قوس النصر؛ نمادی از بازتولید ایدئولوژیک تاریخ اسلام در جنگ ایران و عراق

۱۴۰۳/۰۸/۲۸
  • admin
  • شناسه خبر: 8682



پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ بازتولید ایدئولوژیک تاریخ، مسئله­ای است که یکی از تجلی­گاه­های اصلی آن در زمینه نمادها و بناهای یادبود خود را نشان می‌دهد. نمادها ابزارهای کلیدی برای انتقال معنا در جوامع انسانی هستند و علم نمادشناسی به فهم عمیق‌تر تاریخ کمک می‌کند. این نمادها در دوره جدید می­تواند باتوجه‌به پیشرفت­های تکنولوژیک به نمونه­های متعددی تقسیم شوند که یک نمونه اصلی آن بناها است. در طول تاریخ نمونه‌های متعددی از ابنیه نمادین به دست سیاستمداران ساخته شده که گویای جنبه‌های مهمی از  ایدئولوژی حکومتی آنهاست. بنای «قوس النصر» از جمله این بناهاست که به دستور صدام و باهدف بازتولید فتح قادسیه به­منظور اثرگذاری در جنگ با ایران ساخته شد.

این بازتولید در بزنگاه­های مختلفی از تاریخ معاصر جهان اسلام به جریان­سازی­های عظیمی انجامید که نمونه بارز آن را می­توان در جنگ تحمیلی ایران و عراق دید. صدام حسین خود را «سردار قادسیه» می‌خواند تا جنگ ایران و عراق را به یک جنگ ایدئولوژیک و تاریخی تبدیل کند که به‌زعم او ادامه مبارزه تاریخی اعراب علیه ایرانیان بود. میراث قادسیه می­توانست برای اعراب تفاخر تاریخی ایجاد کند او از این عنوان برای برانگیختن احساسات ناسیونالیستی و مذهبی و همچنین تحکیم جایگاه خود به‌عنوان رهبر جهان عرب استفاده کرد. تام ورکمن یکی از روزنامه‌نگاران غربی در مقاله خود که در چند بخش به ریشه‌های اجتماعی جنگ ایران و عراق پرداخته با اشاره به نظریه کلاوزویتسی (Clausewitzian Strategic Theory) که مدعی‌ست «جنگ‌ها ادامه سیاست‌های حاکمان هستند» معتقد است: در دوره صدام حسین، «انسان عراقی» فراتر از هر شکاف طبقاتی، مذهبی یا قومی جامعه عراق، تبدیل به یک نماد ملی شده بود. ابعاد عربی – پارسی جنگ توسط رژیم بعث با صدای بلند در بوق‌وکرنا شنیده می‌شد و آشکارا جنگ توسط عراق به «قادسیه صدام» نام‌گذاری شده بود که نبرد عربی – پارسی قرن هفتم [میلادی] را به یاد می‌آورد. به طور خلاصه، رژیم بعث، به طرز ماهرانه‌ای علت جنگ را تهدید ملیت عربی توسط پارسیان اعلام کرده بود. [1]

میدان «قوس النصر» شامل دو شمشیر بزرگ بود که توسط دست‌های فلزی عظیم که بر اساس دستان خود صدام طراحی شده بود نگه داشته می‌شدند. این شمشیرها به نشانه پیروزی و غلبه اعراب بر ایرانیان ساخته شدند. او خود در حضور خبرنگاران و عکاسان با اسب درحالی‌که شمشیر نمادین فتح قادسیه را به زین اسب خود آویخته بود از زیر این دو شمشیر به حالت مانور رد شد. او همچنین بعدها دستور داد هزاران کلاه جنگی مانند کلاه­های آهنی که رزمندگان ایرانی بر سر می­گذاشتند را ابتدا با گلوله سوراخ کنند و سپس به منزله شهیدان ایرانی در جنگ ایران و عراق بر زیر این دو شمشیر بریزند. میدان قوس النصر بازتابی از روایت صدام بود که جنگ ایران و عراق را به‌عنوان «قادسیه دوم» معرفی کرد. او از این میدان برای تثبیت این ایده استفاده کرد که اعراب بار دیگر در برابر دشمن تاریخی خود پیروز شده‌اند.

لازم به ذکر است، ناکامی‌های تاریخی اعراب در قرون گذشته، از جمله از دست‌دادن جایگاه خود در مقابل امپراتوری‌های غیرعربی (مانند عثمانی‌ها) و استعمار قدرت‌های غربی، باعث ایجاد نوعی احساس سرکوب و تحقیر در میان برخی جوامع عربی شده بود. این احساسات در قرن بیستم و به‌ویژه با شکل‌گیری جنبش‌های ناسیونالیستی، از جمله ایدئولوژی حزب بعث، به شکل جدیدی احیا شد. صدام و حزب بعث نیز در راستای این حاشیه­نشینی هویتی و فقدان امر ملی به هر ریسمانی چنگ می­زدند تا بتوانند هویت و ملیتی مستحکم برای خودبازآفرینی کنند. جنگ تحمیلی ایران و عراق بزنگاهی بود که عراق صدام بتواند فرصت خوبی را برای بازتولید تفاخر عربی – اسلامی عراق برای بقای سیاسی پیشروی خود ببیند.

در ادامه عکس­هایی از  مراحل ساخت و تکامل بنای «قوس النصر» آمده است. هدف از این کار طرح یک روایت تصویری و نمادشناسی تاریخی از بازتولید ایدئولوژیک تاریخ اسلام است و چون این مسئله مربوط به حوزه بناهاست چه‌بهتر که به‌صورت تصوری روایت شود:

 

 

 

پی‌نوشت:

[1] Thom Workman; The Social origins of the Iran-Iraq war; Lynne Rienner; 1994



منبع

مقالات مرتبط