جوانی و بی‌تجربگی رئیس دادگاه انقلاب، ارومیه را به آشوب کشاند

۱۴۰۳/۰۶/۰۱
  • admin
  • شناسه خبر: 7039


پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ عملکرد این دادگاه‌ها در ارومیه، حساسیت‌های زیادی را برانگیخته بود. ریاست دادگاه انقلاب اسلامی ابتدا با یکی از انقلابیون شهر بود و پس از مدتی براساس حکم امام خمینی در تیر ۱۳۵۸، حجت الاسلام والمسلمین سیدحسین تبریزی به سمت ریاست دادگاه انقلاب اسلامی تبریز و ارومیه منصوب شد. حجت الاسلام والمسلمین سیدحسین موسوی تبریزی پس از عزیمت به آذربایجان، به علت اشتغال فراوان در تبریز و حساسیت ویژه‌ی آن شهر، فرصت کافی جهت رسیدگی به ارومیه را نداشت، لذا پس از مدتی فتح‌الله امید نجف آبادی به عنوان قاضی شرع به ارومیه اعزام شد.

آیت‌الله خلخالی در مسیر ارومیه؟

تندورها در تلاش بودند تا آیت‌الله خلخالی به سمت ریاست دادگاه انقلاب ارومیه منصوب شود که عملی نشد.[1]با ورود امید نجف‌آبادی به ارومیه، او به محاکمه‌ی ضدانقلاب پرداخت. امید نجف‌آبادی در صدور احکام تندروی می‌کرد. پیش از آن در اصفهان نیز به عنوان قاضی شرع، محاکمات پرحرف‌وحدیثی را انجام داده بود و به این خاطر همواره متهم به تندروی بود. ورود او به ارومیه سبب تشدید حساسیت‌ها در آن منطقه شد که به لحاظ حضور اقوام، مذاهب و فرهنگ‌های متعدد و نیز نزدیکی جغرافیایی به سه کشور ترکیه، شوروی، عراق و گروه‌های سیاسی متعدد از حساسیت ویژه‌ای برخوردار بود. یکی از محاکمات جنجالی دادگاه‌های انقلاب اسلامی در ارومیه، محاکمه‌ی سرهنگ هوشنگی و صدور و اجرای حکم اعدام او بود. سرهنگ هوشنگی از ارتشیان ارومیه بود که بین ارتشیان جایگاه خاصی داشت. او متهم بود که به فرماندهی او نیرو‌های نظامی در دوم بهمن ١٣۵٧ش به مسجد اعظم حمله کرده و مسجد و نیز مردم را به توپ بستند. امید نجف آبادی در ۱۳ مرداد ۱۳۵۸ درصدد محاکمه‌ی او برآمد. برخی از افراد مطلع که حساسیت منطقه را درک می‌کردند، خواستار اعزام او به تهران و محاکمه در تهران بودند. حجت الاسلام والمسلمین حسنی، فرمانده کمیته‌‌های انقلاب اسلامی ارومیه،[2] دکتر حقگو، استاندار وقت آذربایجان غربی،[3] سرهنگ ظهیرنژاد، فرمانده لشکر ۶۴ ارومیه، از آن جمله افراد بودند.

جوانی و بی‌تجربگی رئیس دادگاه انقلاب، ارومیه را به آشوب کشاند

 

از طرفی چون اوایل پیروزی انقلاب بود و مردم از سردمداران رژیم و آدم‌های لاابالی دل پرخونی داشتند، از این گونه اعدام‌ها پشتیبانی می‌کردند. آقای امید می‌آمد قبل از خطبه‌‌های نماز جمعه صحبت می‌کرد و این حکم‌ها را برای مردم می‌خواند. آن ها هم تکبیر می‌گفتند ولی به نظرم چون منطقه‌ی ما خیلی حساس و مسئله‌آفرین بود، ترجیح می‌دادم این گونه دادگاه‌ها در تهران برگزار شود و اگر کسی به خصوص از فرماندهان نظامی به اعدام محکوم شد همان‌جا حکم اجرا شود

اطلاعیه‌ای که دادستانی انقلاب اسلامی در ارومیه در این باره صادر کرد بر برگزاری دادگاه علنی محاکمه‌ی سرهنگ دوم هوشنگی و استوار اسکندری تأکید کرد. دادگاه محاکمه‌ی آنان در ۱۳ مرداد ۱۳۵۸ش با حضور دو هزار نفر در کاخ جوانان برگزار شد. در آن محاکمه بیش از پنجاه ارتشی علیه آنان شهادت دادند.[4] حجت الاسلام والمسلمین حسنی که خود در دادگاه حضور داشت در این باره می‌گوید: «آقای امید نجف آبادی به عنوان رئیس دادگاه انقلاب اسلامی به ارومیه آمد، حکم‌هایی صادر کرد که منشأ اغتشاش و ناآرامی در منطقه شد، او خیلی تندمزاج و کم‌حوصله وانمود می‌کرد… از طرفی چون اوایل پیروزی انقلاب بود و مردم از سردمداران رژیم و آدم‌های لاابالی دل پرخونی داشتند، از این گونه اعدام‌ها پشتیبانی می‌کردند. آقای امید می‌آمد قبل از خطبه‌‌های نماز جمعه صحبت می‌کرد و این حکم‌ها را برای مردم می‌خواند. آن ها هم تکبیر می‌گفتند ولی به نظرم چون منطقه‌ی ما خیلی حساس و مسئله‌آفرین بود، ترجیح می‌دادم این گونه دادگاه‌ها در تهران برگزار شود و اگر کسی به خصوص از فرماندهان نظامی به اعدام محکوم شد همان‌جا حکم اجرا شود»[5]

 

خشم ارتش و فرصت‌طلبی دشمنان عامل آشوب در شهر

در همان دادگاه، امید نجف آبادی حکم اعدام هوشنگی را صادر کرد و سپس به تهران بازگشت. متعاقب این اقدام بلافاصله هوشنگی اعدام شد و اعدام او باعث شد تا پادگان قوشچی علیه این حکم دست به اغتشاش بزند. آنان به شهر ریخته و به ستاد ارتش حمله کردند و آنجا را به محاصره‌ی خود در آوردند. سپس در شهر دست به تظاهرات بر ضد دادگاه انقلاب اسلامی زدند. در این بین ایادی حزب دموکرات، اعضای چریک‌های‌فدایی‌خلق و عده‌ای از ضدانقلاب‌ها و سلطنت‌طلب‌ها که در میان ارتشیان نفوذ داشتند و اوضاع آشفته شد. با مرحوم سرهنگ ظهیرنژاد صحبت کردم ماجرا را به او گفتم او هم خبر داشت. معترضین از پادگان قوشچی آمدند و داخل شهر شدند… با چند نفر از مسلحین خودآمدم و در میان مردم و آن‌ها حائل شدم تا مانع از درگیری احتمالی آنان بشوم. من ‌مردم را به آرامش دعوت می‌کردم تا ببینم چه می‌شود. آن‌ها را به چند نفر از مسلحین سپردم و خودم با آقای فاسونیه چی، از راه میانبر به ستاد لشکر خدمت آقای ظهیرنژاد آمدم هنوز صحبت را آغاز نکرده بودیم که ناگهان مهاجمان به میدان مقابل ستاد لشکر رسیدند که در آنجا علاوه بر لشکر ۶۴، ساختمان استانداری شهربانی و دادگستری هم مستقر بود. بلافاصله آن‌ها به سمت ساختمان دو طبقه‌ی ستاد تیراندازی کردند و تمام شیشه‌های ساختمان از جمله اتاق ظهیرنژاد و ستاد را شکستند… مدتی بعد آقای ظهیرنژاد رفت و من و آقای فاسونیه چی ماندیم….

در این هنگام، دیدم چند نفر از مهاجمان از پله‌ها آمدند بالا و وارد اتاق شدند. بدون توجه به ما پرونده‌های ستاد را از جای خود درآوردند و در وسط اتاق ریختند … آن‌ها پرونده‌ها را آتش می‌زدند و از پنجره‌ها داخل ستاد و اتاق ظهیرنژاد بیرون می‌انداختند به طوری‌که در یک لحظه همه جا آتش گرفته بود… من و فاسونیه چی سعی در اطفای حریق داشتیم… دیدم چند نفر از مهاجمان که در حال تیراندازی هوایی بودند از راه پله هابه سمت طبقه‌ی دوم می‌آیند چند گلوله به زیر پایشان رها کردم و آن‌ها را مجبور به بازگشت نمودم یک بار دیگر تلاش کردند خود را به طبقه‌ی دوم برسانند و من مجدداً جلویشان را گرفتم…. به ناچار رفتند و از بیرون به سمت پنجره‌ها تیراندازی کردند و من نیز در مقابل، جوابشان را دادم آن‌ها علاوه بر تیراندازی اجناس مختلف را آغشته به بنزین کرده و آتش زده و از پایین به طبقه‌ی دوم داخل ستاد پرتاپ می‌نمودند، همه جا آتش گرفته بود… چون آب پارچ و آفتابه داشتیم مرتب بدن و لباس‌هایمان را خیس می‌کردیم تا از شعله‌ی آتش در امان باشیم…. حدود چهار پنج ساعت در آنجا یک تنه مقاومت کردم و نگذاشتم مهاجمان وارد ستاد لشکر شوند… اگر این‌ها داخل می‌شدند، همه جا را به آتش می‌کشیدند و این ضربه‌ی مهلکی می‌شد و در روحیه‌ی مردم و ارتشیان آثار سوء و جبران ناپذیری می‌گذاشت… ساعت سه چهار بعد از ظهر شد، … دو سه تا فشنگ بیشتر نمانده بود، تا اینکه دیدم یکی از مسلحین به نام آقای رسول جوانمرد از پنجره‌ی پشت ستاد، خودش را داخل اتاق انداخت… سه تا خشاب پر از فشنگ آورده است… او رفت از یک مسیری که بلد بود و مردم را برای یاری ما بسیج کرد و محاصره‌ی مهاجمان شکسته شد آن‌ها متفرق شدند و رفتند.[6]

جوانی و بی‌تجربگی رئیس دادگاه انقلاب، ارومیه را به آشوب کشاند

دکتر جمشید حقگو، استاندار وقت آذربایجان غربی، که همراه با تیمسار ظهیرنژاد و دیگر مقامات استان مخالف محاکمه‌ی هوشنگی در استان بودند در اطلاعیه‌ای که منتشر کرد با اشاره به این حادثه، حساسیت منطقه را یادآور شده و قاضی را متهم به جوانی و در نظر نگرفتن منطقه نمود و صدور حکم و اجرای آن را شتابزده خوانده وخواستار عزل قاضی شد.[7] او دادگاه انقلاب ارومیه را مسئول تشنجات اخیر این شهر دانست. دکتر جمشید حقگو که در پایان جلسه بررسی این تشنجات سخن می‌گفت، افزود که رئیس دادگاه انقلاب که جوان کم‌تجربه و ناآشنا به مسائل منطقه بود، ارومیه را به آشوب کشاند و خود به محض آگاهی از صدور دستگیری‌اش از تهران، ارومیه را ترک کرد. استاندار آذربایجان غربی در ادامه تأکید کرد رئیس دادگاه انقلاب ارومیه علی رغم خواست مردم با لجاجت در محاکمه و اعدام سرهنگ ابراهیم هوشنگی و استوار اسکندری مردم ارومیه را مضطرب و متشنج کرد و شهر را ترک کرد. متعاقب آن هیئتی به ارومیه رفت. دکتر حقگو، استاندار آذربایجان غربی، در مصاحبه‌ای تأکید کرد که موقعیت حساس شهری را در نظر بگیرید. اگر در برگزاری دادگاه تأخیر وجود داشت، از وقوع این رخدادها جلوگیری به عمل می‌آمد.

 

منابع:

لازم به یادآوری است تمامی منابع بر گرفته از منابع کتاب انقلاب اسلامی در ارومیه تالیف داوود قاسمپور، نشر مرکز اسناد انقلاب اسلامی می‌باشد.

 

[1] . جمشید حقگو در مصاحبه با نگارنده کتاب انقلاب اسلامی در ارومیه

[2] . اباذری، عبدالرحیم ( ۱۳۸۴) خاطرات حجه‌الاسلام حسنی امام جمعه‌ی ارومیه ، تهران، نشر: مرکز اسناد انقلاب اسلامی

[3] . مصاحبه با جمشید حقگو

[4] . روزنامه اطلاعات، شماره ۱۵۹۲۶، ۱۳۵۸٫۵٫۲۰ ، ص ۲

[5] . اباذری، همان، ص ۱۹۰

[6] . همان، ص ۱۹۲-۱۹۴

[7] . روزنامه اطلاعات، ۱۷ مرداد ۱۳۵۸، ش ۱۹۲۴، ص ۲



منبع

مقالات مرتبط