بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
برنامه حبل المتین – 18 06 1403 (قسمت دویست و شانزده)
عنوان برنامه: وَلی در کلام پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)
کلیدواژه: ولایت و امامت؛ کلمه ولی؛ امام و رهبر؛ امیر المؤمنین (علیه السلام)؛ ولی در اصطلاح و لغت؛ ولی امر؛ ولی کل مؤمن و مؤمنه؛ آیه غار؛ لیله المبیت؛ سلمان فارسی!
استاد: حضرت آیت الله حسینی قزوینی
مجری: آقای علی اسماعیلی
مجری:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ، لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، وَأُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیرُ، سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحیم
سلام، درود، ارادت و تحیت محضر شما بینندگان عزیز و گرانقدر، شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) به برنامه زنده «حبل المتین» خیلی خوش آمدید.
این روزها و شب ها یک سری مهمان عزیز در شهر مقدس «قم» داریم هنوز عطر و بوی «کربلا» می دهند شیعیان «افغانستان، پاکستان و هندوستان» تازه دارند از اعتاب مقدس بر می گردند مهمان شهر مقدس «قم» هستند. حال و هوای اربعین همچنان در شهر و دیار ما «قم» مقدس هستند.
طبق معمول بخش عمده ای از برنامه اختصاص دارد به مباحثی که محضر حضرت استاد «حسینی قزوینی» هستیم، همچنین قسمتی از برنامه اختصاص به شما مخاطبین عزیز دارد، در این قسمت سوالات و شبهات مطرح در ذهن شما را میشنویم. امشب هم توفیق داریم در محضر استاد فرزانه و گرانقدر حضرت آیت الله دکتر «حسینی قزوینی» هستیم سلام علیکم و رحمه الله
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّهَ اللَّهِ فِی أَرْضِه، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مِیثَاقَ اللَّهِ الَّذِی أَخَذَهُ وَ وَکَّدَهُ- ِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّهَ اللَّهِ وَ دَلِیلَ إِرَادَتِه، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِی ضَمِنَه، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع فَمَا شَیْءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَیْهِ السَّبِیل.
خدمت بینندگان عزیز و گرامی که خالصانهترین سلامم را تقدیم میکنم موفقیت روز افزون برای همه گرامیان از خدای منان خواهانم!
طبق برنامه همیشگی مان طلیعه عرائض مان را یادی از صدیقه طاهره مظلومه اهل بیت کرده باشیم باشد که ان شاء الله نظر لطف و عنایتی به ما داشته باشد.
شرمنده ام ز شوهر مظلوم خود علی * دست شکسته حامی مولا نمی شود
بر بام خانه ام بنویسید رهبری * مثل امامِ فاطمه تنها نمی شود
من پشت در ز پای فتادم یکی نگفت * زهرا چرا ز روی زمین پا نمی شود؟
جز طفل من که یار علی گشت پشت در * شش ماهه ای فدایی بابا نمی شود
سقط جنین و سیلی و ضرب غلاف تیغ * این احترام ام ابیها نمی شود
بر روی قبر من بنویسید دوستان * سیلی زدن مودت زهرا نمی شود!
(وَسَیعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَی مُنْقَلَبٍ ینْقَلِبُونَ)
مجری:
«أَلا لَعْنَهُ اللَّهِ عَلَى القَوْمِ الظَّالِمین» مثل همیشه ابتدای برنامه مان به نامِ نامی حضرت صدیقه طاهره فاطمه شهیده (سلام الله علیها) مزین می شود. بعد از رحلت پیامبر این روزها آغاز غربت و مظلومیت امیر المؤمنین و صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است که به نامِ نامی حضرت مادر برنامه مزین و متبرک می شود.
استاد بحثی که خدمت حضرتعالی داشتیم درس های از امامت و ولایت بود قاعدتاً فاصله ای افتاده است خلاصه ای بفرمایید تا سراغ بحث جدید برویم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیم، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعین وَهُوَ خَیرُ نَاصِرٍ وَ مُعِینْ الْحَمْدُلِلَّه وَ الصَّلَاهِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِیَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِیَّهَ اللَّه وَ الّلعنُ الدّائمُ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ یَوم لِقَاءَ اللّه، وَأُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیرُ
در ده، پانزده جلسه اخیر بعضی از واژگانی که مرتبط به بحث خلافت و امامت هست مورد بررسی قرار دادیم. واژه امام در لغت و اصطلاح به چه معنا است، در سخنان نبی مکرم به چه معنا است، این ها را مفصل آوردیم کلمه خلیفه در لغت، اصطلاح و استعمال نبی مکرم به چه معنا است، آوردیم.
همچنین به کلمه ولی، ولایت رسیدیم در این جا نظرمان بر این است دقت بیشتری شود اگر یکی، دو جلسه در این جا توقف کردیم به گمانم می ارزد. چون واژه ولی یک معنایی فراتر از امام، حاکم، رهبر و خلیفه دارد. ولذا امروز فقیهی که متصدی تدبیر امور مردم هست «ولی فقیه» می گویند «حاکم فقیه، خلیفه فقیه، امام فقیه و رئیس فقیه» نمی گویند.
خلیفه دوم در عبارتی که ان شاء الله مفصل خواهیم خواند در جمعی که امیر المؤمنین، «عباس» عموی پیغمبر حضور دارد «عثمان، طلحه، زبیر، سعد ابن ابی وقاص و عبد الرحمن ابن عوف» حضور دارد در آن جا می گوید:
فلما تُوُفِّیَ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم قال أبو بَکْرٍ أنا وَلِیُّ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم … ثُمَّ تُوُفِّیَ أبو بَکْرٍ وأنا وَلِیُّ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم وَوَلِیُّ أبی بَکْرٍ»
صحیح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج3، ص 1378، ح 1757 (آدرس دهی بر اساس نرم افزار الجامع الکبیر)
پیغمبر از دنیا رفت ابوبکر گفت من ولی امرِ از طرف پیغمبر هستم کتاب «صحیح مسلم»، جلد 5، صفحه 152 چاپ «دار الفکر لطباعه و النشر بیروت»، حدیث 4468 طبق برنامه «بیت الأفکار دولیه، عربستان سعودی – ریاض» در این جا خلیفه دوم از کلمه امام، رئیس، حاکم، خلیفه تعبیر نکرد گفت ابوبکر گفت «أنا ولی رسول الله»
وقتی ابوبکر از دنیا رفت من گفتم «أنا ولی رسول الله و ولی ابی بکر ولذا واژه ولی مقداری قابل تأمل است.
اضافه بر این که قوی ترین آیه ای که شیعه به تعبیر مرحوم «شیخ طوسی (اعلی الله مقامه الشریف)» بر امامت امیر المؤمنین دارد آیه 55 سوره مائده است که کلمه ولی آن جا هم به خدای عالم هم به نبی مکرم و به امیر المؤمنین اطلاق شده است.
(إِنَّمَا وَلِیکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَهُمْ رَاکِعُونَ)
سرپرست و ولی شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده اند؛ همان ها که نماز را برپا می دارند، و در حال رکوع، زکات می دهند.
سوره مائده (5): آیه 55
واژه ولی در غدیر با مشتقاتش:
«مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاه»
المعجم الکبیر؛ اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی الوفاه: 360، دار النشر: مکتبه الزهراء – الموصل – 1404 – 1983، الطبعه: الثانیه، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج5، ص193، ح5065
«مَنْ کُنْتُ وَلِیَّهُ فَعَلِیٌّ وَلِیُّه»
مجمع الزوائد ومنبع الفوائد؛ اسم المؤلف: علی بن أبی بکر الهیثمی الوفاه: 807، دار النشر: دار الریان للتراث/دار الکتاب العربی – القاهره , بیروت – 1407، ج9، ص107
«مَنْ کُنْتُ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ فَعَلِیٌّ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِه»
کمال الدین و تمام النعمه؛ ابن بابویه، محمد بن على، محقق/ مصحح: غفاری، علی اکبر، ناشر: اسلامیه، ج1، ص276
عبارت های مختلف کلمه ولی در غدیر، استعمال شد کلمه خلیفه و امام طبق مدارک اهل سنت استعمال نشده است. در موارد متعدد در قضیه «جیش یمن»
«عَلِیٌّ وَلِیُّکُمْ بَعْدِی»
**
«وهو ولیکم بعدی»
البدایه والنهایه؛ اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی أبو الفداء الوفاه: 774، دار النشر: مکتبه المعارف – بیروت، ج7، ص344
«عَلِیٌّ وَلِیُّ کُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدِی»
**
«إنّ علیّا منّی وأنا منه وهو ولیّ کلّ مؤمن بعدی»
المستدرک على الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیه – بیروت – 1411هـ – 1990م، الطبعه: الأولى، تحقیق: مصطفى عبد القادر عطا؛ ج 3، ص 119، ح 4579
این واژه نزدیک به چهل مصدر از مصادر اهل سنت مشتقات ولی را در حق امیر المؤمنین با سندهای صحیح ثبت کردند.
ولذا اگر روی ولی مقداری تأمل می کنیم به نظرم جا دارد، البته جلسه قبل مطالبی را گفتیم چون فاصله شده است ناگزیر هستیم با اضافات و توضیحاتی یک بخشی را در این جا تکرار کنیم.
معنای وِلایت و وَلایت، «ابن تیمیه حرانی» امام المشککین و امام النواصب است نسبت به حضرت امیر و صدیقه طاهره تا توانست در کتاب «منهاج السنه» اش جسارت کرده است. نسبت به شیعه هر چه از دهانش در آمد کوتاه نیامد ایشان وقتی به بحث ولایت می رسد. در کتاب «منهاج السنه النبویه» یا «منهاج البدعه الأمویه»، جلد 7 با تحقیق دکتر «محمد رشاد سالم»، جلد 7، صفحه 28 در رابطه با کلمه ولی می گوید شانزدهمین موردی که در این جا باید حرف بزنیم
«أن الفرق بین الولایه بالفتح و الولایه بالکسر معروف»
وَلایت به فتح و وِلایت به کسر واو معروف است.
معروف است یعنی چه؟
«فالولایه ضد العداوه»
وَلایت به فتح واو یعنی دوستی ضد دشمنی
«و هی المذکوره فی هذه النصوص»
این که در رابطه با حضرت امیر و … آمد همه وَلایت است وِلایت نیست دوستی حضرت است.
«لیست هی الولایه بالکسر التی هی الإماره»
این که در حق امیر المؤمنین آمد وِلایت به کسر واو نیست که به معنای امارت، ریاست و حکومت است.
«و هؤلاء الجهال»
شیعیان جُهال
«یجعلون الولی هو الأمیر»
ولی را به عنوان امیر می گیرند
«و لم یفرقوا بین الولایه و الولایه»
شیعیان جاهل فرق بین وَلایت به فتح واو و وِلایت به کسر واو را تشخیص نمی دهند.
منهاج السنه النبویه؛ اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیه الحرانی أبو العباس الوفاه: 728، دار النشر: مؤسسه قرطبه – 1406، الطبعه: الأولى، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ج7، ص29
آقای «ناصر الدین قفاری» یکی از اساتید برجسته «دانشگاه محمد ابن سعود ریاض» صاحب کتاب «أصول مذهب الشیعه الإمامیه الإثنی عشریه»، جلد 2 ما هم در سه جلد جواب دادیم صفحه 682 همان حرفی که «ابن تیمیه» آورده بود با یک ویراشی آورده است.
«ثامنًا: إن الفرق بین الولایه بالفتح، والولایه بالکسر معروف فی اللغه، فالولایه ضد العداوه وهی المذکوره فی هذه النصوص، لیست هی الولایه بالکسر التی هی الإماره، وهؤلاء الجهال یجعلون الولی هو الأمیر ولا یفرقون بین اللفظین، مع أنه واضح “أن الولاء بالفتح وهو ضد العداوه»
أصول مذهب الشیعه الإمامیه الإثنی عشریه – عرض ونقد -؛ المؤلف: ناصر بن عبد الله بن علی القفاری، دار النشر: بدون، الطبعه: الأولى، 1414 هـ، ج2، ص682
فرق است بین وَلایت به فتح واو و وِلایت به کسر واو در لغت مشهور است ایشان کلمه لغت را اضافه کرده است «لیست هی الولایه بالکسر التی هی الإماره، »، همان عبارت «وهؤلاء الجهال یجعلون الولی هو الأمیر ولا یفرقون بین اللفظین» کلمه «لفظین» هم ایشان اضافه کرده است!
آقایان می گویند شیعیان جاهل فرقی میان وَلایت و وِلایت نمی گذارند. وَلایت به معنای دوستی وِلایت به معنای سرپرستی است.
«راغب اصفهانی» از علمای بزرگ اهل سنت کتاب «مفرداتش» کاملاً معروف است کتابی است گمان نمی کنم هیچ سنیی با «مفردات راغب اصفهانی» آشنا نباشد. ببینیم جُهال ما هستیم یا «ابن تیمیه» و اتباع او هستند؟
««والولایه النصره، والولایه تولی الأمر، وقیل الولایه والولایه نحو الدلاله والدلاله، وحقیقته تولی الأمر»
المفردات فی غریب القرآن؛ اسم المؤلف: أبو القاسم الحسین بن محمد الوفاه: 502هـ، دار النشر: دار المعرفه – لبنان، تحقیق: محمد سید کیلانی، ج1، ص533
هم وِلایه هم وَلایه مثل «الدلاله والدلاله، وحقیقته تولی الأمر.»؛ حقیقت وِلایت و وَلایت متصدی امور جامعه است یعنی حاکم و ولی امر جامعه بودن. حالا آقای «ابن تیمیه» و ازنابش جُهال شیعه هست یا شما هستید؟ آقای «قفاری» که می گویی در لغت هم این طوری است این کتاب لغت است.
همچنین «فیروز آبادی» در کتاب «القاموس المحیط» می گوید وِلایت و وَلایت هر دو یک چیز است
«والتولی والولاء والولایه ویکسر»
وگاها »یفتح ویکسر» واوش مکسور و مفتوح هم می شود.
همچنین باز «قاموس المحیط» مال «فیروز آبادی» دارد ایشان همین را تعبیر را دارد:
«وولی الشیء»
یا:
«و وأولیته الأمر»
متولی امور جامعه شده است.
«و علیه ولایه وولایه»
القاموس المحیط؛ اسم المؤلف: محمد بن یعقوب الفیروزآبادی الوفاه: 817، دار النشر: مؤسسه الرساله – بیروت، ج1، ص1732
هر دو را به کار برده است هم وَلایت هم وِلایت به معنای متولی امر جامعه بودن «ابن اثیر» در «النهایه فی غریب الحدیث» از کتاب های مشهور اهل سنت و مورد تأیید همه آقایان است صفحه 989 می گوید از اسماء الهی والی، مالک اشیاء، متصرف در اشیاء است.
«الوالی وهو مالک الأشیاء جمیعها المتصرف فیها وکأن الولایه تشعر بالتدبیر والقدره والفعل»
النهایه فی غریب الحدیث والأثر؛ اسم المؤلف: أبو السعادات المبارک بن محمد الجزری الوفاه: 606، دار النشر: المکتبه العلمیه – بیروت – 1399هـ – 1979م، تحقیق: طاهر أحمد الزاوى – محمود محمد الطناحی، ج5، ص226
کلمه وِلایت هیچ اعرابی هم نگذاشته است یعنی هر دو اشعار به تدبیر امور جامعه، قدرت و کار جامعه را انجام دادن است.
«سیبویه» در کتاب «الصحاح تاج اللغه» تعبیری دارد، دوستان عزیز حیفم می آید به این ها عالم بگوییم تا این که بگوییم جاهلش چه است!
ایشان می گوید:
«الولایه بالکسر: السلطان. والولایه والولایه: النصره»
هردو به معنای نصرت است.
«یقال : هم على ولایه… وقال سیبویه: الولایه بالفتح المصدر، والولایه بالکسر الاسم مثل الاماره والنقابه»
الصحاح؛ الجوهری (وفات : 393)، تحقیق: أحمد عبد الغفور العطار، ناشر : دار العلم للملایین – بیروت – لبنان 1407 – 1987 م، ج 6، ص 2530
مثل امارت و عمارت، نِقابت و نَقابت آقایان کارهای لغت را برای ما توضیح دادند همه شان آوردند بر این که وِلایت و وَلایت همان طوری که از «راغب اصفهانی» آوردیم وِلایت و وَلایت به یک معنا، تدبیر امور جامعه است.
این که آقا می گوید وِلایت این طوری است جهال شیعه فرق بین این و آن نمی گذارند معلوم است که جُهال ما هستیم یا حضرات هستند؟
البته حرف خیلی زیاد است در پاسخ «ناصر الدین قفاری» در نقد «اصول مذهب شیعه» مفصل آوردیم. همچنین در کتاب «منهج الاجابه عن الشبهات» بنا است کتاب درسی «حوزه» شود آخرین ویراشش را تقریباً دو، سه هفته قبل تمام کردیم اگر برای امسال برسد برای نُه و ده نشود برای سال آینده می رسد.
آن جا شبهات «وهابیت» را در یک جلد پاسخ دادیم من جمله بحث وِلایت و وَلایت هست که به چه معنا است؟ طلبه های ما آشنا باشند.
بعد معنای اصطلاحی وِلایت را هم از بزرگان اهل سنت آوردیم بعضی از تعابیری که در کلمات نبی مکرم هم بود این ها هم مطرح شد.
مجری:
خیلی ممنون حضرت استاد، میخواستم بدانم کلمه وَلی در کلام پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به چه معنا به کار رفته است؟ این که در حق چه کسی و چه کسانی احیاناً استعمال شده است؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
کلمه ولی یک بحث خیلی گسترده ای است، ولی ما تلاش می کنیم بلکه این جلسه جمع کنیم نتوانستیم جلسه بعد این واژه را جمع کنیم چون بعدها وقتی می خواهیم به بحث ولایت حضرت امیر برسیم آیه (إِنَّمَا وَلِیکُمُ اللَّهُ) دیگر این ها را آن جا تکرار نکنیم.
واژه های که در حق امیر المؤمنین استعمال شده کاملاً با هم متفاوت است. هر کدام از این ها یک پیامی دارد مثلاً کلمه: «أَنْتَ وَلِیُّ کُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدِی وَ مُؤْمِنَه»؛ عزیزان واژه ها را دقت کنند روی این واژه ها کار دارم.
«أَنْتَ وَلِیُّ کُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدِی وَ مُؤْمِنَه»؛ یا علی تو ولیِ امر تمام مردان و زنان مؤمن بعد از من هستی، رسول اکرم به چه زبانی بگوید؟ «حاکم نیشابوری» در «مستدرک»، جلد 3، صفحه 143 بعضی از چاپ ها صفحه 110 است قضیه اش خیلی مفصل است «ابن عباس» دید عده ای نسبت به حضرت امیر جسارت می کنند.
با آن که «ابن عباس» نابینا بود عبایش را تکان داد با عصبانیت گفت شما در رابطه با کسی حرف می زنید خدای عالم بیش از ده صفت و ویژگی برای او قرار داد که برای احدی قرار نداده است من جمله او این که در «جنگ تبوک» فرمود:
«أما ترضى أن تکون منی بمنزله هارون من موسى إلا أنه لیس بعدی نبی إنه لا ینبغی أن أذهب إلا وأنت خلیفتی قال بن عباس وقال له رسول الله صلى الله علیه وسلم أنت ولی کل مؤمن بعدی ومؤمنه»
المستدرک على الصحیحین؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری الوفاه: 405 هـ، دار النشر: دار الکتب العلمیه – بیروت – 1411هـ – 1990م، الطبعه : الأولى، تحقیق: مصطفى عبد القادر عطا، ج 3، ص 143، ح 4652
تو ولی امر تمام زنان و مردان بعد از من هستی از این واضح تر و روشن تر؟
عبارت خلیفه دوم را هم دوباره تکرار می کنیم می گوید:
«فلما تُوُفِّیَ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم قال أبو بَکْرٍ أنا وَلِیُّ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم … ثُمَّ تُوُفِّیَ أبو بَکْرٍ وأنا وَلِیُّ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم وَوَلِیُّ أبی بَکْرٍ»
صحیح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج3، ص 1378، ح 1757 (آدرس دهی بر اساس نرم افزار الجامع الکبیر)
چرا در کلام آٔقای عمر به معنای ولایت امر است ولی در کلام پیغمبر به معنای دوستی است؟ نمی دانیم (یک بام و صد هوا).
بعد ایشان می گوید «هذا حدیثٌ صحیح الإسناد» جالب هست «ذهبی» در حاشیه «صحیحٌ» می گوید. بعضی از آقایان معتقد هستند اگر «حاکم نیشابوری» و «ذهبی» یک روایتی را تصحیح کند به منزله ورود روایت در صحیحین است.
همچنین آقای «البانی» از قافله عقب نمانده است «البانی» یک شخصیت بلند آوازه «وهابی» است خدمتی که «البانی» به اهل سنت کرد کمتر کسی کرده است. کل کتب اهل سنت را شاید دویست، سیصد جلد کتاب را بررسی کرده احادیث صحاح شان را جدا کرد در حدود هشت، نُه «سلسله الأحادیث الصحیحه» چهارده، پانزده جلد هم «سلسله الأحادیث الضعیفه» کار عمو تنبل ها را راحت کرده است لازم نیست بروند بررسی سندی کنند.
مجری:
قابل اعتماد است؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
«ناصر الدین البانی» برای اهل سنت و همچنین برای «وهابی» قابل اعتماد است مرد ملایی است واقعاً مسلط هست یک مغز فوق کامپیوتر هم دارد. الان کامپیوتر در اختیارمان است خیلی هنرن نیست. این که بدون داشتن کامپیوتر با این حافظه و … البته شذوذات زیاد دارد، تناقض زیاد دارد.
یکی از علمای طراز اول «اردن» جناب آقای «سقاف» چند کتاب در رد «ناصر الدین البانی» نوشته است. ولی الان «وهابی» ها اگر یک روایتی را «البانی» بگوید صحیح است جرأت نمی کنند رد کنند.
«البانی» متوفای 1420 همان سالی که «بن باز» رفت ایشان هم همراه «بن باز» رفت «الله اعلم» ما دخالت نمی کنیم. ایشان هم در کتاب «سلسله الاحادیث الصحیحه»، جلد 5 این روایت را می آورد:
«قال النبی صلی الله علیه واله وسلم لعلی: أنت ولی کل مؤمن و مؤمنه. قال الألبانی: صحّحه الحاکم الذهبی و هو کما قالا»
سلسله الأحادیث الصحیحه وشیء من فقهها وفوائدها؛ المؤلف: أبو عبد الرحمن محمد ناصر الدین، بن الحاج نوح بن نجاتی بن آدم، الأشقودری الألبانی (المتوفى: 1420هـ)، الناشر: مکتبه المعارف للنشر والتوزیع، الریاض، الطبعه: الأولى، (لمکتبه المعارف)، ج5، ص222
ایشان کلمه «مؤمنه» را این جا حذف کرد بعد می گوید «حاکم نیشابوری» و «ذهبی» گفتند صحیح است من هم می گویم صحیح است.
یکی از واژه های که در رابطه با ولایت استعمال شده است «أَنْتَ وَلِیُّ کُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَه بَعْدِی» یا «أَنْتَ وَلِیُّ کُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدِی وَ مُؤْمِنَه» علی جان ولی امر تمام مسلمان ها از زن و مرد شما هستی.
عبارت دوم، عبارت خیلی زیبایی است «صحیح سنن ابن ماجه» مال آقای «البانی» ایشان تمام «صحاح سته» را همچنین کاری کرده است. «صحیح سنن نسائی – ضعیف سنن نسائی»، «صحیح سنن ابن ماجه – ضعیف سنن ابن ماجه» ولی من «صحیح معجم کبیر طبرانی» و «ضعیف معجم» را ندیدم. ظاهراً یا نرسیده یا خیلی عقیده نداشته است.
بلکه دید شاید بخواهد ضعافش را بررسی کند چیزی در انتها نمی ماند «صحیح سنن ابن ماجه»، جلد 1 از «براء ابن عازب» در «مکه مکرمه» در غدیر حضرت در مسیر ایستادند دستور به نماز جماعت دادند دست علی را گرفت فرمود:
«ا لست أَوْلى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِم»
آقای «ابن تیمیه» یک جو وجدان داشته باش اتباع «ابن تیمیه» یک جو وجدان داشته باشید رسول اکرم قبل از آن که بحث ولایت علی را مطرح کند آیه 6 سوره احزاب را مطرح می کند «ا لست أَوْلى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِم؟» تمام مفسیرین شما مانند «زمخشری، قرطبی، ابن کثیر» و دیگران می گوید «ا لست أَوْلى بِالْمُؤْمِنِینَ» شامل تمام امور دینی و دنیای مؤمنین می شود. پیغمبر اکرم
«أَوْلى بِالْمُؤْمِنِینَ فِی أمورِ دینهِم و دنیاکم»
اول این را مطرح می کند بعد می گوید «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاه»، «مَنْ کُنْتُ وَلِیَّهُ فَعَلِیٌّ وَلِیُّه»، «مَنْ کُنْتُ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ فَعَلِیٌّ وَلیُه» یعنی عبارت های متعددی که رسول اکرم در غدیر مطرح کرد همان تعبیر صدیقه طاهره فرمود:
«وَ هَلْ تَرَکَ أَبِی یَوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ لِأَحَدٍ عُذْراً.»
آیا پدرم در غدیر برای کسی جای عذر و فراری هم گذاشت
الخصال؛ نویسنده: الشیخ الصدوق (وفات: 381)، تحقیق: تصحیح وتعلیق: علی أکبر الغفاری، ناشر: مؤسسه النشر الإسلامی التابعه لجماعه المدرسین بقم المشرفه، 1403 – 1362 ش، ص173
آقایان فقط می گویند «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاه»، «مَوْلاه» هفتاد معنا دارد. هفتاد معنا دارد برای کلمه «عین» صد و بیست معنا برایش بشمارید وقتی کلمه «عین» می آید بدون قرینه قابل حمل بر همه است. ولی می گوید:
«رأیتُ عینٍ جاریه»
این جا کلمه «عین» به معنای چشمه است کاملاً مشخص است
«رأیتُ عیناً باکیه»
این جا مشخص است چشم سر است
«رأیتُ عیناً خادمه»
این جا مراد أمه هست وقتی قرینه می آید لفظ عام را از عمومیتش سلب می کند بر آن معنایی که قرینه هست بر آن معنا حمل می کند.
در تمام کتب های اخلاقی تان، فقهی تان، اصولی تان، فلسفی تان همه جا دارید. لفظ عام، اگر چنانچه در کنارش تقییدی باشد حمل بر مقید می شود از حمل عمومی منصرف می شود.
در این جا هم کلمه «مولاه» گیریم لفظ عام است ولی پیغمبر فرمود «ا لست أَوْلى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِم» کلمه أَوْلى بِالْمُؤْمِنِینَ:
« (النبی أولى بالمؤمنین من أنفسهم) [ الأحزاب 8 ] أی أولى فی کل شیء من أمور الدین والدنیا»
مرقاه المفاتیح شرح مشکاه المصابیح؛ اسم المؤلف: علی بن سلطان محمد القاری الوفاه: 1014هـ، دار النشر: دار الکتب العلمیه – لبنان/ بیروت – 1422هـ – 2001م، الطبعه : الأولى، تحقیق : جمال، ج 6، ص 112
«(النبی أولى بالمؤمنین من أنفسهم) أى هو أحق بهم فى کل أمور الدین والدنیا»
فتح القدیر الجامع بین فنی الروایه والدرایه من علم التفسیر؛ اسم المؤلف: محمد بن علی بن محمد الشوکانی الوفاه: 1250، دار النشر: دار الفکر – بیروت، ج4، ص261
مفسیرتان می گویند چه می خواهید بگویید؟
در دامه دارد:
«قالو بلیٰ»
بعد فرمود:
«فَهَذَا وَلِیُّ مَنْ أَنَا مَوْلَاهُ، اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ، اللَّهُمَّ عَادِ مَنْ عَادَاهُ»
صحیح وضعیف سنن ابن ماجه، المؤلف: محمد ناصر الدین الألبانی (المتوفی: 1420 هـ)، مصدر الکتاب: برنامج منظومه التحقیقات الحدیثیه – المجانی – من إنتاج مرکز نور الإسلام لأبحاث القرآن والسنه بالإسکندریه، ج 1، ص 188، ح 116
تعبیر خیلی زیبایی است آقای «ابن تیمیه» می گوید صحیح است در «سلسله الأحادیث صحیحه»اش حدیث شماره 1750 گفت روایت صحیح است.
عبارت را ملاحظه بفرمایید: «فهذا وَلیُ مَنْ أنا مولیٰ»؛ علی ابن ابی طالب ولی کسی است که من مولای او هستم. یعنی خود رسول اکرم «ا لست أَوْلى بِالْمُؤْمِنِینَ» را به معنای مولیٰ گرفته است خیلی جالب است می گوید «ا لست أَوْلى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِم؟» از این طرف هم می گوید «وَلیُ مَنْ أنا مولیٰ» کلمه ولی آورده است رسول اکرم از آیه هم مولیٰ استفاده کرده است.
همان جمله ما، نبی مکرم به چه زبانی حرف بزند تا شما متوجه شوید؟
تعبیر دیگر است:
«أنت ولی کل مؤمن بعدی ومؤمنه»
فضائل الصحابه؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشیبانی الوفاه: 241، دار النشر: مؤسسه الرساله – بیروت – 1403 – 1983، الطبعه: الأولى، تحقیق: د. وصی الله محمد عباس، ج2، ص684
این را قبلاً هم داشتیم در حدیث «ابن عباس» بود این را فاکتور می گیرم فقط آدرسش را عرض می کنم «فضائل الصحابه»، جلد 2، صفحه 684 در این جا آقای «احمد ابن حنبل» دارد «أَنْتَ وَلِیُّ کُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدِی وَ مُؤْمِنَه» دارد.
تعبیری هست:
«أَنْتَ وَلِیُّ کُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدِی»
«مُؤْمِنَه» ندارد این هم «البانی» در «سلسله الأحادیث الصحیحه» آورده است اعتراضی هم به «شیخ الإسلام ابن تیمیه» می کند می گوید این روایت کاملاً مشخص، واضح و روشن است.
«فلا أدری بعد ذلک وجه تکذیبه للحدیث إلا التسرع و المبالغه فی الرد علی الشیعه»
سلسله الأحادیث الصحیحه وشیء من فقهها وفوائدها؛ المؤلف: أبو عبد الرحمن محمد ناصر الدین، بن الحاج نوح بن نجاتی بن آدم، الأشقودری الألبانی (المتوفى: 1420هـ)، الناشر: مکتبه المعارف للنشر والتوزیع، الریاض، الطبعه: الأولى، (لمکتبه المعارف)، ج5، ص222
نمی دانم چرا «ابن تیمیه» بلافاصله گفت این روایت ضعیف است و تکذیبش کرد؟ الا این که تسرع و مبالغه در رد بر شیعه باشد، می خواهد یک مبالغه ای به سرعت، بدون تأمل و بدون دقت کند احادیثی که شیعه بر خلافت امیر المؤمنین استدلال کرد این ها را رد کند کار به جایی رسید که آش شور شد و صدای آشپز هم در آمده است. «البانی» هم می گوید «ابن تیمیه» در این جا مبالغه و تسرع کرده است.
واژه دیگری هست این هم خیلی جالب است آدم این ها را می خواند به قول آقای «اسماعیلی» جگر آدم حال می آید.
«مستدرک»، جلد 3، صفحه 110 قضیه «جیش یمن» داستانش مفصل است «خالد» رفت هیچ کاری نتوانست انجام دهد. امیر المؤمنین رفت فتح کرد و … این بر «خالد» گران تمام شد بعضی از افراد را فرستاد در «مدینه» بیایند شکایت امیر المؤمنین را پیش پیغمبر کنند.
راوی می گوید به محضر پیغمبر رسیدم شروع کردم پیش پیغمبر حرف زدن چهار نفر از صحابه بودند هر کدام بلند شدند حرفی علیه امیر المؤمنین زدند. می گوید:
«فأقبل علیه رسول الله صلى الله علیه وسلم والغضب فی وجهه»
خدا نیامرزد آن های که پیغمبر را به غضب آوردند و بر عذاب شان هر لحظه و هر آنی بیافزاید پیغمبر به غضب آمد فرمود:
«ما تریدون من علی»
از جان علی چه میخواهید!
«إن علیا منی وأنا منه»
علی از منِ پیغمبر است منِ پیغمبر هم از علی هستم «کُلنا نورٌ واحد أولنا محمد آخرنا محمد و أوسطنا محمد و کلنا محمد»
«وولی کل مؤمن هذا حدیث صحیح على شرط مسلم ولم یخرجاه»
المستدرک على الصحیحین؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری الوفاه: 405 هـ، دار النشر: دار الکتب العلمیه – بیروت – 1411هـ – 1990م، الطبعه: الأولى، تحقیق: مصطفى عبد القادر عطا، ج3، ص119، ح4579
«وَ وَلِیُّ کُلِّ مُؤْمِنٍ» علی از من و من از علی هستم او ولی امر تمام مؤمنین است. حال اگر شما مؤمن هستید علی، ولی امرِ شماست اگر مؤمن نیستید آن بحث دیگری است.
«حاکم» هم می گوید «هذا حدیثٍ صحیحٌ علی شرط مسلم» این حدیث، صحیح است و شرایط «صحیح مسلم» را هم دارد.
آقای «البانی» در «سلسله الأحادیث صحیح»، جلد 5 می گوید
«ما تریدون من علی إن علیا منی وأنا منه وهو ولی کل مؤمن بعدی»
سلسله الأحادیث الصحیحه وشیء من فقهها وفوائدها؛ المؤلف: أبو عبد الرحمن محمد ناصر الدین، بن الحاج نوح بن نجاتی بن آدم، الأشقودری الألبانی (المتوفى: 1420هـ)، الناشر: مکتبه المعارف للنشر والتوزیع، الریاض، الطبعه: الأولى، (لمکتبه المعارف)، ج5، ص222، ح2223
بعد می گوید «ترمذی، نسائی، ابن حبان، حاکم، احمد» و … آورده اند «حاکم» گفت صحیح است بر شرط «مسلم»، «ذهبی» هم گفت صحیح است. خودش هم بررسی کرد معتقد است روایت صحیح است.
آقای «ابن عاصم» صاحب کتاب «السنه» کتاب خوبی است با تحقیق «ناصر الدین البانی» اگر دوستان بخوانند خیلی از روایاتی که دیگران نیاوردند «ابن ابی عاصم» متوفای 287 آورده است.
یعنی معاصر امام هادی (سلام الله علیه) و امام عسکری (سلام الله علیه) و بخشی از غیبت صغریٰ را هم درک کرده است. ایشان کتابی به نام «السنه» نوشته است «ناصر الدین غفاری» هم تحقیق کرده است در جلد 2 ایشان می گوید
«قال رسول الله صلى الله علیه وسلم علی منی وأنا منه وهو ولی کل مؤمن من بعدی»
السنه؛ اسم المؤلف: عمرو بن أبی عاصم الضحاک الشیبانی الوفاه: 287، دار النشر: المکتب الإسلامی – بیروت – 1400، الطبعه: الأولى، تحقیق: محمد ناصر الدین الألبانی، ج2، ص546، ح1185
علی از من است من هم از علی هستم فدای آن لب هایت بشوم رسول خدا که این تعابیر را به کار بردی و لعنت بر آن های که نسبت به سخنان شما بی توجه شدند و قلبت را رنجاندند. «وَ هُوَ وَلِیُّ کُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ بَعْدِی»
بعد می گوید «إسنادُهُ صحیح رِجالُهُ ثقاهٌ علی شرط مسلم» حدیث صحیح است راویانش هم شرط کتاب «صحیح مسلم» را دارا هستند.
مجری:
خیلی ممنون و تشکر از محضرتان استفاده کردیم.
(میان برنامه)
مجری:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوَلَایَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ المَعْصُومِینْ عَلَیْهِمُ السَّلَام» شکر خدا و حمد و سپاس خداوند متعال فقط برای روزهای غدیر و عید غدیر نیست برای تمام دقایق و لحظات عمرمان هست. هر وقت می خواهیم الهی (الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ) به واسطه نعمت های که به ما دادی باید شاکر خدا باشیم، آب میخوریم، غذا میخوریم و خیلی از نعمت ها چیزی نیست اصلاً این ها نعمت حساب نمی شود آن نعمت واقعی و حقیقی نعمت ولایت محمد و آل محمد است.
ولایت مولای متقیان امیر مؤمنان علی (علیه السلام) است که ان شاء الله قدر دان این نعمت بزرگ هستیم و باشیم.
همچنین برنامه «حبل المتین» در محضر حضرت استاد آیت الله «حسینی قزوینی» تقدیم حضور شما میشود وعده داده بودیم که مخاطبین و بیندگان عزیز میتوانند روی خط ارتباطی بیایند و اگر نکته، مطلب و سوالی دارند ما حتما پاسخگو هستیم. اولی تماس آقای «احمدی» از «یاسوج» هستن، سلام بفرمایید.
تماس بیننده گان برنامه
بیننده: (قای احمدی از یاسوج – شیعه)
سلام و عرض ادب و احترام خدمت حضرت آیت الله «حسینی و قزوینی» و حضرتعالی جناب آقای «اسماعیلی» عزیز و همه دست اندرکاران شبکه محترم ولی عصر.
سوال من این است دلیل دشمنی «وهابی»ها و همفکران شان که خود را اهل سنت می دانند با مسئله امامت و شیعیان چیست؟ در حالی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در آغاز رسالت خویش وقتی خویشان خود را به امر خدا به توحید دعوت کرد اولین کسی که ایمان به پیامبر خود آورد خدا او را وصی و جانشین قرار داد مولا علی است.
در مناسبت های که پیش می آمد بر ولایت و جانشینی آقا امیر المؤمنین تأکید می فرمود. این بزرگ مرد در همه جنگ ها فرمانده لشکر بود و در غدیر خم به صورت علنی در جمع صد و بیست هزار نفر صحابی به حکم خدا که آیه 67 سوره مائده در باب امامت است امام علی را به امر امامت و جانشینی منصوب فرمودند.
«وهابی»ها هیچ گاه در این همه فضائلی که در شأن مولا علی هست صحبتی به میان نمی آورند؛ اما روی آیه غار خیلی زیاد مانور می دهند ابوبکر را به حدی بالا برده اند که او را نزدیک ترین صحابه رسول خدا می دانند. در حالی که بود و نبود او در حضور پیامبر هیچ سودی به حال پیامبر نداشته است.
اما امام علی در «لیله المبیت» در بستر پیامبر خدا خوابید در حالی که جانش در خطر بود جانش را فدای جان رسول خدا کرد.
خواستم در این باره توضیحی بفرمایید تا برای بینندگانی که این شبهه را «وهابی»ها به وجود آوردند روشن شود.
علی امام مبین است و سالار دین * ز یزدان امیر است بر مؤمنین!
مجری:
ممنون آقای «احمدی» عزیز. روزهای که پشت سر گذاشتیم سالگرد هجرت پیامبر از «مکه» به «مدینه» هست شب اول ماه ربیع الأول، «لیله المبیت» است (گذشت) یکی از شب های بسیار بسیار ارزشمند هست. شبی که مولا امیر المؤمنین جان فشانی کرد در بستر پیامبر خوابید و آیه نازل شد
(وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ)
بعضی از مردم (با ایمان و فداکار، همچون علی (ع) در «لیله المبیت» به هنگام خفتن در جایگاه پیغمبر ص)، جان خود را به خاطر خشنودی خدا می فروشند؛ و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.
سوره بقره (2): آیه 207
آقای «احمدی» اشاره ای داشتند.
تماس بعدی آقای «عارف» از «شوشتر» سلام به شما بفرمایید
بیننده: (آقای عارف از شوشتر – اهل سنت)
سلام علیکم، چند سوال دارم یکی یکی می پرسم از طریق تلویزیون پاسخ را می شنوم. سوال اولم این که اسم «سلمان فارسی» در ابتدا چه بود بعد «سلمان» شد؟ «سلمان» اهل کجای «ایران» بود؟ تقریباً دو هفته پیش از شما پرسیدم منتظر ماندم متأسفانه یادتان رفت یا وقت نشد جواب بدهید. تا جایی که خواندم اسمش «روزبه» و اهل «اصفهان» بود می خواهم شما در این مورد توضیحاتی بدهید.
سوال بعدی ملعون «هاشم زهی»، (دوست ندارم بگویم متأسفانه باید بگوییم) گفت امیر المؤمنین در یک جریانی عده ای را آتش زده است نمی دانم می خواستند امیر المؤمنین را عبادت کنند به این خاطر امیر المؤمنین آن ها را آتش زد در این مورد توضیحی دهید که ایشان دارد دروغ میگوید.
سوال دیگر «کمال حیدری» عقیده اش خراب شد یا الان در زندان است ایشان «عرب» هست.
سوال بعدیم کرواتی که جوان های شیعه می پوشند همه جوان های شیعه حتی در وقت عروسی شان شده کروات می پوشند گفتند آقای «خمینی» کروات را حرام کرد. قضیه اش چه است آیا حلال یا حرام است؟
سوال بعدی چرا ما شیعیان ده روز قبل از شهادت سید الشهداء باید عزاداری کنیم؟ سوال بعدی در مورد خواب دیدن، حدیثی از رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) داریم می فرماید:
«فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) إِذَا لَعِبَ الشَّیْطَانُ بِأَحَدِکُمْ فِی مَنَامِهِ فَلَا یُحَدِّثَنَّ بِهِ النَّاسَ.»
اگر شیطان در خواب شما آمد خواب های بد دیدید به مردم بازگو نکنید.
حدیث دیگر:
«فإنا رأیت الرویه الحسنه فلیبشر، فلا یخبر به من احد الناس»
اگر خواب خوب دیدید حمد و ستایش خدا را کن و به هیچ احدی خواب خوبت را خبر نکن در مورد خواب دیدن رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) توضیحی بدهید.
مجری:
خیلی از شما ممنون هستم موفق باشید. آقای «احمدی» مفصل توضیح دادند این که دلیل دشمنی «وهابی»ها را با مسئله امامت گفتند و شیعیان چیست. ایشان به نوعی جواب دادند در حالی که پیامبر در ابتدا به «یوم الإنذار» به بحث ولایت و جانشینی اشاره کردند و آن جا امیر المؤمنین اعلام آمادگی کردند بعد اشاره کردند به این که برخی از «وهابی»ها مانور زیادی روی آیه غار می دهند در حالی که اتفاق خاصی در آن جا نیفتاد.
اگر ابوبکر هم حضور نمی داشت نقشی نداشت اما امیر المؤمنین بود در بستر پیامبر خوابید و جان فشانی کرد. لطفا این ها را مختصر و مف ید پاسخ بفرمایید.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
همان طور که ایشان هم اشاره داشتند بحث خلافت و امامت امیر المؤمنین اولین روز اعلان خلافت بود، این را بارها گفتیم «طبری» در تاریخش جلد 3، صفحه 321؛ آقای «ابن اثیر» در «الکامل»، جلد 5، صفحه 585 این ها را مفصل آوردند دیگر تکرار نمی کنم.
اما این که چرا امیر المؤمنین را رها کردند و سراغ دیگری رفتند؟ این را امیر المؤمنین (سلام الله علیه) مفصل مطرح کرده است احتیاجی به توضیح ما نیست. «مسند ابو یعلیٰ»، جلد 1 رسول اکرم، امیر المؤمنین را دید گریه کرد امیر المؤمنین گفت چرا گریه می کنی؟ فرمود:
«ضغائن فی صدور أقوام لا یبدونها لک إلا من بعدی»
کینه هایی در سینه یک عده می بینم این کینه ها بعد از من به منصه ظهور خواهد پیوست!
مسند أبی یعلى؛ اسم المؤلف: أحمد بن علی بن المثنى أبو یعلى الموصلی التمیمی الوفاه: 307، دار النشر: دار المأمون للتراث – دمشق – 1404 – 1984، الطبعه: الأولى، تحقیق: حسین سلیم أسد، ج1، ص426
مشخص است این کینه ها چیست؟ به عنوان نمونه «شواهد التنزیل حسکانی»، جلد 1 با تحقیق جناب آقای «محمودی (رضوان الله تعالی علیه)» روایت معتبر است رسول اکرم وقتی در غدیر می خواست ولایت علی را مطرح کند ابا داشت چرا؟ فرمود:
«وَ مَا مِنْهُمْ رَجُلٌ إِلَّا وَ قَدْ وَتَرَهُ وَلِیُّهُم»
شواهد التنزیل لقواعد التفضیل؛ تألیف: الحافظ الکبیر عبید الله بن أحمد المعروف بالحاکم الحسکانی؛ الحذاء الحنفی النیسابوری، تحقیق وتعلیق: الشیخ محمد باقر المحمودی؛ مؤسسه الطبع والنشر التابعه لوزاره الثقافه والارشاد الاسلامی مجمع أحیاء الثقافه الاسلامیه، 1411 ه – 1990م، ج1، ص254
هیچ کدام از «قریش» اطراف من هستند، نیست مگر این که امیر المؤمنین یکی از کسان این ها در جنگ ها به درک واصل کرده است. این ها، این کینه ها را بعد از من اظهار خواهند کرد.
یا در «مناقب خوارزمی»، صفحه 234 معاویه با دار و دسته اش جلسه داشت گفت:
«قال معاویه: ما منا أحد إلا وقد قتل علی أباه أو أخاه أو ولده، قتل یوم بدر أباک یا ولید، وقتل عمک یا أبا الأعور یوم أحد، وقتل یا بن طلحه الطلحات أباک یوم الجمل، فإذا اجتمعتم علیه أدرکتم ثارکم منه وشفیتم صدورکم»
المناقب؛ نوسنده: الموفق الخوارزمی وفات : 568، تحقیق: الشیخ مالک المحمودی، ناشر: مؤسسه النشر الإسلامی التابعه لجماعه المدرسین بقم المشرفه، ص235
به یکی از حاضران گفت پدر، عمو، عمه و … تو را کشته است. می گوید امیر المؤمنین هر کدام از یاران ما را به درک واصل کرد یکی از ماها، برادرش را کشت. فرزند و پدر یکی دیگر را کشته است.
اینها کاملاً نشان می دهد قتل های که امیر المؤمنین در «جنگ بدر، جنگ احد، جنگ حنین» و … داشت از دلشان بیرون نمی رود.
ولذا وقتی خبر شهادت امام حسین به «مدینه» می رسد «حاکم مدینه» خطاب به قبر رسول اکرم می گوید «یَوْمٌ بِیَوْمِ بَدْر» این انتقام روز «بدر» است کاملاً مشخص است.
صدیقه طاهره در یکی از خطبه هایش فرمود:
«وما الذی نقموا من أبی الحسن نقموا والله منه نکیر سیفه وشده وطأته ونکال وقعته»
بلاغات النساء؛ اسم المؤلف: أبو الفضل أحمد بن أبی طاهر ابن طیفور (المتوفى: 280هـ) الوفاه: 280، دار النشر:، ج1، ص9
علی را خانه نشین کردند تن به خلافتش ندادند انتقام شمشیر برّان او را دارند می کشند. از این واضح تر؟ تمام این ها از کتب اهل سنت است یک مورد از کتب شیعه نداریم. اگر داریم فعلاً مبنا نداریم در این جا بخواهیم بیان کنیم.
مجری:
آقای «احمدی» گفتند دلیل دشمنی ها چه بود بعد اشاره به قضیه غار کردند از نگاه ایشان چیز مهمی نبود که این قدر مانور می دهند این را دلیل بر خلافت ابی بکر می دانند.
آیت الله حسینی قزوینی:
در «لیله المبیت» مفصل مطرح کردیم بر این که اولاً قضیه غار، خدای عالم در آیه 40
(إِذْ هُمَا فِی الْغَارِ إِذْ یقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ)
در آن هنگام که آن دو در غار بودند، و او به همراه خود می گفت: «غم مخور، خدا با ماست!» در این موقع، خداوند سکینه (و آرامش) خود را بر او فرستاد؛
سوره توبه (9): آیه 40
(إِذْ هُمَا فِی الْغَارِ) تثنیه، (إِذْ یقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ) تثنیه، (إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا) تثنیه ولی (فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَیهِ)، (سَکِینَتَهُ) چرا مفرد آمد؟ اگر می گویید پیغمبر نیاز به سکینه نداشت در سوره توبه آیه 26 در سوره فتح هم آیه 26
(فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِینَ)
و (در مقابل،) خداوند آرامش و سکینه خود را بر فرستاده خویش و مؤمنان نازل فرمود
سوره احزاب (33): آیه 26
این جا (علیهما) ندارد خودش خیلی پیام دارد.
مجری:
این سکینه فقط برای پیامبر بود!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
هفت مورد آوردیم صدای پای مشرکین آمد ابوبکر ناراحت بود و گریه می کرد گفت یا رسول الله می ترسم رسول الله فرمود (لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا) نزدیک غار شدند، گفت یا رسول الله آمدند رسول الله فرمود (لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا)، دم در غار آمدند گفت یا رسول الله دارند می آیند و می کشند رسول الله فرمود (لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا) هفت مورد در داخل غار، جناب آقای ابوبکر می ترسد رسول اکرم می فرماید (لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا) یا «لَا تَخف إنَّ اللهَ مَعَنا»
خودتان این ها را نقل کردید ما نقل نکردیم ولی از آن طرف امیر المؤمنین طبق عبارتی که «طبری» دارد و دیگران با سند صحیح آورده اند امیر المؤمنین در رختخواب پیغمبر خوابید تا صبح بدن امیر المؤمنین را سنگ باران کردند. به طوری که سنگ ها به بدن امیر المؤمنین می خورد بدنش می لرزید.
صبح وقتی لحاف را کنار زد دیدند امیر المؤمنین است گفتند پیغمبر کجاست؟ گفت مگر پیغمبر را تحویل من دادید؟
اگر امیر المؤمنین را اول شب سنگ باران کردند ناراحت می شد می رنجید سنگ است شوخی نیست به سر، صورت و جاهای مختلف بدن می خورد سرش را بلند می کرد می دیدند امیر المؤمنین است کفار بلافاصله اطراف «مکه» می رفتند پیغمبر را قبل از این که به غار برسد شهید می کردند.
مجری:
آن جایی که امیر المؤمنین می خوابد خطر قطعی است هر لحظه ممکن است حمله کنند و شمشیر بزنند.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بله، هر لحظه امکانش بود. این ها دنبال این بودند تا صبح مراقب باشند صبح هوا روشن شد بعضی ها می گویند چهل نفر غلام از چهل قبیله آورده بودند خون پیغمبر به اقوام و قبایل متفرق شود «بنی هاشم» نتوانند قصاص کنند راضی به دیه شوند. چهل قبیله جمع می شوند و دیه پیغمبر را به «بنی هاشم» می دهند تمام می شود.
در رابطه با سوال اقای «عارف» در مورد «سید کمال حیدری»، عرض کنم ایشان منحرف نشدند ایشان یک سری نظرات شاذی داشت از خیلی نظرات شان هم بر گشتند. در مؤسسه طبقه بالای استودیو جلسه ای با ایشان داشتیم به ایشان چند مورد ایراد گرفتم بینی و بین ربی ایشان قبول کرد. گفت چه کار کنم؟ گفتم این حرف را زدی خلاف نظر شیعه است شما این را بگویید کلیپ بفرستید پخش می کنیم.
خدا را شاهد می گیرم ایشان رفت آنی که عیناً ما گفتیم ضبط کرد فیلمش را برای ما فرستاد، اگر کسی شذوذاتی دارد شذوذات همه دارند.
«سید محمد حسین فضل الله» آن همه زحمت کشید و تلاش کرد در آخر لگد زد همه زحماتش را هدر داد. ولی ما بگوییم ایشان کافر، لا مذهب و بی دین است! نه شیعه است ولی شیعه بد سلیقه
مجری:
در بیان مطالب گاهی سلیقه به خرج نمی دهد.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سلیقه خیلی مهم است. در رابطه با این که «امام» کراوات را حرام کرده است بنده تا به حال نشنیدم نه تنها «امام» هیچ مرجعی کراوات را حرام نکرد شاید اگر در یک جا که تشبیه به کفار باشد آن بحث دیگری است. مال کراوات نیست قسمت های دیگر هم باشد اگر کسی خودش را در جایی تشبیه به کفار کند درست نیست ولی الان کراوات عادی شده است.
آقای «هاشمی» ایشان تعبیر کردند با کراوات می آید، آقایی اللهیاری که در «شبکه اهل بیت» هست با کراوات ظاهر می شود.
در رابطه با ده روز قبل از عاشوراء، مصائب اهل بیت قبل از روز عاشوراء شروع شد، آب را بستند، سختی گرفتند، ترساندند، روزی چند هزار لشکر می آمد از خروج شیعیان به «کربلاء» جلوگیری می کردند، بحث مصائب حضرت سید الشهداء فقط مال روز عاشوراء نیست. از روزی که وارد سرزمین «کربلاء» شدند مصائب شان آغاز شده است.
لذا ائمه (علیهم السلام)، آقا امام رضا (سلام الله علیه) محرم می رسید لبخند نمی زد امام کاظم، امام صادق و ائمه دیگر از ابتدای محرم عزاداری می کردند ما تابع اهل بیت هستیم. چه کار داریم «وهابی»ها یا دیگران چه می گویند یا نمی گویند!
در رابطه با خواب دیدن یک توصیه به دوستان می کنم مرحوم «سید ابن طاوس» تعبیری دارد می گوید اگر خواب پریشان دیدید بگویید
«عُذْتُ بِمَا عَاذَتْ بِهِ مَلَائِکَهُ اللَّهِ الْمُقَرَّبُونَ وَ أَنْبِیَاؤُهُ الْمُرْسَلُونَ وَ عِبَادُهُ الصَّالِحُونَ مِنْ شَرِّ مَا رَأَیْتُ وَ مِنْ شَرِّ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
الکافی (ط – الإسلامیه)، نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الاسلامیه، ج8، ص142
یا بگوید خدایا پناه میبرم به تو از تمام چیزی که ملائکه مقرب و انبیاء پناه آورده اند و از این خواب پریشانی که دیدم به تو پناه آوردم.
حتی از من میشنوید خوابهای خوب تان را هم برای کسی نقل نکنید. الا اینکه خواب خوب را برای دیگران بگویی تا دیگران هم به طمع بیفتند دنبال خواب خوب باشند یا در روحیه آنان اثر بگذارد. مثلا خواب معصوم و این طور خوابها را میبینید نقل میکنید افراد به راه بیایند یا یک مقدار عبرت بگیرند و هدایت بشوند خوب است.
اما معمولا خوابهای که گفته میشود بزرگان میگویند نقل خواب تأثیر خواب را از بین میبرد و از تکرار خواب هم جلوگیری میکند. ولی بعضی از بزرگان مثل «میرزا آقا جواد ملکی» که استاد اخلاق امام هم بوده است همیشه میگفت من یکی از افتخاراتم این است که در خواب به محضر ائمه (علیهم السلام) مشرف شدم.
بعد یک نفر به شوخی گفت (شتر در خواب بیند پنبه دانه) ایشان گفت همین پنبه دانه را هر شتری نمیبیند.
مجری:
اگر انسان خوابی هم ببیند خوب است خودش هم همیشه تعبیر به خیر کند.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بله تعبیر به خیر کند.
مجری:
استاد دو تا سوال دیگر هم ایشان داشتن، در خصوص جناب «سلمان» گفتند نام قبلی شان چه بوده است؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
آن طور که ایشان هم اشاره کرد، در مورد شهر جناب «سلمان» اختلاف است بعضیها میگویند ایشان برای «جی – اصفهان» و اسمش هم «روزبه» بوده است. تاریخ تولدش خیلی مشخص نیست. تاریخ وفاتش سال 34 یا 36 هجری و در زمان خلافت حضرت امیر (سلام الله علیه) از دنیا رفته است.
بعضیها میگویند برای «رامهرمز – فارس» بوده است. ایشان ابتدا آئین زرتشتی داشت بعد رفت مسیحی شد بعد شنیده بود بشارت رسول اکرم را در انجیل و تورات داده اند دنبالش بود گمشده خودش را پیدا کرد و مسلمان شد. به یک جایی هم رسید که رسول اکرم فرمود:
«السّلمانُ مِنّا أهلَ البَیْت»
بحار الأنوارالجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار (ط – بیروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحیاء التراث العربی، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج108، ص285
واقعا منا شد.
مجری:
سوال بعدی ایشان این بود که آقای «هاشم زهی» در شبکه شان اشاره کرده به موضوعی که حضرت علی کسانی را آتش زده است قضیه آن چه بوده است؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
اینها کاملا دروغ است، عده ای نیست فقط «عبدالله ابن سبأ» است که آمد ادعای الوهیت در مورد حضرت امیر کرد، حضرت امیر ایشان را نصیحت کرد قبول نکرد، به او حد زد باز قبول نکرد. تا او را کشت بعد از کشتن جنازه اش را آتش زد نه این که زنده زنده آتش زده باشد.
اگر دوستان در سایت تحقیقاتی موسسه حضرت ولی عصر مراجعه کنند ما یک سال به مناسبت این شبهه در درس خارج فقه مان کل این قضایا را که آتش زدن داریم یا نداریم بحث کردیم روایات متعدد آقایان اهل سنت دارند
«وَ إِنَّ النَّارَ لاَ یُعَذِّبُ بِهَا إِلَّا اللَّهُ»
الجامع الصحیح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی الوفاه: 256، دار النشر: دار ابن کثیر , الیمامه – بیروت – 1407 – 1987، الطبعه: الثالثه، تحقیق: د. مصطفى دیب البغا، ج3، ص1079، ح2795
«لا یعذب بالنار إلا خالق النار»
أنساب الأشراف؛ اسم المؤلف: أحمد بن یحیى بن جابر البلاذری (المتوفى : 279هـ) الوفاه: 279، دار النشر:، ج1، ص158
فقط خدای عالم است که بندگانش را به آتش عذاب میکند، کسی حق ندارد دیگری را به آتش معذب کند. این موضوع در سایت موجود است شما میتوانید کلمه احراق و آتش زدن را جستجو بزنید مفصل تمام روایات شیعه و اهل سنت را آوردیم.
آن چه در ذهنم است «علامه عسکری (رضوان الله تعالی علیه)» در کتاب «معالم المدرستین» در این موضوع خیلی مفصل کار کرده است. من ندیدم کسی مثل ایشان به تفصیل بحث آتش زدن را مطرح کرده باشد.
مجری:
خیلی ممنون، تقریبا تمام سوالاتی که مطرح شده بود را پاسخ دادیم. استاد حدود ده دقیقه فرصت داریم سراغ ادامه بحث مان بیرویم.
جمله ای صریحی که از پیامبر آمده است «من کنت ولیا فعلی ولیک» میخواهم بدانم در کتب اهل سنت آیا با سند صحیح وارد شده است یا خیر؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سوال خیلی خوبی است. این در حقیقت میتواند برای شیعه، سنی و وهابی فصل الخطاب باشد. رسول اکرم فرمود هرکس را که من ولی او هستم علی هم ولی او است!
اینجا:
«من کنت ولیه فعلی ولیه»
المصنف؛ اسم المؤلف: أبو بکر عبد الرزاق بن همام الصنعانی الوفاه: 211، دار النشر: المکتب الإسلامی – بیروت – 1403 ، الطبعه : الثانیه، تحقیق: حبیب الرحمن الأعظمی، ج6، ص365
یعنی هرکس من دوستش هستم علی هم دوستش است! این را میخواهد بگوید؟!
(وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَیطِیعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِکَ سَیرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ)
مردان و زنان باایمان، ولی (و یار و یاور) یکدیگرند؛ امر به معروف، و نهی از منکر میکنند؛ نماز را برپا میدارند؛ و زکات را میپردازند؛ و خدا و رسولش را اطاعت میکنند؛ بزودی خدا آنان را مورد رحمت خویش قرارمیدهد؛ خداوند توانا و حکیم است!
سوره توبه (9): آیه 71
این را قرآن گفته است لازم نیست پیامبر بگوید. قرآن گفته مؤمنین نسبت به همدیگر باید محبت داشته باشند. پس این جا مشخص است «من کنت ولیه فعلی ولیه» یک پیام فراتر دارد.
«مسند احمد» در جلد 38 با تحقیق «شعیب الارنؤوط» که از محققین بلند آوازه وهابیت است در صفحه 58 از «ابن بریده اسلمی» از پدرش نقل میکند. جالب است میگوید پیامبر ما را در سریهای فرستاد، (سریه عبارت از آن جنگهای است که پیامبر خودش حضور نداشت. اگر پیامبر خودش حضور داشته باشد غزوه میشود.)
اقای «هاشم زهی» یا «عقیل هاشمی – با عقل» در رابطه به این که جناب عمر میگوید هرکس جنب شد نباید نماز بخواند میگوید در این جا «عمار» بوده، عمر هم بوده علی کجا بوده است؟
من جواب دادم گفتم ابوبکر در آن سریه کجا بود و چرا حضور نداشت؟ چرا «طلحه، زبیر» نبودند؟ در قضیه ای سریه ای که در «یمن» بود «عمر، ابابکر، عثمان، طلحه و زبیر» هیچکدام شان نبودند، این اعتراض و حرف بی ربطی است.
بعد میگوید خدمت پیامبر آمدیم از امیر المؤمنین شکایت کردیم دیدم که نبی مکرم:
«فإذا النبی صلى الله علیه وسلم قَدِ احْمَرَّ وجهه»
از شدت عصبانیت رسول اکرم صورت شان سرخ شده است!
«وهو یقول من کنت وَلِیَّهُ فَعَلِىٌّ وَلِیُّهُ»
هرکس من ولی امر او هستم یا ولی او هستم علی هم ولی او است.
مسند الإمام أحمد بن حنبل؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی الوفاه: 241، دار النشر: مؤسسه قرطبه – مصر، ج5، ص350، ح23011
محقق کتاب هم میگوید:
«أسناده صحیح علی شرط الشیخین»
این خیلی واضح و روشن است و در این هیچ شک و شبهه ای نیست. «طحاوی متوفای 321 هجری قمری» است کتابی به نام «شرح مشکل الآثار» دارد در این جا باز بحث در مورد غدیر است. تعبیر در آن جا در یمن بود اینجا در غدیر است. میگوید در غدیر بودیم رسول اکرم فرمود:
«إنِّی قد تَرَکْتُ فِیکُمْ الثَّقَلَیْنِ أَحَدُهُمَا أَکْبَرُ من الآخَرِ کِتَابَ اللَّهِ عز وجل وَعِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی»
من دوتا امانت میگذارم یکی کتاب خدا و دیگر عترتم اهل بیت من:
«فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونِی فِیهِمَا»
ببینید بعد از من برخورد شما با قرآن و اهل بیت چگونه است.
«فَإِنَّهُمَا لَنْ یَتَفَرَّقَا حتى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ»
اینها از همدیگر جدا نمیشوند!
«ثُمَّ قال إنَّ اللَّهَ عز وجل مَوْلاَیَ»
خدا مولای من است یعنی سرپرست و ولی امر من است.
«وأنا وَلِیُّ کل مُؤْمِنٍ»
من ولی امر کل مؤمن هستم!
یعنی میخواهد بگوید من دوست کل مؤمنین هستم! آیا این جا ولی به معنی دوست است؟ بعد دارد:
«ثُمَّ أَخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ رضی الله عنه فقال من کنت وَلِیَّهُ فَهَذَا وَلِیُّهُ»
و از آن طرف هم فرمود:
«اللَّهُمَّ وَالِ من وَالاَهُ وَعَادِ من عَادَاهُ»
خدایا هرکس علی را به عنوان ولایت قبول کند دوستش بدار و با علی دشمن بشود دشمنش بدار.
شرح مشکل الآثار؛ اسم المؤلف: أبو جعفر أحمد بن محمد بن سلامه الطحاوی الوفاه: 321هـ، دار النشر: مؤسسه الرساله – لبنان/ بیروت – 1408هـ – 1987م، الطبعه: الأولى، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، ج5، ص18
«البانی» هم در کتاب «سلسله الاحادیث الصحیحه» باز دارد:
«ومن کنت ولیه فهذا ولیه»
بحث غدیر را مطرح میکند میگوید:
«صحیح علی شرط الشیخین»
حاکم گفته صحیح است و شرایط «صحیح مسلم و بخاری» را دارد و «ذهبی» نسبت به این اشکال کرده است. ولی خودش نسبت به غدیر هیچ اشکالی دارد.
باز در کتاب «صحیح الجامع الصغیر – البانی» این را مطرح میکند میگوید:
«ومن کنت ولیه فعلی ولیه»
روایت را میگوید «صحیح» دیگر از این بهتر نمیشود!
در قضیه مناشده که آن خیلی جالب است در زمان خود حضرت امیر یک عده ای در خلافت و ولایت حضرت شک داشتند. امیر المؤمنین اینها در «رحبه کوفه» که هفت – هشت کیلومتری بیرون «کوفه» بود جمع کرد این که چرا در آنجا جمع کرده نمیدانم.
بعضیها میگویند «رحبه» همان حیاط مسجد کوفه است در آن جا اینها را جمع کرد «ابن کثیر» در کتاب «البدایه والنهایه» جلد هفتم صفحه 671 دارد حضرت فرمود:
«أنشد بالله رجلا»
تمام شما مردم را به خدا سوگند میدهم!
یکی از بزرگان اهل سنت میگوید همین که امیر المؤمنین صحابه را به خدای عالم سوگند میدهد معلوم است که اینها نسبت به سخن پیامبر بی توجه بودند و به این سادگی نمیآمدند فرمایشات پیامبر را برای مردم بگویند.
«سمع رسول الله یوم غدیر خم یقول»
قسم میدهم به خدا هرکس در غدیر هرچه گفته است بیاید مطرح کند. عده ای بلند شدند گفتند پیامبر فرمود:
«ان الله ولی المؤمنین»
خدا ولی امر من است و من ولی امر مؤمنین هستم
«ومن کنت ولیه فهذا ولیه»
هرکس من ولی امر او هستم علی هم ولی امر او است.
«وهذا اسناد جید»
سندش هم خیلی زیبا است.
البدایه والنهایه؛ اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی أبو الفداء الوفاه: 774، دار النشر: مکتبه المعارف – بیروت، ج5، ص210
جناب اقای «اسماعیلی» اینها در حقیقت خلاصه ای از بحثهای است که در رابطه با «من کنت ولیه فعلی ولیه» است. این را در غدیر حضرت دارد، در مناشده دارد و در شکایت سپاه یمن هم دارد.
مجری:
خیلی عالی، حضرت استاد از شما ممنون هستم خیلی استفاده کردیم و بهره بردیم سایه تان مستدام، طول عمر با عزت و با برکت خدا به شما عنایت کند و از تک تک شما مخاطبین و بینندگان عزیز شبکه ولی عصر هم ممنون و سپاسگزارم که برنامه امشب را همراهی فرمودید.
خداوند عزیز را بازهم هزاران، هزار بار شاکر هستیم از این که نعمت ولایت مولای متقیان امیر مؤمنان علی (علیه السلام) را به ما عنایت کرد ان شاءالله قدردان این نعمت باشیم شبانه روز شاکر این نعمت باشیم ان شاءالله خداوند این نعمت را تا آن لحظه آخر برای ما حفظ کند و لحظه جان کندن مولای متقیان امیر مؤمنان به فریاد ما برسد و عالم برزخ و قیامت هم که جای خودش را دارد!
در پناه حضرت حق باشید و زیر سایه آقا جانمان حضرت مرتضی علی، خدا نگهدار!
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده