زنده تر…/ برگزیده هشتمین کنگره شعر ایثار

۱۴۰۳/۰۳/۰۸
  • admin
  • شناسه خبر: 5819


زنده تر.../ برگزیده هشتمین کنگره شعر ایثار

زنده تر…

بخش اصلی

سی ساله دوتا استکان چایی

میریزه و یه گوشه میشینه

میگه که بچه‌م‌ توی این خونه‌س

اماکسی چیزی نمی‌بینه

**
سی‌ساله که چشمش به در مونده

سی‌ساله هرشب خواب و بیداره

سی‌ساله وقتی میره تا بیرون

کُلِ درارو باز میزاره

**
سی‌ساله که کل محل دیدند

تویِ نگاهش بی‌قراری رو

وقتی معطل میکنه هربار

مامورهای سرشماری رو

**
میگه برو فردا بیا مادر

امروز معذورم ، نمی‌تونم

بچه‌م سفر رفته ولی فردا

به خونه برمیگرده می‌دونم

**

امروز بعد از این همه دوری

برگشته بچه‌ش ، مات و مبهوته

زل میزنه با چشم خیسش به

قنداقه‌ای‌ که توی تابوته

**
حس میکنه مادرشده بازم

قنداقو میگیره تو آغوشش

میبوسه هی قنداقشو آروم

میخونه لالایی توی‌ گوشش

**

هی بچه شو با اشک میشوره

حس میکنه از زندگی سیره

میمیره و چشماشو می‌بنده

جون میده و آروم می‌گیره

**
جون میده و آروم میگیره 

تا خونه برمیگرده تنهایی

بچه ش درو وا میکنه بعدش

میریزه دوتا استکان چایی…

 

خبرنگار:فاطمه سعیدمسگری

 



منبع

مقالات مرتبط