پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ از اوایل آبان ۱۳۵۷ و به دنبال فراگیر شدن اعتصابها و شدت یافتن تظاهرات و ناآرامیها، گردانندگان رژیم و حتی شخص شاه دریافته بودند که قادر به کنترل بحران نیستند و حتی پس از روی کار آمدن دولت نظامی ارتشبد ازهاری برای نجات رژیم احساس نومیدی میکردند لذا شاه به توصیه مقامات آمریکا همچنان در فکر تشکیل یک دولت ائتلافی به اصطلاح «آشتی ملی» بود. بدین منظور درصدد تماس و مذاکره با رهبران مخالف برآمد.
دو روز پس از پیام رادیو – تلویزیونی شاه، سپهبد ناصر مقدم، (رئیس ساواک) در زندان با مهندس بازرگان ملاقات و مذاکره کرد. بازرگان چگونگی این گفت و شنود را بدین شرح روایت کرده است:
… دوران بازداشت و بازجویی ما در کمیته بیش از ده روز طول نکشید. در آخرهفته که آثار بازگشت اوضاع به چشم میآمد، تیمسار ناصر مقدم رئیس ساواک که به ملاقات و مصاحبه با آقایان مهندس صباغیان، مهندس مقدم مراغهای و مانیان به زندان آمده بود، با بنده مذاکره مفصل کرد و اظهار داشت که اعلیحضرت حالا به گفته سابق شما که «شاه در رژیم مشروطیت، سلطنت میکند نه حکومت» برگشتهاند. من هم بلافاصله گفتم ولی متأسفانه دیر شده است و جایی برای باور کردن نمانده است.
راجع به پیام تلویزیونی شاه نظرم را پرسید جواب دادم به لحاظ ادای کلام و انشای پیام، من اگر معلم زبان فارسی بودم نمره ۱۷ به ایشان میدادم ولی به لحاظ اثر و عمل داستانی را که در دوران متوسطه در کتاب «مجانیالادب» خوانده بودم برایتان نقل می کنم
در آن داستان آمده بود که در یک روز برفی و سرد زمستان صیادی که مرغان هوا را شکار میکرد و سر میبرید در اثر شدت سرما از بینی و چشمانش آب جاری شده بود، جوجه گنجشکی که زیر بال مادر از لانه بالای درخت منظره پایین را تماشا میکرد گفت: «لابنالی من هذا الرجل» ما را باک از این مرد نیست زیرا که آدم دلرحم و گریانی است. مادر گفت: «فرزند عزیزم به چشمانش نگاه نکن که اشک میریزد دستهایش را ببین که خون میچکد. تیمسار حرفی نزد…
بعد از سه چهار هفته بنا به تمایل یکی از دوستان مهندس و همکار سابقم که روابط قدیمی و صمیمی با شاه داشت در منزل مرحوم انتظام مدیرعامل وقت شرکت ملی نفت، مجلس خصوصی چارهجویی سیاسی و ملی تشکیل شده بود و با آقای دکتر سحابی به آنجا رفته بودیم این جریان را بازگو کردم، دوست مهندسمان با اضافه کردن یک رقم به نمره ۱۷ آن را عیناً برای اعلیحضرت نقل کرده بود و معذالک در مجلس بعدی، اظهار امیدواری و اصرار به یک اقدام نجاتآفرین داشت…
منبع: خاطرات بازرگان (شصت سال خدمت و مقاومت)، جلد دوم، سرهنگ غلامرضا نجاتی، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۷۷.
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده