ خَیرٌ لَکُمْ لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اکْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِی تَوَلَّى کِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِیمٌ)
مسلما کسانی که آن تهمت عظیم را عنوان کردند گروهی (متشکل و توطئهگر) از شما بودند؛ اما گمان نکنید این ماجرا برای شما بد است، بلکه خیر شما در آن است؛ آنها هر کدام سهم خود را از این گناهی که مرتکب شدند دارند؛ و از آنان کسی که بخش مهم آن را بر عهده داشت عذاب عظیمی برای اوست!
سوره نور (24): آیه 11
در قضیه افک خدای عالم اسمی از هیچ آن جا نبرده است ولی می گویند این در رابطه با عایشه است هر کس انکار هم کند کافر است. کسی آیه غار و آیه افک را انکار کند که در حق ابوبکر و عایشه هست کافر است.
اگر ملاک این هست در مورد آیه تطهیر دویست، سیصد روایت داریم که رسول اکرم به صراحت فرمود بر این که، این آیه در رابطه با پنج نفر است. در کتاب «صحیح مسلم» از قول «عایشه» هست رسول اکرم آن عبا را بر سر حضرت امیر، حضرت زهرا، امام حسن و امام حسین کشید.
«قالت عَائِشَهُ خَرَجَ النبی صلى الله علیه وسلم غَدَاهً وَعَلَیْهِ مِرْطٌ مُرَحَّلٌ من شَعْرٍ أَسْوَدَ فَجَاءَ الْحَسَنُ بن عَلِیٍّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ جاء الْحُسَیْنُ فَدَخَلَ معه ثُمَّ جَاءَتْ فَاطِمَهُ فَأَدْخَلَهَا ثُمَّ جاء عَلِیٌّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ قال (إنما یُرِیدُ الله لِیُذْهِبَ عَنْکُمْ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا)»
صحیح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری الوفاه: 261، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت ، تحقیق : محمد فؤاد عبد الباقی، ج4، ص1883، ح2424
(إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا)
خداوند فقط می خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملا شما را پاک سازد.
سوره احزاب (33): آیه 33
از این بالاتر می خواهیم باشد؟ یا این که صحابه به صراحت گفتند بر این که، این آیه در حق این پنج نفر نازل شده است. «ابن عساکر» در کتاب «اربعین» خودش از «ابی سعید خدری» از «ام سلمه» دارد:
«قلت یارسول الله ألست من أهل البیت قال إنک إلى خیر إنک من أزواج رسول الله صلى الله علیه وسلم قالت وأهل البیت رسول الله صلى الله علیه وسلم وعلی وفاطمه والحسن والحسین رضی الله عنهم أجمعین… والآیه نزلت خاصه فی هؤلاء المذکورین»
الأربعین فی مناقب أمهات المؤمنین رحمه الله علیهن أجمعین؛ اسم المؤلف: أبو منصور عبد الرحمن بن محمد بن هبه الله بن عساکر الوفاه: 620، دار النشر: دار الفکر – دمشق – 1406، الطبعه: الأولى، تحقیق: محمد مطیع الحافظ ,غزوه بدیر، ج1، ص105 و 106
می گوید وقتی آیه نازل شد گفتم «أ لست من أهل البیت؟» من هم جزء اهل بیت هستم و مشمول این آیه هستم؟ فرمود نه «إنک إلى خیر إنک من أزواج رسول الله صلى الله علیه وسلم»، تو از همسران پیغمبر هستی یعنی همسران پیغمبر غیر از اهل بیت هستند.
حداقل سی، چهل روایت داریم که رسول اکرم می فرماید زنان من، جزء آیه تطهیر نیستند. آیه تطهیر درباره من، امیر المؤمنین، صدیقه طاهره، امام حسن و امام حسین وارد شده است دعوا دارید؟
«ام سلمه» می گوید عبا را گرفتم وارد شوم رسول اکرم از دستم عبا را گرفت و کشید گفت:
«تنحّی عن أهل بیتی»
الفصول المهمه فی معرفه الأئمه؛ نویسنده : علی بن محمد أحمد المالکی ( ابن الصباغ ) (وفات : 855)، تحقیق: سامی الغریری، ناشر: دار الحدیث للطباعه والنشر، قم: 1422، ص135
از اهل بیت من دور شو می خواهیم به زور عبا را از دست پیغمبر بگیریم بلند کنیم همسران پیغمبر را هُل بدهیم داخل بروند، این چه وضعی است؟ اگر یک کسی عقل درست و حسابی داشته باشد، آیات 29، 30، 31 ، 32، 34 سوره احزاب را مطالعه کند کاملا مشخص است نسبت به زنان پیغمبر لحن قرآن، لحن توبیخ است؛ ولی آیه تطهیر در وسط تکریم است.
نسبت به زنان پیغمبر کلمه کن، ضمیر مؤنث امده این جا ضمیر مذکر امده است. اینها را میخواهیم چه کار کنیم؟ میگوید چون اهل بیت علی و پیغمبر هم در آنجا بوده ضمیر مذکر آمده است! این را از کجا داری میگویی، مگر در آیه دارد پیامبر و علی هم در آنجا بوده اند؟
چیزی که از روایت استفاده میشود این است. مسئله خیلی واضح و روشن است نمیدانیم اینها دنبال چه هستند؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
حضرتعالی هم صحبتهای این که چطوری ما باید آیات قرآن را بفهمیم و شأن نزول چه تأثیری در فهم آیات و روایات دارد فرمایشاتی داشتید عزیزان هم میتوانند در سایت کلمه شأن نزول را سرچ بکنند و بیان حضرت استاد را نسبت به اهمیت این موضوع ان شاءالله پیدا کنند و از آنها استفاده کنند.
اقای نعمتی هم چهار تا سوال پرسیدند ما یک سوال ایشان را مطرح میکنیم ان شاءالله ما بقی سوالات شان برای جلسات آینده باشد که فرصت به بقیه عزیزان هم برسد. سوال اول شان این بود علت انکار صحابه نسبت به فضائل حضرت آقا امیر المؤمنین و مخصوصا حدیث غدیر چه بوده است؟ علت انکارشان چه بوده است؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
آن چه مهم است در خود صحیح بخاری است در آنجا امیر المؤمنین خبر میدهد بر این که ابوبکر منزلش بیاید و عمر را با خودش نیاورد
«کَرَاهِیَهً لِمَحْضَرِ عُمَرَ»
بعد امیر المؤمنین اولین جمله ای که میگوید این است:
«وَلَکِنَّکَ اسْتَبْدَدْتَ عَلَیْنَا بِالْأَمْرِ»
در امر خلافت در حق اما استبداد کردی!
الجامع الصحیح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی الوفاه: 256، دار النشر: دار ابن کثیر , الیمامه – بیروت – 1407 – 1987، الطبعه: الثالثه، تحقیق: د. مصطفى دیب البغا، ج 4، ص 1549، ح 3998
در کتاب نهج البلاغه، از حضرت امیر سوال میکنند چرا صحابه سراغ دیگری رفتند؟ میگوید:
«أَمَّا الِاسْتِبْدَادُ عَلَیْنَا بِهَذَا الْمَقَامِ»
نهج البلاغه (للصبحی صالح)؛ نویسنده: شریف الرضى، محمد بن حسین، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص231، و من کلام له (علیه السلام) لبعض أصحابه و قد سأله: کیف دفعکم قومکم عن هذا المقام و أنتم أحق به
از این بهتر و واضحتر چه بفرماید! این فرمایش خود حضرت امیر است. وقتی در برابر رسول اکرم می ایستند وقتی ایشان میگوید قلم و کاغذی بیاورید تا چیزی بنویسم
«فَقَالُوا هَجَرَ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم»
الجامع الصحیح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی الوفاه: 256، دار النشر: دار ابن کثیر , الیمامه – بیروت – 1407 – 1987، الطبعه: الثالثه، تحقیق: د. مصطفى دیب البغا،ج 3، ص 1111، کتاب الجهاد، باب 172، ح2888
«إن الرجل لیهجر على عاده العرب»
دیوان المتنبی؛ اسم المؤلف: أبو البقاء العکبری الوفاه: 616، دار النشر: دار المعرفه – بیروت، تحقیق: مصطفى السقا/ إبراهیم الأبیاری/ عبد الحفیظ شلبی، ج1، ص9
وقتی جلوی چشم پیغمبر (صلی الله علیه واله وسلم) «إن الرجل لیهجر» میگویند آیا بعد از پیغمبر توقع داریم سراغ امیر المؤمنین بیایند؟
مجری:
تشبیه و تمثیل به جایی است.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
واقعا جلوی چشم پیامبر است دیگر از این واضحتر و روشن! و دهها مواردی که با دستور پیغمبر مخالفت کردند و پیغمبر (صلی الله علیه واله وسلم) فرمودند:
«أُولَئِکَ الْعُصَاهُ أُولَئِکَ الْعُصَاهُ»
صحیح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری الوفاه: 261، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج2، ص785، ح1114
ام سلمه گفت:
«فقالت من أغضبک أغضبه الله»
منهاج السنه النبویه؛ اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیه الحرانی أبو العباس الوفاه: 728، دار النشر: مؤسسه قرطبه – 1406، الطبعه : الأولى، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ج4، ص315
عایشه میگوید:
«من أَغْضَبَکَ یا رَسُولَ اللَّهِ أَدْخَلَهُ الله النَّارَ»
صحیح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری الوفاه: 261، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج2، ص879، ح1211
«أَدْخَلَهُ الله النَّارَ» صحابه ای که پیغمبر را اذیت کردند. آن وقت بعد از پیامبر توقع داریم بیایند با گل و بلبل سراغ امیر المؤمنین بیروند.
مجری:
کسانی که رو به روی حضرت این برخوردها را داشتند و بعضا جنایاتی را مرتکب شدند حقیقتا از آنها چه انتظاری است!
برادر بزرگوار اقای نعمتی! سوالات دیگر تان را برای جلسات آینده میگذاریم، جناب اقای ریحانی راجع به عقد موقت و میساره پرسیدند که این حکم که بوده مخصوص حالت اضطرار و جنگ بوده و عمومیت نخواهد داشت.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
در رابطه با قضیه متعه، ایشان بزرگواری کردند و سوال کردند ولی آنچه که مسلم است سیره صحابه چه بوده است؟ این متنی را که ملاحظه میفرماید در کتاب «صحیح مسلم» و از جابر ابن عبدالله انصاری است:
«… کنا نَسْتَمْتِعُ بِالْقَبْضَهِ من التَّمْرِ وَالدَّقِیقِ الْأَیَّامَ على عَهْدِ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم وَأَبِی بَکْرٍ حتى نهى عنه عُمَرُ فی شَأْنِ عَمْرِو بن حُرَیْثٍ»
صحیح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری الوفاه: 261، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج2، ص1023، ح1405
جابر ابن عبدالله انصاری میگوید در زمان پیغمبر (صلی الله علیه واله وسلم) و زمان ابی بکر زنها را به یک مشت خرما و آرد متعه میکردیم. آیا این در زمان جنگ است؟ این روایت و امثال این را چه کار کنیم؟ «حتى نهى عنه عُمَرُ فی شَأْنِ عَمْرِو بن حُرَیْثٍ»
روایت دیگری که خیلی جالب است میگوید در فتح مکه بودیم پیغمبر به ما اجازه داد بیرویم متعه کنیم رفتیم یک زنی را از بنی عامر آوردیم و دو نفر بودیم این خانم گفت شما چه میخواهید مهریه قرار بدهید؟ گفتیم عبایمان را میدهیم آن خانم نگاه کرد عبای من نو بود ولی قیافه من خیلی خوب نبود اما رفیقم عبایش کهنه بود اما قیافه اش خوب بود.
ما را یک ور انداز کرد گفت من صیغه این میشوم گفتم عبای من نو و قشنگ است ولی قبول نکرد! اینها روایاتی است که صحیح مسلم نقل کرده است نه این که از مسند احمد و کتابهای دیگر و یا کتابهای دسته دوم و سوم نقل کرده باشیم.
مجری:
اگر اجازه بفرمایید سوال اقای کرمانی زاده را هم مطرح کنیم، این عزیزمان هم که تماس گرفتند شب عیدی دست خالی بر نگردند پرسیده بودند چرا ائمه همیشه در ظاهر شکست خوردند علی رغم هوش و علمی که داشتند؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
ببینید خدای عالم به نبی مکرم میفرماید:
(وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ )
و بر پیامبر چیزی جز رساندن آشکار نیست!
سوره نور (24): ایه 54
وظیفه پیغمبر (صلی الله علیه واله وسلم) ابلاغ حکم الهی است. حضرت نوح نهصد و پنجاه سال تبلیغ کرد نتیجه اش چه شد؟
(وَمَنْ آمَنَ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِیلٌ)
اما جز عده کمی همراه او ایمان نیاوردند!
سوره هود (11): آیه 40
خداوند به حضرت ابراهیم میگوید:
(إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا)
من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم!
سوره بقره (2): آیه 124
حضرت ابراهیم حتی یک روز حکومت اسلامی نتوانست تشکیل بدهد! آیا این نقص حضرت ابراهیم است؟ آیا نقص بر حضرت نوح است؟ رسول اکرم سیزده سال در مکه بودند یک سال نتوانستند حکومت تشکیل بدهند.
دوستان عزیز ببینید! ائمه و انبیاء (علیهم السلام) شئوناتی دارند یک شأن شان این است که واسطه فیض هستند و یک شأن شان اجرای عدالت و تشکیل حکومت است در تشکیل حکومت یک شرایطی است همان طوری که خدا حج را واجب کرده است ولی نه برای همه، آن کسانی که مستطیع میشوند حج برای شان واجب است.
برای ائمه (علیهم السلام) تشکیل حکومت لازم است ولی به شرط این که مردم پذیرای حکومت باشند به زور امیر المؤمنین نمیتواند بگوید بیایید من میخواهم برای شما حکومت تشکیل بدهم آن وقت میگویند آزادی ما سلب شد.
لذا مردم بخواهند یا نخواهند ائمه (علیهم السلام) امام و مسئول تشکیل حکومت هستند ولی وقتی مردم آمادگی نداشتند و حاضر نشدند حکومت را بپذیرند دیگر:
(لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ)
در قبول دین، اکراهی نیست.
سوره بقره (2): آیه 256
تشکیل حکومت از خود دین که بالاتر نیست نمیتوانند تحمیل کنند. امیر المؤمنین (سلام الله علیه) بیست و پنج سال خانه نشین بود و مردم نیامدند بعد از قتل عثمان سراغ امیر المؤمنین رفتند و اصرار کردند امیر المؤمنین پذیرفت و آن هم با شرایطی پذیرفت!
مجری:
خیلی ممنون از محضرتان استفاده کردیم
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
البته من نظرم این است سوالات خیلی خوبی که امشب مطرح کردند در یکی از برنامهها سوال نگیریم و این سوالاتی که امشب مطرح شد را پاسخ بدهیم.
اگر میدانستیم سوالات به این شکل و به این خوبی و زیبا میآید یک مقدار بحثمان را کوتاه و خلاصه میکردیم، واقعا سوالات خیلی خوب بود هم جناب اقای ریحانی زاده، جناب اقای اشرفی و مخصوصا جناب اقای نعمتی که سوالات خیلی اساسی و زیبای پرسیدند که برای همه مفید است.
مجری:
احسنتم، طیب الله خیلی از پاسخهای شما استفاده کردیم، ان شاءالله قطعا فرصتی را اختصاص خواهیم داد و سعی میکنیم بیشتر به پاسخ سوالات بپردازیم، از محضرتان تشکر میکنیم.
همچنین تشکر میکنیم از همه شما بینندگان عزیز و ارجمند که تا انتهای برنامه همراه ما بودید، ان شاءالله همراه برنامه عید الله تا پایان ویژه برنامه باشید که این ویژه برنامه را تقدیم نگاه مهربان شما بینندگان عزیز خواهیم کرد تا دیدار آینده خدا نگهدار!
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده