پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ امیر عباس هویدا یکی از چهرههای پر حاشیه در تاریخ سیاسی ایرانِ معاصر بود. او از ۱۳۴۳ تا ۱۳۵۶، حدود ۱۳ سال، به عنوان نخستوزیر در دوران محمدرضا شاه پهلوی خدمت کرد و رکورد طولانیترین دوره نخستوزیری را در تاریخ معاصر ایران به نام خود ثبت کرد. هویدا، فرزند حبیبالله هویدا که دیپلمات بود، از یک خانواده با پیشینه روشنفکری و اهل دیانت بهایی بود. این پیشینه، در کنار تحصیلات بینالمللیاش، تأثیرات عمیقی بر شخصیت و گرایشهای فکری او گذاشت.
نقش هویدا در سیاست ایران بسیار پیچیده و چندوجهی بود. او در دورانی نخستوزیر شد که محمدرضا شاه پهلوی بهتدریج به سمت تمرکز قدرت حرکت میکرد و تلاش داشت تا تمام ابعاد حکومتی را به کنترل خود درآورد. هویدا، با وجودی که قدرت خودمختاری محدودی داشت و بسیاری از تصمیمات کلان تحت نظارت شاه بود، توانست در برخی حوزهها تغییراتی به وجود آورد. او به توسعه زیرساختهای اقتصادی و بهبود خدمات اجتماعی توجه داشت و اصلاحاتی را در حوزههای آموزش، بهداشت و صنایع اجرا کرد. دوران نخستوزیری او همزمان با افزایش درآمدهای نفتی ایران بود که این امکان را فراهم میکرد تا بودجههای قابلتوجهی در برنامههای توسعه هزینه شود.هویدا همچنین به عنوان یک مدیر بوروکراتیک و وفادار به نظام سلطنت شناخته میشد. او تلاش کرد از طریق رویکردهای میانهرو و با تعامل با نیروهای مختلف، از تنشها و بحرانهای داخلی جلوگیری کند. با این حال، رویکرد شدیدا بروکراتیک او در برخی موارد منجر به عدم تأمین خواستههای قشرهای فرودست و نادیدهگرفتن برخی از مشکلات اجتماعی شد.
هویدا از یک خانواده بهایی بود و این موضوع بهویژه در زمان نخستوزیریاش با توجه و جنجال همراه بود. در آن زمان، جامعه بهایی در ایران تحت فشار و تبعیضهای مختلفی قرار داشت. بهواسطه حضور هویدا در بالاترین سطوح حکومتی، برخی مخالفان سیاسی او را به حمایت از جامعه بهایی متهم میکردند. هرچند شواهد خاصی از بهرهبرداری هویدا از قدرت برای حمایت مستقیم و آشکار از بهاییان وجود ندارد، اما این مسئله بهانهای برای انتقاد از او در برخی محافل شد. در مورد بهائی بودن هویدا بهترین و گویاترین سند نامه ای است با امضای اسکندر که در مهر ماه ۱۳۴۳ به وسیلۀ پست برای اکثر مقامات دولتی آن زمان ارسال شید که به افشای سوابق او میپردازد. گویا این نامه توسط منوچهر اقبال تنظیم شده است. متن این نامه در جلد دوم از خاطرات فردوست از صفحه ۳۷۷- ۳۷۵ آمده است. در این نامه سوابق خدمتگزاری پدر هویدا به بهائیت و برخی از تخلفات خود او در مناصب قبلی که داشته آمده و از برخی دوستان بهائی او نام برده دو سند دیگر که بهائی بودن هویدا را مورد تایید قرار می دهد یکی نامه ای است که ظاهرا یکی از سران جامعۀ بهائیت به نام قاسم اشرافی در تاریخ ۱۳۴۳/۶/۱۲ به مناسبت تصادف هویدا در جاده شمال و شکسته شدن پای او برای مهر ارسال داشته است و سند دوم گزارش ساواک از جلسه بهائیان ناحیه ۲ شیراز به تاریخ ۱۳۵۰/۵/۱۹ می باشد انتصاب هویدا به صدارت نه تنها اعتراض عامۀ مردم بلکه حتى اعتراض خواص رژیم پهلوی را نیز برانگیخت به طوری در یکی از گزارشهای ساواک آمده است که: سناتور جهانشاه صمصام در پایان جلسه روز ۱۳۴۳/۱۱/۱۷ مجلس سنا به سناتور مسعودی با حضور یکی از خبرنگاران جراید اظهار داشته «حیف است به این مملکت و ملت کسی چون هویدا که بهائی است حکومت کند» گزارش ساواک (۱۳۴۳/۱۱/۱۸)
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و سرنگونی حکومت پهلوی، بهائی بودن هویدا نیز یکی از عواملی شد که علیه او به کار رفت و بر شدت فشارها افزود. پس از انقلاب، هویدا دستگیر و به اتهامات مختلفی از جمله فساد، سوءاستفاده از قدرت و خیانت متهم شد و سرانجام در سال ۱۳۵۸ اعدام شد.
در دوران نخست وزیری هویدا دست اندازی بهائیان به مراکز حساس مملکت به شدت فزونی یافت و با وجود نارضایتی ،عمومی تمهیداتی برای از میان بردن آثار سوء این وابستگی اندیشیده شد که شمهای از آن در جلد دوم کتاب خاطرات ارتشبد فردوست آمده است. از جمله این تمهیدات دستور به اخراج تعدادی کارمند بهائی از شرکت نفت بود که با عکس العملهای گستردۀ سران بهائیت از جمله سپهبد صنیعی وزیر جنگ سرلشگر ایادی پزشک مخصوص شاه و سرهنگ شاه قلی و عده ای دیگر مواجه شد که نهایتاً از اخراج کارمندان جلوگیری کردند.
در سند زیر مشاهده میشود که موضوع اخراج برخی کارکنان بهایی در شرکت نفت، مورد بررسی و دقت امیرعباس هویدا، نخستوزیر وقت، و سه تن از چهرههای برجسته بهاییان ایران، یعنی اسدالله صنیعی، منوچهر شاهقلی و علیاکبر فروتن، قرار گرفته و در نهایت، از اخراج این افراد جلوگیری شده است. در این سند همچنین به ارتباط هویدا با تشکیلات بهاییان ایران و بهایی بودن او از زبان برخی از افراد جامعه بهایی اشاره شده است.
متن سند:
« چندی قبل از طرف آقای نخستوزیر به شرکت نفت ابلاغ میشود که کارمندان بهائی را از شرکت اخراج نمایند. بزرگان فرقه به فعالیت افتاده و بهوسیله تیمسار سپهبد صنیعی وزیر جنگ، سرلشگر دکتر ایادی پزشک مخصوص اعلیحضرت همایون شاهنشاه، سرهنگ شاهقلی و عدهای از افراد دیگر با آقای نخستوزیر تماس گرفته و از اخراج کارمندان جلوگیری مینمایند. ضمناً برابر اظهار افراد بهائی، آقای هویدا نخستوزیر اصلاً بهائی است و قبل از تصدی مقام نخستوزیری بهاتفاق مادرش در کلیه محافل بهائیان شرکت مینموده ولی فعلاً از شرکت خودداری مینماید و آقای فروتن که یکی از اعضای برجسته فرقه مزبور میباشد با آقای هویدا دوستی نزدیک دارد.»
منبع
زاهد زاهدانی، سید سعید(1380). بهائیت در ایران، با همکاری محمدعلی سلامی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده