پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ به مناسبت درگذشت حسین شیخ الاسلام از دانشجویان مسلمان پیرو خط امام که در تسخیر سفارت آمریکا حضور داشت، نگاهی داریم به بخشی از گفتوگوی او با مرکز اسناد انقلاب اسلامی از دورانی که به عنوان مسئول انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا در سالهای ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸ فعالیت میکرد. شیخالاسلام پس از انقلاب اسلامی نیز در سمتهای مهمی ازجمله قائممقام و معاونت سیاسی وزارت امور خارجه و سفیر وقت جمهوری اسلامی ایران در سوریه نقشآفرینی داشت.
این بخش از گفتوگو با او در مورد روزهایی است که جو انقلابی و ضدیت با شاه در بالاترین حد از سیطره خود بر دانشگاههای آمریکا ازجمله دانشگاه برکلی قرار داشت و در چنین شرایطی از آراء و نظراتی افرادی که منتقد سیاستهای موجود بودند و همچنین با بیانی پرشور به ارائه دیدگاههای رقیب میپرداختند استقبال بسیاری میشد. یکی از مهمترین این شخصیتها دکتر علی شریعتی بود. آثار و اندیشههای شریعتی تأثیری عمیق بر نسل جوان، بهویژه دانشجویان انقلابی، در داخل و خارج از کشور گذاشت. در دهههای ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰، هنگامی که بسیاری از دانشجویان ایرانی برای ادامه تحصیل به غرب مهاجرت کرده بودند، تفکرات شریعتی به یک جریان فکری و ایدئولوژیک الهامبخش تبدیل شد که فعالیتهای سیاسی و فرهنگی آنها را جهتدهی کرد.
گفتوگو با شیخالاسلامی
از آنجایی که شما فرمودید در آثار دکتر شریعتی و انتشارش نقش اساسی داشتید، وقتی دکتر شریعتی فوت کرد انجمنهای اسلامی عکسالعملهای تندی در جاهای مختلف دنیا داشتند راجع به این نکته بفرمایید.
بله ما اعتقاد داشتیم که ایشان شهید شده بود یک صفحه از تقویم مال آقای دکتر شریعتی بود.
این تقویم را هر سال چاپ میکردید؟
سالهای بعد چاپ شد. از آن سالی که ما شروع کردیم سالهای بعد از آن تکرار شد ولی بعد از یک مدت انقلاب جوری شده بود که اصلا نیازی به این نداشت. مثلا روی فوت دکتر شریعتی درواقع یک نگرانی بین بچهها به وجود آمد که امام او را شهید اعلام نکرده… از آن طرف یک اختلافی به وجود آمده بود آقای یزدی به امام پیام داده بود [که] بله این بود که مرگ دکتر شریعتی مشکوک است. این بود که دکتر شریعتی حرفهایی که میزند خلص اسلامی نیست.
ناخالصی های زیادی داشته؟
نه، خلص اسلامی نیستند ولی این هم بود که قشر جوان از آن انرژی می گرفت و دوستدار او بود و او را دوست میداشت در یک چنین تناقضی مثلا ماها یک جلسه ترحیم و عزاداری برای دکتر شریعتی گرفتیم و در آن از آثارش از گذشتهاش، فیلم و هرچه توانسته بودیم جمع کردیم. ولی کتابهایش در حد وسیع چاپ میشد. ما میفهمیدیم که باید به اینها احساسی نگاه کرد نه مکتبی. این را قشنگ میفهمیدیم مثلا کتاب «فاطمه، فاطمه است» در مراسم ما از آن استفاده می شد… کتاب «حج» او با همان محتوا استفاده میشد.
… استخوان بندی اصلی انجمن اسلامی روی کار قرآنی بود و روی مشخصا احادیث و آنچه از اهلبیت میآمد. [به] کار دکتر شریعتی [به عنوان] یک کار اسلامی سیاسی… نگاه میشد و آن جنبه دینی انجمن اسلامی بود که ما را حفظ میکرد؛ یعنی کار سیاسی آن را ما میتوانستیم در کنفدراسیون هم انجام دهیم؛ حتی کنفدراسیون هم آمادگی داشت. حتی وقتی شریعتی به رحمت خدا رفت جلسه گرفتند آمادگی داشتند که اجازه بدهند عناصری مثل طرفداران آقای شریعتی بیایند آنجا فعالیت کنند ولی میگفتند که جنبه دینی آن نباید غالب شود…
متأسفانه در کنفدراسیون یک فساد اخلاقی بدی اوج گرفته بود به خاطر بی مبالاتی رفتار بین دختر خانمها و آقایان یک چیز مناسبی نبود. چیزی که خدا را شکر ما توانستیم در انجمن اسلامی ادارهاش کنیم بهویژه اینکه اکثر خانمهای انجمن اسلامی مزدوج بودند کم بودند که مزدوج نبودند که آنجا با همان بچههای انجمن اسلامی ازدواج میکردند مثلا دختر خانمی به نام مجد بود که در دیویس بود ما چون در دیویس بودیم او را میشناختیم، آقای صادق آیتاللهی هم بود در نیو برکلی بود اینها با همدیگر ازدواج کردند. نمونههای زیادی هست که ازدواج کردند که این جو انجمن اسلامی را سالم نگه داشت…
منبع: مصاحبه حسین شیخ الاسلام با گنجینه تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده