بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
برنامه حبل المتین – 26 05 1404 (قسمت دویست و چهل و هشتم)
عنوان برنامه: استدلال عقلی امیرالمومنین در شورای شش نفره بر امامت و خلافت خود ( حدیث منزلت)
کلیدواژه: حبل المتین؛ امامت؛ حدیث مناشده؛ حدیث منزلت؛ ادله عقلی امامت؛ اربعین؛ حماسه اربعین؛ مشایه؛ شبکه های معاند خارجی؛ معاویه؛ کاتب وحی!
استاد: حضرت آیت الله حسینی قزوینی
مجری: آقای علی اسماعیلی
مجری:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ، لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، وَأُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیرُ، وَسَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحیم!
سلام، درود و ارادت محضر شما دوستان عزیز بینندگان گرانقدر خانمها و آقایان محترم که در این لحظه شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج الله تعای فرجه الشریف) را برای دیدن انتخاب کردید، به برنامه «حبل المتین» خیلی خوش آمدید.
اربعین امام حسین یک فرصت بسیار طلایی برای زیارت و یک همایش میلیونی که در عالم کم نظیر است یا به جرأت باید بگوییم به قولی قسم حضرت عباس بخوریم بی نظیر است. بیست و یک میلیون انسان به عشق حضرت مولا، به عشق حضرت ارباب به عشق یک آقا از جاهای مختلف حرکت می کنند تا خودشان را اربعین به «کربلا» برسانند.
با توجه به حجم جمعیت چه بسا ممکن است این حضور تقریباً دو هفته ای طول بکشد. ولی متأسفانه در هیچ کدام از شبکه هایشان این ها را به تصویر نمی کشند حتی اعلام هم نمی کنند. برخی از شبکه های معاند گوشه ای، یک جایی اگر نقص و اشکالی ببینند صریح بزرگ می کنند و به آن می پردازند به هیچ عنوان آن حضور پر عظمت میلیونی را به تصویر نمی کشند.
اگر جایی فستیوالی برگزار بشود یا جمعیتی دور هم جمع شود غوغا می کنند و فریاد می زنند سراسر البته آن جمعیت ها و فستیوال ها فساد، گناه و بی بند و باری است. اما این جا که پای دین، عشق و امام حسین به کار هست متأسفانه هیچ نمایشی از اربعین نمی دهند. اما از آن جایی که خدا می خواهد این به همه عالم برسد در فضای مجازی پر از تصاویر و کلیپ هایی است که منتشر می شود.
برای مردم بویژه مسلمان های غیر شیعه یا حتی غیر مسلمان ها سوال می شود این جا چه خبر است و این همه جمعیت کجا دارند می روند؟ آن موقع است که به نام حضرت حسین (علیه السلام) پی می برند. در محضر استاد عزیز و بزرگوار حضرت آیت الله دکتر «حسینی قزوینی» هستیم، سلام علیکم و رحمه الله
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّهَ اللَّهِ فِی أَرْضِه، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مِیثَاقَ اللَّهِ الَّذِی أَخَذَهُ وَ وَکَّدَهُ- ِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّهَ اللَّهِ وَ دَلِیلَ إِرَادَتِه، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِی ضَمِنَه، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع فَمَا شَیْءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَیْهِ السَّبِیل.
خدمت بینندگان عزیز و گرامی که خالصانهترین سلامم را تقدیم میکنم موفقیت روز افزون برای همه گرامیان از خدای منان خواهانم!
عزاداری ها، سینه زنی ها، اظهار ارادت ها به پیشگاه مقدس سرور آزادگان حضرت سید الشهداء (سلام الله علیه) را خدا از همه ما و شما گرامیان به شایستگی قبول کند و این ها را بهترین ذخیره ما به هنگام جان دادن، شب اول قبر، در برزخ، در قیامت و در بهشت برای ما قرار بدهد ان شاء الله.
طبق برنامه همیشگی مان بنای ما این هست ان شاء الله به حول و قوه الهی تلاش کنیم طلیعه عرائض مان را با فرمایشات حضرت زهرا (سلام الله علیها) آغاز کنیم، باشد که بی بی دو عالم عنایت، شفاعت و گوشه چشمی به ما کند اگر یک ثانیه نه یک میلیاردم ثانیه ارادت ما مقبول حضرت زهرا باشد والله العلی الاعلی دنیا، آخرت، قیامت و بهشت مان هم آباد است.
زهرا جان:
چشمی شبیه چشم تو گریان نمی شود * زهرا حریف چشم تو باران نمی شود
برخیز باز مادریت را شروع کن * فضه حریف گریه طفلان نمی شود
بد جور جلوه کرده کبودی چشم تو!
بشکند آن دست که زد به تو سیلی، پهلویت از در شکست!
بد جور جلوه کرده کبودی چشم تو * طوری که زیر دست تو پنهان نمی شود
ای استخوان شکسته حیدر چه می کنی * با کار خانه زخم تو درمان نمی شود!
(وَسَیعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَی مُنْقَلَبٍ ینْقَلِبُونَ)
مجری:
خیلی ممنون و متشکر، مثل همیشه برنامه مان متبرک شد به نامِ نامی و نورانی حضرت صدیقه طاهره فاطمه شهیده (سلام الله علیها).
همان طور که دوستان عزیز میدانند درس های از امامت و ولایت موضوع گفتگوی ما بود به ادله عقلی امامت و ولایت رسیدیم. عرض کردیم که وجود نازنین مولا امیر المؤمنین (سلام الله علیه) در آن شورای شش نفره ادله ای را بیان کردند که بحث امامت، ولایت، خلافت و جانشینی ایشان را اثبات می کند.
این هم یک پاسخی است به آن های که گاهی ادعا می کنند می گویند کجا حضرت علی به بحث ولایت، خلافت و امامتش اشاره کرده است؟ به قضیه شورای شش نفره مراجعه کنند ادله ای که حضرت می آورند و مناشداتی که حضرت آن جا ارائه می دهند و همه می پذیرند این یکی از اسناد محکم و متقن هست بحث بخش اول مان همین است.
بخش دوم برنامه اختصاص به مخاطبین گرامی و عزیز دارد.
استاد یکی از نکاتی که حضرت مولا آقا جان مان امیر المؤمنین (سلام الله علیه) در آن شورای شش نفره مطرح می کنند در واقع یک جوری به بحث امامت و ولایت استدلال می کنند حدیث منزلت هست می خواهیم ببینیم آیا حدیث منزلت در «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» آمده است یا خیر؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیم، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعین وَهُوَ خَیرُ نَاصِرٍ وَ مُعِینْ الْحَمْدُلِلَّه وَ الصَّلَاهِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِیَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِیَّهَ اللَّه وَ الّلعنُ الدّائمُ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ یَوم لِقَاءَ اللّه، وَأُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیرُ
قبل از پاسخ به سوال جنابعالی من هم به نوبه از همه عزیزانی که از سراسر کره زمین با عشق آقا امام حسین (سلام الله علیه) و دلداری برای اهل بیت خسته امام حسین، داغدیده امام حسین در «کربلای معلی» در این راهپیمایی با شکوه حاضر شدند. همان طوری که حضرتعالی اشاره کردید آستان مقدس حضرت ابوالفضل اعلام کرد حدود بیست و یک میلیون و خرده ای امثال مردم در این راهپیمایی شرکت کرده بودند.
الحق و الانصاف اینچنین راهپیمایی در هیچ جای دنیا سابقه نداشت قطعاً هم نخواهد داشت ان شاء الله، این ها یک نوع آزمایش و زمینه سازی برای ما است که به هنگام ظهور مولا، سرور، صاحب و آقای مان، آقا ولی عصر ان شاء الله تشریف می آورند یک استقبال نه بیست و یک میلیونی دویست و ده میلیونی ده برابر، صد برابر از حضرت انجام بشود. قلب دشمنان حضرت با دیدن این مراسم به درد می آید.
کلیپی داریم شبکه های معاند از «بی بی سی، من و تو، اینتر نشنال» قلب شان به درد آمد داشتند می سوختند واقعاً می سوختند. به قول بعضی ها مثل مرغ سر بریده بال بال می زدند مردم برای چه آن جا می روند چه کار دارند؟ خواستند بگویند به خاطر غذا و … مردم می روند.
اتفاقاً یکی از عزیزان مان پیامکی گذاشته بود گفت در یکی از مؤسسات پیشرفته کار می کنم متوسط روزی ده، بیست میلیون درآمد دارم. بیست روزی که آن جا می رویم حداقلش صد، صد و پنجاه میلیونی ضرر می کنیم اضافه بر این که مشکل راه رفتن دارم پاهایم تاول می زند و … این ها دنبال چه هستند؟
مجری:
گزارش هم تهیه کردیم پزشکان متخصص و فوق تخصصی که مطب شخصی داشت طرف ده، پانزده روز مطب شخصی را رها کرده بود حساب کنید عدد درآمد هر کدام از این ها چقدر می شود؟ ولی به عشق امام حسین آمده بود در درمانگاه خدمت می کرد.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
آن مهم نیست کسانی که آن جا رفتند تقریباً بخش عظیمی از سرمایه شان را آن جا خرج کردند، نه تنها چیزی عایدشان نشد بلکه سرمایه ای که در طول سال جمع کرده بودند آن جا بردند خرج کردند. وقتی این کلیپ را گوش کردم گفتم
«الحمدلله الذی جعل اعدائنا من الحمقاء»
این ها در دنیا دارند می سوزند دنیا خیلی مهم نیست. در آخرت آتش می گیرند جلز و ولزشان در می آید که چه سرمایه بزرگی از دست دادند با تشیع در افتادند.
در قضایای اخیر «لبنان» و … مصاحبه ای را چند شب پیش دیدم «عربستان سعودی» می گوید اگر شما با «ایران» قطع رابطه کنید (مسئله سیاسی است حق می دهیم) و از تشیع دست بر دارید همه امکانات را به شما می دهیم!
خیلی عجیب است «هیأت دولت عراق» به «عربستان» رفته بودند می گوید شما از تشیع دست بر دارید برق و … تان را می دهیم هر چه بخواهید در اختیار شما قرار می دهیم. «هیأت عراقی» عصبانی شدند بعضی شان از جلسه بیرون آمدند کاری با این ها نداریم.
الان از گسترش فرهنگ شیعه، «وهابی» یک طور می سوزد «اسرائیل، آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان» یک طور دیگر می سوزند. شبکه های معاند هم یک طور دیگر میسوزند!
دوستان وقتی کلیپ را میبینند (از این جا پی توان بردن که در دریا چه طوفان است)
چیزی های در اینترنت دیدم فردی معلول است نصف دستش را از دست داد آمد با این وضع دارد خدمت می کند. یا فردی که یک پایش را از دست داد آهن پاره ای به پایش وصل کردند با این وضع پیاده می رود. این را چطور می خواهید توجیه کنید؟ یا کسی که پا و دست ندارد در قسمت پایین تنه اش چیزی گذاشته است خودش را به زمین می کشد و می رود!
این عشق امام حسین است که خدای عالم حرارتی در قلوب شیعیان قرار داد که تا ابد این حرارت خاموش شدنی نیست.
حتی در قیامت در آیه شریفه ای که داریم دارد جهنمیان را کشان کشان می برند بهشتیان را
(وَسِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّهِ زُمَرًا)
و کسانی که تقوای الهی پیشه کردند گروه گروه به سوی بهشت برده می شوند؛
سوره زمر (39): آیه 73
جهنمیان را به زور می برند درست؛ بهشتیان را به زور می برند! یکی از مراجع «نجف» می گوید مانده بودم چطور می شود مگر کسی را به زور بهشت می برند؟ می گوید بعد روایتی را دیدم روایتی که ایشان خواند روایت نیست ولی در «کامل الزیارات» روایتی با سندی صحیح می گوید وقتی آقا امام حسین (سلام الله علیه) در قیامت می آید بهشتیان مشغول تماشای جمال امام حسین هستند.
دارد از طرف خدای عالم، حوریان بهشتی یا کسی را می فرستند ما منتظر شما هستیم بیایید اهمیت نمی دهند، حوری ها می آیند می گویند نه تماشای جمال حسین از بهشت بالاتر است.
بعد یک نامه ای از بهشت می نویسد می گوید این جا هم بیایید زیارت امام حسین هست. وقتی این بشارت را می دهند دست بر می دارند باز هم با اختیار نه کشان کشان به طرف بهشت می برند.
این حسین را با چه می خواهید مقایسه کنید؟ یعنی زیارت جمال امام حسین «والله العلی الأعلی، تالله، بالله» نه یک بهشت، میلیارد بهشت را در یک کفه بگذارند یک ثانیه جمال امام حسین را در کفه دیگر بگذارند شیعه تماشای جمال امام حسین را انتخاب می کند.
جمله ای یکی از مراجع بزرگوار داشت خیلی برایم عجیب بود می گفت در بهشت هر کس را با توجه به اعمالش جا می دهند در مرتبه یک، دو، سه الی بی نهایت.
می گوید بعضی از بهشتیان تقاضای ملاقات با امام حسین را دارند به این ها می گویند اعمال تان در دنیا کم بود مقام تان در حدی نیست که با امام حسین دیدار کنید. این مرجع بزرگوار می گوید این بهشت برای آدم از جهنم بدتر است که انسان در بهشت تقاضای دیدار امام حسین کند بگویند چون اعمال شما در دنیا کم بود و رتبه تان پایین است در آن رتبه ای نیستید که با امام حسین دیدار داشته باشید.
دوستان به تعبیر حضرت امیر:
«الْیَوْمَ عَمَلٌ وَ لَا حِسَابَ وَ غَداً حِسَابٌ وَ لَا عَمَل»
الکافی (ط – الإسلامیه)؛ نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الاسلامیه، ج8، ص57
امروز، روز عمل است حسابی در کار نیست فردا روز حساب است عملی در کار نیست.
این را به عنوان مقدمه عرض کردیم در رابطه با این قضیه کتاب «مناقب علی ابن ابی طالب» مال «ابن مردویه – متوفای 410» با سند معتبر مناشده حضرت امیر (سلام الله علیه) را در شورای شش نفره در جمعی که «طلحه، زبیر، عثمان، عبد الرحمن ابن عوف، سعد ابن ابی وقاص» هستند حضرت این ها را قسم می دهد و حدود پنجاه ویژگی را حضرت نام میبرد.
مرحوم «شیخ صدوق» در «خصال» حدود پنجاه ویژگی در خصلت های خمسین آورده است. حضرت پنجاه ویژگی میشمارد می گوید آیا یکی از این ویژگی ها را شما دارید؟ می گویند و الله خیر «اللهم لا» من جمله از این ها شما را به خدا سوگند می دهم
«أمنکم من جعله رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله من نفسه کهارون من موسى غیری؟»
آیا در میان شما کسی هست پیغمبر، نسبت او را به خودش مثل نسبت هارون به موسی قرار بدهد؟ «أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَهِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى»
«قالوا: اللّهمّ لا.»
مناقب علی بن أبی طالب (علیه السلام) وما نزل من القرآن فی علی (علیه السلام)؛ نویسنده: أحمد بن موسى ابن مردویه الأصفهانی (وفات : 410)، تحقیق: جمعه ورتبه وقدم له: عبد الرزاق محمد حسین حرز الدین، سال چاپ : 1424 – 1382ش چاپخانه: دار الحدیث، ص132
پنج نفر گفتند به خدا حدیث منزلت در حق هیچ کدام ما نازل نشده است.
اما سوال حضرتعالی آیا در «صحاح» آمد یا نیامده است؟ در «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» آقایان این قضیه را خیلی مفصل آورده اند فقط چند نمونه ای خدمت عزیزان نشان می دهم. «صحیح بخاری» چاپ «عربستان سعودی – صندوق پستی ریاض 11557 بیت الأفکار الدولیه»
«عن سَعْدٍ قال سمعت إبراهیم بن سَعْدٍ عن أبیه قال قال النبی صلى الله علیه وسلم لِعَلِیٍّ أَمَا تَرْضَى أَنْ تَکُونَ مِنِّی بِمَنْزِلَهِ هَارُونَ من مُوسَى»
الجامع الصحیح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی الوفاه: 256، دار النشر: دار ابن کثیر , الیمامه – بیروت – 1407 – 1987، الطبعه: الثالثه، تحقیق: د. مصطفى دیب البغا، ج3، ص1359، ح3503 (آدرس دهی بر اساس نرم افزار الجامع الکبیر)
علی جان راضی نیستی که جایگاه تو به من، همانند جایگاه حضرت هارون نسبت به موسی باشد؟ در «صحیح بخاری» چاپ «بیروت» هم آمده است هر دو را آوردم «قال النبی صلى الله علیه وسلم لِعَلِیٍّ أَمَا تَرْضَى أَنْ تَکُونَ مِنِّی بِمَنْزِلَهِ هَارُونَ من مُوسَى»
باز در جایی دیگر در «صحیح بخاری»:
«حدثنا مُسَدَّدٌ حدثنا یحیى عن شُعْبَهَ عن الْحَکَمِ عن مُصْعَبِ بن سَعْدٍ عن أبیه أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم خَرَجَ إلى تَبُوکَ وَاسْتَخْلَفَ عَلِیًّا فقال أَتُخَلِّفُنِی فی الصِّبْیَانِ وَالنِّسَاءِ قال ألا تَرْضَى أَنْ تَکُونَ مِنِّی بِمَنْزِلَهِ هَارُونَ من مُوسَى إلا أَنَّهُ لیس نَبِیٌّ بَعْدِی وقال أبو دَاوُدَ حدثنا شُعْبَهُ عن الْحَکَمِ سمعت مُصْعَبًا»
الجامع الصحیح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی الوفاه: 256، دار النشر: دار ابن کثیر , الیمامه – بیروت – 1407 – 1987، الطبعه: الثالثه، تحقیق: د. مصطفى دیب البغا، ج4، ص1602، ح4154
(مفصل عرض می کنم) پیغمبر به طرف «جنگ تبوک» حرکت می کرد علی را به عنوان خلیفه خودش قرار داد حضرت عرض کرد:
«أَتُخَلِّفُنِی فی الصِّبْیَانِ وَالنِّسَاءِ»
یک سری منافقین توطئه کردند گفتند پیغمبر از علی راضی نیست او را با خود به جنگ نبرد در «مدینه» تعدادی پیر زن و بچه هست این جا گذاشته است. حضرت دوان دوان آمد شاید در سه، چهار کیلومتری «مدینه» به پیغمبر رسید عرض کرد آقا جان این ها همچنین حرفی می زنند حضرت فرمود: «ألا تَرْضَى أَنْ تَکُونَ مِنِّی بِمَنْزِلَهِ هَارُونَ من مُوسَى»؛ آیا نمی خواهی جایگاهت به من همانند جایگاه هارون به موسی باشد؟
«إِلَّا أَنَّهُ لَیْسَ نَبِیٌ بَعْدِی»؛ خیلی مهم است جز این که پیغمبری بعد از من نیست یعنی اگر پیغمبری بنا بود بعد از من باشد قطعاً آن پیغمبر تو بودی همان طوری که پیغمبر بعد از حضرت موسی، حضرت هارون بود حالا از دنیا رفت.
روایت متعددی در منابع اهل سنت با سند صحیح داریم ان شاء الله بعد از دو، سه جلسه به آن جا برسیم رسول اکرم می فرماید یا علی من از خدای عالم هر چه برای خودم خواستم برای تو هم خواستم.
ولی یک چیز خواستم خدا گفت نه، از خدا خواستم تو را پیغمبر بعد از من قرار بدهد خطاب آمد نبوتی بعد از تو نیست، این عجیب است اهل سنت نقل کردند اگر تنها شیعه نقل کرده بود آقایان میگفتند شیعه غلو کرده است روایاتش را می آورم یک تحلیلی هم بنده دارم شبهه ای در ذهن آقایان پیش نیاید این ها برای تفهیم مردم است که مردم، جایگاه علی را بدانند.
ختم نبوت با رسول اکرم است دیشب کار می کردم دیدم حدود هفده، هجده نفر از علمای بزرگ اهل سنت مثل «هیثمی، خطیب» و … همه نقل کردند و سندش را هم تصحیح کردند.
همچنین در چند جای «صحیح مسلم» این عبارت آمده است چند موردش را نشان می دهم «صحیح مسلم» چاپ «عربستان سعودی – بیت الأفکار الدولیه» حدیث 2404 «سعید ابن مسیب» از «عامر ابن سعد» از پدرش «سعد ابن ابی وقاص» همانی که در شورای شش نفره حضور داشت.
«عن سَعِیدِ بن الْمُسَیَّبِ عن عَامِرِ بن سَعْدِ بن أبی وَقَّاصٍ عن أبیه قال قال رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم لِعَلِیٍّ أنت مِنِّی بِمَنْزِلَهِ هَارُونَ من مُوسَى إلا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی قال سَعِیدٌ فَأَحْبَبْتُ ان أُشَافِهَ بها سَعْدًا فَلَقِیتُ سَعْدًا فَحَدَّثْتُهُ بِمَا حدثنی عَامِرٌ فقال انا سَمِعْتُهُ فقلت آنْتَ سَمِعْتَهُ فَوَضَعَ أصبعیه على أُذُنَیْهِ فقال نعم وَإِلَّا فَاسْتَکَّتَا»
صحیح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری الوفاه: 261، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج4، ص1870، بَاب من فَضَائِلِ عَلِیِّ بن أبی طَالِبٍ رضی الله عنه، ح2404
رسول اکرم به علی فرمودند «أنت مِنِّی بِمَنْزِلَهِ هَارُونَ من مُوسَى إلا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی»؛ جایگاه تو نسبت به من همانند جایگاه حضرت هارون به حضرت موسی است الا این که دیگر پیغمبری بعد از من نیست اگر بنا بود من خاتم انبیاء نباشم بعد از من پیغمبری بیاید، یا علی آن پیغمبر قطعاً تو بودی.
بعد «سعید ابن مسیب» می گوید از پسر «سعد ابن ابی وقاص» شنیدم قلبم آرام نشد حدیث خیلی بزرگی است جایگاه حضرت هارون به موسی و از آن طرف «إلا أنَّهُ لا نبیَ بَعدی» یعنی اگر نبوتی بود تو بودی.
«فَأَحْبَبْتُ ان أُشَافِهَ بها سَعْدًا»؛ می خواستم از پدرش بروم سوال کنم شاید حافظه پسر دقیق نبوده باشد «فَلَقِیتُ سَعْدًا فَحَدَّثْتُهُ بِمَا حدثنی عَامِرٌ»، «سعد ابن ابی وقاص» را ملاقات کردم گفتم آقا زاده شما «عامر» همچنین حدیثی گفته است «فقال انا سَمِعْتُهُ» خودم از پیغمبر شنیدم «فقلت آنْتَ سَمِعْتَهُ؟» برای «سعید ابن مسیب» خیلی مهم است می گوید واقعاً خودت شنیدی؟
«فَوَضَعَ أصبعیه على أُذُنَیْهِ» «سعد ابن ابی وقاص» دستانش را روی گوشش گذاشت گفت: «نعم وَإِلَّا فَاسْتَکَّتَا»؛ اگر دروغ بگویم گوش هایم کر شود یعنی با دو گوشم شنیدم!
قضیه اهمیت کار را می رساند که همچنین روایتی در حق علی (سلام الله علیه) باشد «سعید ابن مسیب» نشنیده از «عامر» می شنود باز قلبش آرام نمی شود از «سعد ابن ابی وقاص» سوال می کند باز قلبش آرام نمی شود می گوید مقداری قلبم آرام نیست وقتی قسم می خورد اگر دروغ بگویم گوش هایم کر شود تازه قلب آقا آرام می گیرد.
باز حدیث دیگری در «صحیح مسلم» چاپ «دار الطیبه» چاپ «عربستان سعودی» این هم خیلی مهم است است از «عامر ابن سعد ابن ابی وقاص» از «سعد ابن ابی وقاص»
«حدثنا قُتَیْبَهُ بن سَعِیدٍ وَمُحَمَّدُ بن عَبَّادٍ وَتَقَارَبَا فی اللَّفْظِ قالا حدثنا حَاتِمٌ وهو بن إسماعیل عن بُکَیْرِ بن مِسْمَارٍ عن عَامِرِ بن سَعْدِ بن أبی وَقَّاصٍ عن أبیه قال أَمَرَ مُعَاوِیَهُ بن أبی سُفْیَانَ سَعْدًا فقال ما مَنَعَکَ ان تَسُبَّ أَبَا التُّرَابِ فقال أَمَّا ما ذَکَرْتُ ثَلَاثًا قَالَهُنَّ له رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم فَلَنْ اسبه لان تَکُونَ لی وَاحِدَهٌ مِنْهُنَّ أَحَبُّ الی من حُمْرِ النَّعَمِ سمعت رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم یقول له خَلَّفَهُ فی بَعْضِ مَغَازِیهِ فقال له عَلِیٌّ یا رَسُولَ اللَّهِ خَلَّفْتَنِی مع النِّسَاءِ وَالصِّبْیَانِ فقال له رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم أَمَا تَرْضَى ان تَکُونَ مِنِّی بِمَنْزِلَهِ هَارُونَ من مُوسَى الا انه لَا نُبُوَّهَ بَعْدِی وَسَمِعْتُهُ یقول یوم خَیْبَرَ لَأُعْطِیَنَّ الرَّایَهَ رَجُلًا یُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَیُحِبُّهُ الله وَرَسُولُهُ قال فَتَطَاوَلْنَا لها فقال ادْعُوا لی عَلِیًّا فَأُتِیَ بِهِ ارمد فَبَصَقَ فی عَیْنِهِ وَدَفَعَ الرَّایَهَ إلیه فَفَتَحَ الله علیه وَلَمَّا نَزَلَتْ هذه الْآیَهُ ) فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ ( دَعَا رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم عَلِیًّا وَفَاطِمَهَ وَحَسَنًا وَحُسَیْنًا فقال اللهم هَؤُلَاءِ أَهْلِی»
صحیح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری الوفاه: 261، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج4، ص1871، ح2404
«ما مَنَعَکَ ان تَسُبَّ أَبَا التُّرَابِ» آقایانی که از معاویه دفاع می کنند همان آقایی که هفته گذشته از «زاهدان» آمده بود حرف های چرندی می گفت صدای خانواده اش بلند شد این طور حرف نزن فردا اعدامت می کنند! یعنی تعابیر خیلی وقیحی داشت.
از یک سنی انتظار نداریم این طور عبارت های وقیح به زبان بیاورد به قول آیت الله العظمی «مکارم شیرازی (رضوان الله تعالی علیه)» معاویه ارزش دفاع هم دارد؟! آدم عاقل از معاویه دفاع می کند؟
آقای بزرگوار اگر پای گیرنده هستی ببین «صحیح مسلم» است تمام روایاتش بعد از قرآن رتبه اول را دارد می گوید معاویه به «سعد ابن ابی وقاص» دستور داد علی را ناسزا بگو و نگفت. گفت «مَا منَعُکَ أَنْ تَسُبَّ أَبَا تُرَابٍ!!» چرا علی را ناسزا نمی گویی؟ مگر پیغمبر نفرمود:
«مَنْ سَبَّ عَلِیّاً فَقَدْ سَبَّنِی»
هر کس به علی ناسزا بگوید به منِ پیغمبر ناسزا می گوید!
مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسه قرطبه – مصر؛ ج 6، ص 323، ح 26791
«معاویه» همچنین آدمی است به «سعد» اعتراض می کند می گوید چرا به علی ناسزا نمی گویی؟ انگار واجبی مثل حج، جهاد یا نمازی ترک کرده است «مَا منَعُکَ أَنْ تَسُبَّ أَبَا تُرَابٍ!!».
«ابن تیمیه» در «منهاج السنه» می گوید: «أمر معاویه سعدا أن یسب أبا تراب» دستور داد به ابو تراب ناسزا بگو «فأبی سعد»، «سعد» اِبا کرد «قال مَا مَنَعَک؟» چرا ناسزا نمی گویی؟ «سعد» گفت سه حدیث از پیغمبر شنیدم «فَلَن أسُبَه» نه الان تا ابد علی را سب نمی کنم و ناسزا نمی گویم.
بعد می گوید: «لان تَکُونَ لی وَاحِدَهٌ مِنْهُنَّ أَحَبُّ الی من حُمْرِ النَّعَمِ»؛ یکی از این ها در منِ «سعد ابن ابی وقاص» بود «عرب» مثلی می زند می گوید از شترهای سرخ بهتر است، ما می گوییم دنیا را به من بدهند این کار را نمی کنم.
یک: حدیث منزلت را می آورد که پیغمبر در حق علی فرمود «أَ مَا تَرْضَى أَنْ تَکُونَ مِنِّی بِمَنْزِلَهِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی». اگر پیغمبر در حق من فرموده بود «یا سعد أَ مَا تَرْضَى أَنْ تَکُونَ مِنِّی بِمَنْزِلَهِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى» ارزشش از تمام دنیا بالاتر بود.
دو: در روز خیبر فرمود پرچم را به دست کسی می دهم خدا و پیغمبر را دوست دارد پیغمبر و خدا هم او را دوست دارد. «فَتَطَاوَلْنَا لَهَا» پیغمبر وقتی آمد پرچم دستش بود همه گردن مان را بالا بردیم خلیفه دوم هم دارد «فَتَطَاوَلْنَا» سرم را بالا بردم در هیچ جنگی فرماندهی را دوست نداشتم جز در «خیبر» پیغمبر فرمود پرچم را به دست کسی می دهم فرماندهی به نام او رقم بخورد که خدا و پیغمبر او را دوست دارد او هم پیغمبر و خدا را دوست دارد.
«فَتَطَاوَلْنَا» گردن هایمان را بالا بردیم پیغمبر ما را ببیند شاید پرچم را به دست ما بدهد فرمود علی را صدا کنید علی ناراحتی چشم داشت رسول اکرم آب دهان مبارک شان به چشمان علی زد امیر المؤمنین فرمود تا ابد چشم درد نگرفتم.
«وَ دَفَعَ الرَّایَهَ إِلَیْه»؛ پرچم را به دست علی داد در «خیبر»ی که آن دو تن رفتند شکست خورده بر گشتند علی رفت و پیروز برگشت.
سوم آیه مباهله پیغمبر وقتی به مباهله با «نصارای نجران» رفت آن جا برای اثبات صداقت و رسالتش که من پیغمبر هستم و راست هم می گویم هر چه با شما «نصارا» کردم حرف هایم همه راست است. در رابطه با حضرت مسیح، در رابطه با خودم و حضرت موسی آن جا برای اثبات رسالت و صداقت خودش علی را برد اگر من را می برد ارزشش از تمام دنیا برایم بالاتر بود. دوستان عزیز «سعد ابن ابی وقاص» کاندیداتور خلافت در شورای شش نفره است خیلی از فتوحات به دست او رقم خورده کم کسی نیست.
خیلی زیاد به او علاقه نداریم چون برخوردی که با حضرت امیر داشت برای ما خوشایند نیست ولی توهین هم به او نمی کنیم به «سعید ابن مسیب» ارادت داریم «سلمان، اباذر» و دیگران هستند در رکاب علی بودند فداکاری برای علی کردند حساب شان در نزد ما جدا است آن های که از علی جدا شدند حساب شان هم نزد ما جدا است.
ملاک برای ما امیر المؤمنین است هر کس با علی بود، با او هستیم با علی نبود با او نیستیم آشکارا می گوییم تمام دنیا می داند. ولی با آن های که با علی نبودند توهین نمی کنیم و فحش نمی دهیم نمی گوییم «سعد ابن ابی وقاص» چرا به «طلحه یا زبیر» فحش نمی دهد، به ما ربطی ندارد، همچنین وظیفه ای نداریم.
پنج، شش روایت در «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» در رابطه با حدیث منزلت داریم.
مجری:
جناب استاد ابتدای فرمایشات شان به نکته ای اشاره کردند بحث اربعین و این که دشمنان ما و معاندین به هیچ عنوان نه تنها حاضر نیستند، ثانیه ای و دقیقه ای از همایش بیست و یک میلیونی پخش کنند بلکه برای شان خیلی سخت و دشوار است واقعاً سوختند از این که، این اتفاق بزرگ دارد رقم می خورد همان ویدئوی که اشاره فرمودید آماده است.
کلیپ اعتراض شبکه های معاند و ضد دین به مراسم و راهپیمایی اربعین
مجری شبکه معاند: راهپیمایی اربعین راه انداختند همه اش گروگان گیری احساسات مذهبی مردم هست و شرکت کردن در این مجامع آب ریختن به هاونگ این ها است. به احتمال زیاد هفته دیگر در مورد اربعین می خواهیم برنامه ای درست کنیم اگر برسیم به اربعین نزدیک تر شدیم می خواهیم راجع به این قضیه صحبت کنیم جمهوری اسلامی برای این قضیه چقدر خرج کرده است و از چه زمانی مُد شده است؟
مجری دیگر: از لحاظ بودجه های درمانی برای گذاشتند به کنار یک سری ویدئو بیرون آمده مواد غذایی، میوه یعنی خرج های این ها کردند یک سری ایاب، ذهاب شان بود قطار از کدام شهر به کدام شهر گذاشتند
– کشتی کروز برای شان گذاشتند
* دو هزار لیتر بنزین و گازوئیل بدهند به اتوبوس هایی که قرار است زائرها را ببرند
– یک جا خواندم به آن ها وام می دهند وامش بلا عوض بود یادم نیست چند میلیون؟ زیاد نبود یعنی پول همین طوری به آن ها دادند
* هفته پیش گفتیم یک تونلی درست کردند زائرها از داخل آن رد شوند باد خنک به آن ها بخورد خنک بشوند.
– می دانم اعتقاد دارید ولی چرا همه یک مرتبه با هم؟ یک روز دیگر هم می توانید بروید این همه داستان بوجود نیاید وقتی می دانید همچنین اتفاق های می افتد.
* از شیعه، شیعه می گوییم همه شاخه هایشان نه چون خیلی شاخه دارد شیعه دوازده امامی جمهوری اسلامی مشخص هم می گوییم یکی از خبیث ترین، چاپلوس ترین و … ترین هایی است که ما دیدیم.
– برای کسانی که به حج و پیاده روی اربعین می روند هیچ احترامی قائل نیستم، اگر نمی دانی بدان این که بروی سرت را بتراشی بعد بیست، سی تا گوسفند سر ببری من از حج بر گشتم آی چه خبر شده؟ فلانی حاجی شده به درک یک عده خاص می خواهند بروند به مذهب شان برسند می خواهم صد سال سیاه نرسند.
*به عشق امام حسین، اربعین پیاده می روند تا زیارت کنند اگر این قدر عاشق هستند همان طور تشنه بدون آب، بدون امکانات، بدون ماشین سوار اسب و شتر شوند همان طور تشنه بروند امام حسین را به خوبی درک کنند. همه تان حرام خور هستید با مال حرام حج می روید با مال حرام دارید امکانات می گیرید از گوشت مرده حرام تر است!
– سبک زندگی تحمیلی نیست اگر می دانی در مورد اربعین یا مسائلی مانند این می توانند … به چندین دلیل است مشهورترینش این است برای کسانی که وارد این بازی اربعین می شوند هم یک بازی مذهبی راه می اندازند می گویند به خاطر امام حسین است به محض این که این سودها را از پروژه راهپیمایی بر دارند و تبدیل به یک کار داوطبانه بشود چه کسی می رود؟ خود حاکمیت بگوید یک بار بر دارند بگذارند ما تماشا کنیم.
* راهپیمایی اربعین وقتی اتفاق می افتد یک عنوان دارد راهپیمایی اربعین؛ سه میلیون نفر راهپیمایی اربعین رفتند همین تجلی و واژه ما هستیم آنی که به هر شکلی در راهپیمایی اربعین می کشانندش در راهپیمایی قدس، در نماز جمعه سیستمی را به وجود می آورند که آدم ها حضور پیدا کنند و در اثر این حضور در یک نقطه ای علی رغم همه اختلافات به هم متصل شوند.
آن ها با این برنامه ها و با این فرمت در حقیقت یک نظام برای شان درست شده است یادتان نرود آٔقای «خمینی» یک دفعه یک جمله ای گفت، گفت ما به عاشورا ما به این سینه زنی ها، ما به این تکیه ها زنده هستیم اساس این حکومت روی این مسائل استوار شده است که ما از آن غافل بودیم و ما در این زمینه غفلت کردیم.
مجری شبکه ولی عصر:
تا کور شود هر آن که نتواند دید! واقعا چشم شان دارد در می آید از این همه عشق و دلدادگی اگر راست می گویید یک بار بیایید اصلاً نمی گوییم بیایید زیارت بروید برای تماشا بروید ببینید تمام چیزهایی که شما می گویید داستانش فرق می کند آن جا همه چیز عشق و دلدادگی است. کلیپی در صفحه ام گذاشتم (کلیپ زیاد هست) وقتی «عراقی»ها دارند موکب را جمع می کنند نشستند زار زار دارند گریه می کنند یعنی 25- 30 روز دارند خدمت می کنند.
آقایان و خانم هایی رفتید تجربه کردید دیدید با خودم فکر می کردم موکب دارن چه «عراقی» و چه «ایرانی» و … چه زمان استراحت می کنند؟ هر ساعتی از شبانه روز می روید دارند یک جور خدمت می کنند.
شب شام میدهند، ساعت دو نصف شب بیروی هم یک چیزی میدهند، بعد صبحانه میدهند، ظهر نهار میدهند، باز شب پذیرایی میکنند و همین طور مرتب خدمت رسانی و پذیرایی دارند، شما فکر میکنید اینها را دولتها میدهند؟ نه، این را عزیز عراقی تمام دار و ندار و سرمایه اش را جمع میکند از خوشیهایش میزند زن و بچه اش هم به این راضی هستند که تفریح نروند پول را جمع کنند اربعین خرج امام حسین (علیه السلام) کنند.
حالا شما کور، کر و لال بشوید، هَیْ فریاد بزنید بمیرید از این بغضی که در گلوی تان است. (مُوتُوا بِغَیظِکُمْ) باید گفت.
(هَا أَنْتُمْ أُولَاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَلَا یحِبُّونَکُمْ وَتُؤْمِنُونَ بِالْکِتَابِ کُلِّهِ وَإِذَا لَقُوکُمْ قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا عَضُّوا عَلَیکُمُ الْأَنَامِلَ مِنَ الْغَیظِ قُلْ مُوتُوا بِغَیظِکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ)
شما کسانی هستید که آنها را دوست میدارید؛ اما آنها شما را دوست ندارند! در حالی که شما به همه کتابهای آسمانی ایمان دارید (و آنها به کتاب آسمانی شما ایمان ندارند). هنگامی که شما را ملاقات میکنند، (به دروغ) میگویند: «ایمان آوردهایم!» اما هنگامی که تنها میشوند، از شدت خشم بر شما، سر انگشتان خود را به دندان میگزند! بگو: «با همین خشمی که دارید بمیرید! خدا از (اسرار) درون سینهها آگاه است.»
سوره آل عمران (3): آیه 119
ان شاءالله چشم تان در بیاید نتوانید ببینید. اما این راه ادامه دارد شک نکنید هرسال این مسیر و این عشق و این دلدادگی پرشکوهتر خواهد شد.
(میان برنامه)
مجری:
حسین جان:
زیر علمت امنترین جای جهان است * چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است!
شما که در آن شبکههایتان مینشستید و بغض و کینه را نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت و وجود نازنین امام حسین و مردم «ایران» دارید نمیفهمید این عشق، محبت و ارادت یعنی چه؟
این مطلب را هم بگویم که چشم تان کور بشود امسال عجیب مردم «ایران» را تحویل میگرفتند، یعنی هرجا که میرفتی تا نام «ایران» و ایرانی میآمد دست روی سر میگذاشتند، وقتی پرچم «ایران» را میدیدند میبوسیدند. خودشان میگفتند شما باعث شدید که ما یک سر و گردن بالاتر بشویم و سرمان را بالا بگیریم و افتخار کنیم به این که شما ملت، مردم و کشور «ایران»، «اسرائیل» را زدید.
نماد خاصی که در کلیپها زیاد است عراقیها تا ایرانیها را میدیدند این نماد خاص را نشان میدادند موشکهای که بر سر «اسرائیل» فرو میریخت این را با شکل خاص نشان میدادند.
خودشان میگفتند در قضیه حمله «ایران» به «اسرائیل» و نابود کردن مراکز مهم «اسرائیل» باعث شد که حتی در کشور «عراق» اگر تعداد افرادی بودند که احیانا با «ایران» زاویه و مشکل داشتند بواسطه این قدرت نمایی «ایران» محبوبیت ایران در کشور «عراق» و در خیلی از کشورهای دیگر چند برابر شد.
من با بعضی از عزیزان دیگر که صحبت میکردم عزیزی از کشور «آلمان» آمده بود، میگفت ما به قدرت کشورمان افتخار میکنیم وقتی در رستوران، یا در پارک و یا جای دیگر میگوییم ایرانی هستیم ما را تحویل میگیرند که قبلا داستان این نبود.
اینها همه عزتی است که الحمدلله رب العالمین به برکت امام حسین (علیه السلام) و به برکت نظام مقدس جمهوری اسلامی و اقتداری که ما داریم و ان شاءالله روز به روز بیشتر هم خواهد شد به وجود آمده است.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
همان طور که جناب اقای «اسماعیلی» فرمودند مردم «عراق» که دارند موکب را جمع میکنند دیگر پذیرایی از زائرین تمام شده است ملاحظه بفرمایید چطور دارند گریه میکنند.
(فیلم جمع کردن موکبها با حزن و اندوه)
مجری:
موکبها را جمع کردند، که دارد اربعین تمام میشود عزا گرفتند.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
خودشان و بچههای کوچک دارند ناراحتی و گریه میکنند به خاطر این که دارد موکب جمع میشود.
مجری:
دیگر فرصت خدمت ندارند.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
شبکههای معاند دارند خودشان را آتش میزنند جگرشان میسوزد ان شاءالله بیشتر بسوزد. این جا که سوختنشان چیزی نیست اصل سوختن آن طرف است.
شما دوستان موکب دار را ملاحظه بفرمایید دارند خودشان را هلاک میکنند که چرا موکب را جمع میکنند مثل کسی که عزیزش را از دست داده نشتن گریه میکنند و اشکشان جاری است.
مجری:
اینها عاشقان امام حسین (علیه السلام) هستند و ان شاءالله زمینه ساز برای ظهور حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) باشد.
من خودم گزارشهای که گاهی تهیه میکردیم با اینها صحبت میکردیم همه دار و ندار و سرمایه شان را جمع میکنند تا در اربعین برای امام حسین (علیه السلام) خرج کنند.
کسانی که موکب دارند و به نوعی به حضرت سید الشهداء خدمت میکنند آرام و قرار ندارند، من میخواستم بدانم اینها کَیْ میخوابند و کَیْ استراحت میکنند همین طور دارند شبانه روز خدمت میکنند.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
یکی از عراقیها مهمان برایش نیامده بود، جلوی ون دراز کشیده بود میگفت باید اینها خانه من بیایند مهمان بشوند غذا بخورند بعد بروند. این عشق است. آخر آدمهایی که نمیدانم چه بگویم، هرچه بگویم باز شما پستتر از ان هستید که اینطور دارید ناراحتی و جلز ولز میکنید میگویید از شیعه پست تر وجود ندارد!
بله اگر شما بیایید شیعه را تعریف کنید، برای شیعه مایه نقص است همین مذمت شما نشان میدهد که شیعه جایگاه خیلی بالا و والایی دارد.
مجری:
همین آقایی که من نمیخواهم اسمش را ببرم، در آن کلیپی که حاج آقا پخش کردند این آقا قبلاً در شبکه «من و تو» بود، آنجا بساطشان را جمع کردند آنجا کار و کاسبیشان تعطیل شد، یک جای دیگر رفتند ناندانی پیدا کردند تا یک چیزی به اینها برسد رفتند در این شبکه معاند و دشمن اهل بیت، انقلاب و نظام جذب شدند، حتماً آرام و نشانشان را دیدید.
اما با شما هستیم، عزیزانی که مایلند روی خط ارتباطی بیایند، تاکید میکنیم آقایان و عزیزان اهل سنت که اتفاقاً اهل سنت در راهپیمایی اربعین زیاد بودند هم خودشان موکب داشتند؛ حتی مسیحیها موکب داشتند، پذیرایی میکردند، اینها از عجایب این روزگار و عجایب این روزهای حضرت امام حسین (علیه السلام) است.
عزیزان بیننده اهل سنت و وهابی هم میتوانند روی خط ارتباطی بیایند اگر نکته، مطلب، سوال و گفتگویی داشتند در خدمتشان خواهیم بود
آقای «رضایی از بندرعباس» روی خط ارتباطی هستن، آقای «رضایی» سلام به شما بفرمایید.
تماس بینندگان برنامه
بیننده: (آقای رضایی از بندر عباس – شیعه)
سلام علیکم حاج آقای «اسماعیلی» جان زیارت تان قبول باشد. همچنین خدمت استاد گرامی حاج آقای «قزوینی» عزیزتر از جان آقای رضایی هم سلام عرض میکنم زیارت تان قبول باشد.
حاج آقا جان عرضم به حضورتان چند تا سوال داشتیم اولاً یک ضرب المثل به این آقایان بهایی بگویم، شاید این ضرب المثل بی تربیتی باشد میگویند که به پوز سگ دریا نجس نمیشود. اینها خودشان این همه میروند پشت این دیوار ندبه در «اسرائیل» آنجا اینقدر رقصهای شیاطین را برقرار میکنند میروند پولهایشان را برای «اسرائیل» خرج میکنند که «اسرائیل» بزنه این ۸۵ هزار نفر بیگناه را بکشد. شما بروید از اینها دم بزنید از اینها را حرف بزنید نه درباره این خوبان عالم!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
نه، بهتر است بگویم (مه فشاند نور و سگ عوعو کند)، نمیخواستم بگویم ولی شما که مثال را زدید بهترش این است.
آقای رضایی:
بله، شما بزرگوارید، حاج آقا یک سوال دیگر از خدمت تان داشتم، چرا برادران اهل تسنن میگویند که آقای «معاویه» کاتب وحی است؟ آیا جبرئیل برای این آقا نازل شده خدا اسرارش را به آقای «معاویه» گفته جریان چیست که اینها میگویند آقای «معاویه» کاتب وحی است؟
پس چرا «معاویه» زده خانم عایشه را کشته است؟ چرا زده محمد ابی بکر را کشته است؟ چرا برادران اهل تسنن اعتراض نمیکنند؟ حاج آقا دست شما درد نکند این سوال را پاسخ بدهید.
مجری:
سلامت باشید خدا حفظ تان کند. حاج آقا سوالی که مطرح کردند در خصوص اینکه آیا «معاویه» کاتب وحی بوده است؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
در «صحیح مسلم» روایتی است، میگویند آدم دروغگو کم حافظه است این «صحیح مسلم» است «ابوسفیان» از رسول اکرم خواست یا نبی الله سه چیز از شما میخواهم میدهی فرمود بله گفت:
«عِنْدِی أَحْسَنُ الْعَرَبِ وَأَجْمَلُهُ أُمُّ حَبِیبَهَ بِنْتُ أبی سُفْیَانَ ازوجکها»
دختری به نام «ام حبیبه» دارم میخواهم ایشان را به عقد تو در بیاورم!
آقای «مسلم» آقایان اهل سنت از شما میخواهم، شما را به وجدان تان «ام حبیبه» حدود سه – چهار سال قبل از فتح مکه با پیغمبر ازدواج کرده؛ یعنی در قضیه هجرت مسلمانان ابتدایی به «حبشه» بوده است. آنجا با هماهنگی «پادشاه حبشه» و پیغمبر به عقد پیامبر درآمده است. سه سال و خوردهای در خانه پیغمبر است. میگوید «ام حبیبه» را به عقد تو در بیاورم!
دو:
«وَمُعَاوِیَهُ تَجْعَلُهُ کَاتِبًا بین یَدَیْکَ قال نعم»
«معاویه» را کاتب بین یدیک تو قرار بدهم.
سه:
«قال وَتُؤَمِّرُنِی حتى أُقَاتِلَ الْکُفَّارَ کما کنت أُقَاتِلُ الْمُسْلِمِینَ قال نعم»
اجازه بده من بروم با کفار بجنگم همانطور که با مسلمین میجنگیدم!
صحیح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری الوفاه: 261، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج4، ص1945، بَاب من فَضَائِلِ أبی سُفْیَانَ بن حَرْبٍ رضی الله عنه، ح2501
پس خودش اعتراف دارد که با مسلمین میجنگیده است. پیغمبر هم نگفت من «ام حبیبه» را به عقدم در بیاورم؛ چون زن خودش بوده است میخواست دوباره به عقد خودش در بیاورد!
خیلی مسخره است، اینها کاملاً از آن دروغهای شاخدار است که من از «صحیح مسلم» آوردم، اصلا فرض کنیم کاتب وحی بوده است ملاحظه کنید این کتاب «سنن نسائی» است، پیغمبر اکرم به چهار نفر در «فتح مکه» گفت اگر از پرده کعبه هم آویزان بودند گردنشان را بزنید.
یکی «عبدالله ابن سعد ابی سرح» که کاتب وحی بود مرتد شد، پیغمبر را مسخره کرد، انکار کرد پیغمبر او را مهدورالدم قرار داد. ببینید کاتب وحی بودن فضیلت نیست، کاتب وحی ماندن فضیلت است.
فرضا کاتب وحی بوده است وقتی میآید با علی میجنگد، پیغمبر فرمود:
«أنا حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبْتُمْ وَسِلْمٌ لِمَنْ سَالَمْتُمْ»
الجامع الصحیح سنن الترمذی؛ اسم المؤلف: محمد بن عیسى أبو عیسى الترمذی السلمی الوفاه: 279، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، تحقیق: أحمد محمد شاکر وآخرون، ج5، ص699
یا علی! هرکس با شما بجنگد با من پیغمبر جنگیده است.
الان از «صحیح مسلم» خواندیم که به «سعد» میگوید چرا به علی ناسزا نمیگویی؟ پیغمبر فرمود:
«من سَبَّ عَلِیاًّ فَقَدْ سبنی»
مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسه قرطبه – مصر؛ ج 6، ص 323، ح 26791
در هر صورت…
در این مورد جناب آقای «رضایی» حرف خیلی زیاد است. ان شاءالله به حول قوه الهی یک وقتی فرصت بشود جناب آقای «اسماعیلی» هم یادشان باشد در این موضوع مفصل صحبت میکنیم.
من یک آدرسی به آقایان میدهم، «نووی – متوفای ۶۷۶» در شرح «صحیح مسلم» جلد ۱۶ صفحه ۶۳ بحث همین حدیث «صحیح مسلم» را میآورد میگوید «ابوسفیان» سال ۸ مسلمان شد، و پیغمبر چندین سال قبل از او با «ام حبیبه» ازدواج کرده بود.
مجری:
یعنی اصلاً «ام حبیبه» دختر «ابو سفیان» نیست!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
دختر «ابوسفیان» است؛ ولی چند سال قبل از او با پیغمبر ازدواج کرده، اصلاً معنا ندارد «ابوسفیان» بگوید من میخواهم دخترم را به عقد تو در بیاورم.
گفت اولین خواهش من این است که افتخار دامادی من را داشته باشید. یا من افتخار پدر زنی شما را داشته باشم، افتخار شوهری دخترم را داشته باشید.
مجری:
پس در تفکرات اندیشه هایش چیزی داریم که «ام حبیبه» با پیامبر همراه بوده است.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
ایشان جزء زنهای خیلی خوب پیغمبر بوده است، در قضیه امام حسین هم خیلی سوخته و جزء کسانی است که برای امام حسین گریه کرده است؛ یعنی چند تا از خانمهای پیغمبر مثل حضرت «خدیجه، ام سلمه و ام حبیبه» اینها جزء زنهایی بودند که پیغمبر از اینها راضی بوده است.
در زمانی «ام حبیبه» به عقد پیغمبر درآمده که پدرش با اسلام میجنگید، این هنر است، اینکه بعد پدرش مسلمان شده و بیاید با پیغمبر ازدواج کند خیلی هنر نیست. جالب این است که میگوید:
«تزوج ام حبیبه قبل ذلک بزمان طویل»
یک مدت طولانی قبل از این «ام حبیبه» همسر پیامبر بود. بعد از «ابن حزم» نقل میکند اصلاً این روایت، یک روایتی نیست که بتوانیم قبولش کنیم جزء روایات ساختگی است.
«ذهبی» در کتاب «میزان الاعتدال» جلد ۵ صفحه ۱۱۶ نسبت به این روایت میگوید:
«وفی صحیح مسلم قد ساق له أصلا منکرا»
«مسلم» یک روایتی آورده که از ریشه دروغ و قابل انکار است.
میزان الاعتدال فی نقد الرجال؛ اسم المؤلف: شمس الدین محمد بن أحمد الذهبی الوفاه: 748، دار النشر: دار الکتب العلمیه – بیروت – 1995، الطبعه: الأولى، تحقیق: الشیخ علی محمد معوض والشیخ عادل أحمد عبدالموجود، ج5، ص116
«ذهبی» کسی است که احادیث فضیلت علی را انکار میکند، از دشمنان علی هرچه باشد توجیه میکند؛ ولی اینجا میگوید این روایت «صحیح مسلم» «وفی صحیح مسلم قد ساق له أصلا منکرا»، از این بهتر، دیگر کار به جایی رسیده که آشپز هم صدایش درآمده است.
«ابن ملقن شافعی» در کتاب «بدر المنیر» اعتراض کرده «ابن قیم جوزیه» در بعضی از کتابهایش من جمله «جلاء الافهام فی فضل الصلاه علی محمد خیر الانام» جلد ۱ صفحه ۲۴۳ به این ایراد گرفته است.
«ابن حجر عسقلانی» در کتاب «الاصابه» میگوید:
«وقال المدائنی کان زید بن ثابت یکتب الوحی وکان معاویه یکتب للنبی صلی الله علیه وسلم فیما بینه وبین العرب»
الإصابه فی تمییز الصحابه؛ اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی الوفاه: 852، دار النشر: دار الجیل – بیروت – 1412 – 1992، الطبعه: الأولى، تحقیق: علی محمد البجاوی، ج4، ص334
«معاویه» کاتب وحی نبود. «ابن ابی الحدید» همین نظر را دارد. «محمود ابو ریه» این روایت را مسخره کرده است.
این قضیه را آقای «رضایی» مطرح کرد نظرمان نبود مفصل مطرح کنیم، ان شاءالله اگر یک وقت فرصت بشود توضیح میدهیم.
آقایان همه شان در «صحیح بخاری» یا صحیحین نسبت به همه صحابه باب فضائل علی، باب فضائل ابی بکر و باب فضائل عمر دارد؛ ولی به «معاویه» میرسد آقای «بخاری» کلمه فضائل را نمیآورد. همه مردم و علمای بزرگ میگویند چون «معاویه» فضیلتی نداشته که باب فضائل معاویه بگوید. اگر کاتب وحی بود این خیلی فضیلت بود که ذکر میکردند.
مجری:
خیلی ممنونم. دو تا نکته هم در سوال ایشان بود، بحث اینکه «عایشه و محمد ابن ابی بکر» به دست «معاویه» کشته شدند.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
در این که «محمد ابن ابی بکر» توسط «معاویه» کشته شد شک شبههای در آن نیست. قلب امیرالمؤمنین به درد آمد، امیرالمومنین فرمود «محمد ابن ابی بکر» فرزند من از نسل ابوبکر است. ایشان با امیرالمومنین بود و در حقیقت تربیت شده امیرالمومنین (سلام الله علیه) بود.
در رابطه با «عایشه» بعضیها یک مطالبی دارند میگویند قاتلش «معاویه» بوده بعضیها رد کردند، روی این قضیه من خیلی ورود پیدا نمیکنم. ولی افرادی مثل «محمد ابن ابی بکر، مالک، حجر ابن عدی، میثم تمار و عمار و…» توسط «معاویه» کشته شدند.
در مورد جناب «عمار» است:
«عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَهُ الْبَاغِیَهُ عَمَّارٌ یَدْعُوهُمْ إلى اللَّهِ وَیَدْعُونَهُ إلى النَّارِ»
الجامع الصحیح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی الوفاه: 256، دار النشر: دار ابن کثیر , الیمامه – بیروت – 1407 – 1987، الطبعه: الثالثه، تحقیق: د. مصطفى دیب البغا، ج3، ص1035، ح2657
وقتی «عمار» کشته شد یاران «معاویه» در «جنگ صفین» از جنگ دست کشیدند گفتند ثابت شد که جزء گروه باغیه هستیم! «معاویه» توجیه احمقانهای کرد و تعدادی از صحابه قبول کردند.
مجری:
خیلی ممنون و متشکر. آقای «بهادری از کرج» روی خط ارتباطی برنامه هستند آقای «بهادری» سلام به شما بفرمایید.
بیننده: (آقای بهادری از کرج – شیعه)
علیکم السلام و رحمه الله، سلام مجدد دارم خدمت حضرت آیت الله دکتر «حسینی قزوینی» و جناب حاج «علی آقای اسماعیلی»
حضرت آقا ابتدا عرض کنم این راهپیمایی اربعین معلوم است که تاثیر بسیار زیادی گذاشته است و گرنه اینقدر این دشمنان اهل بیت جلز و ولز نمیکردند (الحمدلله رب العالمین)
قبل از وفات حضرت پیامبر عظیمالشأن اسلام آقایان جلسهای برگزار کردند، «ابوبکر جناب عمر، عثمان، عبدالرحمان ابن عوف، ابوعبیده جراح، مغیره ابن شعبه، زید ابن ثابت، عبدالله ابن سَلّام یهودی، وهب ابن منبه، سعد ابن ابی وقاص و معاویه» حاصل جلسه این شد اگر رسالت در خاندان بنی هاشم است خلافت باید از قریش و قبایل اطراف مدینه سوق داد؛ چون نمیخواستند خلافت از «بنی هاشم» باشد؛ چون این همه فضایل را از «بنی هاشم» را نمیتوانستند ببینند.
چون اعتقاد داشتند که این همه فضایل باعث فخر فروشی «بنی هاشم» میشود لذا جناب عمر گفت:
«لَا تَجْتَمِعُ النُّبُوَّهُ وَ الْخِلَافَه فِی بَیْتٍ وَاحِد»
بحار الأنوارالجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار (ط – بیروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحیاء التراث العربی، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج9، ص86
لذا در شب «سقیفه بنی ساعده» توسط «زید ابن ثابت یهودی» پول زیادی بین مهاجرین و انصار پخش شد و قبیله «بنی نجار» زیر بار این رشوه نرفتند آقای «سعد ابن معاذ» رئیس «قبیله اوس» هم گفت ما از شما قریشان ۱۲ سال پذیرایی کردیم حالا که خلیفه رسول خدا علی را قبول ندارید، شما به «مکه» برگردید ما برای خودمان خلیفه انتخاب میکنیم.
«لکم امیرکم» در «مکه» «و لنا امیرنا» در «مدینه» او را هم زیر پای قریشیها انداختند بعد هم جناب خلیفه دوم به «خالد ابن ولید» دستور داد او را ترور کردند. حالا ما به آقایان وهابی میگوییم اگر یک روایت صحیح بیاورید که کل انبیاء گذشته وصی های خودشان را، به دستور خداوند خودشان انتخاب میکردند این را ما هم قبول داریم؛ ولی این که شما یک روایت صحیح بیاورید که مردم برای اون پیغمبر وصی انتخاب کردند این در تاریخ اگر بیاورید من وهابی میشوم!
همچنین چیزی نداریم یعنی در کل تاریخ یک صد و بیست و چهار هزار پیغمبر همه انبیاء مخصوصاً حضرت رسول اکرم با اجازه خدا وصیهای خودشان را، خودشان انتخاب میکردند، شورایی در کار نبود، چرا در این امر «ابوبکر، عمر و معاویه» تصمیم گیر بودند؛ اما در تصمیم گیری رسول خدا میگویند نخیر «حسبنا کتاب الله» چنین حقی را رسول خدا در انتخاب خلیفه ندارد همین که قرآن را آورده بس است.
در قرآن در سوره نساء آیه ۵۸ داریم:
(یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ)
ای کسانی که ایمان آوردهاید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر [= اوصیای پیامبر] را!
سوره نساء (4): آیه 59
آنچه که رسول حق دستور میدهد بگیرید انجام دهید.
یا در سوره محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) داریم:
(یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَکُمْ)
ای کسانی که ایمان آوردهاید! اطاعت کنید خدا را، و اطاعت کنید رسول (خدا) را، و اعمال خود را باطل نسازید!
سوره محمد (47): آیه 33
ای اهل ایمان از اطاعت خدا کنید اطاعت رسول کنید به مخالفت خدا و رسولش اعمال گذشته خودتان را باطل نکنید. این را اگر میشود آقایان جواب بدهند، ببخشید مصدع اوقات شدم خدا حافظ شما.
مجری:
ممنونم سلامت باشید. بیننده بعدی آقای «موسوی از زاهدان» روی خط ارتباطی هستن سلام به بفرمایید
بیننده: (آقای موسوی از زاهدان – شیعه)
سلام علیکم، حاج آقا یک سوال داشتم با این همه سند که شما هر روز میآورید در این برنامه و در هر برنامه شما هزاران سند در آن برنامه میاورید؛ اما چرا اینها سند از کتابهای خودشان را هم قبول ندارند؟
اگر واقعاً کتابهای خودشان را قبول ندارند پس آتیششان بزنند بگویند «حسبنا کتاب الله» همان قرآن بس است! این حدیث و روایات و اینها را جمع کنند نیایند «ختم بخاری و ختم مسلم» بگیرند، ممنون از شما التماس دعا دارم.
مجری:
سلامت باشید، خدانگهدار تان باشد، به امید خدا، بیننده بعدی آقا «منصور از ایرانشهر» روی خط ارتباطی هستن، سلام علیکم بفرمایید.
بیننده: (آقای منصور از ایرانشهر – شیعه)
سلام علیکم، خدمت حاج آقا آیت الله دکتر «حسینی قزوینی» عزیز و محترم و مجری محترم آقای «اسماعیلی عزیز» با اون جمله معروف سایه حضرت مرتضی علی واقعا سلام!
دوتا سوال از محضرتان داشتم، سوال اول: در مورد همسر گرامی آقا امام حسین در تاریخ آمده که ایشان همسر ایرانی به نام «شهربانو» داشتند و فرزندشان امام سجاد (سلام الله علیه) بوده است و میگویند ایشان زود از دنیا رفته است.
سوال دوم: در مورد سر بریده اقا امام حسین (علیه السلام) که این سر مقدس را به «دمشق» نزد «یزید» ملعون بردند، بعداً این سر مقدس به بدن مطهر آقا امام حسین (علیه السلام) برگردانده شد و با بدن باهم دفن شد یا خیر؟
سوال بعدی آقایانی که به اصطلاح به نام «آل زبیر» بودند در «مکه» حاکم و والی بودند و بعد با «مختار» جنگیدند، پسران «زبیر» از جمله «عبدالله ابن زبیر» که مولا علی در مورد ایشان خبر داده که این آدم نحس و شوم است سرانجام این خاندان چه شد؟
مجری:
خیلی ممنونم خدانگهدارتان باشد. استاد وقتمان محدود است خیلی کوتاه پاسخها را بفرمایید آقا «منصور از ایرانشهر» در مورد همسر امام حسین سوال پرسیدن.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
آقای «موسوی» فرمودند این همه سند شما میآورید اینها قبول نمیکنند! برادر بزرگوارم هدایت دست خدا است وقتی قرآن به پیغمبر اکرم اشرف انبیا، عصاره عالم هستی میگوید:
(إِنَّکَ لَا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَکِنَّ اللَّهَ یهْدِی مَنْ یشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ)
در حقیقت تو هر که را دوست داری نمیتوانی راهنمایی کنی لیکن خداست که هر که را بخواهد راهنمایی میکند و او به راهیافتگان داناتر است.
سوره قصص (28): آیه56
پیغمبر کسی را که دوست داری نمیتوانی هدایت کنی (وَلَکِنَّ اللَّهَ یهْدِی مَنْ یشَاءُ) هدایت دست اوست.
من امروز روایتی را بعد از نماز صبح خواندم کسی خدمت حضرت امیر آمد، گفت آقا جان من تو را از پدرم، مادرم و از بچههایم و از همه زندگیام بیشتر دوست دارم، حاضرم همه را فدای شما کنم. یک روایت خیلی مفصل است. وقتی آدم روایت را میخواند میگوید چقدر آدم خوبی است. حضرت امیر یک مقدار تأمل کرد گفت مرد چرا دروغ میگویی؟
قبل از خلقت ارواح همدیگر را ملاقات کردند، آنجا من هرچه نگاه کردم دیدم در عالم زر تو جزء دوستان ما نبودی، دروغ نگو این همه چاپلوسی نکن. بعد یک فرد دیگری آمد گفت آقا جان دوست تان دارم حضرت یک مقدار تفکر کرد، گفت تو راست میگویی خدا تو را با اهل بیت محشور کند.
آقای «موسوی» از روز ازل ما یک امتحانی آنجا دادیم، آنجا اگر در امتحان خوب درآمدیم، قبل از اینکه اینجا بیاییم آنجا: (أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُوا بَلَى)
(وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا یوْمَ الْقِیامَهِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِینَ)
و (به خاطر بیاور) زمانی را که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذریه آنها را برگرفت؛ و آنها را گواه بر خویشتن ساخت؛ (و فرمود:) «آیا من پروردگار شما نیستم؟» گفتند: «آری، گواهی میدهیم!» (چنین کرد مبادا) روز رستاخیز بگویید: «ما از این، غافل بودیم؛ (و از پیمان فطری توحید بیخبر ماندیم)»!
سوره اعراف (7): آیه 172
انجایی که (قَالُوا بَلَى) گفتند (شَهِدْنَا) نه به معنای اینکه شهادت میدهیم بلکه به معنای این است که شاهد هستیم، دیدیم شاهدیم یعنی مشاهده کردیم، یقین کردیم که تو پروردگار ما هستی، رسول اکرم پیغمبر ما است، علی هم امام ما است.
بعضی آنجا سر زدند وقتی آنجا سر زدند اینجا دیگر راهی برای هدایت شان نیست ولی این اتمام حجت است، تکلیف ما اتمام حجت است.
در رابطه با سوال اقا «منصور» در مورد همسر ایرانی امام حسین (علیه السلام) «شهربانو» خدمت تان عرض کنم در «مدینه» زمان خلیفه دوم که اینها را به عنوان اسیر آوردند و اینکه ایشان همسر امام حسین شد در آن شکی نیست و امام سجاد «سلام الله علیه» هم فرزند او هست و در هنگام به دنیا آوردن امام سجاد از دنیا رفت و خواهرش که خاله امام سجاد (سلام الله علیه) است امام را بزرگ کرد.
مطلبی است بر اینکه حضرت سجاد تلاش میکرد با مادرش کنار هم در کنار سفره ننشیند میگفت من میترسم دستم را دراز کنم یک لقمهای را بردارم، که مادرم، با اینکه مادر خودم نیست و در مقام مادرم است، قبل از من اراده کرده باشد ان لقمه را بردارد، یا ان تیکه نان را بردارد! یعنی اینقدر احترام میگذاشت.
در رابطه با سر بریده امام حسین (علیه السلام)، مشهور است در اربعین آوردند و به بدن مطهر ملحق کردند.
در مورد «آل زبیر»، «یزید» در سال سوم خلافت نحسش دستور داد ریختند «مکه» را آتش زدند و ایشان (عبدالله ابن زبیر) توسط «معاویه – پسر یزید» به قتل رسید عاقبت کارشان این شد!
مجری:
حضرت استاد خیلی ممنونم از شما، سایه تان مستدام باشد، دوستان عزیز از تک تک شما هم ممنونم، عذرخواهی هم بکنیم از تعداد عزیزان که نرسیدیم خدمت شان باشیم تا به صورت تلفنی مطالب شان را بیان کنند، ان شاءالله عمری باشد در برنامههای بعدی خدمت شان باشیم. در پناه حضرت حق باشید و زیر سایه آقا جانمون حضرت مرتضی علی خدانگهدار!
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده