فرهنگ ایثار و شهادت
بخش اصلی
در آن طوفان که یادش میدرانَد بادبانها را
دل ما کشتی نوح است بیم بیکرانها را
چه میترسانی از دریایمان ای موج بیمایه!
که ما چون پیرهن از تن درآوردیم جانها را
که در ما زندگی از مرگ ما سرمشق میگیرد
که جان ما به بازی مینشیند ناگهانها را
رجز لالایی ما بوده ما همبازی مرگیم
که در گهواره میدیدیم خواب آسمانها را
زمین از آسمان هرچند میترساند ما را، ما
رها کردیم با سودای پرواز آشیانها را
و از خاکستر ما میدمد ققنوسها، آنک
شهیدی تازه روییده ست خاک استخوانها را
خبرنگار:فاطمه سعیدمسگری
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده