پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ در دو دهه نخست قرن چهاردهم شمسی، تحولات فرهنگی و اجتماعی تأثیر بسزایی بر شکلگیری شهرها و ساختارهای آن داشت. ورود عناصری مانند هتل، تماشاخانه، سینما، بانک و راهآهن به فضاهای شهری، دگرگونیهای کالبدی چشمگیری ایجاد کرد. علاوه بر این، اصلاحات آموزشی، تأسیس دانشگاهها و کارخانههای صنعتی موجب مهاجرت گسترده روستاییان به شهرها شد و طبقه جدیدی از کارگران و کارمندان را شکل داد که بعدها به عنوان نیروی اثرگذار در نظام اجتماعی ایران مطرح شدند.
با روی کار آمدن رضاشاه، تحولات اجتماعی و فرهنگی واکنشهای متفاوتی را برانگیخت. از یک سو، ملیگرایی و توجه به گذشته تاریخی ایران در رمانهای تاریخی گسترش یافت و از سوی دیگر، رمانهای اجتماعی با رویکردی انتقادی، نابرابریها و فساد اجتماعی را به تصویر کشیدند. این دوران شاهد رشد ادبیاتی بود که از یک سو ناسیونالیسم باستانگرا و اخلاقگرایی را تقویت میکرد و از سوی دیگر، به دلیل خفقان سیاسی، از پرداختن به مسلکهای سیاسی پرهیز داشت.
رمان تاریخی در این دوره، ابزاری برای بازگویی افتخارات گذشته و تجلیل از شخصیتهای ملی شد. آثاری مانند «دلیران تنگستانی» (محمدحسین رکنزاده آدمیت) نمونهای از این جریان بود که به ستایش گذشته ایران میپرداخت. همچنین، سیاستهای ملیگرایانه حکومت، مانند برگزاری جشن هزارسالگی فردوسی، ترجمه متون پهلوی و ترویج نامهای باستانی، بر فضای فکری و ادبی آن دوران تأثیرگذار بود. همزمان با رونق رمان تاریخی، در دهه ۱۳۱۰ به بعد، رویکردی انتقادی نسبت به مسائل اجتماعی و فرهنگی در ادبیات شکل گرفت. این روند به ظهور اولین نشانههای ادبیات پادشهری (Dystopian Literature) در ایران انجامید، که در آن فساد، بیعدالتی و بحرانهای اجتماعی به تصویر کشیده میشد. رمانهای اجتماعی این دوره، مانند «روزگار سیاه» (عباس خلیلی)، «زیبا» و «هما» (محمد حجازی)، از مهمترین آثار این جریان بودند که ناهنجاریهای جامعه، فساد اداری، مشکلات زنان و نابرابری طبقاتی را روایت میکردند.
در این رمانها، زندگی شهری به عنوان عامل انحطاط اخلاقی و فرهنگی به تصویر کشیده میشد و نویسندگان از گسترش فرنگیسازی و نفوذ سبک زندگی غربی انتقاد میکردند. فساد اداری، مشکلات کارمندان و وضعیت نامناسب زنان در جامعه از موضوعات اصلی این آثار بود. برای مثال «تفریحات شب» و «در تلاش معاش»، سرگردانی جوانان و تباهی کارمندان را بازتاب میداد.
در مجموع، دهههای نخست قرن چهاردهم شمسی شاهد تغییرات بنیادین در شهرنشینی، ادبیات و گفتمان اجتماعی ایران بود. در حالی که برخی آثار به تمجید از گذشته و هویت ملی میپرداختند، دیگران واقعیتهای تلخ جامعه را با دیدی انتقادی روایت میکردند. این روند، زمینه را برای تحولات بعدی در ادبیات و اندیشه ایرانی فراهم ساخت.
برگرفته از:
آژند، یعقوب (۱۳۶۳). ادبیات نوین ایران از انقلاب مشروطیت تا انقلاب اسلامی. تهران: امیرکبیر.
سپانلو، محمدعلی (۱۳۷۴). نویسندگان پیشرو ایران (از مشروطیت تا ۱۳۵۰). تهران: نگاه.
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده