شهدای گمنام
امیررسولی
داغِ تو مانده بر دل نام و نشان هنوز
دنبالِ رد تست زمین و زمان هنوز
سر می زند ستاره تو از کدام سو؟
می پرسد از مدار زمین، آسمان هنوز
شعری نگفته اند چنین که تو روشنی
سهمی نبرده از تو چنان، داستان هنوز
از وصف تو سرود و غزل؟ نه … که مانده ام
نام تو را چگونه برم بر زبان هنوز
با تو ادا شده است چنانکه، ادا نشد
با هیچکس، تلفظ امن و امان هنوز
هرچند زخمی است، به نور تو روشن است
پیشانی گشاده ترین آرمان هنوز
فکرم به سایه ی تو بر این باغ می رود
هر وقت می دمد گل رنگین کمان هنوز
کافی است اینکه در غزلم می شناسمت
سربازِ بی نشان امام زمان هنوز
از نام هم به راحتی جان گذشته ای
گرم است ذهن عده ای از فکر نان هنوز
ای بی نشان بر شده تا هفت آسمان
می سوزد از غمت دلِ آتشفشان هنوز
خبرنگار:فاطمه سعیدمسگری
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده