پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ حرم یعنی مکانی امن، مکانی که حرمت دارد؛ آنقدر که به حرمتش، در گذشته در صورتی که مجرمی به این مکان پناه میآورد، دستگیرش نمیکردند؛ منتظر میماندند که از تحصن و بستنشینی درآید. اصطلاح بستنشینی نیز که در گذشته به کار برده میشد، به معنای پناه جستن و متحصن شدن در اماکن مذهبی بود. در گذشته مردم به دلایل مختلفی در حرم امن امام رضا(ع) بستنشینی میکردند. اما رژیم پهلوی حرمت تجمع و بستنشینی مردم مشهد را در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۵۷ شکست و با یورش به تجمع مسالمتآمیز و آرام آنها در صحن عتیق (انقلاب) اقدام به به ضرب و شتم و دستگیری آنها کرد.
بهار ۱۳۵۷ در حالی آغاز شد که برپایی جشن نوروز از سوی بسیاری از گروههای اجتماعی تحریم شده بود. علت تحریم نوروز این سال، پاسداشت شهدای قم و تبریز بود. روز اول فروردین ۱۳۵۷ که چراغهای صحن حرم امام رضا(ع) به مناسبت حلول سال جدید خاموش گردید، تعدادی اعلامیه تحت عنوان «دعوتنامه» و با امضای حوزه علمیه مشهد، در صحن پخش شد. در این اعلامیه روز ۱۰ فروردین، اربعین شهدای حوادث شهر تبریز اعلام و از مردم دعوت دعوت شده بود که ساعت ۹ صبح آن روز در میدان دقیقی (فلکه آب) اجتماع و از این محل به سمت مسجد گوهرشاد عزیمت نمایند.
روز ۲ فروردین ۱۳۵۷ پس از پایان یافتن نماز مغرب و عشا در منزل آیتالله سیدعبدالله شیرازی، ترجمه اعلامیه ایشان که به مناسبت حوادث قم و تبریز و حمله اسرائیل به جنوب لبنان صادر شده بود، بین شرکتکنندگان پخش شد.(۱) روز هشتم فروردین ۱۳۵۷، اعلامیه دیگری از آیتالله سیدعبدالله شیرازی به مناسبت چهلم شهدای تبریز انتشار یافت. ایشان در این اعلامیه ضمن اعتراض به قانونشکنیها، خواستار اجرای احکام اسلام، عمل به قانون اساسی، برقراری عدالت اجتماعی، به کیفر رساندن جنایتکاران، آزاد شدن زندانیان بیگناه و بازگشت تبعیدیها شده بود. در همین روز، اعلامیهای نیز با امضای دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد در برخی از نقاط شهر پخش شد که در آن از مردم دعوت شده بود به مناسبت چهلمین روز شهدای تبریز در ساعت ۹ روز ۱۰ فروردین ۱۳۵۷ در میدان دقیقی (فکه آب) اجتماع نمایند.(۲)
از روز ۸ فروردین ۱۳۵۷ مأموران انتظامی و تانکهای نفربر ارتش در برابر بازار رضا(ع)، بازار سرشور، مدرسه نواب و مقابل کلانتری ۴ واقع در خیابان طبرسی مستقر شدند و فردای آن روز، بیشتر مغازههای مشهد و نیز کلاسهای درس طلبههای حوزه علمیه مشهد به عنوان همدردی با شهدای تبریز تعطیل بود. شعارها، اعلامیهها و پوسترهای زیادی بر در و دیوار خیابانها و کوچههای مشهد به چشم میخورد. در این روز رویارویی نیروهای نظامی و انتظامی در شهرهای یزد، جهرم و اهواز فاجعه آفرید و به شهادت عدهای انجامید.(۳)
روز ۱۰ فروردین ۱۳۵۷، اعلامیهای با عنوان «ابراز همدری با مردم مسلمان آذربایجان» و با مضمون عزای عمومی و تعطیلی مغازهها با رعایت نظم و آرامش و شرکت عمومی در مجالس یادبود توزیع شد. در چند نقطه شهر مشهد هم تظاهراتی صورت گرفت و تعدادی از تظاهرکنندگان چند شعبه بانک را به آتش کشیدند. روز ۱۱ فروردین ۱۳۵۷ نیز تظاهرات مشابهی در نقاط مختلف شهر مشهد روی داد. در روز ۱۷ فروردین ۱۳۵۷ مجلس یادبودی برای شهدای حوادث یزد، جهرم و اهواز در مسجد بناها، واقع در خیابان خسروی مشهد برگزار شد. در پایان این مراسم، مردم با سر دادن شعارهای ضد رژیم پراکنده و تعداد ۷ نفر دستگیر شدند.(۴)
با ادامهدار بودن و گستردهتر شدن دامنه تظاهرات در مشهد، بازدداشتها بهتدریج افزایش یافت و زندانها پر از چهرههای سیاسی و فعالان جوان انقلابی شد. در ۲۰ فروردین ۱۳۵۷ زندانیان سیاسی ندامتگاه مشهد به عنوان همدردی با زندانیان سیاسی زندان قصر اعتصاب غذا کردند. آیتالله شیرازی نیز در روز ۲۳ فروردین ۱۳۵۷ از مجروحین حوادث مشهد در بیمارستان امام رضا(ع) عیادت کردند.(۵)
در روز ۷ اردیبهشت ۱۳۵۷ تعدادی تراکت در جلوی صحن مطهر امام رضا(ع) پخش شد. در جریان یورش تانکها به صفهای تظاهرکنندگان در ۹ اردیبهشت ۱۳۵۷، یک خانم ۵۱ ساله در مشهد به شهادت رسید. به همین دلیل فضای عمومی شهر مشهد را جوِ رعب و وحشت فراگرفت.(۶) از ۱۸ اردیبهشت ۱۳۵۷ نقاط حساس و مذهبی شهر مشهد ازجمله اطراف منزل آیتالله عبدالله شیرازی، مدرسه نواب نزدیک فلکه حرم مطهر امام رضا(ع) تحت نظر پلیس ضد شوروش قرار گرفت و تانکهای مسلح نفربر و افراد ژاندارمری در چهارراه نادری، میدان دقیقی (فلکه آب) و بست پایین خیابان مستقر شدند. تظاهرکنندگان هم به طور پراکنده در سطح شهر به تظاهرات پرداختند.
در همین روز اعتصاب دانشجویان دانشکدههای علوم و ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد منجر به دخالت مأموران گارد شد. بر اثر زدوخورد بین دانشجویان و مأموران، چند نفر از دانشجویان مجروح شدند. دانشکدههای ادبیات، علوم و پزشکی به محاصره کامل مأموران درآمد و یک تانک در برابر دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی استقرار یافت.(۷)
در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۵۷، در یادبود شهدای یزد و شهرهای دیگر تمامی مغازههای بازار رضا(ع)، بازار فرشفروشها، بازار بزرگ و بیشتر مغازهها در خیابانهای شاهرضا، طبرسی و پایین خیابان بسته بود و بازار رضا(ع)، چهارراه نادری، منزل آیتالله شیرازی و مدرسه نواب تحت کنترل شدید مأموران مسلح قرار داشت. با این حال مردم گروهگروه به منزل آیتالله شیرازی رفت و آمد داشتند.
در ساعت ۶ بعدازظهر روز سهشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۵۷، در صحن عتیق حرم مطهر امام رضا(ع)، تجمع وسیعی با حضور اقشار مختلف مردم مشهد برپا شد. گروه زیادی از زنان و مردان با رعایت حرمت حرم مطهر و به صورت آرام و مسالمتآمیز در گرامیداشت شهدای شهرهای مختلف و اعتراض به وضعیت موجود در صحن عتیق گردهم آمدند؛ اما این تجمع مسالمتآمیز مردم مشهد با برخورد تند مأموران حکومتی روبهرو شد و عده زیادی از مردم زخمی یا دستگیر شدند.
به همین مناسب بیانیه زیر تحت عنوان «یک گزارش» از طرف طلاب، دانشجویان، کسبه، اصناف و جامعه زنان مسلمان مشهد منتشر و توزیع شد. این بیانیه آنچه در بعدازظهر روز سهشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۵۷ در مشهد اتفاق افتاده است را توضیح میدهد. ازجمله اینکه تظاهرات مردم مشهد در صحن عتیق حرم مطهر امام رضا(ع)، آرام و مسالمتآمیز همراه با شعارهای قانونی و در چارچوب خواستههای مشروع و منطقی بوده است. شروع درگیری و زدوخورد از طرف مأموران حکومتی بوده است. تعداد زیادی از تجمعکنندگان که بیشتر آنها دختر و پسر دانشجو و طلبهها را شامل میشدند توسط مأموران دستگیر شدهاند. نحوه برخورد مأموران با دختران تجمعکننده در صحن عتیق بسیار زشت و زننده بوده، به گونهای که اعتراض مردان و زنان رهگذر را در پی داشته است. صادرکنندگان بیانیه از سرنوشت افراد دستگیر شده در این تجمع ابراز نگرانی و اظهار بیاطلاعی کرده و تأکید میکنند اینگونه رفتارهای خشونتآمیز نمیتواند آنها را از ادامه مبارزه در راه مقدسی که در پیش گرفتهاند باز دارد.
متن سند
بسمه تعالی
(یک گزارش)
علیرغم تبلیغات گسترده و پردامنه رژیم مبنی بر ایجاد فضای باز سیاسی و آزادی فردی، پلیس ایران با اقدام وحشیانه و در عین حال ناشیانه خود آنچنان خفقان و اختناق به وجود آورده که هرگونه تظاهرات آرام و منطقی را برخلاف قانون ومقررات دانسته و بهشدت آن را سرکوب مینماید.
به عنوان مثال: روز سهشنبه ۱۳۵۷/۲/۱۹ روز اربعین شهدای یزد و اهواز و جهرم حدود ساعت ۴ بعدازظهر گروه کثیری از روحانیون، دانشجویان، بازاریان و بانوان در صحن عتیق مقابل پنجره فولاد اجتماع نموده شعارهای مثبت و سازنده خواستههای مشروع و منطقی خود را اظهار میداشتند. ولی ناگهان پلیس همچون جلادان چنگیزی با چوب و چماق به تظاهرکنندگان حمله نموده و آنها را شدیدا مضروب و مجروح ساختند، به علاوه جمع زیادی از روحانیون و دانشجویان را دستگیر نموده همچون اسیران هیتلری آنها را به جانب مراکز پلیس میبردند و جنایت بیشتر دستگیری عدهای از دوشیزگان شرکتکننده در تظاهرات بود که آنان را با وضع رقتبار و اسفانگیزی به سوی بازداشتگاه موقت پلیس میبردند. به طوری که مشاهده این منظره زنان و مردان رهگذر را سخت تحت تأثیر قرار داده و آنها را به فریاد و فغان واداشته بود و با آنکه مصراً آزادی آن دوشیزگان را درخواست مینمودند پلیس جنایتکار به تقاضای آنها ترتیب اثر نمیداد. و اکنون ما نمیدانیم که بر آن دوشیزگان و اسیران راه آزادی و فضیلت چه میگذرد و با آنها چگونه رفتار میشود. ولی نظام استبدادی ایران باید بداند که این اعمال خشونتها و فشارها نه فقط مردم مسلمان ایران را در راه مقدسی که پیش گرفتهاند از پا درنمیآورد بلکه آنها را در مبارزات اساسی و اصولیشان مقاومتر و جریتر مینماید.
و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مُنقَلَبٍ ینقَلِبونَ
نمایندگان طلاب علوم دینی، دانشجویان دانشگاه، کسبه و اصناف، جامعه زنان مسلمان مشهد
ساعت ۶ بعدازظهر روز سهشنبه ۱۳۵۷/۲/۱۹

منابع
۱- انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، جلد ۶، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۷۸، ص ۱۵
۲- جمعی از نویسندگان، مشهد از مقاومت تا پیروزی؛ بررسی مبارزات علما و مردم مشهد از ۱۳۵۷-۱۳۴۱، تهران، مؤسسه فرهنگی هنری و انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۹۳، ص ۲۹۷
۳- همان، ص ۲۹۷
۴- همان، ص ۲۹۸
۵- روزنامه آفتاب شرق، ۲۴ فروردین ۱۳۵۷
۶- بنیاد شهید مشهد، پرونده ۶۳۴، ص ۵۷
۷- جمعی از نویسندگان، مشهد از مقاومت تا پیروزی؛ بررسی مبارزات علما و مردم مشهد از ۱۳۵۷-۱۳۴۱، پیشین، ص ۳۰۰
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده