دکتر شریعتی می‌گفت تو متحجر هستی و رشد نمی‌کنی

۱۴۰۳/۱۲/۲۴
  • admin
  • شناسه خبر: 11340



پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ در دوران انقلاب اسلامی ایران، شخصیت‌های مختلفی در شکل‌گیری و هدایت اندیشه‌های انقلابی نقش‌آفرینی کردند. یکی از این شخصیت‌ها، دکتر علی شریعتی بود که به عنوان یک روشنفکر و جامعه‌شناس، تاثیرات زیادی بر جوانان و فعالان انقلابی گذاشت. در این میان، محسن رفیق‌دوست از مبارزان انقلابی، خاطراتی از دوران همکاری و آشنایی خود با دکتر شریعتی نقل می‌کند که در آن از مباحثات و مناظرات مختلف با ایشان سخن گفته است. رفیق‌دوست با بیان برخی از ویژگی‌های دکتر شریعتی، به‌ویژه قدرت بیان و تأثیرات سخنرانی‌های او در جوانان، به نقد و بررسی اندیشه‌های وی می‌پردازد. او همچنین از انتقاداتی که شریعتی از برخی روحانیان و مراجع تقلید داشت، یاد کرده و به تفاوت دیدگاه‌های موجود در جامعه نسبت به شریعتی اشاره می‌کند:

یکى دیگر از خاطره‌هایی که از سال‌های پنجاه به بعد، یعنى سال‌هاى ۱۳۵۱ و ۱۳۵۲، به یاد دارم جلسات سخنرانى شهید شریعتى درحسینیه ارشاد است. دکتر شریعتى هر سال ماه رمضان، هر شب د ر حسینیه  ارشاد سخنرانى می کرد و ما هر شب به آن‌جا می‌رفتیم. علاوه بر آن، وقتى سخنرانى‌هاى ایشان تمام می‌شد با دکتر بحث می‌کردیم و چون بحث تمام نمی‌شد، به منزل حاج محمود مانیان می‌رفتیم تا بحث را ادامه دهیم. سخنرانى‌هاى دکترشریعتى اثرات مثبتى در جامعه ما داشت و من این را باور دارم و همیشه هم گفته‌ام، ولى مشکلى که د کتر داشت، از نوع مشکل مجاهدین خلق بود و دلیلش این بود که وقتى دکتر شریعتى به اروپا رفت ارتباطش با منبع مذهبى خود که پدر بزرگوارش مرحوم محمدتقى شریعتى بود ، قطع شد. مرحوم محمدتقى شریعتى از روحانیان و عالمان باسوادى بود که از لباس روحانیت درآمده بود و به هر حال این شیوه را مناسب مى‌دانست. وقتى دکتر به اروپا رفت، از این ارتباط مذهبى محروم شد و در عوض با فلاسفه غرب، که معمولا مسیحى و یا یهودى بودند، ارتباط برقرار کرد.

یکى از خاطراتى که من از دکتر شریعتى دارم مربوط به بحث با ایشان درباره  تقلید و مرجع تقلید بود که در خانه حاج محمود مانیان برگزار شد و دو شب هم طول کشید.  در بعضى جاها دکتر شریعتى که ناراحت می‌شد می گفت: «تو متحجر هستى و خیلى رشد نمی‌کنى و در مسائل اولیه مانده‌اى». ایراد مهمى که به دکتر وارد است، مربوط به همین بحث و حمله به روحانیان بود. درحالى که خودشان به‌صراحت مى‌گفتند: اگر قراردادهاى استعمارى را نگاه کنى، مى توانى امضاى روشنفکران را ببینى، ولى امضاى روحانیان پاى هیچ قرارداد استعمارى دیده نشده است.

درباره  ‌دکتر شریعتى، آن زمان در جامعه، دوگونه قضاوت بود: گروهى از ایشان به‌شدت انتقاد می‌کردند و گروهى دیگراز ایشان تعریف و تمجید می‌کردند، ولى من معتقدم که بیشتر مخالفت‌هایی که با ایشان می‌شد، مخالفت‌هاى اصولى و منطقى نبود. شاید تنها کسى که با ایشان منطقى برخورد می‌کرد، شهید مطهرى بود. ایشان افراد را به تحقیق و تفحص و مطالعه و نیز نپذیرفتن مطالبى که به صورت حماسى بیان می‌شد ، فرا می‌خواندند، ولى باز برخى روحانیان بودند که بر بالاى منبرها به دکتر شریعتى اهانت می‌کردند. البته این قبیل کارها، باعث توجه بیشتر جوانان به دکتر شریعتى می‌شد. ناگفته نماند که دکتر شریعتى خودشان ویژگى‌هایی داشتند که این ویژگی‌ها جوانان را جذب می‌کرد ازجمله قدرت بیان ایشان بود که نقش زیادى در توجه جوانان به ایشان داشت.

منبع: خاطرت محسن رفیق‌دوست، به همت داوود قاسم‌زاده، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی



منبع

مقالات مرتبط