دعوت به مناظره و مباهله از عالم منحرف خوجه‌ها‌

۱۴۰۴/۰۶/۲۲
  • admin
  • شناسه خبر: 15628


لینک دانلود  

 

 

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

برنامه حبل المتین – 14 09 1400 (قسمت یک صد و دوازدهم)

عنوان برنامه: دعوت به مناظره و مباهله از عالم منحرف خوجه‌ها‌، و پاسخ به شبهات امثال ایشان و یاد آوری مناظراتی که حضرت استاد در کشور عربستان و جاهای مختلف با افراد داشته‌ است.

کلیدواژه: شبکه جهانی حضرت ولی عصر؛ شیعه؛ خوجه‌ها؛ آیت الله حسینی قزوینی؛ امام؛ شناخت امام!

استاد: حضرت آیت الله حسینی قزوینی

مجری: حجت الاسلام والمسلمین مرعشی

مجری:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدلِلَّهِ رَبِّ العالَمین‏ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ

عرض سلام، ادب و احترام دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف).

الحمد لله این توفیق نصیب ما شد باز هم در یک شنبه شب دیگر برنامه «حبل المتین» را تقدیم نگاه شما بینندگان عزیز و ارجمند بکنیم، برنامه ای که این توفیق را داریم در محضر حضرت استاد حضرت آیت الله دکتر «حسینی قزوینی» هستیم ان شاء الله امشب هم بتوانیم نهایت بهره و استفاده را از محضرشان ببریم.

ابتدا عرض سلام و ادب محضرشان داشته باشیم و مثل همیشیه بخواهیم ان شاءالله در ابتدای جلسه مثل همه جلساتی که با این بزرگوار الحمدلله توفیق داریم و در محضر استاد هستیم از محضرشان استفاده کنیم از آن بیاناتی که نسبت به حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) ایراد می‌کنند و ان شاء الله بهره مند بشویم و بتوانیم دل‌های خودمان را منور به نور حضرت زهرا (سلام الله علیها) بکنیم.

حضرت استاد سلام عرض می‌کنم در خدمت تان هستیم!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم و رحمه الله و برکاته

السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّهَ اللَّهِ فِی أَرْضِه،‏ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مِیثَاقَ اللَّهِ الَّذِی أَخَذَهُ وَ وَکَّدَهُ- ِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّهَ اللَّهِ وَ دَلِیلَ إِرَادَتِه‏، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِی ضَمِنَه‏، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع‏ فَمَا شَیْ‏ءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَیْهِ السَّبِیل.

خدمت بینندگان عزیز و گرامی که در هرکجای این گیتی پهناور بیننده برنامه هستند خالصانه‌ترین سلامم را تقدیم می‌کنم موفقیت روز افزون برای همه گرامیان از خدای منان خواهانم!

طبق برنامه همیشگی مان ابتدا یک توسلی به صدیقه طاهره (سلام الله علیها) داریم باشد که این بانوی دو سرا سیده النساء اهل الجنه گوشه ای چشمی به ما بکند.

چنان در شهر خود گشتم غریب و بی کس و تنها

که غیر از چشم گریانم ندارم یار دلجویی

الهی! انتقامم را از آن بیدادگر بستان

که نه دستی برایم مانده، نه پهلو، نه بازویی

فتادم زیر ضرب تازیانه، بارها از پا

ولی نگذاشتم کم گردد از مولا سر مویی

گرفتم در میان کوچه، پاداش رسالت را!

چه پاداش گرانقدری! چه بازو بند نیکویی!

به خون دیده بنویسید بر دیوار این کوچه

که اینجا کشته‏ ی راه ولایت گشته، بانویی

مدینه! ثبت کن این را، که در امواج دشمنها

حمایت کرد از دست خدا بشکسته بازویی!

وقتی زهرای مرضیه امیر المؤمنین را از دست آن‌ها رها کرد و به منزل آمدند، در برابر امیر المؤمنین نشست عرضه داشت:

 «یَا أبَا الحَسَنْ، نَفْسِی لِنَفْسِکَ الْفِدَاء؛ رُوحِی لِرُوحِکَ وِقَاء، إِنْ کُنْتَ فِی خَیْر کُنتُ مَعَکْ، إنْ کُنْتَ فِی شَرٍ کُنْتُ مَعَکْ»

علی جان! جان مَنِ زهرا سپر بلای تو است، روحم فدای روح تو است، در تمام خوشی‌ها و سختی‌ها زهرا همراه تو است. یعنی زهرا تا آخرین نفس از تو دفاع می‌کند و از تو حمایت می‌کند!

«صلی الله علیک یا مولاتی یا فاطمه الزهراء سیّده نساء العالمین»

مجری:

احسنتم، عظم الله اجورنا و اجورکم خیلی ممنون و متشکر. بینندگان عزیز و ارجمند همان طور که مطلع هستید بیش از بیست جلسه است که این برنامه را آغاز کردیم، احادیث مختلفی که در رابطه با آموزه‌های امامت و ولایت وارد شده است در خدمت تان هستیم.

از محضر استاد استفاده می‌کنیم و بهره مند می‌شویم. حدیث «من مات بلا امام» و «من مات ولم یعرف امام زمانه، مات میته جاهلیه» با تعابیر مختلف وارد شده است.

در جلسه قبل حضرت استاد مفصل راجع به این حدیث توضیح فرمودند ان‌ شاء الله مثل همیشه یک مختصری از زبان حضرت استاد بشنویم.

اما قبل از این که این بحث را مطرح کنیم به نظرم بی‌جا نخواهد بود به یک مطلبی بپردازیم که در جلسه گذشته مفصلا مطرح شد، بینندگانی از شیعیان که در میان خوجه‌ها هستند تماس گرفتند صحبت‌ها و سوالاتی داشتند.

می‌گفتند این چند وقت یک جریان انحرافی به وجود آمده بعد از آن نامه ای که به حضرت آیت الله العظمی «سبحانی» نوشته بودند شبهاتی را مطرح می‌کنند.

 بینندگان عزیزی که جلسه قبل را از دست داده باشند خالی از لطف نخواهد بود، امروز به فرمایشات حضرت استاد توجه داشته باشند.

جناب استاد یک مختصری نسبت به آن چیزی که جلسه گذشته مطرح شد بفرمایید ان شاء الله بعد از آن وارد بحث جدید بشویم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعین وَهُوَ خَیرُ نَاصِرٍ وَ مُعِینْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاهِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِیَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِیَّهَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ یَوم لِقَاءَ اللّه، وَأُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیرُ

در جلسه گذشته دو تا نکته را مطرح کردیم، خیلی مختصر عرض کنم. نکته اول این است آیا انکار امامت با توجه به حدیث:

 «من مَاتَ بِغَیْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَهً جَاهِلِیَّهً»

مسند الإمام أحمد بن حنبل؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی الوفاه:241، دار النشر: مؤسسه قرطبه – مصر، ج4، ص96، ح16922

موجب کفر می‌شود یا نمی‌شود؟

در بعضی از روایات داریم از کلمات بزرگان مثل «شیخ مفید» و دیگران استفاده می‌شود اگر کسی یکی از ائمه را انکار کند به منزله انکار رسول الله و انکار خدا است.

عرض کردیم در این‌جا انکار چند صورت دارد، یک دفعه انکار عن جهلٍ است. عن جهل هم دو دسته است. جهل قاصر و جهل مقصر. هر کدام احکام خاص خودش را دارد.

 یکی هم جهل عن علم است؛ یعنی با علم به این‌که امیرالمؤمنین منصوب رسول الله، به امر خدا است انکار می‌کند یعنی به این علم دارد و با وجود این امامت علی و ائمه را انکار می‌کند در این صورت چون انکار انزل الی النبی است قطعاً کافر می‌شود. مثل اینکه نماز و روزه را انکار کند، هیچ تفاوتی ندارد.

مادامی که علم برای او نیامده در دایره مقصر است، جاهل قاصر یا جاهل مقصر بحث جدایی است.

بعد هم گفتیم این‌که به بعضی از روات نسبت می‌دهند که نسبت به امام زمانشان آگاهی نداشتند این‌ها همه دروغ و ساختگی است. بخشی از این‌ها توسط زیدی‌ها زمان امام صادق، امام رضا و امام جواد و امام هادی (علیهم السلام) مطرح شده است.

ائمه (علیهم السلام) خودشان به این شبهه جواب دادند؛ حتی امام هشتم در رابطه با «زراره» که شبهات مطرح شد، حضرت رضا (سلام الله علیه) شخصاً به این شبهه جواب داده و بعد از غیبت کبری مرحوم «شیخ صدوق و شیخ مفید» این شبهات را مفصل مطرح کردند و جواب دادند.

 این در رابطه با بحث گذشته که داشتیم.

 در رابطه به این‌که حضرت‌عالی در رابطه با خوجه‌ها اشاره داشتید، من واقعاً از دور به همه این عزیزان سلام و درود می‌فرستم موفقیت پیش برای همه شیعیان دوازده امامی خوجه را از خدای منان خواهانم.

قضیه انحرافاتی که پیش آمده است اولاً فقط در میان شما خوجه‌ها نیست در میان شیعه‌های «ایران و عراق» و جاهای دیگر هم است. دست‌هایی در کار است که بیایند به اصطلاح از زبان بعضی از شیعیان عقاید شیعه را زیر سوال ببرند.

ان شاءالله در این زمینه بنده در آینده مفصل صحبت خواهم کرد، این قضیه از حدود صد سال قبل از طرف امثال «کسروی، شریعت سنگلجی، برقعی، طباطبایی و…» شروع شده است. این‌ها از درون شیعه منحرف شدند، عواملی دست به دست هم داده یک سری شبهاتی را مطرح کردند.

با توجه به نامه‌ای که «فدراسیون شیعیان انگلستان» به حضرت آیت الله العظمی «سبحانی» نوشته بودند، و شبهاتی را که توسط بعضی از افراد که مدعی هستند شیعه هستیم و این‌ها را مطرح می‌کنند مطالبی را عرض کردیم.

آن‌جا اشاره کردیم این آقایان اگر واقعاً راست می‌گویند روی حرف‌ شان هستند و عقیده به حرف‌ شان دارند، بهترین راه گفتگوی علمی و مناظره هست. اگر مناظره هم به نتیجه نرسید مباهله است. این‌ها یک عکس‌العمل‌هایی نسبت به عرایض بنده داشتند.

در این‌جا می‌خواهم به چند تا نکته اشاره کنم. یک نکته اینکه بحث مناظره و گفتگو موضوعی است که در جای جای قرآن آمده است. مناظره خدای عالم با ملائکه، این‌ها چرا از مناظره دارند فرار می‌کنند؟ اصلاً از مناظره حرف نزدند فقط روی مباهله زوم کردند.

خدای عالم می‌فرماید:

(وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَهِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یفْسِدُ فِیهَا وَیسْفِکُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ)

(به خاطر بیاور) هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روی زمین، جانشینی [= نماینده‌ای‌] قرار خواهم داد.» فرشتگان گفتند: «پروردگارا! »آیا کسی را در آن قرار می‌دهی که فساد و خونریزی کند؟! (زیرا موجودات زمینی دیگر، که قبل از این آدم وجود داشتند نیز، به فساد و خونریزی آلوده شدند. اگر هدف از آفرینش این انسان، عبادت است،) ما تسبیح و حمد تو را بجا می‌آوریم، و تو را تقدیس می‌کنیم.» پروردگار فرمود: «من حقایقی را می‌دانم که شما نمی‌دانید.»

سوره بقره (2): آیه 30

مناظره خدای عالم با ابلیس:

(وَلَقَدْ خَلَقْنَاکُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاکُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَهِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ لَمْ یکُنْ مِنَ السَّاجِدِینَ؛ قَالَ مَا مَنَعَکَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ قَالَ أَنَا خَیرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ؛ قَالَ فَاهْبِطْ مِنْهَا فَمَا یکُونُ لَکَ أَنْ تَتَکَبَّرَ فِیهَا فَاخْرُجْ إِنَّکَ مِنَ الصَّاغِرِینَ؛ قَالَ أَنْظِرْنِی إِلَى یوْمِ یبْعَثُونَ؛ قَالَ إِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرِینَ؛ قَالَ فَبِمَا أَغْوَیتَنِی لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ)

ما شما را آفریدیم؛ سپس صورت بندی کردیم؛ بعد به فرشتگان گفتیم: «برای آدم خضوع کنید!» آنها همه سجده کردند؛ جز ابلیس که از سجده‌کنندگان نبود. (خداوند به او فرمود: «در آن هنگام که به تو فرمان دادم، چه چیز تو را مانع شد که سجده کنی؟» گفت: «من از او بهترم؛ مرا از آتش آفریده‌ای و او را از گل، گفت: «از آن (مقام و مرتبه‌ات) فرود آی! تو حق نداری در آن (مقام و مرتبه) تکبر کنی! بیرون رو، که تو از افراد پست و کوچکی! گفت: «مرا تا روزی که (مردم) برانگیخته می‌شوند مهلت ده (و زنده بگذار! فرمود: «تو از مهلت داده شدگانی، گفت: «اکنون که مرا گمراه ساختی، من بر سر راه مستقیم تو، در برابر آنها کمین می کنم!

سوره اعراف (7): آیات 11 تا 15

این مناظره خدای عالم با ابلیس است. همین که گفت (خَلَقْتَنِی مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ) می‌خواست همان‌جا نابودش می‌کرد، اما نه بلکه گفت: (أَنْظِرْنِی إِلَى یوْمِ یبْعَثُونَ)

همچنین مناظره حضرت نوح با قومش:

(قَالُوا یا نُوحُ قَدْ جَادَلْتَنَا فَأَکْثَرْتَ جِدَالَنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ)

گفتند: «ای نوح! با ما جر و بحث کردی، و زیاد هم جر و بحث کردی! (بس است!) اکنون اگر راستی می‌گویی، آنچه را (از عذاب الهی) به ما وعده می‌دهی بیاور!»

سوره هود (11): آیه 32

(فَأَکْثَرْتَ جِدَالَنَا) چقدر دارید با ما مناظره و جدال می‌کنید.

مناظره حضرت ابراهیم با عَبَدَ اصنام:

(فَلَمَّا جَنَّ عَلَیهِ اللَّیلُ رَأَى کَوْکَبًا قَالَ هَذَا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِینَ)

هنگامی که (تاریکی) شب او را پوشانید، ستاره‌ای مشاهده کرد، گفت: «این خدای من است؟» اما هنگامی که غروب کرد، گفت: «غروب‌کنندگان را دوست ندارم !»

سوره انعام (6): آیه 76

مناظره حضرت ابراهیم با نمرود:

(أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِی حَاجَّ إِبْرَاهِیمَ فِی رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّی الَّذِی یحْیی وَیمِیتُ قَالَ أَنَا أُحْیی وَأُمِیتُ قَالَ إِبْرَاهِیمُ فَإِنَّ اللَّهَ یأْتِی بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ وَاللَّهُ لَا یهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ)

آیا ندیدی (و آگاهی نداری از) کسی [= نمرود] که با ابراهیم در باره پروردگارش محاجه و گفتگو کرد؟ زیرا خداوند به او حکومت داده بود؛ (و بر اثر کمی ظرفیت، از باده غرور سرمست شده بود؛) هنگامی که ابراهیم گفت: «خدای من آن کسی است که زنده می‌کند و می‌میراند.» او گفت: «من نیز زنده می‌کنم و می‌میرانم!» (و برای اثبات این کار و مشتبه‌ساختن بر مردم دستور داد دو زندانی را حاضر کردند، فرمان آزادی یکی و قتل دیگری را داد) ابراهیم گفت: «خداوند، خورشید را از افق مشرق می‌آورد؛ (اگر راست می‌گویی که حاکم بر جهان هستی تویی،) خورشید را از مغرب بیاور!» (در اینجا) آن مرد کافر، مبهوت و وامانده شد. و خداوند، قوم ستمگر را هدایت نمی‌کند.

سوره بقره (2): آیه 258

مناظره حضرت موسی با فرعون:

(اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى؛ فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَینًا لَعَلَّهُ یتَذَکَّرُ أَوْ یخْشَى)

بسوی فرعون بروید؛ که طغیان کرده است! اما بنرمی با او سخن بگویید؛ شاید متذکر شود، یا (از خدا) بترسد!

سوره طه (20): آیه 43 و 44

مناظره رسول اکرم با کفار:

(وَقَالُوا لَنْ یدْخُلَ الْجَنَّهَ إِلَّا مَنْ کَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْکَ أَمَانِیهُمْ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ)

آنها گفتند: «هیچ کس، جز یهود یا نصاری، هرگز داخل بهشت نخواهد شد.» این آرزوی آنهاست! بگو: «اگر راست می‌گویید، دلیل خود را (بر این موضوع) بیاورید!»

سوره بقره (2): آیه 111

(قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ)؛ از این بهتر! حضرت آن‌ها را به مناظره دعوت می‌کند می‌گوید اگر دلیل دارید بیاید بنشینیم دلیل تان را برایم بیان کنید. نمی‌آید بلافاصله بگوید شما کافر و مشرک هستید و چند تا آیه در رابطه با جهنم برای آن‌ها قرائت کند.

همچنین مناظره ائمه (علیهم السلام) با مخالفین. مناظره اصحاب ائمه، تشویق ائمه اصحاب خود را برای مناظره، شاید بیش از شصت – هفتاد روایت داریم که ائمه (علیهم السلام) اولاً کلاس آموزش مناظره گذاشتند، شاگردان‌شان را به مناظره تشویق می‌کند. شاگردانشان که در مناظره موفق می‌شوند از آن‌ها تقدیر می‌کنند و امر به ادامه مناظره می‌کنند.

 شاید بشود گفت این موارد در حد متواتر است.

 مناظره شیعیان با یکدیگر این هم باز در کتب شیعه آمده، نه تنها مناظره شیعه با مخالفین، مناظره خود شیعیان که با همدیگر اختلاف داشتند.

 مثلاً کتاب «معانی الاخبار – شیخ صدوق» صفحه 213 مناظره «حمران ابن اعین» را در محضر آقا امام صادق (سلام الله علیه) مطرح می‌کند و در آخر هم سوال می‌کنند یا امام صادق امام بعد از شما چه کسی است؟ فرمود:

«التُّرُّ تُرُّ حُمْرَان‏»

تُرتُرْ یعنی آن شاقولی که بنا به دستش می‌گیرد. یا آن میزان و ترازو است ترازو ملاک است وقتی که در آن وسط قرار می‌گیرد مشخص است دو تا پایه همسان هستند.

 یا فرمود:

«یَا حُمْرَانُ مُدَّ الْمِطْمَر»

 مطمر چیست؟ گفت آن شاقولی که بنا می‌گذارد ببیند دیوار راست است یا راست نیست. بعد فرمود:

«فَمَنْ خَالَفَکَ عَلَى هَذَا الْأَمْرِ فَهُوَ زِنْدِیق‏»

هر کس، این‌جا، بحث شیعه است، بحث سنی نیست. می‌گوید هرکس در این عقیده‌ای که بیان کردی با تو مخالفت کند زندیق است حمران گفت:

«وَ إِنْ کَانَ عَلَوِیّاً فَاطِمِیّا»

اگر چه کسی که با من مخالفت می‌کند فرزند علی و فاطمه باشد!

 امام صادق فرمود:

«وَ إِنْ کَانَ مُحَمَّدِیّاً عَلَوِیّاً فَاطِمِیّاً»

معانی الأخبار؛ ابن بابویه، محمد بن على، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ص213

یا مثلاً «مفضل ابن عمر» نقل می‌کند با تعدادی از اصحاب بودیم «قاسم، نجم، صالح» با همدیگر در رابطه با جایگاه ائمه مناظره می‌کردیم، گفتیم آقا امام صادق نزدیک مان است بلند شویم از ایشان بپرسیم قضیه چیست. خدمت امام صادق (سلام الله علیه) رفتیم و گفتیم در این موضوع مناظره می‌کردیم.

 حضرت فرمود بحث‌های شما بحث‌های بی‌اساس است بعد فرمود:

«یَا مُفَضَّلُ وَ یَا قَاسِمُ وَ یَا نَجْمُ لَا لَا بَلْ عِبادٌ مُکْرَمُون‏»

الکافی (ط – الإسلامیه)، نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الاسلامیه، ج8، ص232

همچنین تعدادی از اصحاب با هم مناظره می‌کنند در همان‌ روایت حمران است. بعد خدمت امام هشتم نامه می‌نویسند یابن رسول الله، این روایتی که از حمران و امام صادق آمده در رابطه با این شیعیان با هم مناظره می‌کردند.

 بعد حضرت نامه می‌نویسد و حق مطلب را ادا می‌کند می‌گوید حق این است مراد حمران این است، مراد آقا امام صادق این بوده است.

 پس مناظره یک بحث طبیعی است که هم در قرآن آمده، هم در سیره ائمه (علیهم السلام) آمده هیچ شک و شبهه‌ای ندارد. کسی که از مناظره فرار می‌کند مشخص حرفی برای گفتن ندارد.

می‌ترسد مناظره بکند مشتش باز بشود، برای یک تعدادی از مریدها کسانی که این آقا را عالم، فاضل، کارشناس و مصلح می‌دانند مشتش باز بشود و آبروی علمیش برود و مریدهایش را از دست بدهد. و الا نیاز نیست که از مناظره بترسد.

 بارها ما مناظره داشتیم، در «شبکه سلام» که آن زمان تنها شبکه شیعی بود، سه سال و نیم بنده انجا بودم آقایان از «لندن» برای مناظره دعوت کردند، این آقا که دارد در «لندن» جوک، جوک می‌کند. با آقای «ملازاده» مناظره کردیم، همان‌ شبی که مناظره کردیم بیش از ۳۰۰ نفر به مذهب شیعه مشرف شدند.

علمای اهل سنت برای مناظره دعوت کردند، با جناب آقای «مولوی مرادزهی» مناظره کردیم با آقایان قرآنیون جناب آقای «سید مصطفی طباطبایی» که دعوت کردند مناظره کردیم.

 سال گذشته آقای «عابدینی اصفهانی» دعوت کرد رفتیم مناظره کردیم. همیشه اعلام می‌کنیم آقایان وهابی‌ که شبکه‌های وهابیت را مدیریت می‌کنند برای مناظره بیایند ما نه تنها از مناظره نمی‌ترسیم بلکه جایزه گذاشتیم، گفتیم هر کس بیاید آقای «خدمتی و آقای عبدالله حیدری» کارشناسان «شبکه کلمه» را برای مناظره آماده کند صد میلیون تومان برایش جایزه می‌دهیم!

چون معتقدیم، عقیده ای ما عقیده برخواسته از قرآن است و منطبق با سنت راستین رسول اکرم است، منطبق با سنت راستین ائمه است.

 در «شبکه المستقله» که در «لندن» است از ما برای مناظره دعوت کردند، سه شب مناظره کردم. طرف مناظره کننده جناب آقای دکتر «ابو شوراب» از دانشگاه «اسکندریه مصر» بود، همچنین آقای «حسن حسینی» از وهابی‌های گستاخ «بحرین» بود. خود دکتر «هاشمی» بود.

بعد آقای دکتر «هاشمی رئیس شبکه المستقله» نامه نوشت و نامه اش را دارم نوشت آماده هستیم «شبکه المستقله» را از بیست، سی یا چهل روز در اختیار شما قرار بدهیم در «لندن» بیایید عقاید شیعه را مطرح کنید، یا عقاید «محمد ابن عبدالوهاب» را نقد کنید، ولی یک شرط دارد در آخر ما نیم ساعت تلفن‌ها را باز کنیم به تلفن‌ها جواب بدهید.

ما با بعضی از بزرگان و اعاظم مشورت کردیم، احساس کردیم یک توطئه‌ای در کار است و این‌ها صداقت ندارند. البته بعضی از بزرگواران اصرار به رفتن من داشتند و بعضی‌ها مخالفت کردند، دیدیم اتفاق نظر نیست به آن‌ها جواب منفی دادیم.

هشت، نه سال در «شبکه کلمه» هر کدام از آقایان آمدند با این‌ها مناظره داشتیم. در مناظره کسی که منطق داشته باشد نمی‌ترسد. افرادی که منطق ندارند از مناظره می‌ترسند.

لذا آقایان را برای مناظره دعوت می‌کنیم، رسماً این‌جا دارم عرض می‌کنم تا به گوش آقایان برسانند، ما حاضر هستیم هزینه ایاب ذهاب شان را که در «تانزاینا، هند، کانادا یا لندن» یا در هر کجا هستند می‌دهیم، هزینه اسکان و غذایشان را می‌دهیم، این‌جا احترام شان می‌گذاریم، فحش نمی‌دهیم که متأسفانه آقایان در این نامه این همه فحش هم دادند، قدم شان روی چشم باهم می‌شینیم بحث علمی می‌کنیم.

تمام مردم از طریق «شبکه حضرت ولی عصر» و هم می‌توانیم از طریق «یوتیوب یا تویتر» یا دیگر اپلیکیشن‌ها پخش بشود مخاطبین و مردم ببینند ما حرف‌مان چه است و این آقایان حرف‌شان چه است.

 نکته بعدی بحث مباهله است که آقایان گفتند مباهله با اهل کفار است. در سوره آل عمران آیه ۶۱ می‌گوید:

(فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ)

هرگاه بعد از علم و دانشی که (در باره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.

سوره آل عمران (3): آیه61

هر کس با تو می‌خواهد محاجه کند شما اعلان مباهله کن، کلمه مَنْ به صورت مطلق است. نمی‌گوید «یهودی» باشد، «مسیحی» باشد، «مسلمان» باشد، «مشرک» باشد، «بت پرست» باشد، «لائیک» باشد، «هندو» باشد، هر کس می‌خواهد باشد.

 فقط یک نکته را دارد آقایان گفتند فاء تفریع است، بله فا، فا تفریع است ولی تفریع چه است؟

(الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَلَا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ)

این (فرمان تغییر قبله) حکم حقی از طرف پروردگار توست، بنابراین، هرگز از تردیدکنندگان در آن مباش!

سوره بقره (2): آیه 147

حق از پروردگاره یعنی به حقانیت خدا یقین داشته باشی، وقتی به حقانیت خدا یقین داری، باید برای مباهله آماده باشید. ما هم برای مباهله اعلام می‌کنیم، همانگونه ای که به حقانیت خدا عقیده داریم، به حقانیت رسول اکرم عقیده داریم، به حقانیت امیرالمومنین به حقانیت امام زمان مثل حقانیت قرآن، حقانیت رسول اکرم، حقانیت الله عقیده داریم!

 چون قطع و یقین داریم اعلان مباهله می‌کنیم، آن کسی از مباهله می‌ترسد که یقین ندارد و به حقانیت خودش قائل نیست.

 اضافه بر این شما در واکنش به حرف های ما چند جا ما را مشرک خواندید، در همان‌ نامه‌ای که آقایان نوشتند ما مشرک هستیم، اصلا ما مشرک شما موحد، شما اگر واقعا یقین دارید موحد هستید و یقین دارید ما مشرک هستیم برای مباهله بیایید چه اشکالی دارد؟ هیچ اشکالی ندارد. بیایید با مایی مشرک مباهله بفرمایید اگر واقعاً بر باطل هستیم قطعاً خدای عالم عذاب از آسمان می‌فرستد نابودمان می‌کند و هیچ اشکال ندارد ما آماده هستیم.

یعنی بنده خودم، زن بچه‌ام، تمام نوه‌هایم را این‌جا برای مباهله می‌آورم، شما هم هر کس را خواستید برای مباهله بیاورید. برای حقانیت امیرالمومنین، حقانیت حضرت ولی عصر، وجود نازنین حضرت ولی عصر، نه یک مباهله هزاران مباهله هم باشد والله، تالله، بالله قسم به قرآن منزل، قسم به حقانیت رسول الله بنده حاضر به مباهله هستم!

اضافه بر این‌که خود ائمه (علیهم السلام) امر کردند درباره امیرالمؤمنین شما مباهله کنید. من آن دفعه هم روایت کافی جلد 2، صفحه 514 را نشان دادم، روایت هم صد در صد صحیح است در نور الدرایه دوستان نگاه کنند کاملا روایت صحیح است «علامه مجلسی» می‌گوید روایت معتبر است ما هیچ شبهه‌ای در این قضیه نداریم.

 نکته پایانی برای آقایان در آن عکس‌العملی که به عرایض من داشتند، ایشان چند مورد آیاتی را خواندند و با شیعیان تطبیق کردند. مثل آیه ۱۶۵ سوره بقره:

(وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا یحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَلَوْ یرَى الَّذِینَ ظَلَمُوا إِذْ یرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّهَ لِلَّهِ جَمِیعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعَذَابِ)

بعضی از مردم، معبودهایی غیر از خداوند برای خود انتخاب می‌کنند؛ و آنها را همچون خدا دوست می‌دارند. اما آنها که ایمان دارند، عشقشان به خدا، (از مشرکان نسبت به معبودهاشان،) شدیدتر است. و آنها که ستم کردند، (و معبودی غیر خدا برگزیدند،) هنگامی که عذاب (الهی) را مشاهده کنند، خواهند دانست که تمام قدرت ، از آن خداست؛ و خدا دارای مجازات شدید است؛ (نه معبودهای خیالی که از آنها می‌هراسند.)

سوره بقره (2): آیه 165

این آیه را آوردند به شیعیان، زیارت قبور و توسل به ائمه تطبیق کردند. ما گفتیم این آیه در رابطه با بت پرست‌ها است. «شیخ طوسی» در کتاب «تبیان» جلد ۲ صفحه ۶۲، آقای «طبرسی» در کتاب «مجمع البیان» جلد ۱ صفحه ۴۶۲؛ همچنین «تفسیر طبری» از اهل سنت جلد ۲ صفحه ۹، «ابن ابی حاتم» در «تفسیرش» جلد 1 صفحه ۲۸۶، «ابن کثیر» در «تفسیرش» جلد ۱ صفحه ۲۰۸، «قرطبی» جلد ۲ صفحه ۲۳، «ابن کثیر» در «تفسیرش» جلد ۲ صفحه ۳۳ می‌گوید این آیه در حق بت پرست‌ها است.

«عباده الأصنام والأوثان»

آقایان آمدند این آیه را در حق شیعه و ائمه را (نستجیر بالله) به بت‌ها تشبیه کردند.

 سوره احقاف آیه 6 :

(وَإِذَا حُشِرَ النَّاسُ کَانُوا لَهُمْ أَعْدَاءً وَکَانُوا بِعِبَادَتِهِمْ کَافِرِینَ)

و هنگامی که مردم محشور می‌شوند، معبودهای آنها دشمنانشان خواهند بود؛ حتی عبادت آنها را انکار می‌کنند!

سوره احقاف (46): آیه 6

این آیه را هم به شیعیان تطبیق دادند و ائمه (علیهم السلام) را هم (نستجیر بالله) به بت‌ها تشبیه کردند.

مرحوم «شیخ طوسی – متوفی ۴۶۰» در تفسیرش جلد ۹ صفحه ۲۶۹ می‌گوید این آیه در رابطه با بت پرست‌ها است. «طبرسی» در کتاب «مجمع البیان» جلد 9 صفحه ۱۳۹ در رابطه بت پرست‌ها است. «طبری در تفسیرش» جلد ۲۶ صفحه ۷ می‌گوید در رابطه با بت پرست‌ها است، «قرطبی در تفسیرش» جلد ۱۶ صفحه ۱۸۳ می‌گوید در رابطه بت پرست‌ها است. «ابن کثیر در تفسیرش» جلد ۲ صفحه ۴۵۷ می‌گوید در حق بت پرست‌ها است.

 شما به چه مجوز و دلیلی شیعه را به بت پرست‌ها، (نستجیر بالله) ائمه (علیهم السلام) را هم به بت‌ها تشبیه می‌کنید؟ آیا مجوز و دلیلی دارید؟ اگر دلیل دارید:

(قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ)

اگر راست می‌گویید، دلیل خود را (بر این موضوع) بیاورید!

سوره بقره (2): آیه111

بهترین راه این است که در گفتگوی علمی ادله تان را بیان کنید، ما هم جواب می‌دهیم مردم قضاوت کنند.

 نکته آخر شما در نامه تقریباً یک صفحه که نوشتید بیش از پنج مورد کلمه احمق و احمقان به کار بردید. کار نداریم احمق هستیم یا احمق نیستیم، باید مردم قضاوت کنند شیعه احمق است یا احمق نیست؛ ولی شما که دم از قرآن می‌زنید، آیا این روش شما با قرآن تطبیق می‌کند؟

 قرآن در مورد رسول اکرم می‌گوید:

(وَإِنَّکَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِیمٍ)

و تو اخلاق عظیم و برجسته‌ای داری!

سوره قلم (68): آیه 4

قرآن در سوره بقره آیه ۸۳ می‌گوید:

(وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا)

به مردم نیک بگویید.

سوره بقره (2): آیه83

آیا احمق احمقان (قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا) است.

 در سوره نحل آیه ۱۲۵ می‌فرماید:

(ادْعُ إِلَى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ)

با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به [شیوه‏ای] که نیکوتر است مجادله نمای

سوره نحل (16): آیه 125

آیا احمق گفتن (بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ) است؟ سوره آل عمران آیه ۱۵۹:

(فَبِمَا رَحْمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُتَوَکِّل)

به (برکت) رحمت الهی، در برابر آنان [= مردم‌] نرم (و مهربان) شدی! و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده می‌شدند. پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش بطلب! و در کارها، با آنان مشورت کن! اما هنگامی که تصمیم گرفتی، (قاطع باش! و) بر خدا توکل کن! زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد.

سوره آل عمران (3): آیه 159

عادت رسول اکرم این است حتی با کسانی که در حق پیغمبر بدی کردند، با آن‌ها از در رحمت برخورد می‌کرد؛ حتی «وحشی قاتل حمزه»، حمزه‌ای که کشته شدنش قلب رسول الله را درد آورد ولی رسول اکرم (فَبِمَا رَحْمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ) بود، آیا برخورد شما و به کار بردن واژه احمق یا احمقان، مشرکین و… که می‌فرمایید با سیره پیامبر تطبیق دارد؟

 اصلاً ما کاری با هیچی نداریم، تمام حرف‌های که گفتیم به کنار، آیا شما که دم از قرآن می‌زنید، دم از سیره اهل بیت می‌زنید این روش شما با منطق قرآن و سیره پیامبر و اهل بیت می‌سازد یا نمی‌سازد؟

 امیدوارم ان شاءالله عرایض ما به گوش آقایان برسد و یک مقدار نسبت به برنامه‌هایشان تجدید نظر کنند!

 من باز عرض می‌کنم این را من از طرف حوزه علمیه قم اعلام می‌کنم، شما هر روزی اعلام برای مناظره کنید، ما در حوزه علمیه قم یک فردی که تناسب علمی با شما داشته باشد برای مناظره و گفتگوی علمی معین می‌کنیم. یک جلسه، دو جلسه، ده جلسه کمتر و بیشتر، هزینه ایاب و ذهاب اسکان‌ تان را هم بنده شخصاً متقبل می‌شوم.

 امیدوارم ان شاءالله از خواب غفلت بیدار بشوید و از این کارهایی که دارید می‌کنید به فکر قیامت‌ و به فکر شب اول قبرتان باشید دنیا را می‌شود طوری سپری کرد ولی حواس تان به قبر و قیامت تان هم باشد.

من حرف‌های زیاد نسبت به شما دارم که دوران تحصیل تان کجا بوده و چطور سپری شده است، نمی‌خواهم به آن‌ها بپردازم آن مسئله جدایی است، ما هستیم و همین فرمایشاتی که در فضای مجازی منتشر کردید و این را عزیزان ما در «فدراسیون خوجه‌های انگلستان» مطرح کردند، ملاک ما همین بحث‌ها است.

مجری:

 بسیار عالی، ممنون و متشکر، حضرت استاد قطعاً در بسیاری از فرمایشاتی که داشتند تواضع فرمودند؛ اما صحبت‌هایی شنیده می‌شود مبنی بر این‌که اصلا شناختی نداریم. بدانید جلسه پیش هم عزیزانی از بین خود خوجه‌ها تماس گرفته بودند الان هم قطعا پای گیرنده‌ها هستند، اگر پاسخ‌ تان این است که شناختی نسبت به حضرت استاد ندارید، به سادگی و در یک کلمه می‌توانم بگویم شناختی نسبت به کل اعتقادات تشیع ندارید.

 چرا اگر شما یک سرچ ساده بخواهید انجام بدهید نسبت به هر شبهه اعتقادی که در بین شیعیان است ملاحظه خواهید کرد چه سایت و چه موسسه‌ای است که اولین سایت بالا می‌آید و پاسخگویی به تمام این شبهات را وظیفه و رسالت خودش دانسته است، قطعا موسسه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است که تحت نظر حضرت آیت الله دکتر «حسینی قزوینی» است.

این مطلبی نیست که بر کسی پوشیده باشد، تمام افراد در همان‌ ابتدا که جریان «احمد الحسن» آمده بود، هنوز آنقدر پر و بال نگرفته بود، شما بروید نامه‌ها و دعوت‌نامه را بخوانید، نامه‌ها و دعوت‌ به مناظره‌ای که خود آن‌ها فهمیده بودند بالاخره باید با مناظره کردن مطرح بشوند، حداقل آن‌ها این را فهمیده بودند.

 در ابتدا نامه ای نوشتند و از مقام معظم رهبری دعوت و درخواست مناظره کردند، از دومین شخصیتی که درخواست مناظره کردند حضرت استاد آیت الله دکتر «حسینی قزوینی» بود، به سادگی بخواهم بگویم شما بخواهید مراجعه کنید به‌ تمامی مناظراتی که با اهل سنت انجام شده است ببینید چه کسی با مفتی اعظم «عربستان» مناظره کرده است؟

حالا از این لیست بلند و بالایی که است قطعاً در اینترنت می‌توانید یک رزومه بسیار کامل‌تری دربیاورید و بررسی کنید. به نظرم اگر شناختی نسبت به ایشان ندارید تماماً در فضای مجازی هم تمام این گذاشته شده و قابل دسترس است.

حضرت استاد، یک فاصله بگیریم برمی‌گردیم ان شاءالله در خدمت تان خواهیم بود!

(میان برنامه)

مجری:

 عرض سلام مجدد خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)؛ الحمدلله تا این‌جای برنامه یک مختصری از آن مطالبی که در جلسه قبل گفته شده بود بیان شد و مطالب کاملاً جدیدی هم که بالاخره ادعاهایی که در همین فاصله هم مطرح شده بود به آن‌ها پاسخ داده شد.

حضرت استاد قبل از اینکه بخواهیم سراغ بحث اصلی برویم، صحبتی شد یک مشترکاتی بین ظاهرا همان‌ وهابی‌ها یا دقیق تر بخواهیم بگوییم همان‌ «مفتی اعظم عربستان» که اسمش هم برده شد است، همین نامه‌ای که این‌ها نوشتند از جمله مبحث مثلاً توسل که حضرتعالی هم اشاره کردید این نوع بیان‌ها ممکن است نشأت گرفته از‌ وهابیت باشد؛ اما در خیلی از فرق انحرافی متاسفانه به چشم می‌خورد.

به نظرم خالی از لطف نیست حضرت‌عالی یک مختصری نسبت به آن مناظره‌ای که انجام شده بود، نسبت به مفاد آن مبحث بفرمایید که کاملاً هم مرتبط با همین اعتقادات این خواجه‌های منحرف هم خواهد بود.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

این مسئله که آیا واقعاً یا علی، یا رسول الله، یا حسین گفتن شرک است یا عبادت است؟ این جدیداً مد شده آقایان مطرح می‌کنند، چرا شما یا علی می‌گویید، یا الله نمی‌گویید؟ چرا یا حسین می‌گویید یا الله نمی‌گویید؟ این را دلیل بر شرک شیعه می‌دانند.

 تنها این آقایان نیستند این حرف‌ها را می‌زنند الان در داخل و خارج فرق زیادی داریم که روی این قضیه می‌گویند خدای عالم اقرب الیکم من حبل الورید، خدا از رگ گردن به شما نزدیک‌تر است چرا یا الله نمی‌گویید؟

همان‌ طور که شما اشاره کردید، سال ۸۲ اگر اشتباه نکنم سیزدهم یا چهاردهم جماد ثانی بود که «مفتی اعظم عربستان جناب آقای شیخ عبدالعزیز آل الشیخ» که الحق خیلی آدم خوش برخورد، با اخلاق و خیلی هم به ما احترام کرد، ما از ایشان درخواست ملاقات کردیم، ایشان خواست ما «طائف» برویم آنجا با هم صحبت کنیم.

 من با جناب حجت الاسلام والمسلمین آقای «نواب» که الان مسئول «بعثه مقام معظم رهبری» است به طرف «طائف» راه افتادیم، یک ساعت و خورده‌ای با آقای «آل الشیخ مفتی اعظم عربستان سعودی» بحث داشتیم.

 اولین سوال من از ایشان این بود شما در این شب چهارشنبه، آن روزی که ما رفته بودیم روز یکشنبه بود، گفتم شما در شب چهارشنبه در رابطه با قبوریون حرفی زدید و گفتید این‌ها مشرک هستند یعنی کسانی که به قبور ائمه یا قبر رسول اکرم متوسل می‌شوند، اینها همه مشرک هستند دلیل شما چیست؟

 ایشان همین آیاتی که این آقا در جواب ما داده بود چند تا از این آیات را خواند.

(إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُکُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْیسْتَجِیبُوا لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ)

آنهایی را که غیر از خدا می‌خوانید (و پرستش می‌کنید)، بندگانی همچون خود شما هستند؛ آنها را بخوانید، و اگر راست می‌گویید باید به شما پاسخ دهند (و تقاضایتان را برآورند)!

سوره عراف (7): آیه194

و مانند این آیات را قرائت کرد. گفتم شیخنا اگر توسل به غیر خدا خواندن غیر خدا شرک است خدای عالم در سوره یوسف آیه ۹۷ از قول فرزندان یعقوب است می‌گوید:

(قَالُوا یا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ)

گفتند: «پدر! از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه، که ما خطاکار بودیم!»

سوره یوسف (12): آیه97

ای پدر برای ما استغفار کن، چه فرقی است بین (یا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا) و این‌که شیعه می‌گوید «یَا وَجِیهاً عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللَّه‏»؟

نکته دوم در سوره نساء آیه ۶۴ قرآن می‌گوید:

(… وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمًا…)

و اگر این مخالفان، هنگامی که به خود ستم می‌کردند (و فرمانهای خدا را زیر پا می‌گذاردند)، به نزد تو می‌آمدند؛ و از خدا طلب آمرزش می‌کردند؛ و پیامبر هم برای آنها استغفار می‌کرد؛ خدا را توبه پذیر و مهربان می‌یافتند.

سوره نساء (4): آیات 64 و 65

اگر خدا اقرب الی الناس من حبل الورید و از رگ گردن نزدیک‌تر است خدا می‌گوید پیش پیغمبر بروید، پیغمبر استغفار کند. در سوره مائده آیه ۳۵ دارد:

(یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیهِ الْوَسِیلَهَ وَجَاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ)

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیله‌ای برای تقرب به او بجوئید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید!)

سوره مائده (5) آیه 35

ایشان گفت این مال زمان حیات پیغمبر است، پیغمبر که از دنیا رفت دیگر نه صدای کسی را می‌شنود و نه قدرت دارد جواب بدهد.

 گفتم شیخ! چطور شد توسل به پیغمبر در زمان حیات پیغمبر مشروع بود؛ ولی بعد از رحلت پیغمبر به شرک مبدل شد، دلیل شما این است که پیغمبر نمی‌شنود و نمی‌تواند جواب بدهد، این عمل عبث می‌شود، عمل شرک نیست.

 گفتم «کمن یطلب عن الجدار ان یشفین»، مثلاً کسی از این دیوار بخواهد من را سیراب کن، من را سیر کن. نمی‌گویند این مشرک است می‌گویند ایشان کار عبثی خواسته؛ یعنی کاری از دیوار خواسته که از دیوار این کار ساخته نیست.

شما چرا این کار را مشرک دارید می‌گویید؟ ایشان گفت شما قرآن و اسلام را بهتر فهمیدید یا صحابه بهتر فهمیدند؟ گفتم منظور شما چه است؟ گفت نداریم یک نفر از صحابه بعد از رحلت پیغمبر، سر قبر پیغمبر بیاید یا رسول الله بگوید و حاجت بخواهد.

 گفتم «بلال ابن حارث، ابو ایوب انصاری» این کار را کرده اند «بلال» موذن پیغمبر بود و این در کتاب‌های شما مکرر آمده صحابه می‌آمدند متوسل می‌شدند.

 گفت تمام این‌ها جعلی و ساختگی است. گفتم شیخنا! شما گفتید این‌ها جعلی است این آقای «بلال ابن حارث» در زمان عمر بن الخطاب کنار قبر رسول الله آمد عرضه داشت:

«یا رسول الله استسق لامتک فإنهم قد هلکوا»

فتح الباری شرح صحیح البخاری؛ اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی الوفاه: 852، دار النشر: دار المعرفه – بیروت، تحقیق: محب الدین الخطیب ج 2، ص 495

نگفت یا الله بلکه گفت «یا رسول الله استسق لامتک فإنهم قد هلکوا»، قحطی آمده بود پیغمبر از خدا بخواه باران بیاید مردم از قحطی دارند هلاک می‌شوند. شب رسول اکرم به خوابش آمد، گفت برو به خلیفه دوم چنین و چنان بگو و باران می‌آید. خلیفه دوم هم نگفت آقای «بلال» تو مشرک شدی، خلیفه دوم خیلی گریه کرد و گفت حتماً این پیام پیغمبر را عمل می‌کنم.

آقای «آل الشیخ» گفت این‌ها همه جعلی است. گفتم آقای «مفتی اعظم» شما می‌گویید جعلی است. آقای «ابن کثیر دمشقی سلفی شاگرد ابن تیمیه» در کتاب «البدایه والنهایه» در بعضی از چاپ‌ها جلد ۷ صفحه ۱۰۵ در بعضی از چاپ‌ها صفحه 205، چاپ جدیدش ۱۰۰ صفحه تفاوت دارد.

در باب «استسقاء الناس بالامام» می‌گوید روایت توسل «بلال ابن حارث» به قبر پیغمبر صحیح است. آقای «ابن حجر عسقلانی» در کتاب «لسان المیزان»، در بعضی از چاپ‌ها جلد ۲ صفحه ۴۱۲ در بعضی از چاپ‌ها صفحه ۵۷۵ می‌گوید روایت صحیح است.

این دوتا از بزرگان و اعاظم اهل سنت بودند وقتی که گفتم این بنده خدا تکان خورد دیگر جرأت نکرد به من بگوید شما دروغ می‌گویی؛ یعنی واقعاً و الحق والانصاف اخلاق خیلی خوب دارد؛ برخلاف «بن باز». کار نداریم ایشان چه عقیده‌ای نسبت به شیعه دارد؛ ولی اخلاق خوب از هر کسی پسندیده است؛ حتی اگر یهودی هم باشد اخلاق خوب داشته باشد، خدای عالم به خاطر اخلاق خوبش در قیامت حتی در جهنم هم ببرد تخفیف می‌دهد. مثل قضیه «حاتم طایی»

 الحق والانصاف یک ساعتی که اونجا بودیم جز احترام و محبت از ایشان چیزی ندیدیم من این را بارها گفتم. بعد ایشان شروع کرد مبانی شرک و مبانی کفر را گفت. دو تا از معاونین ایشان سمت راستش نشسته بودند و دو تا دیگر هم سمت چپش نشسته بودند.

دو تا از معاونینش گفت شیخ! ایشان دارد از کتاب‌های ما نقل می‌کند که این روایت صحیح است شما «ناقش فی صحه الروایه» صحت روایتی که ایشان از «ابن حجر و ابن کثیر» نقل کرد مناقشه کن.

 گفت کتاب‌ها را بیاورید ببینم ایشان راست می‌گوید یا دروغ می‌گوید. کتاب‌ها را آوردند، آدرس دقیق داده بودم خواندند گفتند بله هم «ابن حجر» می‌گوید صحیح است و هم «ابن کثیر» دارد صحیح است.

بعد بین خودشان اختلاف خیلی شدیدی افتاد و یک بگو مگوی خیلی تندی داشتند من به جناب آقای «نواب» گفتم کار خودمون را کردیم، می‌ترسیم یک مقدار دیگر این‌جا بمانیم خدای نکرده سر از سیاه چال‌های زندان «عربستان» در بیاوریم یا بالای چوبه دار ما را ببرند.

 من حرف‌ شان را قطع کردم گفتم در «مکه» جلسه داریم باید برویم و از ایشان خداحافظی کردیم. موقع خارج شدن چهار تا کارتن کتاب دو تا برای من و دو تا برای جناب آقای «نواب» دادند، آن زمان آن کتاب‌ها در بازار نبود و الان داریم استفاده می‌کنیم.

 البته بعضی از این کتاب‌ها را حضرت آیت الله «سبحانی» تشریف می‌آورند از من امانت می‌گیرند، مطالعه می‌کنند برمی‌گردانند.

وقتی آدم دوستانه صحبت می‌کند مشکلی پیش نمی‌آید. بعد ایشان (آل الشیخ) شماره تلفن «ریاض» خودش را به من داد، فکس «ریاض» شان را به من داد گفت شما اگر سوال دارید با ما در میان بگذارید ما جواب می‌دهیم.

در هر صورت…

گفتگوی علمی اگر طرف مقابل هم قبول نکند، این قضایا به گوش مردم می‌رسد، البته ما تمام این‌ها را ضبط کردیم، اول من گفتم شیخنا اجازه می‌دهید این گفتگو را ضبط کنیم؟ گفت اشکال ندارد. این که من اجازه گرفتم هم ضبط شده است.

همچنین در کتاب «قصه الحوار الهادئ» که مجموعه‌ای بیش از ۲۰۰ تا مناظره و مکاتبات مان فقط در «عربستان» بوده چاپ شده در سایت ولی عصر هم است این آقا هم عربی بلد است می‌تواند کتاب را دانلود و مطالعه کند و شبهاتی هم که این آقا دارد نسبت به شیعه مطرح می‌کند، این شبهات را آقای دکتر «علی سالوس، دکتر قفاری، عبدالرحمن دمشقیه و عثمان الخمیس و…» همه مطرح کردند.

ما هم تمام این‌ها را در کتاب «نقد أصول مذهب الشیعه الإمامیه الإثنی عشریه – قفاری» جواب دادیم. این آقا کتاب را مطالعه کند، اگر واقعاً از جواب ما قانع نشد در خدمت‌شان هستیم!

مجری:

احسنتم! بسیار عالی، بله این هم یک راهکار بسیار ساده و در دسترسی که در اختیارشان است.

 خیلی ممنون و متشکر حضرت استاد. به نظرم بخواهیم به تماس‌ها بپردازیم خیلی بهتر خواهد بود. و در این فرصت انتهایی برنامه بعید می‌دانم بتوانیم سوالی را مطرح بکنیم و پاسخش را به صورت کامل بگیریم.

اولین تماس آقا «سعید از تهران» پشت خط هستند سلام در خدمت تان هستیم بفرمایید.

تماس بینندگان برنامه

بیننده: (آقای سعید از تهران – شیعه)

سلام علیکم، حاج آقا محضرتان ارادت دارم من چند وقت نبودم، امشب تا تلویزیون را روشن کردم دیدم حضرت‌عالی دارید از یک جریانی گلایه می‌کنید که گویا نامه فرستاده بودند دور از جان شما را مخاطب کرده بودند (عذر می‌خواهم) از الفاظ احمق و این‌ها استفاده کرده بودند من خیلی ناراحت شدم نمی‌دانم موضوع چه بوده است.

 در هر صورت من متاسفم از این نوع صحبت‌ها…

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

 شیعه را متهم کردند، ما که به مباهله دعوت کردیم.

آقای سعید:

چه کسی همچنین حرفی را زده است؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

یکی از آقایانی که مدعی است من شیعه هستم می‌خواهم اصلاحگری کنم، ایشان در میان شیعیان «خوجه درتانزانیا و آفریقای شمالی» است، سخنرانی می‌کند و مطالبی را مطرح می‌کند. و آیاتی که در مورد بت پرست‌ها است ایشان در رابطه با شیعه قرائت کردند.

آقای سعید:

استاد جوابی که شما امشب دادید جواب بسیار زیبایی بود، من واقعاً لذت بردم. از آیه قرآن فرمودید و واقعا جواب تان بسیار دلنشین بود.

حضرت استاد غرض از مزاحمت در مورد این برنامه امشب تان من یک خواهش از حضرت‌عالی دارم، حدود ده – پانزده بار مزاحم شما شدم و افتخار داشتم با شما صحبت کردم.

مباحثی که ما مطرح می‌کنیم متاسفانه به نتیجه هیچ کدام نرسید یعنی نه ما از فرمایش جنابعالی قانع می‌شویم و نه حضرتعالی قبول می‌کنید، می‌خواستم اگر امکان داشته باشد یک برنامه به صورت مناظره با یکی از اساتید شبکه داشته باشیم حالا هرکس می‌خواهد باشد، علم و اطلاعات در مورد اصلی از اصول دین به نام توحید داشته باشد.

مهم‌ترین بحث اعتقادی مسلمان توحید است شما خدا را قبول دارید و من ایمان دارم (لَا رَیبَ فِیهِ) است شما همانطوری خدا قبول دارید که ما قبول داریم اصلا هیچ فرقی در مفهوم عبودیت خدا و وحدانیت خدا بین ما و شما نیست و من فکر می‌کنم بین هیچ مسلمانی نباشد.

 یک خواهشی که من دارم در مورد این مسائل و قرائت‌هایی که خدای ناکرده منجر به باورهای شرک آمیز می‌شود و دور از قرآن است من دوست دارم یک جلسه مناظره با یکی از اساتید شما داشته باشم.

شما که می‌فرماید به هر حال بهترین جواب‌ها را دارید و بینندگان باید قضاوت کنند.

مجری:

دوست عزیز عذرخواهی می‌کنم، البته امشب الحمدالله حضرت‌عالی این پاسخ‌ها را دیدید، همان طور که این برنامه را مشاهده کردید برای بحث و مناظره قطعاً باید یک ثقل و یک سنگینی که از هر دو طرف شبیه هم باشد رعایت بشود؛ اما حضرت استاد این فرمایشاتی که همین امشب فرمودند و شما هم بر این مطلب صحه گذاشتید که کاملاً کلام، کلام متینی بود و قابل خدشه نبود آیا همین به عنوان پاسخ نخواهد بود؟

حضرت استاد بارها و بارها حضرتعالی که تماس می‌گیرید با اشتیاق کامل و با روی گشاده به حضرتعالی جواب می‌دهند، اگر هدف روشن شدن حقیقت است تفاوت نمی‌کند بین این‌که شما اسمش را مناظره بگذارید، یا اسمش را سوال دارم بگذارید…

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

آقا سعید عزیز! چشم من پیشنهاد شما را با جان و دل می‌پذیرم، هماهنگی می‌کنم یکی از کارشناس‌های عزیز با حضرتعالی یک مناظره‌ای داشته باشد پنج دقیقه یا ده دقیفه شما صحبت کنید پنج دقیقه یا ده دقیقه هم کارشناس شبکه صحبت کند با هم یک طور اتفاق نظر در مورد زمان پیدا کنید.

اما مناظره یک شرط شروطی دارد، وقتی انسان می‌خواهد صحبت کند اولاً وقت‌ها باید رعایت بشود، یعنی طوری نشود که یک نفر نیم ساعت صحبت کند، طرف مقابل ده دقیقه صحبت کند.

همچنین یک ناظری برای مناظره باشد وقت‌ها را تقسیم و نظارت کند. و در مناظره از آیات و روایات با سند صحیح نه غیر صحیح با هر روایتی که انسان آمد بحث کند، حرف‌ها مستند به روایات و احادیث باشد. حرف یکدیگر را نباید قطع کنند مناظره یک سری شرایطی دارد.

این شرایط را ان شاءالله قبل از مناظره تنظیم می‌کنیم به مجری می‌گوییم بخواند خیلی خوشحال می‌شویم که حضرتعالی خودتان اعلام آمادگی برای مناظره می‌کنید. ما هیچ اصراری نداریم که شما عرایض ما را بپذیرید یا نپذیرید، ما قانع بشویم یا قانع نشویم؛ ولی آنچه که مهم است بینندگان باید قضاوت کنند هم فرمایشات شما را می‌بینند هم سخنان کارشن‌های ما را می‌بینند.

ما با جناب آقای «ملازاده» یک ساعت و نیم تا دو ساعت در «شبکه سلام» مناظره داشتیم، ایشان حرف‌هایشان را زدند، حتی حداقل هفت – هشت دقیقه بیشتر از من صحبت کرد. گفتم وقت ما از بین برود بهتر از این است که مسأله روشن نشود بگذارم ایشان حرف بزند. خیلی مردم روشن شدند، خیلی از قضایا روشن شد.

در «مکه مکرمه» در منزل جناب آقای «پرفسور غامدی» یک مناظره‌ای داشتیم جناب آقای دکتر «مبلغی» که آن زمان رئیس دانشگاه مذاهب و ادیان بودند تشریف داشتند، جناب آقای دکتر «زمانی» مسئول بعثه مقام معظم رهبری در اهل سنت بودند تشریف داشتند. جناب آقای دکتر «معارف» عضو هیئت علمی دانشگاه تهران تشریف داشتند.

 حدود سه ساعت و نیم با ایشان (پرفسور غامدی) مناظره داشتیم. ایشان یک آدمی است زیر بار حرف نمی‌رود، در آن جلسه ایشان سه – چهار بار گفت من اشتباه کردم حرف شما درست است؛ ولی وقتی برگشتیم و ایران آمدیم دیدم در یکی از شبکه‌ها باز همان‌ حرف‌ها را تکرار می‌کند!

 جناب آقای سعید! جالب این بود آقازاده ایشان که در همین دانشگاه ام القری مشغول تحصیل در دوره ارشد بود، ما را با ماشین خودشان به بعثه رساند گفت فلانی مناظره شما با پدرم برای من بعضی از قضایا را روشن کرد.

 گفت من الان بیست هفت – بیست هشت سالم هست معتقد بودم که شیعیان اهل سنت را کافر و نجس می‌دانند؛ ولی شما با استدلالی که کردید از بیانات حضرت «امام»، آیت الله العظمی «خویی» و روایاتی که مطرح کردید من از این عقیده بیست و هشت ساله ام برگشتم فهمیدم عقیده ام اشتباه بوده است.

اگر مناظره ما هیچ فایده‌ای نداشت جزء که این‌که یک دانشجوی ارشد دانشگاه ام القری با صحبت‌های ما بیدار بشود همین کافی است. البته طرف مقابل بیدار بشود یا بیدار نشود به خودش بستگی دارد.

 اتفاقاً در ماشین این آقایان بودند چند نفر هم از علمای اهل سنت بودند، اگر اشتباه نکنم امام جمعه و رئیس حوزه علمیه خراسان جنوبی که جناب آقای «مولوی فاروقی» هم در ماشین بود.

از جمله آقایانی که در ماشین بود آقای «مولوی فاروقی» اهل «بیرجند» بود که فرزند «پرفسور غامدی» آن حرف را زدند، یعنی چهار – پنج از علمای اهل سنت بودند دو سه نفر از علمای شیعه، از ماشین‌های بزرگ بود که ما را به بعثه رساند، نتیجه مناظره این است.

چشم ما وقت برای مناظره تنظیم می‌کنیم، ان شاءالله حضرتعالی وقت معین کنید ما هم وقت معین می‌کنیم. یکی از عزیزان و کارشناس‌های ما با شما صحبت می‌کنند خودتان را آماده کنید. موضوع هم همان‌ بحث توحید و بحث استغاثه باشد آیا استغاثه با توحید منافات دارد یا با توحید منافات ندارد؟

مجری:

آقا سعید عزیز! شما هم از حسن توجه حضرت استاد کاملا بهره‌برداری کامل را انجام می‌دهید.

آقا سعید:

یک مطلبی خدمت استاد عرض کنم. حضرت استاد من شاید سه تا مناظره از جنابعالی با افراد خارج از «ایران» را دیدم، من به عنوان یک شیعه، البته شیعه‌ای که عقاید جنابعالی را ندارم، اما به هر حال خودم خودم را شیعه می‌دانم، ممکن است شما بنده را شیعه ندانید.

 من به عنوان یک شیعه و یک مسلمان از نوع مناظرات شما خدا شاهده با وجود این‌که دلایل شما شاید برای من قابل قبول نبود، اما از عملکرد حضرتعالی واقعاً لذت بردم، مخصوصاً یک مناظره‌ای که شما با اقای «هاشمی» و آن مجموعه داشتید الان اسم آقای «هاشمی» را هم آوردید که مناظره با «شبکه المستقله» داشتید و به زبان عربی بود و ان آقایان سه – چهار نفر بودند و جنابعالی تنها بودید.

 متاسفانه یک جوی را آقایان درست کرده بودند که از شما یک مطلبی در بیاورند، من از این روش اصلا خوشم نیامد. یعنی من این روش را اصلا اسلامی نمی‌دانم که این‌ها از قول شما یک چیزی را درآوردند گفتند آقای «قزوینی» به این قضیه امشب اعتراف کرد!

 من از شما اطلاعاتی ندیدم حالا این‌ها چه فهمیدند نمی‌دانم می‌خواهم این را عرض کنم، جناب‌عالی واقعاً خدا را شاهد می‌گیرم در مناظرات تان من کاملاً ایمان دارم که رعایت می‌کنید که کوچک‌ترین توهین نکنید ولو اینکه به شما توهین هم بشود، من در ان‌جا این حالت را درک کردم. ارادتی هم که من به حضرت‌عالی دارم به خاطر همین خصوصیات جنابعالی است.

در خصوص برنامه مناظره که فرمودید من که وقتم آزاد است، اگر هماهنگ کنید یک جلسه در مورد توحید، و در مورد ماهیت بت پرستی داشته باشیم ببینید این خیلی مهم است این‌که شما می‌فرمایید آیات قرآن در مورد بت است…

مجری:

آقا سعید عزیز! عذرخواهی می‌کنم چون بینندگان زیادی پشت خط هستند، جزئیات مناظره را اگر اجازه بدهید ان شاءالله بعدا در خدمت شما باشیم.

آقا سعید:

باشه، به امید خدا، خدا حافظ شما

مجری:

ان شاءالله سلامت و موفق باشید، آقا «سعید از تهران» که با برنامه خودشان برنامه «حبل المتین» در تماس بودند.

بیننده بعدی آقا «فرهاد ثانی خانی از البرز» پشت خط هستند آقا فرهاد در خدمت تان هستیم بفرمایید.

بیننده: (آقای فرهاد از البرز – شیعه)

سلام علیکم خسته نباشید، اول من از استاد گرامی تشکر ویژه بکنم، وقتی این احادیث را می‌خوانند و معنی می‌کنند می‌خوام بگویم تقریبا پنجاه درصد عربی را یاد گرفتم؛ یعنی قبل از این‌که استاد معنی بکنند من عربی‌هایش را متوجه می‌شوم این جای افتخار است.

اما یک سوال دارم من می‌خواستم ببینم که برادران اهل سنت یا به اصطلاح وهابی‌ها بحث شد رحال که می‌گویند برای چه به «مدینه» می‌روند «مدینه» برای ما شیعه‌ها است. بعد هم چرا نبردند آقای «عثمان و عمر» را در بقیع دفن کنند، چرا بغل پیامبر دفن کردند؟ آیا این فضیلت بود؟

سوال بعدی، چرا الان در بیت المقدس این همه جنگ و دعوا سر مسجد است؟ یکی می‌گوید حضرت ابراهیم در این‌جا مال ماست، یکی می‌گوید حضرت سلیمان مال ما است؛ پس این‌جا باید به این نتیجه برسیم آن آیه مودتی که در قرآن دارد می‌گوید این ها برای پس از مرگ یعنی زمان زنده بودن نیست، این آیه مودت برای بعد از مرگ است. می‌خواهم استاد این را توضیح بدهند.

یک انتقاد کوچک این است چرا این شبکه قدرت مانور ندارد؛ یعنی ما این‌قدر دست‌مان پر است که باید مانور بدهیم و زیاد مانور داشته باشیم، ممنونم و از برنامه خیلی خوب تان تشکر می‌کنم. من از سال‌های قبل بیننده برنامه‌هایتان هستم!

مجری:

 سلامت و موفق باشید، خدانگهدار شما، آقا «فرهاد ثانی خانی از البرز» بودند که همراه برنامه خودشان بودند و سوال‌هایی را هم مطرح کردند که البته بیشتر جنبه استفهام انکاری داشت و سوال هایشان هم بیشتر از وهابیت و اهل سنت است که با این تناقضات می‌خواهند چه کار بکنند!

اگر فرصت شد از محضر حضرت استاد هم نسبت به بعضی از این نکات استفاده خواهیم کرد.

 جناب آقای «بهادری از کرج» پشت خط هستند، آقای بهادری در خدمت تان هستیم بفرمایید.

بیننده: (آقای بهادری از کرج – شیعه)

 بسم الله الرحمن الرحیم، سلام عرض می‌کنم خدمت حضرت آیت الله دکتر «حسینی قزوینی» و جناب آقای «مرعشی» دو سید بزرگوار!

حضرت آقا قرآن می‌فرماید زمانی از زمان‌ها را که خود قرآن قیچی کرده فرموده یک رکعت نمازش در شب مساوی با هزار شب است. زمانی از زمان‌هاست که چقدر مقدس است مثل «لیله القدر» یا مکانی را خداوند از مکان‌های دیگر جدا کرده فرموده در این مکان نماز بخوانی یک نمازش مساوی با هزار رکعت نماز است مثل «مسجد الحرام، مسجد کوفه و مسجد النبی»

 در قرآن کریم سوره بقره آیه ۲۴۸ چرا قرآن فرموده اشیایی بوده که حضرت موسی (علیه السلام) وقتی این‌ها را تحویل «یوشع نون» داد و حتی تو جنگ‌ها که عرض کردم خدمت تان هرجا می‌بردن مایه آرامش بود، هرجا که این صندوق بود پیروز می‌شدند و هر جا که صندوق قایم بود نمی‌آمد این‌ها شکست می‌خوردند.

رسول مکرم اسلام فرمودند ما هم عین همان‌ صندوق داریم، آن شب عرض کردم، عرض کردند چه است؟ فرمودند ذوالفقار، اهل بیت هم فرمودند که امام علی به همه نشان داد که این ذوالفقاری که دست من است همه متوجه شدند هر کسی که این ذوالفقار در خانه اش باشد آن خانه محل آرامش است، محل شفا دادن است.

 برای همین به خانه آقا امیر المؤمنین ریختند، با این‌که اهل سنت فرمودند توسل به آثاری که آن خاندانی که آثار پیغمبران گذشته در آن باشد موجب شفاست، موجب آرامش است، موجب آرامش دل‌ها است.

 مثلاً از زبان خود رسول پیغمبر اسلام، آب دهانی که از دهانش خارج می‌شد این‌ها به جسم شریف ایشان متعلق بود، این‌ها باعث تبرک گرفتن است شفا می‌دادند. پیامبر اسلام بیمار را با آب دهن مبارک شان شفا می‌دادند این از نه طریق آمده است. توسل جستن به آب وضوی پیغمبر از دوازده طریق آمده است.

تبرک جستن به موی سر پیغمبر که «خالد ابن ولید» زیر کلاه خودش یک تار موی پیغمبر را می‌گذاشت و به خاطر توسل به این مو می‌گفت من در جنگ‌ها پیروز می‌شوم. مدارک آن سی و خورده طریق است.

تبرک جستن به لباس پیغمبر از طریق «مسلم نیشابوری» از هشت طریق، جای دست پیغمبر از طریق بازم هشت طریق، توسل جستن حضرت آدم به اسم مبارک پیغمبر از چندین طریق، تبرک جستن به پیامبر در حال حیات و ممات از چندین طریق.

 توسل جستن به قبر پیامبر در «سنن دارمی» جلد1 صفحه ۴۳ و ۴۴ و کتاب «وفاء الوفاء» جلد 2صفحه ۵۴۹.

خلاصه سلاح پیامبر در دست هر کس باشد به منزلش آب وضویش، به لباس و توسل به پیرامون این سه راه به پیامبر که ضامن اجرای قرآن است جزء مسلمات تاریخی اهل سنت هم است اعتقاد دارند.

 اما آقایان وهابی وقتی این پیام را گرفتند، کل آثار امامان و امام‌های خودمان را خراب کردند «بقیع» را خراب کردند. به «کربلا» رفتند همه آثار را خراب کردند. اهل بیت هم فرمودند این صندوق سکینه چه است؟ یک صندوقی در «بنی اسرائیل» بوده که مایه آرامش بوده و در جنگ‌ها پیروز می‌شدند.

 همان‌ صندوق بقیه من آل محمد و آل علی می‌شود «ذوالفقار» در دست آن‌ها بوده یا خیر، این متن قرآن است هرگاه انسان پا به اماکن متبرکه می‌گذارد به آرامش می‌رسد. از 43 طریق مرحوم «علامه مجلسی» در «بحار الانوار» آورده که اهل بیت فرمودند صندوق ما «ذوالفقار» است، «ذوالفقار» هم منزل هرکس باشد لباسش و تمام وسایل موجود آن که صاحبش هستند تبرک می‌شود.

مجری:

احسنتم، تشکر می‌کنیم آقای «بهادری» عزیز که از «کرج» تماس گرفتند و مثل همیشه الحمدالله با مستندات بیان خودشان را افاضه کردند.

جناب آقای «احمدی از کرمانشاه» پشت خط هستند، در خدمت تان هستیم بفرمایید.

بیننده: (آقای احمدی از کرمانشاه – شیعه)

 سلام دارم خدمت شما آقای «مرعشی» و استاد بزرگوار آقای «قزوینی»

من یک سوال داشتم از حاج آقای «قزوینی»، امامت به فرزندان امام حسن نرسید آیا به این خاطر بود که خلافتش را به معاویه واگذار کرد یا دلیل دیگر داشت؟ اگر لطف کنید توضیح بدهید ممنون می‌شوم.

مجری:

 تشکر می‌کنم آقای «احمدی» عزیز که از «کرمانشاه» همراه ما بودند ان شاءالله موفق و موید باشید.

حضرت استاد اگر صلاح می‌دانید همان‌ اول به پرسش آقای «احمدی عزیز» پاسخ بدهید.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

 اگر خلافت به فرزندان امام حسن می‌رسید باز اعتراض می‌کردند چرا خلافت فرزندان امام حسین نرسید؟ ببینید این‌ها در عالم قبل از این عالم، در عالم زر یا عالم الست این طوری تنظیم شده است.

برادر بزرگوارم! ما روایات متعدد داریم و حتی رسول اکرم در معراج که تشریف برده بودند در آن‌جا اسامی این بزرگواران مطرح بود، این‌طوری نیست که فقط در این‌جا چون به خاطر این‌که خلافت را به «معاویه» داده بود به فرزندانش امامت نرسید.

 عزیز دل! ملاحظه بفرمایید من این روایت را برایتان بخوانم، روایت در کتاب «کمال الدین مرحوم شیخ صدوق» از امیرالمومنین است:

«لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَى السَّمَاءِ أَوْحَى إِلَیَّ رَبِّی جَلَّ جَلَالُهُ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنِّی اطَّلَعْتُ عَلَى الْأَرْضِ اطِّلَاعَهً فَاخْتَرْتُکَ مِنْهَا فَجَعَلْتُکَ نَبِیّاً وَ شَقَقْتُ لَکَ مِنِ اسْمِی اسْماً فَأَنَا الْمَحْمُودُ وَ أَنْتَ مُحَمَّدٌ ثُمَّ اطَّلَعْتُ الثَّانِیَهَ فَاخْتَرْتُ مِنْهَا عَلِیّاً وَ جَعَلْتُهُ وَصِیَّکَ وَ خَلِیفَتَکَ وَ زَوْجَ ابْنَتِکَ وَ أَبَا ذُرِّیَّتِکَ وَ شَقَقْتُ لَهُ اسْماً مِنْ أَسْمَائِی فَأَنَا الْعَلِیُّ الْأَعْلَى وَ هُوَ عَلِیٌّ وَ خَلَقْتُ فَاطِمَهَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ مِنْ نُورِکُمَا ثُمَّ عَرَضْتُ وَلَایَتَهُمْ عَلَى الْمَلَائِکَهِ فَمَنْ قَبِلَهَا کَانَ عِنْدِی مِنَ الْمُقَرَّبِینَ یَا مُحَمَّدُ لَوْ أَنَّ عَبْداً عَبَدَنِی حَتَّى یَنْقَطِعَ وَ یَصِیرَ کَالشَّنِّ الْبَالِی ثُمَّ أَتَانِی جَاحِداً لِوَلَایَتِهِمْ فَمَا أَسْکَنْتُهُ جَنَّتِی وَ لَا أَظْلَلْتُهُ تَحْتَ عَرْشِی یَا مُحَمَّدُ تُحِبُّ أَنْ تَرَاهُمْ قُلْتُ نَعَمْ یَا رَبِّ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ ارْفَعْ رَأْسَکَ فَرَفَعْتُ رَأْسِی وَ إِذَا أَنَا بِأَنْوَارِ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَهَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ م‏ح‏م‏د بْنِ الْحَسَنِ الْقَائِمِ فِی وَسْطِهِمْ کَأَنَّهُ کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ- قُلْتُ یَا رَبِّ وَ مَنْ هَؤُلَاءِ قَالَ هَؤُلَاءِ الْأَئِمَّهُ وَ هَذَا الْقَائِمُ الَّذِی یُحَلِّلُ حَلَالِی وَ یُحَرِّمُ حَرَامِی وَ بِهِ أَنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِی وَ هُوَ رَاحَهٌ لِأَوْلِیَائِی وَ هُوَ الَّذِی یَشْفِی قُلُوبَ شِیعَتِکَ مِنَ الظَّالِمِینَ وَ الْجَاحِدِینَ وَ الْکَافِرِینَ فَیُخْرِجُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّى طَرِیَّیْنِ فَیُحْرِقُهُمَا فَلَفِتْنَهُ النَّاسِ یَوْمَئِذٍ بِهِمَا أَشَدُّ مِنْ فِتْنَهِ الْعِجْلِ وَ السَّامِرِیِّ.»

کمال الدین و تمام النعمه؛ ابن بابویه، محمد بن على (تاریخ وفات مؤلف: 381 ق‏‏)، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر، ج‏1، ص ص253

… می‌گوید انواری دیدم علی فاطمه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی که در زمان معراج است و پیغمبر در حال حیات است، هنوز پیغمبر از دنیا نرفته، امیرالمومنین از دنیا نرفته، قضیه صلح امام حسن پیش نیامده است.

 ببینید این‌که بگویم به خاطر صلح امام حسن بود این طور نیست. کاری که امام حسن (سلام الله علیه) کرد، اگر امام حسین هم در زمان امام حسن مواجه با آن قضایا می‌شد همان‌ کار را می‌کرد، امیرالمؤمنین هم اگر در زمان امام حسن بود همان‌ کار را می‌کرد، پیغمبر هم در زمان امام حسن بود همان‌ کار را می‌کرد.

 همان‌طور که در قضیه «بیعت رضوان» رسول اکرم همان کار را کردند. یعنی «معاویه» دنبال این بود که کل شیعه را از صفحه زمین بردارد، لذا امام مجتبی فرمود البته این خلافت ظاهری بود نه امامت، امامت خدادادی است این خلافت یعنی حکومت دنیوی را ایشان به معاویه دادند.

در همان‌ جا هم کاملاً حضرت طعنه زدند، در همان‌ جلسه‌ای که معاویه رفت بالای منبر امام حسن پایین بود، گفت ایشان (امام حسن) خودشان را صلاح ندیدند به من واگذار کردند. امام مجتبی فرمود نه ایشان دارد دروغ می‌گوید من خلافت را به ایشان واگذار نکردم امامت را واگذار نکردم، خودم را صالح می‌دانم!

 همان طوری که جدم رسول الله در قضیه «بیعت رضوان» آمد با مشرکین صلاح دید صلح کرد من هم بر همین مبنا صلح کردم، که اگر جدم پیغمبرم در این زمان بود همین کار را می‌کرد!

برادر بزرگوار! قضیه صلح امام حسن (سلام الله علیه) یک معضل و مشکلی شده است که امروز بعضی از مخالفین شیعه دارند از این کار سوء استفاده می‌کنند.

 ما در جواب «ناصر الدین قفاری» در کتاب «اصول مذهب الشیعه اثنی عشری» مفصل به گمانم بیش از سی تا سی و پنج صفحه به این شبهه جواب دادیم. این کتاب ترجمه هم شده است اگر خدا توفیق بدهد بتوانیم امسال یا سال آینده ترجمه کتاب را چاپ می‌کنیم.

ترجمه کتاب در شش جلد تنظیم شده آن جا مفصل این قضایا را جواب دادیم.

مجری:

حضرت استاد خیلی ممنون، سه دقیقه فرصت داریم اگر نکته ای به تماس بینندگان بود بفرمایید و الا برنامه را به پایان ببریم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

عزیزمان جناب اقای «فرهاد» یک سری مطالبی را مطرح کردند البته «مدینه» برای همه است فقط مال ما شیعه‌ها نیست.

 قضیه «بیت المقدس» هم مال همه مسلمان‌ها است الان در اختیار «صهیونیست» قرار گرفته است متأسفانه امروزه کشورهای عربی بی تفاوت شدند بلکه با کمال تأسف دارند به «صهیونیست» ها سواری می‌دهند.

تصور می‌کنند بر این که ارتباط بر قرار کردن با «صهیونیست» می‌تواند برای این‌ها امنیت ایجاد کند. و حال آن‌که خود «صهیونیست» ها از دست «ایران» شب و روز ندارد و در وحشت است.

پدر بزرگ «صهیونیست» هم در وحشت است، نمونه اش همین چند روز قبل کشتی نفتی‌شان را آمدند گرفتند با این که این همه تجهیزات داشتند جرأت نکردند کوچک ترین حرکتی نسبت به تجهیزات نظامی شیعه و «ایران» انجام بدهند. متأسفانه عرب‌ها بی تفاوت هستند، این نشانگر بی‌ غیرتی‌شان است البته ملت‌ها این طوری نیستند، ما مشکل‌مان با دولت‌ها است.

 امیدواریم ان شاءالله در آینده بسیار نزدیک «صهیونیسم» برای همیشه از صفحه گیتی حذف بشود و از نقشه زمین محو بشود و مسلمان‌ها نفس راحتی از دست این‌ها بکشند!

مجری:

ان شاءالله بحول الهی. خیلی ممنون و متشکر، حضرت استاد از محضر تان استفاده کردیم و همچنین تشکر می‌کنم از شما بینندگان عزیز و ارجمند که تا انتهای برنامه همراه برنامه «حبل المتین» بودید ان شاءالله موفق و مؤید باشید تا دیدار آینده خدا نگهدار!

 



منبع

مقالات مرتبط