پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ دیدار زیمرمن با یزدی و تبادل پیامها میان ایالات متحده و امام خمینی، نمایانگر رویکرد عملگرایانه سیاست خارجی آمریکا در مقطعی است که دیگر هیچگونه امیدی مبنی بر بقای رژیم سلطنتی وجود نداشت و امام خمینی مترصد بازگشت به ایران بود. در این فرایند، آمریکا تلاش میکرد تا از یک سو، مانع از تداوم خشونت و بیثباتی در ایران شود و از سوی دیگر، به شکلی از توافق دست یابد که بتواند دسترسی خود به منافع راهبردی در ایران را حفظ کند. پیام امام خمینی که ترکیبی از تهدید و آمادگی برای تعامل بود، بازتابدهندهی قدرت مذاکرهگری او در تعامل با یک قدرت خارجی مهم بود. او بهوضوح تهدید کرد که هرگونه مخالفت ارتش یا دولت بختیار با انقلاب، به خطر افتادن منافع آمریکا در ایران منجر خواهد شد، اما در عین حال، تاکید داشت که عدم مداخله، امکان برقراری آرامش را فراهم میکند.
در این خصوص در خاطرات سایروس ونس،میخوانیم: «بختیار و فرماندهان نظامی با موضوع نزدیک شدن ما به [امام] خمینی موافقت کردند. زیمرمن در روز بیستوسوم ژانویه(3 بهمن 1357) با یزدی ملاقات کرد. یزدی پیام زیمرمن را بهدقت یادداشت کرد تا به [امام] خمینی] منتقل کند. او چهار روز بعد پاسخ [امام] خمینی را که ترکیبی از تهدید و صلح بود، به زیمرمن داد. [امام] خمینی اخطار داده بود که در صورت مخالفت بختیار یا ارتش با او، منافع آمریکا در ایران به خطر خواهد افتاد. اما در صورتیکه مداخله نکنند، اوضاع آرام خواهد شد. او در ادامه گفته بود بسیاری از نگرانیهای ما دربارهی نحوهی روابط وی با ایالات متحده، موقعی حل خواهد شد که دولت موقت موردنظر او را برای انتقال ایران به یک جمهوری اسلامی بهرسمیت بشناسیم. یزدی توضیح داد که ایالات متحده بدینترتیب میتواند در آینده با دولت موقت رابطه داشته باشد. او همچنین از مهدی بازرگان، شخصیت سیاسی بسیار محترم و دموکراتِ طرفدار غرب، بهعنوان نخستوزیر احتمالی دولت موقت نام برد. [امام] خمینی پیام خود را اینگونه به پایان برده بود که میخواهد تعیین آیندهی کشور را برعهدهی مردم بگذارد.گزارشهای دریافتی من از کلارک کلیفورد که با آن دسته از سیاستمداران جبههی ملی که به دور [امام] خمینی جمع شده بودند در ارتباط بود، درستی پیام آیتالله را تأیید میکرد.
کلیفورد خاطرنشان میکردند که [امام] خمینی در نظر دارد تا حکومتی متشکل از سیاستمداران سکولار میانهرو بر سر کار آورد که در آن روحانیت اسلامی در پشت صحنه بهعنوان نیروی معنوی و سیاسی هدایتکنندهی انقلاب باقی بماند. ظاهراً کریم سنجابی و همقطارانش با آیتالله به توافق رسیده بودند که جبههی ملی در دولت موقت نقش رهبریکننده داشته باشد. نمایندگان جبههی ملی مطمئن بودند که در آینده میتوانند انقلاب را در مسیرهای دموکراتیک نگه دارند و البته تأکید میکردند که بهزودی باید دست از همکاری با بختیار بردارند؛ چراکه او بهسرعت در حال سرنگون شدن بود.»
منبع: ونس، سایروس(1390). انتخاب دشوار(سالهای بحرانی در سیاست خارجی آمریکا)، ترجمه خیرالله خیری اصل، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صص 81-82.
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده