پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ شنبه 11 آبان ماه 1342 خبر اعدام طیب حاج رضایی و حاج اسماعیل رضایی از محکومان قیام 15 خرداد در مطبوعات منتشر شد. اما شهادت طیب و حاج اسماعیل واکنشهای مختلفی را در بر داشت.
روزنامه اطلاعات در شماره شنبه 11 آبان ماه خود نوشت: سحرگاه امروز طییب و اسمعیل حاج رضائی تیرباران شدند. با شلیک دو رگبار گلوله و دو تیر خلاص در میدان تیر پادگان حشمتیه حکم اعدام محکومین پرونده 15 خرداد اجرا شد.
اسمعیل حاج رضایی حاضر نبود به میدان تیر برود و میگفت حکم را پای آمبولانس اجرا کنید. حاج اسمعیل رضایی را پس از بستن چشمهایش به جوخه اعدام میبندند.
طیب وصیت کرد اموالش را به همسرش بدهند و اسمعیل رضایی وصیت کرد مطالباتش را وصول کنند و دیونش را بپردازند.
برخلاف نظر بعضی از افراد و جریانات وابسته مبنی بر اینکه طیب و اسمعیل با دریافت پول در جریان 15 خرداد حاضر شدند، وصیتهای این دو نفر مظنون در پای چوبۀدار حکایت از متمول بودن این دو فرد دارد و نشان میدهد هیچ انگیزۀ مادی برای محکومین پروندۀ 15 خرداد وجود ندارد.
در ادامه گزارش روزنامه اطلاعات در صفحه 13 آمده است: ساعت شش وپنج دقیقه بامداد امروز طیب حاج رضایی 53 ساله و حاج محمد اسمعیل رضایی 38 ساله دونفر ازمحکومین حادثه پانزدهم خرداد که در دادگاهبدوی و تجدیدنظر به اعدام محکوم شده بودند پس از خواندن حکم در میدان تیر پادگان حشمتیه تیرباران گردیدند.
ساعت پنج و پانرده دقیقه بود در اتاق بهروی پاشنه چرخید یک افسر وارد شد و به دنبال وی طیب حاج رضائی وارد گردید، اول نگاهی به اطرافش انداخت، حضار را ورانداز کرد تا نگاهش به اجتماع خبرنگاران و عکاسان افتاد، لحظهای مکث کرد و بعد در حالیکه سعی میکرد لبخندی پهنه صورت رنگپریدهاش را بپوشاند خطاب به آنان گفت: ” من چیزی ندارم که بگویم وصیتنامهام را قبلاً تهیه کردهام و به همسرم دادهام”
…یکی از خبرنگاران از طیب پرسید غیر از آنچه که در وصیت نامه نوشتی حرف دیگری نداری؟
طیب گفت از قول من بنویسید که برای تهیه جهیزیه دخترم بیست هزار تومان به او پول دهند ولی بلافاصله اضافه کرد: نه پول ندهند، هر چه دلش خواست برایش بخرند.
…حاج اسمعیل کاغذی را از جیبش درآورد و گفت اینها سه نسخه از وصیتنامه من است که با خط خودم نوشتم باید به وکیل من بدهند تا عمل کند. وی صورت بدهکاری و طلبکارهای خود را خواند. از جمله گفت: به آقای علی نوری 420 هزار تومان بدهکارم که 200 هزار تومان آن چک بدون تاریخ است بقیه آن پرداخت شود. به حاج مجدالدین مدنی مبلغ 120 هزار تومان بدهکارم که چک دارد و این بابت زمینی است که با دو نفر دیگر شراکت داشتیم.
در مورد مطالبات خود نیز گفت: در دهکده شاهپسند گرگان در حدود 630 هزار تومان مساعده دادهایم که هر چه وصول شد دو قسمت آن متعلق به حاج علی نوری و یک قسمت متعلق به خودم است. در شهسوار برای پرتقال ده هزار تومان دادم و چک گرفتم که نزد خواهرم هست. در نیشابور بابت خرید سیب 33 هزار تومان دادم بابت زمینی که با حاج شاداب شریک هستم 240 هزار تومان بدهکار است باید حساب شود هر چه بگوید قبول است.
بعد از اعدام طیب و حاج اسمعیل تحلیلهای متفاوتی از جانب جریانهای مختلف سیاسی و اقشار مختلف مردم در اسناد باقیمانده ساواک به چشم میخورد. در گزارش اطلاعات داخلی ساواک با «موضوع اظهارنامه طبقات مختلف مردم درباره اعدام طیب و حاج اسمعیل» آمده است: در تماسی که مامور با طبقات مردم اعم از افراد منتسب به حزب منحله توده در سابق و افراد جبهه ملی و کسبه و ساکنین میدان و بازاریها برقرارنموده اطلاعاتی بدستآورده که به شرح زیر میباشد.
افراد منتسب به حزب منحله توده در سابق
این افراد اظهار نمودهاند که اعدام نامبردگان کار بسیار شایستهای بود و این کار یکی از اعمال بسیار خوب شاه میباشد که دست مفتخورها را کوتاه کرده هرگاه چند نفر دیگر از این مفتخورها و افراد روحانینما که کاری جز اختلال ندارند کوتاه نماید ایران را صد سال رو به جلو برده و ما حاضریم هرگاه این رویه شاه مملکت باشد تا پای جان برای پشتیبانی از او ایستادگی کنیم. اکنون بعد از مدتها کشت و کشتار در این مملکت و ریخته شدن خون بیگناه شاه متوجه شده که چه راهی را باید در پیش بگیرد که بیشتر بتواند پیشرفت نماید و با این کار خود تعداد زیادی از روشنفکران جامعه را نیز با خود همراه کرده است. ما خیلی از این موضوع خوشحال هستیم که در پوست خود نمیگنجیم و این کار بسیار خوبی است که باید یک مشت علف هرزه را از بین برد تا سایر برگها و گیاهان از بین نروند. ما بارها گفته و اکنون هم میگوییم اگر به ما اجازه دهند با دندان روحانیون و خمینی و خمینیپرستها را پاره پاره خواهیم نمود. از طرفی افراد بازاری نیز هرکدام هر روز بیشتر به-فکر استفاده و جمع نمودن پول از هر راهی که باشد هستند و هیچگاه به فکر افراد زحمتکش نخواهند بود و مالیات هم نمیدهند و به عناوین مختلف از زیر آن شانه خالی میکنند ما امیدواریم که شخص شاه با امثال این مفتخورها به شدت رفتار نماید و آرزو داریم که گفتههای ما جامه عمل پوشیده و روزی بشود که هر کجا چشم بیندازیم اثری از خمینی و خمینی پرست نبینیم و مفتخوری در این مملکت از بین برود و به همین آرزو شب را صبح و روز را شب میکنیم.
افراد منتسب به جبهه ملی
این افراد اظهار میکنند که دست طبیعت را نباید کوچک شمرد طیب و حاج اسمعیل هرکدام چند میلیون تومان ثروت داشتند و هر روز کلی درامد داشتند یک شهر تهران بود و این دو نفر. نباید بلند شد و برای بدست آوردن وجه ناقابلی اینطور قیام کنند که به این روز دچار گردند اینک اقوام و بازماندگان آنها نخواهند توانست کوچکترین اقدامی بکنند زیرا برای یک مبلغ ناچیزی این همه مدارکی که از خود نشان دادند آبروی خود و دیگران را بردند. مثلاً میخواهند بگویند که آنها فدای اسلام شدند آخر در کجای دین اسلام ذکر گردیده که حق از دولت بیگانه گرفته و برعلیه مملکت و ناموس خود قیام کنند ما هم در اوایل قیام آنها اغفال شده بودیم لیکن متوجه شدیم چون منظور دیگری دارند جبهه ملی کنارهگیری کرد. جبهه ملی چند سال است که در حال مبارزه میباشد ولی نظر کودتایی در بین نبوده و هیچ وقت کوچکترین دیناری از کسی نگرفته و نخواهد گرفت و همیشه هم حرفش حساب بوده و به همین دلیل هیچگاه خجل نیست نه پیش ملت و نه نزد خدا. طیب و حاج اسماعیل مردمانی بیآلایش بودند اما معلوم نشد از کجا و از چه راهی به دام افتادند در هر حال ما در وضع بدی هستیم و به مرض خانمانسوز نفاق دچار شدهایم و نمیدانیم که برای رهایی از این مرض چکار بکنیم . این مرض از هر دردی بدتر است حتی از هروئین که آن همه از آن مینالند و نمیدانم از کجا سرچشمه میگیرد مگر خدا در این مورد نفرموده و ما را از شر یک مشت افراد مقام طلب راحت کند. دول بیگانه آتش روشن کرده و کنار ایستاده است و تماشا میکند هر طرف که شکست بخورد بسود آنها خواهد بود. به عقیده ما به طور کلی نمیتوان درباره طیب و عمل او قضاوت کرد نه از این طرف و نه آن طرف لکن شاه اگر فرمان اعدام نمیداد عده دیگری از افراد شرور من بعد به مردم تجاوز میکردند و به طور کلی ما کاری نداریم که این طرف خوب یا آن طرف. خود را بیطرف نشان میدهیم ولی از قرار معلوم آقای اللهیارصالح و عدهای دیگر به برادران طیب و بازماندگانش تسلیت گفتهاند.
کسبه میدان
با تماس با عده قلیلی از کسبه میدان اظهار نمودهاند عیب ندارد زندان و اعدام را برای مرد درست کردهاند، درباره حسین بن علی (ع) هم بد کردند مالش را به تاراج برده و اهل بیتش را به اسارت بردند و یک عده اظهار داشتهاند که طیب و حاج اسمعیل به نظر یک عده یهودی قلم داد شده و مردهاند لیکن در نزد رفقا و دوستان همیشه زنده میباشند و هیچوقت فراموش نخواهند شد و نامشان در تاریخ ثبت خواهد شد ( البته این نظریه عده قلیلی از افراد و کسبهای است که منافع آنها بستگی به طیب داشته یک دسته از کسبه میدان هستند که اصولا بیطرف بوده و دخالت در هیچگونه کارهای سیاسی ندارند و در مورد اعدام طیب و حاج اسمعیل نیز اظهار بیطرفی میکنند. عدهای از کسبه میدان که بیشتر آنها در میدان سبزی هستند و تقریباً اکثریت با آنها است علاوه براینکه از این موضوع متاثر نیستند خوشحال هم میباشند برای اینکه از قرار معلوم تا کنون پولهای زوری طیب از آنها میگرفته که فعلا راحت شدهاند ضمناً در میدان شایع شده که یکی از پسرهای طیب در چندی قبل به حضور شاه رفته که شفاعت پدر خود را بنماید که مورد قبول واقع نشد و میگویند پسر دیگر طیب به جرم فروختن مواد مخدر در زندان است و با قانون جدید دادگستری درباره فروشندگان مواد مخدره احتمال خطر برای نامبرده است.
درباره ختم طیب و حاج اسمعیل در مسجد انبار غله و حاج ابوالفتح
از صبح مورخه 42/8/13 از طرف عدهای از نوچههای طیب و حاج اسمعیل در مسجد مذکور فرش شده بود و آماده مجلس ختم برای بعد از ظهر میگردید لیکن ختمی برقرار نگردید. در جلوی مساجد فوقالذکر مردم اجتماع نکرده بودند لیکن به طور انفرادی میآمدند و چون پاسبان در جلوی درب این مساجد بود مراجعت میکردند. به طور کلی عدهای که با اعدام طیب مخالفند همان افراد اخلالگر و کسانی میباشند که از این راه نان میخورند و یک عده هم که از نوچههای طیب میترسند ظاهراً با این عده هم آهنگ میباشند ولی در باطن خوشحالند که دیگر پول زور نخواهند داد. عدهای بیطرف وعدهای که این اعدامشدگان برای آنها مزاحمت ایجاد میکردند از این موضوع راضی میباشند. حزب زحمتکشان در این مورد مخالف … و عدهای از این افراد نیز بیطرف و عدهای قلیلی مخالفند.
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده