پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ اگرچه بر پایهی اسناد و شواهد تاریخی که تا به امروز در دسترس قرار گرفته، شکی وجود ندارد که ایالات متحدهی آمریکا در اجرا و ساماندادن کودتای ۲۸ مرداد نقشآفرین و صحنهگردان اصلی بوده است، اما روایت اسناد منتشرشده از مکاتبات میان سفیر آمریکا در تهران، لوئی هندرسون، و دفتر وزارت امور خارجهی آمریکا در واشنگتن حاوی نکات بسیار ارزشمندی است که بینش عمیقتری نسبت به مواضع و نوع نگرش آنها به موضوع کودتا و اوضاع داخل ایران ارائه میکند. به این بهانه، متن مکاتبات سفیر در تهران و دفتر وزارت در واشنگتن، دو روز پس از به نتیجه رسیدن کودتا، را مرور میکنیم.
گزارش وضعیت از سفیر آمریکا [هندرسون] در تهران به وزارت امور خارجه
تاریخ ۲۰ آگوست ۱۹۵۳/۲۹مرداد ۱۳۳۲
درجهی محرمانگی: فوق محرمانه
هنوز خیلی زود است که گزارش جامع و دقیقی از حوادث ۳۶ ساعت گذشته تهیه شود. با وجود این، تلاش میکنیم با اطلاعاتی که تاکنون بهدست آوردهایم، یک ارزیابی کلی از جریان حوادث ارائه نماییم. عصر روز ١٨ آگوست/ ۲۷مرداد، شکاف بین کمونیستهای تحت کنترل حزب توده و رژیم مصدق آشکار شد. طرفداران حزب توده بدون کسب مجوز از مصدق، علناً شروع به راهپیمایی در خیابانها کردند و دست به اقدامات خشونتآمیز زدند. مصدق دستور داد خیابانها باز و راهپیماییها متوقف شود. برای اولین بار در چند ماه گذشته بین نیروهای امنیتی و حزب توده درگیریهای جدی رخ داد.
صبح روز ١٩ آگوست/ ۲۸مرداد، طرفداران شاه به منظور ابراز احساسات خود، راهپیماییای به حمایت از شاه ترتیب دادند. این راهپیمایی بهصورت محدودی در منطقهی بازار شروع شد، اما شعلهی کوچک اولیه بهطور شگفتآوری، گویی که به یک مادهی قابل اشتعال رسیده باشد، به سرعت به آتشی خروشان تبدیل شد که در طول روز تمام شهر را فراگرفت. نیروهای امنیتی که برای سرکوب راهپیمایی اعزام شده بودند، از توسل به خشونت در برابر مردم سر باز زدند؛ برخی به راهپیمایان ملحق شده و بقیه نیز منفعل شدند. وقتی جمعیت در نقاط مختلف شهر افزایش یافت، مردم دفاتر روزنامههایی را که در روزهای اخیر در حملاتشان به شاه هتاکی زیادی کرده بودند، از جمله سازمانهایی که بهشدت طرفدار دولت و کمونیستها هستند، تخریب کردند. یکی از اولین نقاط استراتژیکی که اشغال شد، ادارهی پست و تلگرام بود که با پیامهای ارسالی خود تمام کشور را به هم میریخت. جمعیت عظیمی از مرکز شهر با انواع وسایل نقلیه به طرف شمال شهر یورش بردند تا ایستگاه رادیوی تهران را محاصره کنند. اعضای سفارت فرصت خوبی یافتند تا در این موقعیت ماهیت این افراد را بشناسند. در واقع آنها افرادی غیرنظامی بودند که در لابهلای نیروهای امنیتی پنهان شده بودند و برخی از آنها سلاح حمل میکردند. با این حال به نظر میرسید جمعیت بیشتر توسط غیرنظامیها هدایت میشد تا نظامیها. کسانی که معمولاً در راهپیماییهای اخیر تهران شرکت میکنند، افراد شروری نیستند. به نظر میرسد آنها از همهی طبقات مردم شامل: کارگران، کارمندان، مغازهداران، دانشآموزان و غیره تشکیل شده باشند. مردم سرشار از عزم و ارادهای عجیب همراه با شادی و نشاط به نظر میرسیدند. حالوهوای تعطیلاتی که به نظر میرسید حاکم شده است، نتوانست مانع اجرای این مأموریت شود و منجر به کشتهشدن دو نفر شد. محافظان ایستگاه رادیو در انجام مأموریتشان ناموفق بودند و تا پیش از غروب، همین مسئله ابزاری مؤثر برای حفظ روحیهی بالا و شور و شوق راهپیمایان شده بود.
در نخستین ساعات روز، حملاتی از سوی راهپیمایان به خانهی نخستوزیر و ستاد فرماندهی صورت گرفت که با تلفاتی دفع شد. لیکن با وجود مقاومت محافظان، خانهی نخستوزیر در پایان روز اشغال و تخریب گردید. از قرار معلوم، نخستوزیر در این گیرودار فرار کرده و مخفی شده بود. کمی پیش از غروب، دفاتر ستاد فرماندهی در اختیار دولت زاهدی قرار گرفت و ژنرال باتمانقلیچ ریاست ستاد را برعهده گرفت. تقریباً بهطور همزمان ژنرال زاهدی میز دفتر نخستوزیری را که هرگز مصدق از آن استفاده نکرده بود، اشغال کرد.
تا فرارسیدن شب، نگرانی عمده درخصوص فرماندهان واحدهای نظامی در حومهی تهران بود. برخی نگران این مسئله بودند که مبادا ژنرال ریاحی، رئیس ستاد مصدق، به نیروهایش دستور دهد که در طول شب به شهر یورش ببرند و آن را به نفع مصدق به تصرف درآورند. همچنین شایعاتی بر سر زبانها افتاد مبنی بر اینکه حزب توده که آماده بود تا «دست خود را رو کند» بعد از اشتیاق عمومی طرفداران شاه از پا افتاده و پراکنده شدهاند. لیکن به نظر میرسد زمانی که باتمانقلیچ ریاست ستاد را برعهده گیرد، همهی واحدهای ارتش در حومهی تهران بهطور خودکار از وی تبعیت خواهند کرد. در این صورت، فرمان باز شدن خیابانها و اعلام ساعت ٨ به عنوان ساعت منع عبور و مرور امکانپذیر خواهد شد. از ساعت ٨ بعدازظهر روز گذشته قوانین سختگیرانهای حاکم شده است. طرح بازداشت اعضای برجستهی حزب توده در اوایل صبح امروز به نظر میرسد در نتیجهی بیکفایتی پلیس با شکست مواجه شده است. از قرار معلوم صبح امروز حزب توده برای حملهی متقابل اجتماع کرده است. نیروهای امنیتی نیز برای خنثیکردن این اقدام متقابل جمع شدهاند. نتیجهی این کشمکش برای امنیت شهر و آیندهی ایران بینهایت مهم است.
در حال حاضر هیچ خبر موثقی از استانها در اختیار نداریم. لیکن گزارشهای تأییدنشده نشان میدهد که هماکنون اکثر نقاط ایران تحت کنترل نیروهای دولت جدید است. براساس یکی از گزارشها مقاومتهایی در اصفهان صورت گرفته است. اطلاعات بیشتر در این زمینه در تلگرامهای موثق بعدی ارائه خواهد شد.
نه تنها هواداران مصدق، بلکه طرفداران شاه نیز از پیروزیهای اخیر که کاملاً خودجوش بوده و نسبتاً سریع و آسان بهدست آمده است، شگفتزده شدهاند. عواملی که به نظر میرسد باعث به وجود آمدن این اتفاق شدند، عبارتند از:
الف) همهی طبقات ملت ایران از برخورد نادرست عناصر ضدشاه در حمایت از مصدق متنفر بودند. برای نمونه، آنها زمانی که اراذل و اوباش با حمل پرچمهای سرخ و سر دادن شعارهای کمونیستی، مجسمههای شاه و پدرش را پایین کشیدند و با ورود به خانهها و مغازها تصاویر شاه را پاره کردند، خشمگین شدند. مردم از ادبیات گزنده و هتاکانهی فاطمی، وزیر امور خارجه و سردبیران روزنامههای ایرانی در حمله به شاه دلزده شده بودند.
ب) همهی طبقات مردم ایران قاعدتاً از آنچه دستکم اتحاد موقتی مصدق و حزب توده به نظر میرسید، نگران بودند. آنها از مشاهدهی هزاران تن از راهپیمایان حزب توده که بهعنوان عوامل اتحاد شوروی علناً بازو در بازوی هم در خیابانها رژه میرفتند و شاه و کشورهای غربی، بهویژه آمریکا را محکوم میکردند، میترسیدند. حزب توده در مجبورکردن مردم ایران به اینکه در نهایت بین مصدق و اتحاد شوروی از یک سو و شاه و دنیای غرب از سوی دیگر یکی را انتخاب کنند، بسیار نسنجیده عمل کرد.
ج) مردم ایران از فشارها و محدودیت های دو سال اخیر کاملاً خسته شدهاند. آنها در آرزوی یک دورهی آرامشی بودند که به آنها این امکان را بدهد تا وضعیت اقتصادی و اجتماعی شان را بهبود بخشند. بسیاری از آنان امید به بهبود شرایطشان تحت حاکمیت مصدق را از دست داده بودند.
د) گسستی که بین رژیم مصدق و حزب توده در عصر روز ١٨ آگوست ایجاد شد، مانع همکاری مؤثر این دو نیروی ضد شاه در مقابل راهپیمایان طرفدار شاه در روز ١٩ آگوست گردید. غیبت حزب توده در طول روز کاملاً مشهود بود. شاید رهبران توده مطمئن بودند که در طول روز از طرف رژیم مصدق برای کمک فراخوانده میشوند. لیکن زمانی که راهپیمایان شروع به حرکت کردند رژیم مصدق در جایگاهی نبود که چنین کمکی را بخواهد.
هـ) غالب نیروهای نظامی و بسیاری از غیرنظامیان ایرانی ذاتاً به شاه وفادارند و معتقدند که وی سمبل وحدت ملی و عامل ثبات کشور است. مخصوصاً ارتش، به دلیل هراس از همسایهی قدرتمند شمالی و قدردانی از کمکهای نظامی آمریکا در طول سالهای اخیر، شدیداً دوستدار آمریکاست. «برنامهی کمکهای فنی در ایران» نیز دوستان بسیاری را در میان غیرنظامیان ایرانی برای آمریکا فراهم کرده است. بسیاری از افراد نظامی و غیرنظامی به این باور رسیده بودند که سیاستهای مصدق مانع همکاری نزدیک ایران و آمریکا بوده و تنها تحت رهبری شاه این همکاری میتواند حفظ شود.
همانگونه که پیشتر اشاره شد، اگرچه برخی اوقات جمعیت بهشدت حملهور می شد، اما بهطور کلی آرام بودند. بهجز تجمع تعداد اندکی در مقابل سفارت شوروی و تخریب ادارهی اطلاعات این کشور، هیچ خصومتی در قبال خارجیها مشاهده نشده است. نه شعار «یانکی به خانهات برگرد» سر داده میشود و نه به آمریکاییها حمله کردهاند. ادارهی منطقهی ۴ تهران (نه ادارهی مرکزی) که در پشت خانهی مصدق قرار دارد و وی آنجا را پناهگاه موقت خود انتخاب کرده بود، با این تصور اشتباه که ممکن است وی دوباره در آنجا مخفی شده باشد، در خلال راهپیماییهای روز ٢٨ فوریه توسط جمعیت تخریب شد. تا آنجا که تحقیقات ما نشان میدهد، دیروز هیچ آمریکایی یا خارجی دیگری صدمه ندیده است. مردم با روشنکردن چراغ های جلوی ماشینشان حمایت سمبلیک خود را از شاه نشان داده و تصاویر وی را به نمایش میگذاشتند. آنها اتومبیل وابستهی نیروی دریایی را متوقف کردند و از وی خواستند که تصویر شاه را به نمایش بگذارد. زمانی که وی اسکناس حاوی تصویر شاه را روی شیشه جلوی اتومبیل قرار داد مردم کف زدند و شادی کردند.
هندرسون
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده