بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
برنامه «حبل المتین» – 15 07 1403 (قسمت دویست و نوزدهم)
عنوان برنامه: بررسی واژهی ولی در کلام شیعه و اهل تسنن
کلیدواژه: امامت و ولایت؛ امیر المؤمنین علی (علیه السلام)؛ کلمه ولی؛ ولی در کلام خلفا؛ غدیر؛ تحقیق از اعتقادات؛ شورای شش نفره؛ پاسخ به شبهات!
استاد: حضرت آیت الله حسینی قزوینی
مجری: آقای اسماعیلی
مجری:
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ، لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، وَأُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیرُ، سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحیم، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوَلَایَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ المَعْصُومِین عَلَیْهِمُ السَّلَام»
سلام،درود و ارادت خدمت شما مردم نازنین، بینندگان خوب، با محبت و با صفای شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، به برنامه زنده «حبل المتین» خیلی خوش آمدید.
در روزهای گذشته با این که داغدار و عزادار سید مقاومت مجاهد نستوه «سید حسن نصر الله» بودیم اما خبر حمله موشکی «هوا فضای سپاه» به رژیم اشغالر «قدس» و «اسرائیل» جنایتکار مرهمی شد بر قلب ها و دل های همه مؤمنین و مسلمین حتی آزادگان جهان، حتی انسان های که به ظاهر شاید مسلمان هم نبودند اما دل شان خوش و آرام شد.
الحمد لله رب العالمین این خبرها باعث آرامش دل ها می شود. شاید در این چند شب ویدئوها و کلیپ های متفاوتی را از شبکه های مجازی دیدید، من یک ویدئو بود خیلی دلم را شاد کرد و با دیدنش خیلی آرام شدم آن هم خوشحالی و شادی بچه های «غزه» بود در میان آن خرابه ایستادند نگاه شان به آسمان است و موشک باران را دارند ملاحظه می کنند کف می زنند شادی و خوشحالی می کنند با آن همه غمی که مدت ها بود در دل شان بود یک شعف و شادی در دلشان ایجاد شد. برای این صحنه خیلی جذاب بود. ان شاء الله که این صحنه ها باز هم تکرار می شود اگر از «اسرائیل» جنایتکار بخواهد غلطی سر بزند این هم یک اتفاق بزرگ بود.
البته حضور پر شکوه مردم در «نماز جمعه تهران» و حضور رهبر عزیز، بزرگوار و فرزانه انقلاب مان امام الملسلمین حضرت امام «خامنه ای» به نوعی وعده صادق 3 بود. با آن همه تهدیدهای که دشمنان ما کردند از این سمت حضرت آقا تشریف آوردند و نماز جمعه با شکوه بر گزار شد.
من هم توفیق داشتم حضور داشتم طبق معمول همیشه رهبر انقلاب «نماز جمعه» می خوانند معمولاً عصر را خودشان نمی خوانند با افرادی دیگر واگذار می کنند اما خود ایشان نماز عصر را خواندند تعقیبات بعد از نماز عصر را هم با آرامش کامل انجام دادند بعد خوش و بِش کردند ایشان تقریباً نیم ساعت قبل از نماز جمعه در محل حضور داشتند و حضور میلیونی مردم را هم شاهد بودیم.
این هم یک تو دهنی به دشمنان ما بود از آن طرف «وزیر امور خارجه» ما در آن شرایط به «لبنان» سفر کرد این هم یک تو دهنی دیگری به «اسرائیل» جنایتکار بود. همه این ها یک جور وعده صادق بود که ان شاء الله این وعده صادق ها پشت سر هم تکرار و باعث پیروزی امت اسلام بشود.
در محضر استاد عزیز و بزرگوار حضرت آیت الله دکتر «حسینی قزوینی» هستیم حضرت استاد سلام عرض می کنم خیلی خوش آمدید.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّهَ اللَّهِ فِی أَرْضِه، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مِیثَاقَ اللَّهِ الَّذِی أَخَذَهُ وَ وَکَّدَهُ- ِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّهَ اللَّهِ وَ دَلِیلَ إِرَادَتِه، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِی ضَمِنَه، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع فَمَا شَیْءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَیْهِ السَّبِیل.
خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانهترین سلامم را تقدیم میکنم موفقیت روز افزون برای همه گرامیان از خدای منان خواهانم!
طبق برنامه ثابت همیشگی مان طلیعه عرائض مان را با یادی از صدیقه طاهره (سلام الله علیها) آغاز می کنیم باشد که آن بزرگوار نظر لطفی و گوشه چشمی هم به همه ما، بینندگان عزیزمان و همه مسلمان ها بویژه شیعیان داشته باشد.
فاطمه یعنی کتاب عشق بی نام و نشان * فاطمه یعنی گل باغ بقیع عاشقان
فاطمه نام و نشان از بی نشانی داشته * فاطمه مهر علی را در دل خود کاشته
فاطمه محصولی از بود و نبود حیدر است * فاطمه نیلوفر سرخ کبود حیدر است
فاطمه نیلی ز سیلی گشته رخ در کوچه ها * فاطمه گوشی که خونین گشته در پس کوچه ها
فاطمه یعنی گناه گفتن نام علی * فاطمه یعنی سزای بردن نام علی!
«صلی الله علیک یا مولاتی یا فاطمه الزهرا»
(وَسَیعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَی مُنْقَلَبٍ ینْقَلِبُونَ)
مجری:
حضرت استاد مثل همیشه با یاد و نام حضرت صدیقه طاهره فاطمه شهیده (سلام الله علیها) فرمایشات را آغاز کردند… استاد بحثی از درس های از امامت و ولایت را داریم اگر صلاح بدانید به طور کوتاه و مختصر از برنامه گذشته بفرمایید تا سوالات جدید را عرض کنم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیم، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعین وَهُوَ خَیرُ نَاصِرٍ وَ مُعِینْ الْحَمْدُلِلَّه وَ الصَّلَاهِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِیَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِیَّهَ اللَّه وَ الّلعنُ الدّائمُ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ یَوم لِقَاءَ اللّه، وَأُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیرُ
در گذشته گفتیم در رابطه با واژه های که در حوزه امامت و ولایت به کار رفته است ابتدا این ها را از منظر لغت و در اصطلاح نبی مکرم، بزرگان، علما و … مقداری مطرح شود. به ادله خلافت از قرآن و سنت رسیدیم دیگر این ها تکرار نشود اشاره مختصری به این ها شود. در میان واژه های که در مبحث امامت و خلافت آمد یکی از آن ها کلمه ولی و مشتقات ولی بوده است.
عرض کردم کلمه ولی چه در لغت و چه در اصطلاح بویژه در کلمات نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به کرّات ذکر شده، به طوری که شاید نزدیک به چهل مورد با واژه های مختلف نسبت به امیر المؤمنین به کار رفته است.
«علی ولی کل مؤمن بعدی»
فضائل الصحابه؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشیبانی الوفاه: 241، دار النشر: مؤسسه الرساله – بیروت – 1403 – 1983، الطبعه: الأولى ، تحقیق: د. وصی الله محمد عباس، ج2، ص620
«مَنْ کُنْتُ وَلِیَّهُ فَعَلِیٌّ وَلِیُّه»
المصنف؛ اسم المؤلف: أبو بکر عبد الرزاق بن همام الصنعانی الوفاه: 211، دار النشر: المکتب الإسلامی – بیروت – 1403 ، الطبعه : الثانیه، تحقیق: حبیب الرحمن الأعظمی، ج6، ص365
«مَنْ کُنْتُ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِه فَعَلِی وَلیُهْ»
مجمع الزوائد ومنبع الفوائد؛ اسم المؤلف: علی بن أبی بکر الهیثمی الوفاه: 807، دار النشر: دار الریان للتراث/دار الکتاب العربی – القاهره , بیروت – 1407، ج9، ص164
«مَنْ کُنْتُ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ فَعَلِیٌّ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِه»
کمال الدین و تمام النعمه؛ ابن بابویه، محمد بن على، محقق/ مصحح: غفاری، علی اکبر، ناشر: اسلامیه، ج1، ص276
«عَلِیُّ وَلِیُّ کُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَهٍ مِنْ بَعْدی»
این مباحث را در جلسات گذشت مفصل مطرح کردیم رسیدیم به جایی که این واژه در حق هیچ کدام از صحابه به کار نرفته است.
عبارتی را از یکی از بزرگان اهل سنت «ابن شاهین» متوفای 385 در کتاب «شرح مذاهب اهل سنت»، جلد 1، صفحه 89 حدیث 83 می گوید:
«علی منی وأنا منه وهو ولی کل مؤمن بعدی، تفرد علی بن أبی طالب بهذه الفضیله لم یشرکه فیها أحد»
شرح مذاهب أهل السنه ومعرفه شرائع الدین والتمسک بالسنن؛ اسم المؤلف: أبی حفص عمر بن أحمد بن عثمان بن شاهین الوفاه: ذو الحجه / 385ه، دار النشر: مؤسسه قرطبه للنشر والتوزیع – 1415هـ – 1995م، الطبعه: الأولى، تحقیق: عادل بن محمد، ج1، ص89، ح83
در مورد هیچ احدی این تعبیر از زبان پیغمبر در حق او استعمال نشد واژه «عَلِیٌّ وَلِیُّ کُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدِی» با مشتقاتش فقط در حق حضرت امیر (سلام الله علیه) به کار رفته است.
مجری:
یکی از مباحثی که گاهی مطرح می کنند می گویند واژه ولی که در مورد امیر المؤمنین به کار رفت به معنای این که علی را دوست داشته باشید و اذیت نکنید اما وقتی نگاه می کنیم می بینیم همین واژه ها و همین کلمات در کلام خلفاء هم به کار رفته است. آن جا این ها استدلال می کنند این جا به معنای جانشین است. اما به امیر المؤمنین می رسد معنای دیگری پیدا می کند.
می خواهیم ببینیم کلمه ولی در کلام خلفاء به چه معنایی استعمال شد و به کار رفته است؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
نکته اول این که همین واژه ولی در کلمات خلفا بعد از غدیر استعمال شده است
مجری:
یعنی قبلش این واژه ها نبود و معنا نداشت؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
این تعبیر نبود بعد از این که رسول اکرم، امیر المؤمنین را برای خلافت و امامت نصب فرمودند فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاه»، «مَنْ کُنْتُ وَلِیَّهُ فَعَلِیٌّ وَلِیُّه»؛ عرض کردم واژه های مختلفی را نبی مکرم در غدیر به کار برده است ولی متأسفانه ماها فقط با یک واژه آشنا هستیم «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاه» این ها می گویند مولا، هفتاد معنا دارد و …
قبلاً هم عرض کردیم در غدیر «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاه» یک عبارت بود «مَنْ کُنْتُ وَلِیَّهُ فَعَلِیٌّ وَلِیُّه»، «مَنْ کُنْتُ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِه فَعَلِی»، «مَنْ کُنْتُ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ فَعَلِیٌّ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِه» همه در غدیر استعمال شده است.
در «اسد الغابه فی معرفه الصحابه» مال «عز الدین ابن اثیر- متوفای 630» تقریباً یکی از کتاب های جامعی در شرح حال صحابه است. ایشان در جلد 4، صفحه 103 مسائلی را در رابطه با غدیر مطرح می کند و این که امیر المؤمنین، صحابه را قسم داد آن چه که در غدیر از نبی مکرم شنیده اند بیان کنند.
همین بهترین دلیل برای بحث ولایت و خلافت است اگر بحث محبت بود معنا ندارد امیر المؤمنین، صحابه را قسم بدهد بگوید
«انشد اللّه من سمع رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله یقول یوم غدیر خمّ»
تعداد زیادی بلند شدند گفتند رسول اکرم در آن جا فرمود:
«أ لست أَوْلى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِم»
تا جایی که «براء ابن عازب» که از اصحاب بلند آوازه نبی مکرم است می گوید:
«فقال عمر بن الخطاب: یا ابن أَبی طالب، أَصبحت الیومَ وَلِیّ کل مؤمن»
أسد الغابه فی معرفه الصحابه؛ اسم المؤلف: عز الدین بن الأثیر أبی الحسن علی بن محمد الجزری الوفاه: 630هـ، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت / لبنان – 1417 هـ – 1996 م، الطبعه : الأولى، تحقیق : عادل أحمد الرفاعی، ج4، ص118
امروز ولی امر کل مؤمنین شدی، واژه مولا این جا به کار نبرد کلمه ولی به کار برد.
همچنین آقای «ابن کثیر دمشقی سلفی – متوفای 774» در کتاب «البدایه و النهایه» در بعضی از چاپ ها جلد 7، صفحه 350 در بعضی از چاپ ها جلد 11، صفحه 73 دارد بر این که پیغمبر اکرم فرمود:
«الست اولى بکم من انفسکم قلنا بلى یارسول الله قال الست اولى یا رسول الله قال ألست ألست ألست قلنا بلى یا رسول الله قال من کنت مولاه فعلى بکم من امهاتکم قلنا بلى یا رسول الله قال ألست أولى بکم من آبائکم قلنا بلى مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه»
تا آن جایی که عمر ابن الخطاب گفت:
«فقال عمر بن الخطاب هنیئا لک یا ابن أبی طالب اصبحت الیوم ولی کل مؤمن»
البدایه والنهایه؛ اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی أبو الفداء الوفاه: 774، دار النشر: مکتبه المعارف – بیروت، ج7، ص350
گوارا باد بر تو ای علی ابن ابی طالب، گوارا باد آیا بحث محبت است؟ قرآن دارد (أَوْلِیاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ) تمام مؤمنین نسبت به همدیگر محبت دارند.
(وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَیطِیعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِکَ سَیرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ)
مردان و زنان باایمان، ولی (و یار و یاور) یکدیگرند؛ امر به معروف، و نهی از منکر میکنند؛ نماز را برپا میدارند؛ و زکات را میپردازند؛ و خدا و رسولش را اطاعت میکنند؛ بزودی خدا آنان را مورد رحمت خویش قرارمیدهد؛ خداوند توانا و حکیم است!
سوره توبه (9): آیه 71
«الْمُؤْمِنَ أَخُ الْمُؤْمِنِ»
تحف العقول عن آل الرسول (صلى الله علیه و آله)؛ ابن شعبه حرانى، حسن بن على، محقق/ مصحح: غفارى، على اکبر، ناشر: جامعه مدرسین، ص296
و امثال این ها در قرآن داریم. معلوم می شود قضیه غدیر یک بحث دیگری است خلیفه دوم می گوید گوارا باد، تبریک بر شما امروز ولی امر همه مؤمنی هستی. ایشان هم می گوید این روایت، روایت معتبر است.
در کتاب «صحیح مسلم» قبلاً هم عرض کردیم در چاپ «دار الکتب العلمیه – بیروت»،جلد 5، صفحه 152 چاپ «عربستان سعودی» شماره 4468 در بعضی از چاپ ها حدیث 1755 خلیفه دوم در یک جمعی که امیر المؤمنین، «عباس عموی پیغمبر، عبد الرحمن ابن عوف، سعد ابن وقاص، طلحه و زبیر» هستند خطاب به امیر المؤمنین و «عباس» گفت:
«فلما تُوُفِّیَ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم قال أبو بَکْرٍ أنا وَلِیُّ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم»
نمی گوید «أنا خلیفهُ رسول الله» کلمه ولی به کار می برد بعد میگوید:
«ثُمَّ تُوُفِّیَ أبو بَکْرٍ وأنا وَلِیُّ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم وَوَلِیُّ أبی بَکْرٍ»
صحیح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج3، ص 1378، ح 1757 (آدرس دهی بر اساس نرم افزار الجامع الکبیر)
بعد از این که ابوبکر از دنیا رفت من اعلام کردم من ولی امر، جانشین و خلیفه بعد از پیغمبر و ابوبکر هستم. کاملاً واضح و روشن هست هیچ شک و شبهه ای نیست.
در کتاب «البدایه و النهایه» با تحقیق دکتر «عبد الله عبد المحسن الترکی»، جلد 8 ایشان می گوید اولین سخنرانیی که ابوبکر بعد از تصدی خلافت کرد بالای منبر رفت
«فحمد الله وأثنى علیه بما هو أهله ثم قال أمابعد أیها الناس فانی قد ولیت علیکم ولست بخیرکم»
البدایه والنهایه؛ اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی أبو الفداء الوفاه: 774، دار النشر: مکتبه المعارف – بیروت، ج5، ص248 (آدرس دهی بر اساس نرم افزار الجامع الکبیر)
نگفت «قد إستخلَفتُ علیکم، قد سِرتُ خلیفه لکم، امامکم» نه «قد ولیت علیکم» ولی امر شما شدم. «و لست بخیرکم» بهترین شما من نیستم. «و لست بخیرکم» مسائلی دارد که الان صلاح نیست مطرح کنم.
آخر عمر آقای ابوبکر است نسبت به خلیفه دوم باز کلمه ولی به کار می برد «جامع الأصول ابن اثیر جزری» در حقیقت خلاصه ای از «صحاح سته» یا «سبعه» اهل سنت است.
ایشان تمام روایاتی که «صحیح بخاری، صحیح مسلم، سنن ابی داود، نسائی، ابن ماجه و مؤطأ مالک» همه این ها را جمع کرده مکرراتش را حذف کرده خالصش را در ده، یازده جلد آورده است مجموع «صحاح سته» اهل سنت نُه هزار و نهصد و خرده ای روایت شده است.
و حال آن که فقط کتاب «کافی» ما 16199 روایت دارد این هم تفاوت کتب اساسی شیعه با کتب آقایان اهلف سنت است.
اضافه بر این که «تهذیب شیخ طوسی» بالای دوازده هزار روایت دارد «من لا یحضر» نزدیک به پنج هزار و خرده ای روایت دارد. مرحوم «شیخ حر عاملی» در «وسائل» شان سی و پنج هزار روایت از معصومین آورده است «محدث نوری» بعد از او بیست و یک هزار روایت در «مستدرک» آورده علتش این است که بعد از رحلت نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل حدیث قدغن شد احادیث پیغمبر را آتش زدند.
حدود صد و ده یا صد و بیست سال بعد از پیغمبر، بزرگان اهل سنت اجازه ندادند احادیث پیغمبر را بنویسند. این از قطعیات تاریخ اسلام است جزء متواترات نه فوق متواترات علمای اهل سنت است.
ولی حق عبارتی که مرحوم «شیخ حر عاملی» در خاتمه «مستدرک» در مقدمه پنجم می گوید در زمان ائمه (علیهم السلام) بیش از 6600 کتاب و اصل تحریف شد این تفاوت مکتب اهل بیت با مکتب اهل سنت است.
ولی این آقا تمام احادیث اهل سنت را آورده ایشان در جلد 4، صفحه 109 می گوید آقای ابوبکر در آخرین لحظات عمرش:
«وکتَبَ إِلى أُمرَاءِ الأجنَادِ: وَلَّیْتُ علیکم عمرَ ولم آلُ نَفْسِی وَلا المُسْلِمین خیرا، ثم مَاتَ وَدُفِنَ لَیْلا»
معجم جامع الأصول فی أحادیث الرسول؛ اسم المؤلف: المبارک بن محمد ابن الأثیر الجزری الوفاه: 544، دار النشر:، ج4، ص109
به فرماندهان نظامی نامه نوشت، من عمر را ولی امر شما قرار دادم. خودش گفت «وُلِیتُ علیکم» نسبت به خلیفه دوم می گوید «وَلیتُ علیکم» از واژه وَلی استفاده می کند.
البته این را «ابن اثیر» آورده ولی بنده هر چه گشتم این عبارت را در «صحاح سته» نیافتم. می گویم من نیافتم نمی گویم نیست شاید در جایی بود ما دسترسی نداشتیم و یا بوده ولی در اثر گذر زمان این را از «صحاح سته» آقایان لطف فرمودند حذف کردند.
ولی این عبارت را بنده در غیر از کتاب «جامع الأصول – ابن اثیر جزری» نتوانستم پیدا کنم. الان امکانات بیشتر شده است و مصادر بیشتری در اختیار است شاید انسان بگردد بتواند پیدا کند.
خلیفه دوم وقتی می خواهد از دنیا برود، عده ای دور خلیفه دوم جمع شدند گفتند چرا خلیفه معین نمی کنی؟ تو هم کسی را معین کن ابوبکر تو را انتخاب کرد تو هم کسی را انتخاب کن بدون انتخاب خلیفه از دنیا نرو.
کتاب «الموسوعه الفقهیه» مال «دولت کویت» است «دولت کویت» دستور داد «وزارت اوقاف» نوشته است. در حقیقت فقه مذاهب اربعه یا خمسه اهل سنت که فقه چهار مذهب و به اضافه «اباضیه» در این جا آمد خیلی جامع است. شاید موسوعه فقهیه ای که اهل سنت نوشتند گل سر سبدشان «موسوعه فقهیه کویت» است در جلد 6، صفحه 219 می گویند:
«ویشترط عند جمهور الفقهاء أن یکون الإمام قرشیا»
عزیزان دقت کنند نکته خیلی عجیبی است جمهور فقهای ما گفتند امام و خلیفه باید «قرشی» باشد از غیر «قریش» خلیفه نمی تواند باشد. به خاطر حدیث:
«الائمهُ من قریش وخالف فی ذلک بعض العلماء منهم أبوبکر الباقلانی، واحتجوا بقول عمر: «لوکان سالم مولی أبی حذیفه حیا لولیته»
الموسوعه الفقهیه؛ دولت کویت، ج6، ص219
خلیفه دوم گفت اگر «سالم» غلام «ابو حذیفه» زنده بود من او را ولی امر شما قرار می دادم!
«ابو حذیفه» کیست که غلام او چه کسی باشد؟ این هم «قرشی» نیست «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» با قاطعیت از پیغمبر نقل کردند «الأئمهُ فی قریش» ان شاء الله به این سوال می رسیم.
همین طور در «کامل ابن اثیر جزری»، جلد 2، صفحه 459 حوادث بیست و سه در قضیه شورای شش نفره خلیفه دوم، ایشان هم می گوید
«قیل له یا أمیر المؤمنین لو استخلفت فقال من استخلف فقال»
وقتی به عمر گفتند چرا خلیفه معین نمی کنی؟ گفت چه کسی را دارم خلیفه معین کنم؟ گفت:
«لو کان أبو عبیده حیا لاستخلفته»
«ابو عبیده» در حقیقت قبر کن بود کسی از دنیا می رفت کندن قبر را به او واگذار می کردند می گوید اگر «ابو عبیده» زنده بود او را خلیفه مسلمین می کردم.
وقلت لربی إن سألنی»
اگر خدا می گفت چرا «ابو عبیده» را انتخاب کردی؟ می گفتم پیغمبر فرمود:
«إنَّه أمینُ هذه الأمه»
امین این امت «ابو عبیده جراح» است.
الکامل فی التاریخ؛ اسم المؤلف: أبو الحسن علی بن أبی الکرم محمد بن محمد بن عبد الکریم الشیبانی الوفاه: 630هـ، دار النشر: دار الکتب العلمیه – بیروت – 1415هـ، الطبعه: ط2، تحقیق: عبد الله القاضی، ج2، ص459
امیر المؤمنینی که پیغمبر فرمود:
«عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِی»
تاریخ بغداد؛ اسم المؤلف: أحمد بن علی أبو بکر الخطیب البغدادی، دار النشر: دار الکتب العلمیه – بیروت، ج14، ص320
«عَلِیٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَ عَلِی»
المستدرک على الصحیحین؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری الوفاه: 405 هـ، دار النشر: دار الکتب العلمیه – بیروت – 1411هـ – 1990م، الطبعه: الأولى، تحقیق: مصطفى عبد القادر عطا، ج3، ص134، 6428
علی، امین امت نیست! بعد گفت:
«ولو کان سالم مولى أبی حذیفه حیا استخلفته»
اگر «سالم مولی أبی حذیفه» زنده بود او را خلیفه قرار می دادم. اگر چنان چه خدا از من سوال می کرد می گفتم که پیغمبر فرمود:
«إن سالما شدید الحب لله تعالى»
«سالم مولی ابو حذیفه» خدا را خیلی دوست داشت.
الکامل فی التاریخ؛ اسم المؤلف: أبو الحسن علی بن أبی الکرم محمد بن محمد بن عبد الکریم الشیبانی الوفاه: 630هـ، دار النشر: دار الکتب العلمیه – بیروت – 1415هـ، الطبعه: ط2، تحقیق: عبد الله القاضی، ج2، ص459
آیا این تعبیر بالاتر است یا در قضیه «خندق» رسول اکرم فرمود پرچم را به کسی می دهم خدا و پیغمبر او را دوست دارد او خدا و پیغمبر را دوست دارد.
در «طبقات ابن سعد» آمده است اگر «سالم مولی ابو حذیفه» بود «لولیتُهُ» او را ولی امر مسلمان ها قرار می دادم.
«صفه الصفوه ابن جوزی»، جلد 3، صفحه 283 همین را دارد «ابن نعیم اصفهانی» در «حلیله الأولیاء»، جلد 1، صفحه 228 می گوید اگر «معاذ ابن جبل» زنده بود او را ولی امر مسلمین قرا می دادم.
«تاریخ مدینه منوره ابن شبه نمیری»، جلد 2 (عزیزان واژه ها را دقت کنند) می گوید:
«قیل لعمر رضی الله عنه یا أمیر المؤمنین لو عهدت قال لو أدرکت أبا عبیده بن الجراح لولیته فإن قدمت على ربی فقال لی من ولیت على أمه محمد قلت سمعت عبدک وخلیلک یقول لکل أمه أمین وأمین هذه الأمه أبو عبیده بن الجراح»
به عمر ابن الخطاب گفتند کسی را انتخاب کن گفت، اگر «ابو عبیده جراح» زنده بود او را ولی شما قرار می دادم این جا ندارد « لاستخلَفتُهُ» ولی شم.؛ اگر خدا از من سوال می کرد می گفتم پیغمبر فرمود هر امتی، امینی دارد امین امت «ابو عبیده» است.
«ولو أدرکت معاذ بن جبل ثم ولیته ثم قدمت على ربی فقال لی من ولیت من أمه محمد قلت إنی سمعت عبدک وخلیلک یقول»
اگر «معاذ ابن جبل» را درک کرده بودم او را ولی امر قرار داده بودم خدا اگر از من سوال می کرد چرا «معاذ ابن جبل» را قرار دادی؟ می گفتم از خلیل و عبدت شنیده ام بر این که:
«یأتی بین العلماء یوم القیامه برتوه»
تاریخ المدینه المنوره؛ اسم المؤلف: أبو زید عمر بن شبه النمیری البصری الوفاه: 262هـ، دار النشر: دار الکتب العلمیه – بیروت – 1417هـ-1996م، تحقیق: علی محمد دندل ویاسین سعد الدین بیان، ج2، ص61
مقام آقای «معاذ ابن جبل» از تمام علما و بزرگان به عنوان پیشتاز بالاتر است. چون از همه علماء، «معاذ ابن جبل» بالاتر هست لذا او را انتخاب کردم. (خیلی عجیب است) واژه «إستَخلَفت» هم درباره او دارد «کشّاف زمخشری»، جلد 3، صفحه 483؛ «سکسکی» متوفای 732 در «الصنوف فی طبقات العلماء»، جلد 1، صفحه 83 از آن طرف پیغمبر فرمود «الأئمه فی قریش». «معاذ ابن جبل» نه تنها «قرشی» نیست از «انصار» است.
این ها نبود شورا را شش نفره کرد هم در رابطه با فضائل این ها گفت و دانه دانه به این ها عبارت های گفت آبرو و حیثیتی در این ها غیر از حضرت امیر نگذاشت. برای حضرت امیر هم گفت آدم شوخ است نسبت به «طلحه، سعد ابن ابی وقاص، زبیر، عبد الرحمن» به هر کدام یک چیزی چسباند.
ان شاء الله سر فرصت عبارت های ایشان را مطرح می کنم.
قبلاً گفتم روزی آیت الله العظمی «سبحانی» با بنده تماس گرفت گفت آقایی می آید دنبال تحقیق است ببیند مذهب شیعه حق است یا مذهب سنی حق است؟ اگر موافقت کنید بعد از مغرب بیاید شما مقداری با او صحبت کنید. گفتیم چشم تشریف بیاورد.
آمد آدمی نزدیک به 35- 40 سال داشت خیلی مؤدب بود از ادبش خیلی خوشم آمد مقداری صحبت کردیم. من جمله از بحثش این بود بعد از «جمهوری اسلامی ایران»، «خبرگان رهبری» تشکیل شده است گفتم «ثم ماذا؟» گفت «خبرگان رهبری» را از سیره خلیفه دوم «جمهوری اسلامی» گرفته است گفتم چطور؟
گفت جناب خلیفه دوم برای انتخاب خلیفه یک خبرگان شش نفره ای درست کرد نتیجه آن شورای شش نفر، انتخاب عثمان بود. این یکی از قوی ترین دلیل دموکراسی از دیدگاه خلیفه دوم است.
من گوش کردم ایشان گفت و گفت داخل کتابخانه بودیم بلند شدم از کتابخانه ام کتاب «تاریخ مدینه منوره ابن شبه نمیری» را که آقایان می گویند از «تاریخ طبری، کامل ابن اثیر» هم معتبرتر است آوردم.
صفحه را باز کردم گفتم بخوانید خواند، گفت منظورتان چه است؟ گفتم جناب خلیفه دوم در این جا فرمودند از این شش نفر اگر دو نفر، یک طرف بود چهار نفر در یک طرف آن دو نفر چون مخالف هستند باید کشته شوند. یک نفر مخالفت کرد پنج نفر موافق بودند آن یک نفر را باید گردن بزنند.
گفتم در «خبرگان رهبری» اگر کسی مخالفت کرد در «قانون اساسی» آمده است باید گردنش را بزنند؟ در کجای دنیا همچنین دموکراسی هست اگر کسی رأی مخالف بدهد باید گردنش زده شود؟
مقداری تأمل کرد، گفتم نکته دیگر مقداری فکر کن نمی خواهم الان قبول کنی ایشان می گوید اگر سه نفر در یک طرف و سه نفر در طرف دیگر بود (مساوی شدند) ببینید پسر من «عبد الله» به هر طرف متمایل بود آن را خلیفه قرار بدهید حال این که خود ایشان می گوید پسر من عرضه طلاق دادن همسرش را ندارد. این شخص بیاید برای یک مسئله ای که اساسی ترین بحث جهان اسلام است باید نظر بدهد.
ایشان هیچ حرفی نزد سرش را پایین انداخت در فکر فرو رفته بود. دوباره کتاب را بر می داشت مطالعه می کرد و تعجب در صورتش نمایان بود. گفتم برادر من، الان نمی خواهم در این زمینه تصمیم بگیری تشریف ببرید این مورد را آوردم موارد دیگری هم وجود دارد.
مجری:
اهل کجا بود؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
ایشان مال «آذربایجان غربی» بود تقریباً یک جلسه ای سه ساعته ای داشتیم سوالات دیگری هم داشت جواب دادیم، موقع رفتن با خوشحالی رفت یعنی خیلی راضی بود به قولی ما راضی بودیم او هم راضی لعنت به کسی که ناراضی است.
غرض اینکه این مسائل وجود دارد ما به هیچ وجه در شبکه مان کارخانه شیعه سازی و سنی سازی نداریم.
نه به سنی می گوییم شیعه شو نه به شیعه می گوییم سنی شو، ولی طبق آیه شریفه:
(فَبَشِّرْ عِبَادِ* الَّذِینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِکَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ)
پس بندگان مرا بشارت ده! همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند؛ آنان کسانی هستند که خدا هدایت شان کرده، و آنها خردمندانند.
سوره زمر (39): آیات 17 و 18
به شیعه و جوان های شیعه می گوییم در مورد معتقدات تان تحقیق کنید هم توحید، هم نبوت و هم معاو بویژه بحث امامت ببینید اگر یک مذهب دیگری حق است آن طرف بروید به هیچ وجه گلایه نداریم. ولی این که بر مبنای احساسات بخواهید تصمیم بگیرید احساسات ارزشی ندارد شب اول قبر گرفتار می شوید.
یک سنی هم بخواهد بیاید شیعه بشود به هیچ وجه تشویقش نمی کنیم می گوییم برو تحقیق و بررسی کن اگر به نتیجه رسیدی طبق نتیجه خودت تصمیم بگیر.
یادم نمی رود سال 92 یا 93 پنج، شش نفر دانشجو از «بندر عباس» به «قم» آمده بودند با چند واسطه پیش ما در دفترمان آمدند گفتند پیش شما آمدیم شیعه شویم. گفتم شما تحقیق و بررسی کردید؟ گفتند در خوابگاه هستیم آن جا دانشجوهای شیعه خیلی اخلاق خوبی دارند به قدری اخلاق شان خوب است اخلاق شان ما را جذب کرده است. تصمیم گرفتیم مذهب مان را عوض کنینم.
گفتم اگر در یک خوابگاهی رفتید چند نفر «یهودی و مسیحی» بودند اخلاق خوبی داشتند شما «مسیحی» می شوید؟ بلند شوید بروید این ها را با تندی از اتاقم بیرون کردم گفتم ما این جا کارخانه شیعه سازی نداریم.
از روی احساسات چون این ها آدم های خوش اخلاقی هستند ما هم می خواهیم شیعه شویم. اصلاً و ابداً این درست نیست.
البته این را هم عرض کنم قضایای اخیری که پیش آمد خیلی از جوان ها حتی بعضی از خانم ها قضیه حمایت شیعه از «غزه» و «فلسطین» را می بینند تمایل دارند شیعه شوند بنده شخصاً با این نگاه مخالف هستم.
روی احساسات نباید مذهب را تغییر داد شما برو تحقیق کن ادله شیعه را ببین ادله اهل سنت را ببین، بعد ببین اگر دلیل قاطعی داشتی مذهب شیعه، حق است آن وقت انتخاب کن. ولذا به همه عزیزان چه شیعه و چه سنی توصیه می کنم
«نحن أبناءُ الدلیل»
ما فرزند دلیل هستیم. قرآن وقتی با مشرکین صحبت می کند می فرماید:
(قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ)
بگو: اگر راست می گویید، دلیل خود را (بر این موضوع) بیاورید!
سوره بقره (2): آیه 111
به مشرکین می گوید شما برای مسلک خودتان اگر دلیلی دارید دلیل تان را ارائه بدهید. نمی گوید بیایید همین طوری مسلمان شوید.
(ادْعُ إِلَى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ)
با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشی که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن! پروردگارت، از هر کسی بهتر می داند چه کسی از راه او گمراه شده است؛ و او به هدایت یافتگان داناتر است.
سوره نحل (16): آیه 125
تمام این ها نشان می دهد عقاید باید مبتنی بر تحقیق باشد تقلید در اعتقادات باطل است. ولذا از همه عزیزان تقاضا داریم روی مسائل اعتقادی شان تحقیقی داشته باشند.
مجری:
خیلی ممنون و متشکرم، نکته ای که استاد فرمودند نکته دقیقی بود مثلاً اگر کسی با خوش اخلاقی یک دانشجوی شیعه، شیعه شود ممکن است یک روزی هم با یک بد اخلاقی یک دانشجوی شیعه با یک شیعه بر گردد. می گوید این ها بد اخلاق و … هستند پس اعتقاداتم را عوض کنم این طور نیست باید محکم، مستدل و قوی باشد.
«شبکه ولی عصر» از روز اول شبکه های دیگر هم که استاد حضور داشتند این نکته را همیشه اشاره داشتند بچه شیعه هم باید در مورد اعتقاداتش تحقیق کند. این که همین طور پدر و مادرم شیعه هستند ولایت امیر المؤمنین را دارم شیعه شناسنامه ای کفایت نمی کند. باید این قدر دست مان پر باشد این قدر اطلاعات داشته باشیم این مطالعه کنیم این قدر بخوانیم بتوانیم با آیات، روایات، عقل و هر چیزی که فکر می کنیم ثابت کنیم.
ولایت مولا امیر المؤمنین چیز ساده ای هست خیال نکنید کار سختی است به راحتی می شود این را ثابت کرد منتها نکته اش این است که حتماً باید بچه شیعه ها دست شان پر باشد.
(میان برنامه)
مجری:
…اولین تماس آقای «رحمانی» از «قزوین» سلام بفرمایید
تماس بینندگان برنامه
بیننده: (آقای رحمانی از قزوین – شیعه)
سلام عرض می کنم میخواستم سوالی در مورد آیه اکمال دین مطرح کنم. ما شیعه ها می گوییم این آیه مربوط به ولایت امیر المؤمنین است ولی اهل سنت می گویند این آیه مربوط به اتمام احکام و گوشت خوک بوده در این آیه می گوید من احکام را بر شما تمام کردم. ترجمه آیه را می خوانم برای شما ادله تان را بگویید.
برای شما مؤمنان گوشت مردار، خوک و آن ذبیحه ای که به نام غیر خدا کشتند و همچنین هر حیوانی که خفه کردند یا به چوب زدن یا از بلندی افکندن یا به شاخ زدن به هم بمیرند و نیم خورده درندگان جز آن که قبلاً تزکیه کرده باشید حرام است و نیز آن چه را برای بت ها می شکنند و نیز آن را به تیرها قسمت می کنید که این کار فسق است.
امروز کافران از این که به دین شما دستبرد بزنند و اختلاف برسانند طمع بردند شما از آن ها بیمناک نگشته و از من بترسید. امروز دین شما را به حد کمال رسانیدم و بر شما نعمتم را تمام کردم و بهترین آیین را که اسلام است برای تان بر گزیدم پس هرگاه کسی در ایام قطحی و سختی از روی اضطرار نه به قصد گناه آن چه حرام شده مرتکب شود خدا بخشنده و مهربان است.
اثبات کنید این آیه مربوط به ولایت امیر المؤمنین، اتمام احکام و گوشت خوک نیست
مجری:
تحصیلات شما چقدر است؟
آقای رحمانی:
من هفده سال و کنکوری هستم
مجری:
تشکر می کنم از شما تماس گرفتید این که برای شما سوال شده است، در ادامه توضیح خواهیم داد همیشه شبکه ما را می بینید؟
آقای رحمانی:
چند وقتی هست می بینم
مجری:
ان شاء الله مرتب ببینید تمام مباحث و شبهاتی که مطرح است، در برنامههای مختلف جواب می دهیم. تماس بعدی آقا «امین» از «تهران» سلام بر شما بفرمایید
بیننده: (آقا امین از تهران – شیعه)
سلام عرض می کنم … پیشنهادی داشتم امشب استاد کتابی را نشان دادند به نام «معرفه صحابه» شما در مورد حول و حوش حضرت علی دارد صحبت می کنید و تمام جوانب را دارید مورد بررسی قرار می دهید. ولی ممکن است کسی به ابوبکر، عمر، عثمان اعتقاد دارد با خودش می گوید در کتاب «معرفه صحابه» احادیث زیاد دیگری هم هست آن ها را تأیید کرد چه بسا به نظر منِ نوعی این ویژگی ها خیلی برتر است.
پیشنهادم این که شما احادیث دیگر را هم نشان بدهید مثلاً این باب فضائل ابوبکر است و این احادیث آمده است آن ها را هم مورد بررسی قرار بدهید.
مجری:
هدف ما این است آن چه که می خواهیم و به دنبالش هستیم را از کتاب های آن ها در مورد بحث مان اثبات کنیم. این جا بنا نداریم فضائل خلفاء را بیان کنیم. استاد توضیح خواهند داد.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
پیشنهاد خوبی بود در موردش صحبت میکنیم.
مجری:
ممنون از تماس تان خدا نگهدار. تماس بعدی آقای «محمدی» از «اصفهان» سلام علیکم بفرمایید
بیننده: (آقای محمدی از اصفهان – شیعه)
سلام علیکم… از فرمایشات شما در جلسات مختلف جمع بندی یک دقیقه ای کردم می خواهم ببینم تشخیص من درست است یا خیر؟ یاد گرفتیم امامت اعم از نبوت در مقیاس کلی قرآن است طبق آیه 124 سوره بقره. از فرمایشات امشب شما یاد گرفتیم فراوانی کلمه ولی و بعد از آن مولیٰ و بعد خلیفه و بعد امام در روایات ما نکته ای را پیغمبر اکرم می خواهد بفرماید مسئله حکومت اسلامی و جانشینی پیغمبر و تشکیل حکومت است.
بنابراین، این که معاندین می گویند چرا اسم امام کمتر برده شد یا گاهی حاشا می کنند نیست یک نوع عوام فریبی است که دارند به خرج می دهند با توجه به کلمه ولی که شما تعداد قابل توجهی سند آوردید به نظرم رسید این ها دارند از بی سوادی افرادی مثل من سو استفاده می کنند.
ما اگر بیشتر مطالعه کنیم و به برنامه های شما توجه کنیم می فهمیم پیغمبر اکرم در جاهای مختلف واژه ولی را بیشتر به کار بردند.
جایی امام را گفتند اگر حکومت هم تشکیل نشد نگذاشتند امام ها به حکومت برسند باز امامت شان به قوت خودش باقی است اما این ولایت اعم از آن امامت می شود. امامت خودش اعم از نبوت است بنابراین اتصال این ها را خواهش می کنم توضیح بفرمایید.
مجری:
خیلی ممنون، موفق باشید، تماس بعدی جناب آقای «احمدی» از «یاسوج» سلام بفرمایید.
بیننده: (آقای احمدی از یاسوج – شیعه)
سلام، عرض ادب و احترام دارم… دو تا سوال دارم با توجه به این که ظلم و فساد، جنگ و کشتار در انواع متفاوت در جامعه امروزی بشری به وجود آمده است آیا احتمال این را دارد که ظهور آقا امام زمان حضرت مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نزدیک باشد؟
دیگر این که آیا خروج «سفیانی (علیه العنه)» و پیدایش «دجال» از علائم حتمیه است یا خیر؟
جمعه ها آمد و رفت منجی نیامد از سفر * یا رب به حق مصطفی بر شیعیان تو بفرما یک نظر!
«اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم»
مجری:
ممنون تشکر از تماس تان. تماس بعدی آقا «حمید» از «بیرجند» سلام بفرمایید
بیننده: (آقا حمید از بیرجند – شیعه)
سلام علیکم… می خواستم تشکر کنم و خدا قوت بگویم به شما حاج آقای «قزوینی» بابت برنامه های خوب تان از سایت شبکه دانلود می کنم اکثراً می بینم. برنامه نقد ملحدین را هم خیلی علاقمند هستم میببینم برنامه حاج آقای «روستایی» فوق العاده است استدلال های قوی اساتید بزرگوار را می بینم از شیعه و مسلمان بودن مان لذت می بریم. ان شاء الله خدای متعال به شما اجر بدهد.
یک پیشنهاد دارم اگر برنامه اعتقادی ویژه کودک و نوجوان بگذارید یعنی با بیان بچه ها و در سطح بچه ها باشد فکر می کنم خیلی مفید فایده و قابل استفاده برای بچه ها باشد چون بعضی از مطالب سنگین تر را شاید متوجه نشوند و متناسب با سن شان هنوز نباشد.
مجری:
تشکر از تماس تان خدا نگهدار. تماس بعدی آقای «حسینی» از «مازندران» سلام بفرمایید
بیننده: (آقای حسینی از مازندران – شیعه)
سلام عرض می کنم… یک سوال دارم وقتی که آیه 95 سوره نساء نازل شد (لَا یسْتَوِی الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ غَیرُ أُولِی الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ) من با کلمه (أُولِی الضَّرَرِ) کار دارم. زمانی که کلمه (غَیرُ أُولِی الضَّرَرِ) نازل شد «عبد الله ابن ام مکتوم» آن شخص نابینا گریه کرد گفت رسول الله من نابینا هستم من شامل این آیه نمی شوم؟ خداوند سریع نسخ کرد یعنی این آیه را برداشت به جایش آیه (غَیرُ أُولِی الضَّرَرِ) آورد گفت (لَا یسْتَوِی الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ غَیرُ أُولِی الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ)
این آیه نازل شد عمر خیلی باهوش بود سو استفاده کرد پشت بندش آیه 101 سوره مائده را نازل شد گفت از این به بعد شما اصحاب رسول الله هر سوالی دارید آیه دارد نازل می شود بپرسید تا من جواب شما را بدهم می خواهم بگویم حروف مقطعات در سی و هفت، سی و هشت سوره آمده است یعنی خداوند به این ها گفته بود همه باید رمزش را بدانند این حروف چه است خداوند نازل کرده است حتماً از پیامبر پرسیدند. این را پاسخ بدهید داستان از چه قرار است.
مجری:
خیلی ممنونم از شما خدا نگهدار. استاد «آقا رحمانی» از «قزوین» در خصوص آیه اکمال گفتند اهل سنت می گویند این آیه برای اتمام احکام، گوشت خوک و … بوده است.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
در یک جمله کوتاه خدمت تان بگویم جناب آقای «رحمانی» خدای عالم در آیه 44 سوره نحل می فرماید:
(وَأَنْزَلْنَا إِلَیکَ الذِّکْرَ لِتُبَینَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یتَفَکَّرُونَ)
و ما این ذکر [= قرآن] را بر تو نازل کردیم، تا آنچه به سوی مردم نازل شده است برای آنها روشن سازی؛ و شاید اندیشه کنند!
سوره نحل (16): آیه 44
پیغمبر ما آیات را به تو نازل می کنیم ولی برای مردم تو باید بیان کنی در سوره حشر آیه 7 می گوید:
(وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ)
آنچه را رسول خدا برای شما آورده بگیرید (و اجرا کنید)
سوره حشر (59): آیه 7
گوش به فرمان پیغمبر باشید و ببینید از زبان پیغمبر چه در می آید؟ نزدیک یکصد روایت در کتب شیعه و اهل سنت داریم که این تکه از آیه:
(یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیکَ مِنْ رَبِّکَ)
ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملا (به مردم) برسان!
سوره مائده (5): آیه 67
در رابطه با ولایت امیر المؤمنین نازل شده است وقتی می بینیم نزدیک به صد روایت داریم آن جا سیاق آیه، به ما جواب نمی دهد. سیاق آیه در صورتی است که دلیلی بر خلاف سیاق نداشته باشیم.
اضافه بر این برادر بزرگوارم! قرآن الان دست ما هست طبق «ما نُزِلَ، ما أنزلَ» نیست این طور نیست اول سوره حمد نازل شده باشد بعد سوره بقره، سوره نساء و …؛اولین سوره، سوره
(اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ)
بخوان به نام پروردگارت که (جهان را) آفرید
سوره علق (96): آیه 1
آخرین سوره، سوره
(إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ)
هنگامی که یاری خدا و پیروزی فرارسد
سوره نصر (110): آیه 1
نبی مکرم این سوَر را برای این که حالت تربیتی برای مسلمان ها داشته باشد خودش تنظیم کرده است. سوره حمد را اول آورد سوره بقره دومین سوره و … مثلاً سوره حمد را می گویند سی و چهار، سی و پنجمین سوره بود نازل شده است. البته دو مرتبه نازل شده هم در «مکه»، هم در «مدینه» سوره بقره به همین شکل.
پس تنظیم سورهها و تنظیم آیات به دستور پیغمبر بوده است نبی مکرم آیه 3 سوره مائده بخش اولش را در رابطه با گوشت خوک و امثال این و در وسط این قسمت از آیه را آورده است.
مجری:
یعنی خود یک آیه هم ممکن است دو تکیه نازل شده باشد؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
آیات متعدد داریم نبی مکرم یک آیه مثلاً سال پنجم نازل شده است یک آیه سال هفتم، یک آیه سال دهم نازل شد این ها را به یک آیه چسبانده است از این ها در قرآن زیاد داریم. آن هم بنا به وحی بود نه از پیش خودش؛ به دستور خدای عالم
(وَمَا ینْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْی یوحَى)
و هرگز از روی هوای نفس سخن نمی گوید! آنچه می گوید چیزی جز وحی که بر او نازل شده نیست!
سوره نجم (53): آیات 3 و 4
فقط یک نمونه از این ها را خدمت شما از کتب اهل سنت خدمت تان می آورم سند کاملاً صحیح از حدود صد تا روایت یکیش «تاریخ بغداد»، جلد 9، صفحه 222 روایت از دیدگاه اهل سنت صحیح است از «ابو هریره» است می گوید وقتی پیغمبر، علی را در روز عید غدیر نصب کرد خلیفه دوم آمد گفت:
«فقال عمر بن الخطاب بخ بخ لک یا بن أبی طالب أصبحت مولای ومولى کل مسلم فأنز الله الیوم أکملت لکم دینکم»
تاریخ بغداد؛ اسم المؤلف: أحمد بن علی أبو بکر الخطیب البغدادی الوفاه: 463، دار النشر: دار الکتب العلمیه – بیروت – -، ج8، ص289
جبرئیل آمد این تکه را نازل کرد:
(الْیوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتِی)
امروز، دین شما را کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛
سوره مائده (5): آیه 3
در حالی که وسط یک آیه است سند هم صد در صد صحیح است هیچ مشکلی ندارد.
یک مورد دیگر خدمت شما عرض کنم «مناقب علی ابن ابی طالب» مال «ابن مردویه» از علمای بزرگ اهل سنت دارد:
«عن أبی سعید الخدری، قال: لمّا نصب رسول الله (صلى الله علیه وسلم) علیّاً یوم غدیر خم فنادى له بالولایه، هبط جبرئیل علیه بهذه الآیه: (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ)»
مناقب علی بن أبی طالب (علیه السلام) وما نزل من القرآن فی علی (علیه السلام)؛ نویسنده: أحمد بن موسى ابن مردویه الأصفهانی (وفات : 410)، تحقیق: جمعه ورتبه وقدم له: عبد الرزاق محمد حسین حرز الدین، سال چاپ : 1424 – 1382ش چاپخانه: دار الحدیث، ص231
«تاریخ دمشق»، جلد 42، صفحه 234 باز همین تعبیر را دارد.
«عن أبی سعید الخدری قال لما نصب رسول الله صلى الله علیه وسلم علیا بغدیر خم فنادى له بالولایه هبط جبریل علیه السلام علیه بهذه الایه (الیوم أکملت لکم دینکم وأتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الإسلام دینا)»
تاریخ مدینه دمشق وذکر فضلها وتسمیه من حلها من الأماثل؛ اسم المؤلف: أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبه الله بن عبد الله الشافعی الوفاه: 571، دار النشر: دار الفکر – بیروت – 1995، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامه العمری، ج42، ص237
در این جا هست پیغمبر، علی ابن ابی طالب را در غدیر نصب کرد خدای عالم نازل کرد (الْیوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ)
مجری:
این که فرمودند اتمامی که آمد به معنای احکام گوشت خوک و … این حرف ها نیست.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
اولاً دینی که با حرمت گوشت خوک و امثال این تکمیل شود این دین به درد دنیا و آخرت کسی نمی خورد اضافه بر این که، این مسائل در آیات قبل مطرح شده بود (فَمَنِ اضْطُرَّ غَیرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ)
(إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیکُمُ الْمَیتَهَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِیرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَیرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَیهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ)
خداوند، تنها (گوشت) مردار، خون، گوشت خوک و آنچه را نام غیر خدا به هنگام ذبح بر آن گفته شود، حرام کرده است. (ولی) آن کس که مجبور شود، در صورتی که ستمگر و متجاوز نباشد، گناهی بر او نیست؛ (و میتواند برای حفظ جان خود، در موقع ضرورت، از آن بخورد؛) خداوند بخشنده و مهربان است.
سوره بقره (2): آیه 173
قبلاً نماز، روزه، حج و همه چیز آمده است تنها چیزی که بنا است این جا بیاید بحث ولایت امیر المؤمنین که استمرار نبوت است.
مجری:
آقا «امین» از «تهران» گفتند شما برخی احادیث کتاب «معرفه صحابه» را عنوان می کنید احادیث دیگر را هم بگویید.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
برادر بزرگوارم! هم شیعه هم سنی یک اصطلاحی به اسم قاعده الزام داریم بنده ده تا حرف می زنم از این ده تا حرف نُه تا به نفع شیعه و یکی به ضرر شیعه است. اهل سنت می آیند آن نُه تا را رها می کنند چیزی که به نفع آن ها است می گیرند. می گویند
«الزموهم بما الزموا انفسهم»
این قاعده الزام است اگر در کتب شیعه ده روایت باشد نُه تا به نفع شیعه است ولی یکی به نفع اهل سنت است آن ها همین را می گیرند. «قفاری» در «اصول مذهب شیعه» همین کار را کرده است از سی، چهل روایت یکی تقیهً نازل شده است در کتابش آورد می گوید ببیند مذهب ما حق و در کتب شیعه هم آمده است این قاعده، قاعده الزام است.
مسئله دیگر فقط یک سوالی بارها از آقایان کردیم هنوز به من جواب ندادند روایاتی که در کتب اهل سنت آمده است اولاً کتاب هایشان صد سال بعد از رحلت پیغمبر نوشته شده است، یعنی تمام صحابه از دنیا رفتند غالب تابعین هم پیر مردهایش از دنیا رفتند بعد از صد سال این احادیث جمع شده است این را از کجا آوردند؟ از این طرف و آن طرف آوردند.
«بخاری» می گوید 3500 روایتم را از میان ششصد هزار روایت انتخاب کردم یعنی 597 هزار روایت را دور ریخته است، 3500 روایت انتخاب کرده است.
سوالی که کردم عزیزان به من جواب ندادند گفتم فضائلی که در رابطه با آٔقای ابوبکر، عمر و عثمان دارید اگر این ها واقعیت داشت ضروری ترین زمانی که احتیاج به این روایات داشتند «سقیفه» بود.
«مهاجرین» و «انصار» به سر و کله هم می زدند بگویند پیغمبر فرموده است
«اقتدوا باللذین من بعدی أبی بکر وعمر»
فضائل الصحابه؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشیبانی الوفاه: 241، دار النشر: مؤسسه الرساله – بیروت – 1403 – 1983، الطبعه: الأولى، تحقیق: د. وصی الله محمد عباس، ج1، ص238
پیغمبر فرموده:
«لو لم أبعث فیکم لبعث عمر بن الخطاب»
فضائل الصحابه؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشیبانی الوفاه: 241، دار النشر: مؤسسه الرساله – بیروت – 1403 – 1983، الطبعه: الأولى، تحقیق: د. وصی الله محمد عباس، ج1، ص428
یا پیغمبر فرموده در کنار عرش الهی نوشته است
«قال رسول الله صلّى الله علیه وسلّم: ” مکتوب على ساق العرش. أو فی ساق العرش لا إله إلا الله وحده لا شریک له محمد رسول الله صلّى الله علیه وسلّم، ووزیراه أبو بکر الصدیق وعمر الفاروق»
مختصر تاریخ دمشق؛ اسم المؤلف: محمد بن مکرم بن منظور الأفریقی المصری (المتوفى: 711هـ) الوفاه: 711، دار النشر: ج6، ص15
«محمد رسول الله ابوبکر صدیق عمر فاروق» چرا این ها را نیاوردند؟ چرا آقای ابوبکر در دوران دو سال و نیم هیچ کدام از این روایت ها را نیاورد؟ خودش میگوید:
«أنی قد ولیت علیکم ولست بخیرکم»
المصنف؛ اسم المؤلف: أبو بکر عبد الرزاق بن همام الصنعانی الوفاه: 211، دار النشر: المکتب الإسلامی – بیروت – 1403، الطبعه: الثانیه، تحقیق: حبیب الرحمن الأعظمی، ج11، ص336
اگر بود باید اینها را میآورد و استدلال میکرد. یا آقای عمر باید میگفت پیامبر گفت اگر من مبعوث نمیشدم قطعا پیغمبر آخر الزمان آقای عمر ابن الخطاب بود. این دلیل بر این است که عمر از ابوبکر افضل است، چرا شما اول اقای ابوبکر را خلیفه انتخاب کردید؟
عزیز من! ملاحظه بفرمایید احادیث که در فضائل اینها آمده است «ابن تیمیه» و «ابن نفطویه» هم دارد عمده فضائلی که برای خلفا آمده است توسط «بنی امیه» ساخته شده است. خودشان این را دارند حرف ما نیست.
لذا برای قاعده الزام مطالب را میآوریم که حقانیت ما در کتابهای شما هم است، همانطور که پیامبر میگوید:
(قُلْ فَأْتُوا بِالتَّوْرَاهِ فَاتْلُوهَا إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ)
بگو: اگر راست میگویید تورات را بیاورید و بخوانید! (این نسبتهایی که به پیامبران پیشین میدهید، حتی در تورات تحریف شده شما نیست!)
سوره آل عمران (3): آیه 93
مجری:
آقای «محمدی از اصفهان» به نوعی جمع بندی از مطالب شما را داشتند و داشتههای خودشان را بیان کردند.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
نکته ای زیبایی است، عبارتهای که ایشان آوردند اینها همه دلالت بر ولایت و حکومت دارد. ما بارها گفتیم شئون امام، شئون متعددی است مثلا امام واسطه فیض است. حالا امام حکومت داشته باشد یا نداشته باشد.
امام مسئول جلوگیری از تحریف سنت است، حالا حاکم باشد یا حاکم نباشد. شش – هفت تا شئونی که پیامبر دارد تمام این شئونات برای امام هم جاری و ساری است. بحث حکومت و ولایت اگر زمینه اش بود، حکومت تشکیل میدهد همان طور که نبی مکرم سیزده سال در «مکه» بودند پیغمبر هم پیغمبر است و هم رسول است هم حاکم است و هم ولی است و هم امیر المؤمنین است.
در «مکه» موقعیت و زمینه نبود حکومت تشکیل نداد، وقتی «مدینه» آمد حکومت تشکیل داد چون زمینه و موقعیت بود.
امیر المؤمنین بیست و پنج سال زمینه حکومت برایش نبود اقدام نکرد بعد از بیست و پنج سال اقدام کرد. فرمایش ایشان کاملا فرمایش خوب و زیبایی است.
مجری:
آقای «احمدی از یاسوج» در مورد ظلم و این قضایای که الان دارد اتفاق میافتد صحبت کرد و احتمال اینکه ظهور نزدیک است گفت.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
قطعا این طوری است. یک کلیپی از مقام معظم رهبری است میگوید اگر کسی بگوید فرج نزدیک نیست اشتباه کرده است. میگوید فرج خیلی نزدیک است.
مجری:
فقط ما نمیتوانیم زمان تعیین کنیم
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بله، زمان نمیتوانیم تعیین کنیم، ولی با توجه به روایاتی که داریم، احادیثی که در رابطه با علائم ظهور است ان شاءالله فرج نزدیک است. ما که از خدایمان است همین امشب ظهور اتفاق بیفتد، فردا ظهور اتفاق بیفتد، همین هفته ظهور اتفاق بیفتد.
روایت هم داریم وقتی شب میخوابید به این نیت بخوابید که فردا ان شاءالله ظهور است. صبح بلند میشوید به این نیت بلند شوید که ان شاءالله امروز، روز ظهور است و خودتان را برای ظهور آماده کنید.
مجری:
سوال بعدی شان این است آیا «خروج سفیانی» و آمدن «دجال» از علائم حتمی است؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
من روایت را در این مورد قبلا هم از امام صادق (سلام الله علیه) عرض کردم از حضرت سوال میکنند ایا این علائم حتمیه باید حتما اتفاق بیفتد؟ حضرت فرمودند خیر. ید الله مغلوله نیست همان علائمی که کلمه حتمی هم آمده است شاید تغییر پیدا کند.
بعد از حضرت سوال میکنند آقا جان! پس نسبت به فرج ظهور حضرت مهدی احتمال این که بدا حاصل بشود هست؟ حضرت فرمود آن از علائم نیست آن وعده است.
(إِنَّ اللَّهَ لَا یخْلِفُ الْمِیعَادَ)
زیرا خداوند، از وعده خود، تخلف نمی کند.
سوره آل عمران (3): آیه 9
فرج حضرت وعده الهی است.
مجری:
اصلش یعنی قطعی است.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بله اصل ظهور قطعی است. فقط زمانش مشخص نیست ولی نسبت به دیگر علائم حتی واژه حتمی هم آمده امام میفرماید لعل در این بدا حاصل بشود. در مورد «دجال و سفیان» هم حضرت میگوید امکان دارد بدا حاصل بشود.
مجری:
آقای «حمید از بیرجند» گفت اگر بشود مباحث اعتقادی برای کودکان و نوجوانان داشته باشید، البته دوستان اطاق فرمان گفتند یک انیمیشنی این روزها دارد ساعت 16 تا ساعت 16 و 30 دقیقه پخش میشود. بخشی از مباحثی که دغدغه نوجوانان و کودکان است در آن جا مطرح میشود.
ایشان گفتند یک برنامه ای که بچه ها بتوانند بفهمند شبهات و مباحث اعتقادی در آن مطرح بشود که قابل فهم برای بچهها در شبکه باشد خوب است.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
خوب است، با دوستان که جلسه داریم پیشنهاد میکنیم. قبلا در شبکه ولایت داشتیم یک سید عزیز و بزرگواری بود که در مسائل کودکان متخصص بود برنامه خوبی داشت ولی برنامه با مشکل مواجه شد استقبال هم نشد آن برنامه تعطیل شد.
من با پیشنهاد ایشان کاملا موافق هستم و علیکم بالاحداث هم نشان میدهد که باید به فکر کودکان و نوجوانان خودمان باشیم. از این تذکر شما تشکر میکنیم ان شاءالله به حول و قوه الهی تلاش میکنیم در اولین جلسه ای که در شبکه با دوستان مان داریم این پیشنهاد را آنجا مطرح کنیم و ان شاءالله انجام بدهیم.
مجری:
آقای «حسینی از مازندران» مطالبی را گفتن، البته ما درخواست مان از عزیزان بیننده این است عزیزانی که تماس میگیرند جان کلام و سوال شان را مختصر و مفید مطرح کنند از مقدمات بگذرند تا بتوانیم تلفنهای بیشتری را داشته باشیم.
جان کلام شان این بود حروف مقطعه قرآن را پیامبر معنایش را میدانستند یا نمیدانستند و اگر میدانستند چرا نگفتند؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
اگر بگوییم پیامبر نمیدانست، این کفر است. تمام بزرگان از جمله حضرت «امام رضوان الله تعالی علیه» و مرحوم آقای «طباطبایی» و… میگویند جبریل آیات را در عالم بالا از نبی مکرم میگیرد و در این مرتبه وجودی دنیوی به نبی مکرم ابلاغ میکند. ما نمیتوانیم بگوییم مقام جبریل از مقام پیامبر بالاتر است.
قطعا بالاتر از نبی مکرم خدا موجودی نیافریده است. حدیث رضوی که حضرت «امام» در کتاب «مصباح الهدایه» آورده است این حدیث را حدود سی – چهل صفحه شرح داده است. میفرماید اولین موجودی که خدا خلق کرد ما بودیم.
«خَلَقَکُمُ اللَّهُ أَنْوَاراً فَجَعَلَکُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِینَ»
من لا یحضره الفقیه؛ نویسنده: ابن بابویه، محمد بن على، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم مصحح: غفاری، علی اکبر، ج2، ص613
بعد خداوند عالم اراده کرد به واسطه ما ملائکه مقرب آفریده بشود. «جبرئیل، میکائیل، اسرافیل و عزرائیل»
قطعا نبی مکرم مراتبی از وجود دارد یک مرتبه ای وجودیش در آنجایی است که:
«لَا فَرْقَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهَا إِلَّا أَنَّهُمْ عِبَادُکَ وَ خَلْقُکَ فَتْقُهَا وَ رَتْقُهَا بِیَدِکَ بَدْؤُهَا مِنْکَ وَ عَوْدُهَا إِلَیْک»
مصباح المتهجد و سلاح المتعبد؛ طوسى، محمد بن الحسن (تاریخ وفات مؤلف: 460 ق)، محقق و مصحیح: ندارد ناشر: مؤسسه فقه الشیعه ، ج2، ص803
یک مرتبه وجودیش هم این است که در همین دنیا از مادری متولد میشوند و بزرگ میشوند غذا میخورند و… به این شکلی است.
در مورد حروف مقطعه قرآن در بعضی از موارد آمده است این طوری نیست که نیامده باشد خیلی از روایات داریم که در این مورد است. در مورد (الم – الف لام میم) و نسبت به «کهعص) آمده و… آمده که مراد چه است.
از ائمه (علیهم السلام) روایاتی در مورد حروف مقعطه آمده است. آن طور که یادم است یکی از آقایان کتابی در این زمینه در رابطه با احادیثی که در مورد حروف مقطعه قرآن آمده تألیف کرده است.
اینها (حروف مقعطه) یک رمزی میان خدای عالم و بین نبی مکرم است ان شاءالله بعد از ظهور حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) روشن میشود. یکی از چیزهای که حضرت بیان میکنند معانی حروف مقطعه قرآن است.
مجری:
استاد اینکه بعضیها آمدند حروف اضافه را حذف کردند و از آن یک واژهها و کلماتی را در آوردند چه است؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
اینها بازی است قرآن به همین شکلی که بوده باید به همین شکل بماند. کارهای که بعضیها میکند و یک چیزهای مطرح مورد قبول نیست. یک آقایی است که ادعای بابیت در «افغانستان» دارد میگوید حروف مقطعه الو الو است وقتی شما با کسی تلفن میزنید میگویی الو، اون هم میگوید الو حروف مقطعه هم خدا میگوید (الم) یعنی الو…
اینها یک سری مسخره بازیهای است که جهّال و معاندین در میآورند.
مجری:
حضرت استاد خیلی ممنون هستم. بیننده بعدی جناب آقای «بهادری از کرج» روی خط ارتباطی هستن سلام علیکم بفرمایید.
بیننده: (آقای بهادری از کرج – شیعه)
عرض سلام دارم خدمت حضرت آیت الله دکتر «حسینی قزوینی» و جناب حاج «علی آقای اسماعیلی»! حضرت آقا در کتاب «شرح نهج البلاغه – ابن ابی الحدید معتزلی» جلد 1 صفحه 189 میگوید کسانی آنقدر گفتند رسالت با خلافت در یک خانه جمع نمیشود تا اینکه توانستند آقا امیر المؤمنین را از خلافت کنار بزنند.
نوبت به خلافت بعد از آقای عمر ابن خطاب رسید، جناب اقای عمر ابن خطاب توصیه کرد علی هم در شورای خلافت جهت انتخاب باشد اما کوشش کنید جانب آن سه نفری را بگیرید که «عبدالرحمن ابن عوف» بین آنها است.
«ابن عباس» به آقا امیر المؤمنین علی (علیه السلام) گفت باز خلافت از ما خارج شد آقا امیر المؤمنین فرمود من هم میدانم اما میخواهم داخل در این امر بشوم تا تناقض جناب خلیفه دوم عمر را برای جهانیان افشا کنم که اگر رسالت با خلافت در یک خانه جمع نمیشود؛ پس چگونه بعد از گذشت خلافت جناب ابن عمر خطاب جمع بین رسالت رسول خدا و خلافت من در بیت بنی هاشم جایز شد؟ پس این بهانه بود که علی را از خلافت خارج بسازند.
حال که خودشان خلافت کردند و در حال مرگ هستند جمع بین رسالت و خلافت جایز شد. این تناقضها را آقایان وهابی بشنوند و جواب ما را بدهند والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته!
مجری:
خیلی عالی ممنون از شما جناب اقای «بهادری» عزیز استفاده کردیم و بهره بردیم. استاد اگر نکته ای است بفرمایید و الا با دوستان خدا حافظی کنیم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
خواهش میکنم بادوستان خدا حافظی کنیم.
مجری:
جناب استاد ممنونم از شما استفاده کردیم. دوستان عزیز بیننده از شما هم ممنون و سپاسگزارم که تا انتهای برنامه با ما همراه بودید. با تمام وجودمان برای ظهور و فرج آقا جانمان دعا میکنیم و از حضور شما مرخص میشویم خدا نگهدار!
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده