روایات جعل حاکم و قاضی از سوی امام علیه السلام

۱۴۰۴/۰۹/۰۶
  • admin
  • شناسه خبر: 17256


لینک دانلود  

 

 

 درس خارج فقه آیت الله حسینی قزوینی (دام عزه) – سال بیست و یکم


موضوع: روایات جعل حاکم و قاضی از سوی امام علیه السلام

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه‏ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم‏ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعین وَهُوَ خَیرُ نَاصِرٍ وَ مُعِینْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاهِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِیَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِیَّهَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ یَوم لِقَاءَ اللّه‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی هَدانا لِهذا وَ ما کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه. وَ أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیل‏ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصیر

سلام علیکم و رحمه الله در خدمت دوستان هستیم!

پرسش:

استاد! در روایت داریم اگر کسی برای امام حسین (علیه السلام) گریه کند خداوند آتش جهنم را برای او سرد می کند چه لزوم دارد ما بر امام حسین گریه کنیم (تا خدا ما را ببخشد)؟! گناه نمی کنیم تا خداوند ما را به جهنم نبرد! این روایت برای چه آمده است توضیح می فرمایید؟

پاسخ:

بندگان خدا چند دسته هستند یک دسته مخلص اند و در عمرشان گناه نمی کنند، حتی عمل مکروه هم انجام نمی دهند. دسته دیگر عمده مردم _نود و نه درصد مردم _ هستند می لغزند و شیطان این ها را می لغزاند، این‌ها گناه می کنند فردای قیامت چه کار کنند؟ باید یک ملجاء هم داشته باشند یا نه؟

به خاطر اینکه فردا به شفاعت امام حسین برسند، حرف امام حسین را گوش می دهند. حرف خدا را گوش می‌ دهند. امام صادق می فرماید:

«مَنْ کَانَ مُطِیعاً لِلَّهِ فَهُوَ لَنَا وَلِیٌّ وَ مَنْ کَانَ عَاصِیاً لِلَّهِ فَهُوَ لَنَا عَدُوٌّ وَ اللَّهِ لَا تُنَالُ وَلَایَتُنَا إِلَّا بِالْعَمَل‏»

مجموعه ورّام‏؛ نویسنده: ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسى‏ (تاریخ وفات مؤلف: 605 ق‏)، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: مکتبه فقیه‏، قم‏: 1410 ق‏، ج2، ص27

هرکس مطیع خدا باشد آن ولی ما هست ما از او شفاعت می ‌کنیم؛ یعنی شما هر کاری هم بخواهید انجام دهید پایتان می لغزد، انبیا با آن عظمت شان؛ حضرت آدم، حضرت نوح، حضرت ابراهیم، حضرت زکریا، هر کس در موقعیت خودش (در سطح بالای نبوت) لغزشی داشته است.

بشر به جز چهارده معصوم (سلام الله علیهم اجمعین) همه در سراسر عمرشان لغزش هایی داشته اند یا مانند بعضی از پیامبران ترک اولایی انجام داده اند.

در حدیث اصبغ ابن نباته حضرت امیر می فر ماید: خدا نان گندم را بر حضرت آدم منع کرد ولی خورد و از بهشت بیرون آمد، اما من در تمام عمرم لب به نان گندم نزدم جز نان جو نخوردم.

وقتی خداوند به حضرت موسی می گوید طرف فرعون برو می گوید:

(قَالَ رَبِّ إِنِّی قَتَلْتُ مِنْهُمْ نَفْسًا فَأَخَافُ أَنْ یقْتُلُونِ)

عرض کرد: «پروردگارا! من یک تن از آنان را کشته‌ام؛ می‌ترسم مرا به قتل برسانند!

سوره قصص (28): آیه 33

حضرت موسی از آنها کسی را کشته‌ بود لذا ترسید اما من در لیله المبیت با اینکه یقین داشتم که این ها می خواهند بکشند در بستر پیغمبر خوابیدم درحالی که هیچ ترسی در وجود من نبود. حضرت یکی یکی این‌ها را می شمارد.

 حضرت ابراهیم می گوید: (رَبِّ أَرِنِی کَیفَ تُحْیی الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَکِنْ لِیطْمَئِنَّ قَلْبِی)

(وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ أَرِنِی کَیفَ تُحْیی الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَکِنْ لِیطْمَئِنَّ قَلْبِی قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَهً مِنَ الطَّیرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ یأْتِینَکَ سَعْیا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ)

و (به خاطر بیاور) هنگامی را که ابراهیم گفت: «خدایا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده می‌کنی؟» فرمود: «مگر ایمان نیاورده‌ای؟!» عرض کرد: «آری، ولی می‌خواهم قلبم آرامش یابد.» فرمود: «در این صورت، چهار نوع از مرغان را انتخاب کن! و آنها را (پس از ذبح کردن،) قطعه قطعه کن (و در هم بیامیز)! سپس بر هر کوهی، قسمتی از آن را قرار بده، بعد آنها را بخوان، به سرعت به سوی تو می‌آیند! و بدان خداوند قادر و حکیم است؛ (هم از ذرات بدن مردگان آگاه است، و هم توانایی بر جمع آنها دارد)»

سوره بقره (2): آیه 260

اما حضرت امیر می فرماید:

«لَوْ کُشِفَ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ‏ یَقِیناً»

عیون الحکم و المواعظ( للیثی)؛ نویسنده: لیثى واسطى، على بن محمد (تاریخ وفات مؤلف: قرن 6)، محقق / مصحح: حسنى بیرجندى، حسین‏، ناشر: دار الحدیث‏، قم: 1376ش، ص415

حضرت امیر المومنین خودش را با انبیای اولوا العزم مقایسه می کند.

خدای عالم حکیم علی الاطلاق است تمام این قضایا حتی قضیه سقیفه و غصب حق اهل بیت و امثال آن در روایت امام صادق (سلام الله علیه) است که برای امتحان مردم است، خدای عالم این چنین کرده تا ببیند آن ها از اختیارشان چه استفاده‌ای می کنند، از روی اختیار به طرف شیطان می روند یا به طرف اهل بیت می روند؟

فردای قیامت اگر خداوند خواست کسی را جهنم ببرد نگوید:

(لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَینَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آیاتِکَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَنَخْزَى)

اگر ما آنان را پیش از آن (که قرآن نازل شود) با عذابی هلاک می‌کردیم، (در قیامت) می‌گفتند: «پروردگارا! چرا پیامبری برای ما نفرستادی تا از آیات تو پیروی کنیم، پیش از آنکه ذلیل و رسوا شویم!»

سوره طه (20): آیه 134

اگر کسی را به بهشت هم برد اعتراض نکند چرا فلانی را بهشت بردی و من را بهشت نبردی!؟ دنیا دنیای تکلیف است.

(أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یتْرَکُوا أَنْ یقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یفْتَنُونَ)

آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: «ایمان آوردیم»، به حال خود رها می‌شوند و آزمایش نخواهند شد؟!

سوره عنکبوت (29): آیه 2

مردم تصور می کنند همین که «لا اله الا الله» گفتند این ها را امتحان نمی ‌کنیم، ما هر لحظه مردم را امتحان می کنیم. الان بنده با شما صحبت می‌کنم فردای قیامت بنده را پای حساب می آورند می گویند آقای قزوینی! شما که داشتی صحبت می‌ کردی، برای خدا صحبت می کردی یا برای اظهار لحیه صحبت می کردی؟!

 لحظه به لحظه زندگی یعنی همین جمله ای که من می گویم پای حساب می آورند این جمله برای خدا بود یا برای خودت بود؟ یعنی در همه زمان و تمام عمر مان در حال امتحان هستیم.

خوشا به حال آنهایی که به تعبیر آقا رسول الله:

«یَا أَبَا ذَرٍّ لِیَکُنْ لَکَ فِی کُلِّ شَیْ‏ءٍ نِیَّهٌ حَتَّى فِی الْأَکْلِ وَ النَّوْم‏»

نام کتاب: مجموعه ورّام‏؛ نویسنده: ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسى‏ (تاریخ وفات مؤلف: 605 ق‏)، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: مکتبه فقیه‏، قم‏: 1410 ق‏، ص58

خوشا به حال ان هایی که همه چیزشان برای خداست خواب شان برای خداست، خوردنشان برای خداست حرکتشان برای خداست راه رفتن شان برای خداست، درس خواندن و بحث شان برای خداست.

به تعبیر حضرت ابراهیم:

 (قُلْ إِنَّ صَلَاتِی وَنُسُکِی وَمَحْیای وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ)

بگو: «نماز و تمام عبادات من، و زندگی و مرگ من، همه برای خداوند پروردگار جهانیان است.

سوره انعام (6): ایه 162

محیای تمام زندگیم و مماتی ان طرف که می روم همه لله رب العالمین است. اگر ما به اینجا رسیدیم: (اتَّبَعَ مِلَّهَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا) می شود.

(وَمَنْ أَحْسَنُ دِینًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّهَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلًا)

دین و آیین چه کسی بهتر است از آن کس که خود را تسلیم خدا کند، و نیکوکار باشد، و پیرو آیین خالص و پاک ابراهیم گردد؟ و خدا ابراهیم را به دوستی خود، انتخاب کرد.

سوره نساء (4): آیه 125

اگر نرسیدیم:

(أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیکُمْ یا بَنِی آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّیطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ)

آیا با شما عهد نکردم ای فرزندان آدم که شیطان را نپرستید، که او برای شما دشمن آشکاری است؟!

سوره یس (36): آیه 60

عبد شیطان می شویم!

پرسش:

یک کلیپی از شیخ رمضانی است داستانی از حضرت امیر را در صحرای محشر بیان می کند می گوید در صحرای محشر کسانی که حسابرسی می شوند حق الناس به گردن شان است چیزی ندارند حضرت می گوید چه کار کنم شما طرف را ببخشید؟ آن شخص طلبکار می گوید شما یک نَفَسْ از ثواب لیله المبیتت را به ما بده سند این مطلب چطوری است؟

پاسخ:

سند به آن شکل ندارد اما از باب تسامح در ادله سنن آمده است. آن روز هم عرض کردم که امام حسین شیعه ها را از جهنم بیرون می آورد. در رابطه با کرم اهل بیت علیهم السلام هرچی بگویند کم گفتند حضرت فرمود:

«و لن تبلغ عقولکم علی ما آتانا الله من الفضل»

**

«قُولُوا فِی فَضْلِنَا مَا شِئْتُمْ فَإِنَّکُمْ لَنْ تَبْلُغُوا مِنْ فَضْلِنَا کُنْهَ مَا جَعَلَهُ اللَّهُ لَنَا»

بحار الأنوارالجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار (ط – بیروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحیاء التراث العربی، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج26، ص6

«وَ قُولُوا بِنَا مَا شِئْتُمْ فَلَنْ تَبْلُغُوا»

بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلّى الله علیهم؛ نویسنده: صفار، محمد بن حسن، مصحح: کوچه باغى، محسن بن عباسعلى‏، ناشر: مکتبه آیه الله المرعشی النجفی‏، ج1، ص236

یا تعبیر امام صادق (سلام الله علیه) که می فرماید به ولایت ما مغرور نشوید اگر ما یک کاری کردیم یک جوان مغرور به شفاعت شد، نماز نخواند این حرف و سخن ما از گناهان کبیره است.

باید چه کار کنیم باید این آیه را بخوانیم:

(إِنَّا هَدَینَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا)

ما راه را به او نشان دادیم خواه شاکر باشد و پذیرا گردد یا ناسپاس

سوره انسان (76): آیه 3

(غَافِرِ الذَّنْبِ وَقَابِلِ التَّوْبِ شَدِیدِ الْعِقَابِ ذِی الطَّوْلِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ إِلَیهِ الْمَصِیرُ)

خداوندی که آمرزنده گناه، پذیرنده توبه، دارای مجازات سخت، و صاحب نعمت فراوان است؛ هیچ معبودی جز او نیست؛ و بازگشت (همه شما) تنها بسوی اوست.

سوره غافر (40): آیه 3

ما باید هر دو را برای جوان ها بگوییم به جوان بگوییم لغزش ها این طوری است چه بسا همین گناهان باعث بشود موقع جان دادن ایمان را شیطان از تو بگیرد. ولایت را از تو بگیرد. با چه اطمینان خاطر می گویی می خواهم به شفاعت حضرت امیر المؤمنین برسم؟ وقتی شیطان در آخر عمر بیاید تو را درحال ارتداد به آن دنیا منتقل کند می خواهی چه کار کنی؟!

آیت الله گلپایگانی این مطلب را یک مرتبه به خود من گفتند: در گلپایگان یک رفیقی داشتم هم مباحثه بودیم خیلی هم خوش استعداد بود با هم قم آمدیم، ما به عنایت و فضل خدا مرجع شدیم آن رفیق ما مرجع نشد. همیشه می گفت (نستجیر بالله) خدا ظالم است، ما هم مباحثه بودیم تو مرجع شدی من مرجع نشدم! هرچه به این آقا می گفتم این مطالب شما‌ درست نیست گوش نمی‌کرد.

آقای گلپایگانی می‌گفت شنیدم ایشان در حال احتضار است، نزد ایشان رفتم گفتم از این حرف هایی که تا الان می زدی استغفار کن، گفت آقای گلپایگانی! یقین دارم خدا ظالم است تو را مرجع کرد من را به مرجعیت نرسانید. این حرف را گفت و از دنیا رفت!

یک کسی که دارای مقام علمی است شیطان او را این طوری گول می زند. فردای قیامت چه کار می خواهد بکند؟ شیطان هم از او شفاعت نمی کند. این که ما عاقبت عمرمان چه می ‌خواهد بشود مشکل است خداوند ما را عاقب بخیر کند.

 من بارها گفتم داماد امام (رضوان الله تعالی علیه) آقای اشراقی می‌ گفت: ما جماران با امام در حیات قدم می‌ زدیم، امام فرمود آقای اشراقی اگر از طرف خدای عالم یک فرد صادقی بیاید بگوید یک حاجت قبول شده، یک دعای مستجاب دارید از خدا چه می خواهی؟

آقای اشراقی می گوید من هرچه فکر کردم هرچه بگویم ترسیدم امام رد کند. گفتم آقا اگر چنین اتفاقی برای شما بیفتد چه کار می کنید؟ مرحوم امام گفتند: من از خدای عالم عاقبت بخیری می‌خواهم!

 جایی که عقاب پر بریزد * از پشه ای لاغری چه خیزد

امام می گوید من با قلبی مطمئن و دلی آرام از این دنیا می روم، وقتی بیمارستان رفتند امر کردند آقای دامغانی که از اولیاء الله بود بالای سرشان بیاید قرآن بخواند، در سایه قرآن خواندن آقای دامغانی، ایشان از دنیا رفتند!

فردای قیامت: «یُغْفَرُ لِلْجَاهِلِ سَبْعُونَ ذَنْباً قَبْلَ أَنْ یُغْفَرَ لِلْعَالِمِ ذَنْبٌ وَاحِدٌ»

«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: یَا حَفْصُ یُغْفَرُ لِلْجَاهِلِ سَبْعُونَ ذَنْباً قَبْلَ أَنْ یُغْفَرَ لِلْعَالِمِ ذَنْبٌ وَاحِدٌ»

الکافی (ط – الإسلامیه)؛ نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الاسلامیه، ج1، ص47

در جهنم، جهنمیان از بوی گندیده عالم بلا عمل معذّب می شوند.

ام سلمه نقل می کند -بعضی جاها از عایشه هم نقل شده است- می گوید پیامبر شب در حجره من بود نیمه شب دیدم نیست اول تصور کردم جای دیگری رفته است. رفتم بررسی کردم دیدم صدای ناله ای می آید پشت بام رفتم دیدم رسول اکرم روی خاک افتاده و گریه می کند به طوری که اشک هایش روی خاک ها جاری شده است.

دو تا جمله رسول اکرم می فرماید:

یک:

«رَبِّ لَا تَکِلْنِی إِلَى نَفْسِی طَرْفَهَ عَیْنٍ أَبَداً»

الکافی (ط – الإسلامیه)؛ نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الاسلامیه، ج2، ص581

دو:

«اللَّهُمَّ لَا تَسْلُبْنِی مَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَی‏»

مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، طوسى، محمد بن الحسن‏؛ ناشر: مؤسسه فقه الشیعه ، ج‏1، ص: 79

خدایا نعمت های خوبی که به من دادی از دستم نگیر. می گوید من نشستم تا دعای حضرت تمام شد عرض کردم یا رسول الله:

«أمثلک تدعوا بهذا الدعاء»؟!

کاش حرف هایی که می زنیم خودمان به آن عامل باشیم.

مرحوم شیخ جعفر شوشتری کتابی دارد به نام الخصائص الحسینیه. ما این کتاب را مفصل تحقیق کردیم و تمام مصادر و منابعش را در پاورقی آوردیم.

در مقدمه کتاب می گوید آنچه که از احادیث و روایات فهمیده می شود بویژه احادیث قیامت این است که تنها راه نجات رابطه ی با امام حسین است.

«اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی شَفَاعَهَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُود»

کامل الزیارات؛ نویسنده: ابن قولویه، جعفر بن محمد، ناشر: دار المرتضویه، محقق/ مصحح: امینی، عبدالحسین، ص179

غرض این است هرکسی که این جا رابطه اش را با امام حسین درست کرد در آن جا سر بلند است اگر نتوانست رابطه اش را درست کند آن جا بدبخت و بی چاره است.

این مطالبی که می گوییم خودمان هم باید عمل کنیم اگر عمل نکردیم کار مان گیر است و با مشکل مواجه می شویم.

آغاز بحث…

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

چهاردهمین روایتی که مرحوم نراقی آورده است روایت ابو خدیجه است.

«الرابعه عشر: روایه أبی خدیجه ، قال: قال لی أبو عبد الله علیه السلام: (انظروا إلى رجل منکم یعلم شیئا من قضایانا فاجعلوه بینکم ، فإنی قد جعلته قاضیا، فتحاکموا إلیه)»

کتاب: عوائد الأیام؛ نویسنده: المحقق النراقی (وفات : 1244)، تحقیق: مرکز الأبحاث والدراسات الإسلامیه، ناشر: مرکز النشر التابع لمکتب الإعلام الإسلامی، 1417- 1375ش، ص532

این روایت جزء آن پنج تا روایتی است که باید روی آن کار بشود خیلی مفصل است کلینی در کتاب کافی جلد 7 صفحه 412 آورده است.

شیخ صدوق در کتاب من لا یحضره الفقیه جلد 3 صفحه 3 آورده است. شیخ طوسی در کتاب تهذیب جلد 6 صفحه 219 آورده است این روایت هم سندا و هم متنا باید بررسی بشود.

ابو خدیجه می گوید امام صادق به من فرمود: «إِیَّاکُمْ أَنْ یُحَاکِمَ بَعْضُکُمْ بَعْضاً إِلَى أَهْلِ الْجَوْرِ…»

«الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِی خَدِیجَهَ قَالَ قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) إِیَّاکُمْ أَنْ یُحَاکِمَ بَعْضُکُمْ بَعْضاً إِلَى أَهْلِ الْجَوْرِ وَ لَکِنِ انْظُرُوا إِلَى رَجُلٍ مِنْکُمْ یَعْلَمُ شَیْئاً مِنْ قَضَائِنَا فَاجْعَلُوهُ بَیْنَکُمْ فَإِنِّی قَدْ جَعَلْتُهُ قَاضِیاً فَتَحَاکَمُوا إِلَیْهِ»

الکافی (ط – الإسلامیه)؛ نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الاسلامیه، ج7، ص412، بَابُ کَرَاهِیَهِ الِارْتِفَاعِ إِلَى قُضَاهِ الْجَوْر، ح4

 در ذهنم است که امام (رضوان الله تعالی علیه) می گوید کلمه قاضی را آورده و بلافاصله تحاکموا را آورده دلیل بر این است که بحث، بحث حکومتی است و نه بحث قضاوت. علاوه بر این قضاوت اولا و بالذات را شارع مقدس برای امام جعل کرده است این را باید حواس مان باشد.

مخصوصا بحث اولی که امام خمینی در رابطه با مقبوله عمر ابن حنظله دارد بحث سندی آن را ایشان دو – سه سطری رد می شود و می رود می گوید: این که بعضی ها گفته اند مقبوله است حرف این است که روایت سندا معتبر و صحیح است و زیاد اشاره نمی کند. در بحث دلالت آن ایشان خیلی کار می کند.

از آن طرف مرحوم سید محمد صدر در کتاب ماوراء الفقه روی این چهار – پنج تا روایت خیلی عالمانه کار کرده است. شبهه مطرح کرده و جواب داده است ان شاء الله به آن می رسیم.

مرحوم علامه مجلسی در کتاب مرآه العقول می گوید روایت موثق است.

پرسش:

ابو خدیجه موثق است؟

پاسخ:

به بحثش می رسیم روایت موثقه است ظاهراً نسبت به حسن ابن علی ابن فضّال است. ابن فضال همه شان فطحی مذهب بودند ولی فطحی هایی هستند که ائمه روایات شان را مقبول کردند فرمودند:

«خُذُوا بِمَا رَوَوْا وَ ذَرُوا مَا رَأَو»

به روایات این ها عمل کنید ولی به آرای این ها عمل نکنید.

الغیبه (للطوسی)، طوسى، محمد بن الحسن،‏ محقق / مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد؛ ناشر: دار المعارف الإسلامیه، کتاب الغیبه للحجه، النص، ص 389

در میان فِرَق باطله سالم ترین شان فطحی ها هستند یعنی همه ائمه دوازده گانه را قبول دارند و علاوه بر آنها عبد الله أفطح را نیز قبول دارند یعنی سیزده امامی هستند. همه عقاید شیعه را از حضرت علی تا حضرت مهدی قبول دارند بر خلاف واقفی ها که بعد از امام کاظم (سلام الله علیه)، امامان بعدی را قبول ندارند. بر خلاف زیدی ها که بعد از امام سجاد، ائمه دیگر را قبول ندارند. مرحوم مجلسی اول در روضه المتقین می گوید:

 «و رواه الکلینی و الشیخ فی القوی‏»

روضه المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه (ط – القدیمه)؛ مجلسى، محمدتقى بن مقصود على، محقق/ مصحح: موسوى کرمانى، حسین و اشتهاردى على پناه‏، ناشر: مؤسسه فرهنگى اسلامى کوشانبور، ج6، ص6

مراه العقول «موثق» می گوید.

موثق به روایتی می گوییم که یک نفر یا بیشتر در سندش غیر امامی ثقه است. روایت قوی در برابر ممدوحه است موثقه در برابر صحیحه است.

صحیحه آن است که همه رواتش «امامیٌ عادلٌ ضابط»، موثقه آن است که همه «عادلٌ ضابطُ» الا یک نفر یا بیشتر.

 ممدوح روایتی است که در سندش یک امامی است «ممدوحٌ دونَ مرتبه الوثاقه» است. قوی آن روایتی است که یک سنی ممدوح «دونَ مرتبه الوثاقه» در سندش باشد. باید دقت کنیم مصطلحات خیلی ضروری است چند بار همین بحث را این جا مطرح کردم.

بحث رجال یکی از مباحث ضروری است در رجال باید صاحب نظر باشیم توصیه می کنم کتاب المدخل إلی علم الرجال و الدرایه را مطالعه کنند. از این خلاصه تر نمی شود تالیف کرد. در نوشتن این کتاب تلاش کردیم هر درسی را دو صفحه، دو صفحه و نیم بیشتر نکنیم.

هجده درس برای پایه هشت، هجده درس پایه نُه، هجده درس -که درایه است- هم برای پایه ده؛ آن دو هجده درس مخصوص رجال است و هجده درس بعدی مخصوص درایه است.

ابتدا دو _ سه تا سوال طرح کردیم مثل مبادی العربیه بعد به سوالات جواب دادیم آخرش هم تمرین دادیم. روایتی از کافی یا کتاب های دیگر آوردیم که بحث رجالیش مرتبط با موضوع درس بود. خیلی به زحمت افتادم یعنی اولین کتابی بود می خواستم یک سوال رجالی طرح کنم یک روایتی پیدا کنم که بحث رجالیش منطبق با این درس باشد.

 بعضی وقت ها می شد چهار – پنج ساعت سندها را بررسی می کردم مقیّد هم بودم روایت، اخلاقی باشد اعتقادی و احکامی نشود. این را با توصیه آیت الله استادی که در سال 71- 72 مدیر حوزه بود تألیف کردم. رئیس مرکز مدیریت هم آیت الله مؤمن بودند.

این بزرگواران به ما امر کردند کتاب رجال، کتابی باشد طلبه ها بتوانند مطالعه کنند. کتاب کلیات رجال آیت الله سبحانی طولانی است معمولاً هر سال تدریس می کنند یک سومش بیشتر تدریس نمی شود. مطالب خیلی خوبی دارد ولی فرصت نیست.

 هر درسی در هفته یکی بیشتر نداشتیم در طول سال معمولاً پنجاه، شصت درس حوزه داشتیم پنجاه تا نمی رسید کلیات علم رجال آقای سبحانی تدریس بشود.

دوستان سعی کنند کتاب المدخل إلی علم الرجال و الدرایه را دو، سه نفری مباحثه کنند. تضمین می کنم اگر کسی سه تا هجده درس با تمارین آن را حل کند تا حدّی متخصص در علم رجال می شود. مطالعه کردن آن خوب است اما مهم حل کردن سوالاتی است که من آوردم. سوال رجالی که در آخر مرتبط با حدیث است.

کاری کردیم دوستان در کتاب های روایی عملاً بررسی کنند این روایت، سنداً صحیح است یا صحیح نیست؟ با آن موضوعی که ما بحث کرده بودیم سوالات مرتبط با آن موضوع را طرح کردیم.

در هر صورت…

 حدیث پانزدهم که ایشان آورده است، حدیث ابو خدیجه است.

«ألخامسه عشر : روایه أخرى له : (إجعلوا بینکم رجلا ممن قد عرف حلالنا و حرامنا، فإنی قد جعلته قاضیا)»

کتاب: عوائد الأیام؛ نویسنده: المحقق النراقی (وفات : 1244)، تحقیق: مرکز الأبحاث والدراسات الإسلامیه، ناشر: مرکز النشر التابع لمکتب الإعلام الإسلامی، 1417- 1375ش، ص532

غالب فقهای ما این را به عنوان مقبوله اول آورده اند. سند این روایت یک سری مشکلاتی دارد مشکلاتش را می شود حل کرد.

«عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ أَبِی الْجَهْمِ عَنْ أَبِی خَدِیجَهَ قَالَ: بَعَثَنِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) إِلَى أَصْحَابِنَا فَقَالَ قُلْ لَهُمْ إِیَّاکُمْ إِذَا وَقَعَتْ بَیْنَکُمْ خُصُومَهٌ أَوْ تَدَارَى بَیْنَکُمْ فِی شَیْ‏ءٍ مِنَ الْأَخْذِ وَ الْعَطَاءِ أَنْ تَتَحَاکَمُوا إِلَى أَحَدٍ مِنْ هَؤُلَاءِ الْفُسَّاقِ اجْعَلُوا بَیْنَکُمْ رَجُلًا مِمَّنْ قَدْ عَرَفَ حَلَالَنَا وَ حَرَامَنَا فَإِنِّی قَدْ جَعَلْتُهُ قَاضِیاً وَ إِیَّاکُمْ أَنْ یُخَاصِمَ بَعْضُکُمْ بَعْضاً إِلَى السُّلْطَانِ الْجَائِرِ قَالَ أَبُو خَدِیجَهَ وَ کَانَ أَوَّلَ مَنْ أَوْرَدَ هَذَا الْحَدِیثَ رَجُلٌ کَتَبَ إِلَى الْفَقِیهِ فِی رَجُلٍ دَفَعَ إِلَیْهِ رَجُلَانِ شِرَاءً لَهُمَا مِنْ رَجُلٍ فَقَالا لَا تَرُدَّ الْکِتَابَ عَلَى وَاحِدٍ مِنَّا دُونَ صَاحِبِهِ فَغَابَ أَحَدُهُمَا أَوْ تَوَارَى فِی بَیْتِهِ وَ جَاءَ الَّذِی بَاعَ مِنْهُمَا فَأَنْکَرَ الشِّرَاءَ یَعْنِی الْقَبَالَهَ فَجَاءَ الْآخَرُ إِلَى الْعَدْلِ فَقَالَ لَهُ أَخْرِجِ الشِّرَاءَ حَتَّى نَعْرِضَهُ عَلَى الْبَیِّنَهِ فَإِنَّ صَاحِبِی قَدْ أَنْکَرَ الْبَیْعَ مِنِّی وَ مِنْ صَاحِبِی وَ صَاحِبِی غَائِبٌ فَلَعَلَّهُ قَدْ جَلَسَ فِی بَیْتِهِ یُرِیدُ الْفَسَادَ عَلَیَّ فَهَلْ یَجِبُ عَلَى الْعَدْلِ أَنْ یَعْرِضَ الشِّرَاءَ عَلَى الْبَیِّنَهِ حَتَّى یَشْهَدُوا لِهَذَا أَمْ لَا یَجُوزُ لَهُ ذَلِکَ حَتَّى یَجْتَمِعَا فَوَقَّعَ ع إِذَا کَانَ فِی ذَلِکَ صَلَاحُ أَمْرِ الْقَوْمِ فَلَا بَأْسَ بِهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ.»

تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر: دار الکتب الإسلامیه، محقق/ مصحح: خرسان، حسن الموسوى‏، ج6، ص303

در این روایت، عبارت های خیلی متعددی دارد از این ها آقایان مخصوصاً امام (رضوان الله تعالی علیه) خیلی مختصر بحث کرده اند و ایشان مغز مطلب را آورده است یعنی خیلی مختصر بیان کرده است.

هم این را و هم مقبوله عمر ابن حنظله ذیلش است امام خمینی می گوید در این روایت، این چند پیام هست و بعد می گوید از این پیام ها ولایت فقیه را استفاده می کنیم.

امام خمینی به زیبایی دسته بندی کرده است مخصوصاً در مقبوله عمر بن حنظله امام خمینی در سه، چهار جا بحث ولایت فقیه را مطرح کرده است. در اجتهاد و تقلید و رسائل دارد مفصلش را در کتاب البیع دارد.

البته بحث حکومت اسلامی به معجزه بیشتر شبیه است تا به مسئله عادی.

در سالگرد شهید چمران ایشان (امام) سخنرانی دارد اتفاقاتی که در ابتدای انقلاب افتاد، بعضی از دوستان شاید نبودند یا یادشان نمی آید. خیلی از بزرگان قطع امید کردند گفتند کار حکومت تمام است. کارهایی که دشمنان (و تجزیه طلبان) در کردستان، مازندران، شرق کشور و … انجام دادند همه خودی ها نا امید شده بودند می گفتند تمام شد!

تنها کسی که مثل شیر ایستاده بود می گفت آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند امام بود و خیلی ها نیز امام را مسخره می کردند که امام در نجف بزرگ شده این جا آمد دلش خوش است می گوید آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند. آمریکا فردا چنین و چنان می کند الان 46- 47 سال از انقلاب گذشته است ثابت شد آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند در آینده هم یقیناً هیچ غلطی نمی تواند بکند.

پرسش:

بعضی از مسئولین ما به آمریکا خیلی بها می دهند.

پاسخ:

ما بهتر از بنی اسرائیل نداریم این همه نعمت، این همه معجزه و کرامت حضرت موسی چهار شب از میان قومش برای میقات رفت سراغ سامری رفتند. روایت داریم در اسلام تمام آن چه که در گذشته در بنی اسرائیل بود تکرار خواهد شد.

«لَیَأْتِیَنَّ على أُمَّتِی ما أتى على بَنِی إِسْرَائِیلَ حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ»

الجامع الصحیح سنن الترمذی؛ اسم المؤلف: محمد بن عیسى أبو عیسى الترمذی السلمی الوفاه: 279، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، تحقیق: أحمد محمد شاکر وآخرون، ج5، ص26، ح2641

 

آن کسی که جمهوری اسلامی را حفظ می کند، کسی دیگر است. بنده همان طور که شما را می بینم یقین دارم این جا نشستید برای من قطعی است دست دیگری این نظام را دارد حفظ می کند نه مردم و مسئولین! فراز و نشیب دارد اما سوخت و سوز ندارد شاید بیش از چندین نفر آنهایی که خدمت امام عصر ارواحنا فداه تشرف داشتند همه قاطعانه گفتند حضرت فرمود این نظام خواهد ماند مقدمه ای برای حکومت جهانی ما خواهد شد. هیچ شک و شبهه ای در آن نیست.

مشکلات خیلی زیادی دارد شاید مشکلاتی که تا الان بود در برابر مشکلاتی که در آینده داریم خیلی نا چیز است اما عاقبت تمامی این ها، عاقبت شب سیه، سپید و روشن است.

شما قضیه طبس را بررسی کنید. تجهیزات نظامی و … بیاورند یک دفعه طوفان شن بلند شود و تمام بساط شان را به هم بزند! آیا این کار طبیعی است؟!

در لیبی در عرض شش ماه کل دولت را ساقط کردند. در عراق در عرض چهل روز همه را ساقط کردند. کاری که علیه ما کردند هزار برابر آن چیزی بود که در لیبی و در عراق زمان صدام کردند. هزار برابر آن است که در کشورهای آفریقایی کردند.

 یادم هست سال 60 یا 61 منافقین بیانیه می دادند چند ماه یا چهل روز دیگر کار جمهوری تمام است. جمهوری اسلامی محکم سر جایش است همه آن ها پراکنده شدند سرگردان هم هستند. در آمریکا می خواستند هواپیما کرایه کنند به میدان آزادی تهران بیایند جشن بگیرند! چه شد!

تعبیر آیت الله بهجت را بارها گفته ام بنده خودم از دو لب ایشان شنیدم می گفتند: برای فرج دعا می کنید برای فرج خودتان هم دعا کنید. معلوم نیست حضرت بیاید ما در کدام صف هستیم.

 ایشان این سخن را با وحشت می گفتند عادی یا موعظه نبود بلکه بگونه ای بود که بدن انسان می لرزید.

 لذا باید خیلی حواس مان را جمع کنیم وقتی حضرت آمدند خدای ناکرده در صف مقابل نباشیم مخصوصاً روایاتی که در رابطه با علمایی هست که در برابر حضرت می ایستند خیلی وحشتناک است.

در هر صورت…

روایت عمر ابن حنظله، روایت خیلی مفصلی است هر کدام از قسمت هایش یک پیامی دارد. بعضی از قسمت هایش مربوط به منازعات، و برخی از قسمت هایش مربوط به محاکمات و برخی از قسمت هایش مربوط به قضاوت است اما در مجموع آنچه از روایت بر می آید این است که فقیه هم قاضی و هم حاکم است.

حتی برای اجرای حدود و … اولاً و بالذات باید فقیه اقدام کند و برای تأسیس حکومت و اجرای عدالت قدر متیقن فقیه است. غیر فقیه، قاضی منصوب بشود بحث دیگری است.

 این را مرحوم شیخ طوسی در تهذیب، جلد 6، صفحه 301 دارد؛ عوالی اللئالی‏ دارد، وسائل الشیعه، جلد 27، صفحه 136 دارد.

شانردهمین روایت:

«السادسه عشر: مقبوله عمر بن حنظله ، وفیها: (ینظران إلى من کان منکم قد روى حدیثنا، ونظر فی حلالنا وحرامنا، وعرف أحکامنا، فلیرضوا به حکما، فإنی قد جعلته علیکم حاکما، فإذا حکم بحکمنا، فلم یقبله منه، فإنما استخف بحکم الله، وعلینا رد، والراد علینا الراد على الله، وهو على حد الشرک بالله)»

کتاب: عوائد الأیام؛ نویسنده: المحقق النراقی (وفات : 1244)، تحقیق: مرکز الأبحاث والدراسات الإسلامیه، ناشر: مرکز النشر التابع لمکتب الإعلام الإسلامی، 1417- 1375ش، ص532

مقبوله عمر ابن حنظله را ایشان آورده در انتهای روایت می فرماید:

«فَإِنِّی قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَیْکُمْ حَاکِماً فَإِذَا حَکَمَ بِحُکْمِنَا فَلَمْ یَقْبَلْهُ مِنْهُ فَإِنَّمَا اسْتَخَفَّ بِحُکْمِ اللَّهِ وَ عَلَیْنَا رَدَّ وَ الرَّادُّ عَلَیْنَا الرَّادُّ عَلَى اللَّهِ وَ هُوَ عَلَى حَدِّ الشِّرْکِ بِاللَّهِ»

الکافی (ط – الإسلامیه)؛ نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الاسلامیه، ج1، ص67، بَابُ اخْتِلَافِ الْحَدِیث‏، ح10

هرگز رادّ بر قاضی، ردّ بر خدا نیست قاضی حکم می دهد افراد اعتراض می کنند تجدید نظر می رود، آن جا هم اعتراض می کنند دیوان عالی می رود .

پرسش:

این روایات در زمان خود معصومین صادر شده است و خود معصوم حاکم نبود الزاماً می گوید وقتی اختلافی پیش می آید پیش کسی بروید بتواند قضاوت کند اما نمی گوید باید حتماً حکومتی تشکیل بشود تا مراجعات مردم طبق حکومت حل بشود.

پاسخ:

پاسخ:

عبارت های مرحوم امام (رضوان الله تعالی علیه) را ملاحظه بفرمایید:

«وقوله (علیه السلام): «فلیرضوا به حکماً» تعیین للحاکم فی التنازع، فلیس لصاحب الحق الرجوع إلى ولاه الجور، ولا إلى القضاه ولو توهّم من قوله ( علیه السلام ): «فلیرضوا» اختصاصه بمورد تعیین الحکم، فلا شبهه فی عدم إراده خصوصه، بل ذکر من باب المثال، وإلاّ فالرجوع إلى القضاه – الذی هو المراد جزماً – لا یعتبر فیه الرضا من الطرفین . فاتضح من جمیع ذلک: أنّه یستفاد من قوله (علیه السلام): «فإنّی قد جعلته حاکماً» أنّه (علیه السلام) قد جعل الفقیه حاکماً فیما هو من شؤون القضاء»

کتاب البیع؛ السید الخمینی (وفات: 1410)، ناشر: مؤسسه تنظیم ونشر آثار الامام الخمینی، تهران: 1421، ج 2، ص 641

حضرت این جا از آیاتی استفاده می کنند

(وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَهٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ)

هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارد هنگامی که خدا و پیامبرش امری را لازم بدانند، اختیاری (در برابر فرمان خدا) داشته باشد؛

سوره احزاب (33): آیه 36

 (یا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَهً فِی الْأَرْضِ)

ای داوود! ما تو را خلیفه و (نماینده خود) در زمین قرار دادیم؛

سوره ص (38): آیه 26

(یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ)

ای کسانی که ایمان آورده ‌اید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر [= اوصیای پیامبر] را!

سوره نساء (4): آیه 59

این ها آیاتی است که حضرت در این جا استناد کرده اند. روایات خیلی مفصل و چندین صفحه است امام بخش های مختلفی را مطرح می کند هم از آیات و هم از روایات ایشان استفاده می کند.

پرسش:

در همین روایت بحث داریم نه در آیات دیگر.

پاسخ:

در همین روایت حضرت تمام این موارد بیان کرده است.

 اجازه بدهید نوزده تا روایت را تمام کنیم یک مروری داشته باشیم نوزده تا روایت مرحوم نراقی آورده است ما هم عرض کردیم از این نوزده روایت پنج روایتش امروز می شود رویش حساب جاری باز کرد، حرف زد و نقض و اِبرام داشته باشیم.

ما بقی چهارده روایت دیگر همه یا غالبش را می شود نقد کرد گفتیم به هیچ وجه کاری به آن چهارده روایت نداریم می بوسیم روی چشم مان می گذاریم مرحوم امام استناد کرده اند، مرحوم آقای خویی در نقدش استناد کرده اند آقای مکارم و دیگران استناد کرده اند. فرمایشات همه محترم برای خودشان. با وجود این پنج روایت، نیازی به آن ها نداریم. حتی مؤید هم نمی تواند باشد روایتی که نبوی است سنی ها آوردند تضعیفش هم کردند گفتند روایت جعلی، ساختگی و مکذوبه است.

آن وقت روایتی که آن ها می گویند مکذوبه است برای ولایت فقیه بیاوریم مخالفین ما این ها را می گیرند عَلَمْ می کنند.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته



منبع

مقالات مرتبط