امدادگران غّزه/ برگزیده هشتمین کنگره شعر ایثار

۱۴۰۳/۰۳/۲۷
  • admin
  • شناسه خبر: 6064


امدادگران غّزه/ برگزیده هشتمین کنگره شعر ایثار

بخش اصلی

شهدای مظلوم غزه و جبهه مقاومت

«برای همدردی با امدادگران غزه»

 

من از حوالی یک شهر گور می‌آیم

من از مراسم اهل قبور می‌آیم

**

بلا، به مرثیه خوانیِ دهر آمده بود

اجل، به فاتحه‌خوانیِ شهر آمده بود

**

میان ختم، شهیدان بی‌سری دیدم

به روی شانۀ خورشید پیکری دیدم

**

برای ختمِ شهیدی، شهیدی آمده بود

سپید مویی را رو سپیدی آمده بود

**

به هر بهانه و حرف و وصیت و کمکی

کنار دخترکی، رفته بود دخترکی

**

من از ستیزِ کمان و تفنگ می‌گویم

من از مجادلهٔ تیر و سنگ می گویم

**

من از میانۀ امداد و جنگ آمده ام

من از مبارزۀ نام و ننگ آمده‌ام

**

من از دوراهی بود و نبود رد شده‌ام

من از تلاقی نمرود و دود رد شده‌ام

**

نبین مرا که پر از اشکم و ورق ورقم

نخوان مرا که فقط چشم‌های بی‌رمقم

**

ببین ز لاله‌رخان داغ و ناله روییده است

ببین به جامه من، باغ لاله روییده است

**

تو بمب فسفری و پلک سرخ را دیدی؟

میان هق‌هق و جیغِ بنفش خوابیدی؟

**

به پیش چشم تو آیا جنازه صف شده است؟

به روی دست تو آیا کسی تلف شده است؟

**

عروسکان در آوار مانده را دیدی؟

فرشتگان به ویران نشانده را دیدی؟

**

کنار صبح و شب و ماه و آفتاب و نسیم

نشسته‌ام به تماشای کودکان یتیم

**

میان این همه تنها، به غیر تن‌ها نیست

که از حقوق بشر غیر شر در اینجا نیست

**

نبار، روضهٔ مکشوف را نمی‌گویم

هزار روضهٔ مکشوف را نمی‌گویم

**

هزار دستِ جدا از هزار تن دیدم

چه شد ندید جهان آنچه را که‌من‌دیدم

**

اگر چه برده غم از یاد من تبسم را

کشانده شانۀ من، آرزوی مردم را

**

که داغ پشت‌سرِ داغِ تازه می‌افتاد

جنازه بود که روی جنازه می افتاد

**

به اشک، بر تن اطفال پیرهن کردم

هزار کودک یکروزه را کفن کردم

**

در این میان، نه فقط عمر من به غم سر شد

صلیب‌‌ِ سرخ خمید و هلال، احمر شد

**

حضور، رنگ من است و امان، نشان من است

همیشه وقت بزنگاه‌ها زمان من است

**

همیشه حامی صلحم همیشه مظلومم

دوباره زندگی‌ام… شوق طفل معصومم

**

بیا بگویمت این رزم، آیت فتح است

بیا روایت من هم “روایت فتح” است

**

اگر چه بین طلوع و غروب زندگی ام

بگیر دست مرا حس خوب زندگی‌ام

خبرنگار: فاطمه سعیدمسگری

 



منبع

مقالات مرتبط