انجمن ایران و آمریکا؛ از استقبال ۲۵ هزار نفری تا به آتش کشیدن آن

۱۴۰۴/۰۲/۱۶
  • admin
  • شناسه خبر: 12459


پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ انجمن فرهنگی ایران و آمریکا یکی از ابزارهای مهم ایالات متحده برای تحقق اهدافش در ایران به شمار می‌رفت. این انجمن با داشتن زیرمجموعه‌های مختلف، توانسته بود در شهرهای گوناگون کشور شعبه‌هایی تأسیس کند. ازجمله فعالیت‌های اصلی این انجمن می‌توان به برپایی آموزشگاه‌های زبان انگلیسی، برگزاری کلاس‌های فرهنگی و هنری، و همچنین دوره‌های آموزش رقص و موسیقی اشاره کرد که بخشی از فعالیت‌های شاخص آن بودند.

 

نخستین انجمن دوستی ایران و آمریکا در سال ۱۹۱۰ میلادی (۱۲۸۹ شمسی) در دوره قاجار و با تلاش بهائیان بنیان نهاده شد. این اقدام از طریق مدرسه تربیت، که وابسته به بهائیان بود، صورت گرفت. بهائیان با ایجاد ارتباط میان سران فرقه و آمریکایی‌ها، انجمنی به نام «انجمن تربیتی ایران و آمریکا» تأسیس کردند. این انجمن در نامه‌ای به رئیس‌جمهور ایالات متحده از دولت آن کشور درخواست کرد که معلمان آمریکایی را برای آموزش کودکان بهائی به ایران اعزام کند.

 

ایالات متحده که در آن زمان به دنبال گسترش نفوذ خود در منطقه غرب آسیا بود، از این فرصت بهره برد و یک معلم به نام سیدنی اسپراگ را به ایران فرستاد. مأموریت اسپراگ شامل مدیریت مدرسه تربیت و ریاست انجمن تربیتی ایران و آمریکا بود. نمایندگی بهائیان ایرانی در این انجمن که در آمریکا مستقر بود، بر عهده میرزا احمدخان سهراب اصفهانی قرار داشت. وی پس از مرگ شوقی افندی، رهبر سوم فرقه بهائیان، شعبه‌ای از این فرقه را تحت عنوان «سهرابیان» در ایالات متحده تأسیس کرد.

 

با این حال، این انجمن تنها به‌ عنوان یک انجمن دوستی میان آمریکا و بهائیان باقی نماند، بلکه راه را برای نفوذ فرهنگی ایالات متحده در ایران هموار کرد. اقدامات آن، به‌رغم ظاهر فرهنگی و آموزشی، عملا به گسترش تأثیرگذاری آمریکایی‌ها در عرصه‌های مختلف ایران منجر شد.

 

انجمن فرهنگی ایران و آمریکا، نهادی با هدف گسترش روابط فرهنگی میان دو کشور، از دهه‌های میانی قرن بیستم در ایران فعالیت داشت. این انجمن در ابتدا با برگزاری برنامه‌های آموزشی، هنری و تفریحی توانست توجه بخش‌هایی از جامعه شهری، به‌ویژه جوانان و اقشار علاقه‌مند به مظاهر مدرن فرهنگی، را به خود جلب کند. اما مرور دو سند تاریخی، یکی از سال ۱۳۳۹ و دیگری در سال ۱۳۵۷، نشان‌دهنده دگرگونی تدریجی نگاه عمومی به این انجمن است؛ دگرگونی‌ای که بیشتر ناشی از تحولات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی ناشی از فضای ملتهب دوران پیش از انقلاب بود تا تغییر در ماهیت عملکرد انجمن.

 

در سند اول، به فستیوالی در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۳۳۹ در جمشیدیه (باغ ارتش) اشاره شده که از سوی انجمن ایران و آمریکا برگزار شده و با استقبال چشم‌گیر مردم همراه بوده است. حضور بیش از ۲۵ هزار نفر در این برنامه، نشان‌دهنده جذابیت عمومی به رویدادی است که شاید در آن دوره از مظاهر مدرن فرهنگ کشورهای غربی باشد. این سند اما به مطالبی تأمل برانگیز مانند مزاحمت برای دخترها در جریان این فستیوال نیز اشاره دارد که این خود گویای سیطره نوعی سطحی‌نگری به آن و جنبه اوقات و فراغت داشتن و یا جذب شدن به منزله جذابیتی سطحی است. به هر نحو، چنین استقبال گسترده‌ای را می‌توان ناشی از فضای فرهنگی ایران در دهه ۳۰ شمسی دانست که در آن برنامه‌های جمعی، به‌ویژه با رنگ و بوی خارجی، برای بسیاری جذاب و متفاوت تلقی می‌شد.

 

اما در سند دوم، مربوط به سال ۱۳۵۷، با فضایی کاملا متفاوت روبه‌رو هستیم. در این گزارش، به آتش‌ زدن مراکزی مهم ازجمله انجمن ایران و آمریکا در مشهد اشاره شده است. این اقدام‌ها در بستر تحولات سال‌های منتهی به انقلاب اسلامی قابل تحلیل است؛ سال‌هایی که جامعه ایران با گسترش اعتراضات، شور سیاسی، و افزایش حساسیت نسبت به نهادهای رسمی و غیربومی دستخوش تحولات اساسی شده بود. انجمن ایران و آمریکا نیز، همچون بسیاری از نهادهای مشابه، در این فضا نه به دلیل عملکرد خاص یا تازه‌ای، بلکه بیشتر به عنوان نمادی از نظم پیشین و پیوندهای خارجی مورد واکنش قرار گرفت.

 

مقایسه این دو سند نشان می‌دهد که دگرگونی در نگاه مردم نسبت به انجمن، بیشتر از آن‌که نتیجه تغییر در فعالیت‌های انجمن باشد، ریشه در تغییر فضای اجتماعی و بالا گرفتن تب انقلاب دارد. در واقع، فستیوالی که در سال ۱۳۳۹ محلی برای تفریح و تعامل فرهنگی بود، در فضای پرالتهاب ۱۳۵۷، دیگر با همان چشم نگاه نمی‌شد. بسیاری از نهادهای اجتماعی در این سال‌ها، بدون توجه به عملکرد دقیقشان، تحت تأثیر جو انقلابی به عنوان بخشی از ساختار موجود مورد اعتراض واقع شدند.

 

درنتیجه، سرنوشت متفاوت انجمن ایران و آمریکا در این دو مقطع زمانی را می‌توان نمونه‌ای از تأثیر مستقیم واقعیات اجتماعی و سیاسی بر نحوه مواجهه جامعه با مظاهر عاریتی فرهنگی دانست. جامعه‌ای که در زمانی مجذوب ظواهری با رنگ و بوی غربی بود، پس از گذشت چند سال و مواجهه با واقعیت‌های موجود دچار خشمی بنیان‌افکن شد.

 

در ادامه، دو سند مذکور از نظر می‌گذرد:

 

فراز و فرود انجمن ایران و آمریکا/ از حضور 25 هزار نفری تا به آتش کشیدن آن

 

متن سند ۱:

 

تاریخ:  ۱۶ /۲ /۳۹

 از طرف انجمن ایران و آمریکا فستیوال و گاردن پارتی مفصلی از صبح تا شب در جمشیدیه (باغ ارتش) بر قرار بود همان‌طور که قبلا پیش‌بینی شده بود تعداد شرکت کنندگان خیلی زیاد و گویا تقریبا بیش از ۲۵ هزار نفر شرکت کرده بودند تعداد زن و مردم تقریبا مساوی و کمی مردها بیشتر از زن‌ها بودند و به‌جز جوانان پیرمردان و پیرزنان هم خانوادگی آمده بودند و روی هم رفته مردم راضی برنگشتند زیرا خیلی شلوغ و از طرفی همه چیز گران و برنامه ها قاطی بود و کسی قادر نبود از برنامه‌هایی که جالب باشد استفاده کند و فقط مردم قدم می‌زدند و مثل سایر اماکن عمومی جوان‌ها دسته‌جمعی مزاحم دخترها بودنــد عده زیادی از علاقمندان به سیاست و افراد سابق و فعال ملی نیز آمده بودند ولی کاری نداشتند و آن‌ها هم کاملا هم‌رنگ جماعت شده بودند و گرد و خاک زیاد و قرعه‌کشی نکردن آن‌ها را کلافه کرده بود ولی چون مدت‌ها بود فستیوال ندیده بودند مردم زیاد هم ناراضی نبودند.
در پرونده انجمن ایران و آمریکا بایگانی شود.

 

 

فراز و فرود انجمن ایران و آمریکا/ از حضور 25 هزار نفری تا به آتش کشیدن آن

 

متن سند ۲:

 

تاریخ:  ۵۷/۱۰/۱۴

محترما مقام عالی را آگاه می‌سازم به‌فرموده درباره خبر پیوست ضد اطلاعات لشکر راجع به شایع مخالفین به طور غیرمحسوس تحقیق نموده آدرس دقیق مخالفین در حوالی بازار رضا پایین خیابان معلوم نمی‌ب‍‌اشد ولی آن‌چه مسلم است مرتب مواد آتش‌زا تهیه که اخیرا کلیه کلانتری‌ها و فروشگاه ارتش و آگاهی و انجمن ایران و آمریکا را [به] وسیله مواد آتش‌زا به آتش کشیده است. مراتب جهت اطلاع از عرض می‌گذرد.




منبع

مقالات مرتبط