سناریوهای شاه برای فرار

۱۴۰۳/۰۸/۲۷
  • admin
  • شناسه خبر: 8658


پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ با استقرار دولت ازهاری رویه شاه تغییر کرد. او دارای تمایلات و خط­مشی انحصارطلبانه و تمامیت­خواهانه جدی در امور سیاسی کشور بود و در تمام شئون ریزودرشت دولت­ها دخالت می­کرد. شاه نمی­گذاشت دولتی بدون خواست او مترصد تغییر یا ایجاد راهبردی جدید در مسیر حکمرانی کشور باشد و از این روی یکه­تازی خود را بر سپهر سیاسی با چنگ و دندان حفظ می­کرد.

با شدت گرفتن وقایع اعتراضی در کشور از آبان­ماه سال 1357 اما پدیده جدیدی ظهور کرد. شاه که ناامید از اقداماتت اصلاح­جویانه دولت شریف‌امامی شده بود و می­خواست با روی کار آوردن دولت ژنرال ازهاری و ایجاد حکومت‌نظامی برای خود فرصت و آرامشی موقت دست­وپا کند دیگر در تمام شئون دولت دخالت نمی­کرد و نوعی استقلال عمل برای دولت را به رسمیت شناخته بود. او که می­خواست با مستقر ساختن تانک­ها و نیروهای نظامی در خیابان­ها آتش تظاهرات را خاموش کند فرصتی یافت تا با مشورت افرادی از جمله علی امینی نخست­وزیر سابق درباره ماهیت سیاسی رژیمش بازاندیشی اساسی کند. سالیوان دراین‌خصوص می­گوید:

«در این میان شاه به کارهای دیگری می­پرداخت و ظاهراً خود را از تعقیب کارهای روزانه دولت ازهاری کنار کشیده و دست دولت را در انجام کارها باز گذاشته بود. این رویه کاملاً با روش گذشته او که در جزئیات امور دولت دخالت می­کرد، تفاوت داشت. شاه همّ خود را مصروف طرح کلی یک برنامه کلی برای بازنگری در رژیمش و بازگشت به قانون اساسی نموده بود.»

سالیوان همچنین درباره علت اصلی مشورت شاه با افرادی مثل امینی معتقد است:

«هدف شاه از مشورت با امینی و دیگران این بود که با تغییراتی در سیستم حکومت موجبات نارضایتی گروه­های ناراضی غیرمذهبی فراهم گردد و از  تغییرات بنیادی که آیت­الله خمینی در نظر داشت در رژیم ایران به وجود بیاورد جلوگیری شود. مذاکرات شاه با امینی درباره کاهش قدرت مطلق شاه، بازگشت قطعی به اختیارات قانونی مجلس و انجام پاره­ای اصلاحات بود که بتواند دموکراسی را در رفتارهای سیاسی ایرانیان نهادینه کند.»

سناریوهای شاه برای فرار

سالیوان می­گوید:

از مذاکراتی که با امینی داشتم فهمیدم که او به‌طورکلی نسبت به برنامه­های سیاسی شاه بدبین است. امینی بر این باور بود که شاه نه فقط اختیارات سیاسی خود را باید به دولت و پارلمان تفویض کند؛ بلکه باید از فرماندهی و کنترل نیرو مسلح و تعیین بودجه  آن هم دست بردارد. امینی می­گفت که در دوران نخست‌وزیری او هم مهم‌ترین موضوعی که به اختلاف او با شاه و به استعفای وی انجامید عدم توافق بر سر بودجه نظامی کشور بود.

او همچنین می­گفت که مخالفان به وعده­های شاه درباره  آزادی­های سیاسی اعتنا نخواهند کرد مگر اینکه او و اعضای خانواده‌اش برای مدتی که این وعده‌ها جامه عمل بپوشد از ایران خارج شوند امینی گفت که این موضوع را با خود شاه در میان گذاشته؛ ولی شاه که درباره نظرات و پیشنهادات امینی با من صحبت کرده بود به این قسمت از واکنش امینی اشاره نکرده بود.

امینی پس از مسافرت به پاریس و مذاکره با اطرافیان آیت الله خمینی به تهران بازگشت و به شاه گفت که نه میتوان با آیت الله مصالحه کرد و نه از فعالیتهای سیاسی او جلوگیری نمود. او به طور خصوصی با صراحت بیشتری با من صحبت کرد و گفت که به عقیده ی او آیت الله خمینی و یاران او به هیچ وجه اهل سازش نیستند و به مبارزه ی خود تا استعفای شاه ادامه خواهند داد امینی به شاه گفت که برای حل این مسئله ی لاینحل، مسئولیت بودجه ی نظامی را به مجلس واگذارد اما شاه مایل به پذیرش این امر نبود.

به جز امینی، شاه به چهره های سیاسی دیگری هم که بیشتر آنها در سنین حدود هفتاد سالگی بودند و مشاغل سیاسی مهمی در گذشته داشتهاند متوسل شد و به مشورت با آنان پرداخت. در جریان این مشورت­ها شاه به تدریج تغییر موضع داد و نه فقط آماده تفویض اختیار بودجه نظامی کشور به دولت و مجلس گردید، بلکه با پیشنهاد قبلی امینی درباره خروج از کشور هم روی موافق نشان داد ولی در این مورد قدم به قدم عقب نشینی کرد.»

سالیوان درباره سناریوهایی که شاه برای فرار از آماج چالش­های حاکمیتی پیش روی خود قرار داده بود می­گوید:

« اولین بار شاه به من گفت که در نظر دارد به بندرعباس برود و مدتی در مرکز نیروی دریایی به سر برد. روز بعد گفت مایل است به جزیره کیش برود و مدتی در کاخ زمستانی خود در این جزیره بماند. یک­بار هم حرف عجیبی زد و گفت چطور است سوار کشتی سلطنتی شود و مدتی در بین آب­های بین­المللی به سیر و سیاحت بپردازد، تا هم از کشور خارج شده باشد و هم از ایران دور نباشد. ولی سر انجام در اواخر ماه دسامبر که به کلی ناامید شده بود تصمیم گرفت برای مدتی نامعلوم از یران خارج شود و یک شورای سلطنتی برای انجام وظایف مقام سلطنت در غیاب خود تعیین کند.»

منبع

سولیوان، ویلیام(1392). مأموریت در ایران(خاطرات سولیوان- آخرین سفیر آمریکا در ایران)، ترجمه ابراهیم مشفقی­فر، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صص 225-203.



منبع

مقالات مرتبط