مهار بهائیت در مازندران

۱۴۰۳/۰۸/۱۷
  • admin
  • شناسه خبر: 8485



پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛  با افزایش  تبلیغات در جهت گسترش بهائیت در دوران رضاشاه ، مبارزه با این فرقه در دوران پهلوی اول نیز در قالب نشر آثار گوناگون در رد این فرقه در سراسر کشور ادامه یافت و از سال 1323 به بعد، با بازشدن فضای سیاسی کشور، این مبارزه صورت سیاسی نیز به خود گرفت و به دلیل اینکه برخی از چهره‌های حکومتی متهم به گرایشهای بهائیگری بودند، مبارزه با بهائیت را  نوعی مبارزه با حکومت نیز تلقی می‌‌کردند.[1] بنابراین حکومت سعی کرد با تحت فشار قراردادن روحانیون و وعاظ، از طرح اینگونه مباحث در منابر و مجالس جلوگیری کند. اواخر شهریور1333، حضور “حاج  آقا مبلغی”، در بابلسر موجب نگرانی مسئولان منطقه شد. شعبه امنیت هنگ ژاندارمری مازندران از حضور حاج آقا مبلغی در یکی از روستاهای حوزه  بابلسر ابراز نگرانی کرد و آن‌را موجب بروز درگیری و کشتار دانست. علت این نگرانی اقدامات مبلّغی در مخالفت با بهائیان روستای عرب خیل بود. عرب خیل روستایی پرجمعیت از توابع بابلسر و از امالک پهلوی بود که بیش از دویست خانوار بهائی را در خود جای داده بود. مبلغی برای سخنرانی در دهه‌ی اول ماه محرم به روستای کاله در مجاورت عرب خیل دعوت شده بود. طبق بخشنامه می‌بایست پیش از آغاز مراسم‌های مذهبی سوابق روحانیون دعوت‌ شده به شهرستان‌ها مورد بررسی قرار گیرد و با ایشان پیرامون مقررات ایراد سخنرانی برای رعایت مصالح ملی مذاکره شود. ظاهراً حفظ حریم بهائیت از ارکان مصالح ملی به شمار می‌رفت. استاندار مازندران در نامه‌ای خیلی محرمانه- خیلی فوری، به رئیس دادسرای بابل تصریح کرد که آقای مبلغی سوابق مطلوبی ندارد و گزارشهای نگران‌کننده‌ای از فعّالیّت او در قم در سال 1331 وجود دارد. بنابراین به‌تمامی ادارات انتظامی باید اابلاغ  شود که پیش از وقوع حوادث نامطلوب »عناصر مضر به امنیت»را طرد نمایند. سخنرانی مبلغی علیه بهائیان در روزهای ابتدایی ماه محرم در روستای کاله سروصدای زیادی برپا کرد. عَلَم، سرپرست کل املاک پهلوی، کامران نماینده‌ وی و شخصی به نام یوسف تاجبخش که به بهائیت گرایش داشت، در نامه‌هایی جداگانه از این موضوع ابراز نگرانی کردند و خواستار برخورد فوری با این واعظ شدند. قرار شد آیین‌نامه‌ای کّلی برای روحانیون ارسال شود تا طبق مقررات تعیین شده سخنرانی نمایند. « شیخ محمود عبادی و شیخ یحیی نوری»، دو روحانی دیگر بودند که در بابلسر مجالس سخنرانی داشتند  و از مبلغی حمایت کرده بودند. استاندار دستور داد که رفتار و سخنان این دو نیز تحت مراقبت و کنترل قرار گیرد. مبلغی در راستای اثبات بطلان این فرقه حاضر بود با سران این فرقه مناظره کند. در همین راستا با ایمانی، کدخدای عرب خیل، که دارای مسلک بهائی بود قرار مباحثه گذاشت. ایمانی نیز یکی از بهائیان را برای مناظره با مبلغی تعیین کرد.  قرار شد این فرد در روز دوازدهم محرم با مبلغی به مناظره بنشیند و در صورت برتری استدلال‌های مبلغی و اثبات حقانیّت دین اسالم و بی اساس بودن بهائیت آنها به دین اسلام بازگردند و مدرسه‌ حظیرهالقدس بهائیان را در مقابل پرداخت وجه‌المعامله به مبلغی واگذار کنند و فرزندان خود را برای تربیت دینی به مسلمانان بسپارند. مأموران امنیتی نسبت به این قرار حساسیت نشان دادند و کدخدای بهائیان را احضار کردند تا با او مذاکره ‌کنند. از سوی دیگر استوار ثقفی از جانب مرزبانی بابلسر با حاج‌آقا مبلغی وارد مذاکره شد و تذکراتی به او داد. نیروهای حکومتی تصمیم گرفتند که مبلغی را تحتالحفظ نزد استاندار ببرند تا شاید استاندار بتواند او را از ادامه‌ی تبلیغیاش منصرف کند. گروهان بابل در گزارش خود از ادامه‌ی حضور او اینگونه ابراز نگرانی کرد:« آقای مبلّغی از عناصر خطرناک بوده و در لوای تبلیغ دین مبین اسلام در بالای منبر به بهائیهای قراء اطراف بابلسر بدگویی کرده است «. [2]  با این شرح، و بدنبال خبر تحتالحفظ بودن مبلغیعده‌ای از وعاظ و متنفذین محلی تصمیم گرفتند  میانجیگری کنند و به مسئولان نصیحت کردند که چنین حرکتی می‌تواند باعث عصبانی‌ترشدن مسلمانان در آستانه‌ تاسوعا و عاشورای حسینی شود و وقایع ناگواری را به‌دنبال داشته باشد.[3] صبح روز 17 شهریور اتومبیل حامل حاج مبلغی به قصد عزیمت به ساری حرکت کرد؛ اما با ورود اتومبیل به شهر بابلسر اتفاقات به شکل دیگری رقم خورد. عدهای از مردم مانع حرکت اتومبیل شدند و حاج آقا مبلّغی را با خود به مغازه مصباح بردند. به‌تدریج تعداد بیشتری از مردم مقابل مغازه جمع شدند. رئیس شهربانی برای جلوگیری از تجمع بیشتر مردم از آنان خواست به مسجد بروند. به محض ورود به مسجد حاج مبلغی بر فراز منبر رفت و علیه اقدامات مأموران انتظامی سخنرانی کرد. لحظه به لحظه بر تعداد جمعیت حاضر افزوده می‌شد. بخشدار و رئیس مرزبانی و شهربانی با وحشت از موج ایجادشده ازاستاندار کسب تکلیف کردند. دستور داده شد که مبلغی به شهربانی برده شود تا غائله پایان یابد. مردم با اشاره مصباح و نوربخش مانع ورود مأموران به مسجد برای دستگیری مبلغی شدند. با هجوم جمعیت، مأموران انتظامی گریختند و مردم نیز به تعقیب آنها پرداختند و مقابل شهربانی تجمع کردند. مأموران برای متفرق‌کردن جمعیت مبادرت به شلیک هوایی کردند. استاندار دستور عدم هرگونه اقدام را تا آرام شدن مردم صادر کرد. مصباح و نوربخش به شهربانی احضار شدند و از ایشان تعهد گرفته شد که از بروز تشنج در شهر جلوگیری کنند. مصباح و نوربخش با همراهی سه کامیون که مملو از اهالی شهر بود حاج مبلغی را تا روستای کاله مشایعت کردند. مردم توانستند در حمایت از روحانی محبوب خود بر نیروهای امنیتی غلبه کنند و آنان را در اجرای برنامه‌های خود ناکام بگذارند. شبهای پایانی ماه محرم نیز حاج مبلغی بر فراز منبر مسجد روستای کاله رفت و سخنرانی نمود.

پافشاری مردم و حاج آقا مبلغی مسئوالن را به این نتیجه رساند که برای پیشگیری از بروز ناامنی باید به عقیده‌ی اکثریت مسلمان احترام گذاشت. اداره‌ی سیاسی وزارت کشور در اظهارنظری محرمانه خطاب به استاندار درباره وقایع اخیر، فرقه‌ی بهائیت را فاقد اهمیت سیاسی و حتی مذهبی دانست و هدف اساسی آنان را در تبلیغ و نشر عقاید و برانگیختن عنوان کرد. [4]

مطلب فوق نمونه‌ی کوچکی از مبارزات روحانیون علیه رخنه فرقه‌ ضاله بهائیت می‌باشد. برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص فعالیت این قشر مبارز علیه بهائیت در شهر مازندران نک: صابر، رسول ( 1399). انقلاب اسلامی در مازندران، تهران، نشر: مرکز اسناد انقلاب اسلامی می‌باشد.

 

لازم به ذکر است تمامی منابع ذکر شده از کتاب فوق می‌باشد.



[1] . جعفریان، رسول ( 1389). جریانها و سازمانهای مذهبی- سیاسی ایران؛ از روی کار آمدن محمدرضاشاه تا پیروزی انقالب اسالمی، سالهای،1357-1320، تهران، نشر: خانه کتاب، ، ص3.

[2] . آرشیو سازمان اسناد ملی ایران، 1548/290، سند شماره 57.

[3] . صابر، رسول ( 1399). انقلاب اسلامی در مازندران، تهران، نشر: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 489

[4] صابر، همان، ص 495



منبع

مقالات مرتبط