سرنوشت شاخه جنگل چریک‌های فدائی خلق چه شد؟

۱۴۰۳/۰۳/۰۷
  • admin
  • شناسه خبر: 5817


پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ در روزهای منتهی به انقلاب اسلامی، باقیماندۀ اعضای سازمان چریک‌های فدائی‌خلق که در زندان بودند آزاد‌شدند و تعداد اندکی از افراد سازمان مانند اشرف دهقانی که درخارج از ایران به‌سر می‌بردند به ایران بازگشتند و از اولین روزهای بعد از پیروزی انقلاب فعالیت خودرا آغاز‌کرده و حوادث خونینی را در شهرهای مرزی ایران همانند کردستان، سیستان وبلوچستان، خراسان، تبریز و گنبد رقم زدند.

اشرف دهقانی در جریان جنگ اول و دوم گنبد حضور داشت و بعد از پایان درگیری در این شهر یکی از افراد معترض به سیاست سازمان در قبال خاتمه جنگ بود. وی باور داشت هنوز  شرایط عینی انقلاب وجود دارد و انقلاب 57، قیام مردمی بوده ونه یک انقلاب حقیقی بنابراین باید تا وقوع انقلاب واقعی مبارزه علیه ضد انقلابیون را ادادمه ‌داد. وی به اتفاق حرمتی‌پور دیگر عضو سازمان  خواهان گنجاندن نظرات خود در مبانی مبارزات سازمان بودند و باور داشتند سیاست از لولۀ تفنگ می‌گذرد و اصرار داشتند که مبانی نظری ویژه‌ای از جانب آنانا در پلنوم سازمان بگنجد.  اما دیگر اعضاء سازمان از جمله فرخ ‌نگهدار که خود نیز مشیء مسلحانه علیه نظام در پیش‌ گرفته ‌بود؛ مخالف درج مبانی نظرات اشرف دهقانی و سایرین در پلنوم سازمان شد. بدنبال اصرار اشرف دهقانی بر مبانی ایدئولوژیکی خود طرد اشرف و یارانش از سمت سازمان صورت ‌پذیرفت. بنابراین گروه اشرف از سازمان چریک­‌های فدائی خلق انشعاب پیدا کردند و فعالیت خود را در کردستان آغاز کرده و به موازات دیگر افراد سازمان که در شاخۀ دیگر جریان چپ مارکسیستی بودند به تقابل با حکومت پرداختند. اما، همزمان با اوج‌گیری جریانات تجزیه‌طلب در کردستان گروه اشرف دهقانی نیز از درون دچار چند دستگی شد و هر کدام از گروه‌های منشعب سعی می‌کردند خود را افراد واقعی سازمان بنامند.

همزمان با 7 خرداد سالگرد دفع تهاجم گروه تجزیه‌طلب جنگل

مسئله اصلی این بود که هر دو گروه چریک‌های فدائی و سازمان چریک‌های فدائی می‌خواستند طبق تبلیغاتی که روی حرکت چریک‌های فدائی در زمان شاه شده‌ بود و اینکه سازمان فدائیان تنها سازمانی است که در میان گروه‌های چپ در زمان شاه به یک مبارزۀ بی‌امان دست ‌زده ‌است از این نام استفاده ‌کنند و هر دو گروه استحکام خود را در گرو این نام می‌دانستند. برای همین هم می‌بینیم که در مقابل اطلاق ” غاصبین نام سازمان” از طرف دیگر اسم ” گروه اشرف” بر سر زبان‌ها می‌افتد و در این جنگ سازمان فدائیان پیروز می‌شوند. چون گروه اشرف در بین تمامی گروه‌های دیگر نیز جا می‌افتد و بعد از آن دیگر همۀ این گروه را به اسم “گروه اشرف” شناختند تشکیلات چریک‌های فدائی شروع به سازمان‌دهی هواداران خود در تشکیلات‌های مختلف دانشجویی کارگری و دانش‌آموزی و معلمین و امثالهم می‌کند و به تدریج هواداران را برای آموزش نظامی به کردستان می‌فرستاد.

گروه چریک‌های فدائی خلق با اینکه از بیرون منسجم به نظر می‌رسید ولی در درون تشکیلات از همان زمان تشکیلات گروه اختلافاتی به‌وجود‌آمده بود که در بیرون به هیچ وجه انعکاس پیدا نکرد. و همین اختلافات گروه را به تشکیل دو جلسه درازمدت نشست می‌کشاند که نتیجه‌ای حاصل نمی‌شد و فقط در نشست درهم اهرم قدرت سمت اخراج اشرف بود. این اخراج از طرف اشرف و دوستانش به اسم کودتا خوانده ‌شد و عبدالرحیم صبوری و محمد حرمتی پور را به عنوان اینکه می‌خواهند قدرت را قبضه کنند مورد انتقاد قرار دادند.

با این شرح مردم با گروه‌های چپ مارکسیستی روبرو بودند که خودشان هیچ‌ توافقی با هم نداشتند و فاقد انسجام درون‌گروهی و چشم‌اندازی روشن برای مردم بودند و تنها چون نام چریک برخود نهاده ‌بودند و خود را ناکام در قبضۀ قدرت می‌دیدند، سعی در تقابل با حکومت و کشتار در سطح وسیع در شهرهای کشور داشتند.

همزمان با 7 خرداد سالگرد دفع تهاجم گروه تجزیه‌طلب جنگل

اختلافات در درون تشکیلات چریک‌های فدائی زیاد شد و بر سر مسالۀ جنگل و شهر، کردستان و شهرهای شمالی دو تاکتیک جداگانه ارائه ‌شد.

یک گروه به رهبری عبدالرحیم صبوری و محمد حرمتی پور حرکت در جنگل را به عنوان یک مسالۀ فوری و راهگشا مطرح ‌کردند و تلویحا‌ به تعطیل‌کردن کردستان به دلیل وجود ناسیونالیسم ارتجاعی کردستان نظر دادند. گروهی دیگر به رهبری اشرف و عباسی و سنجری به حرکت در کردستان و در شهر و تشدید مبارزۀ ایدئولوژیک برای رسیدن به یک وحدت عمیق ‌تر نظر داشتند.  

تاکتیک جنگل

گروه حرمتی‌پور بعد از اخراج اشرف و طرفدارانش به سرعت خود را آماده برای رفتن به جنگل کرد و از شناسائی‌هائی که قبلاً انجام شده‌ بود استفاده کرده نیروهائی را به مسئولیت حرمتی‌پور به جنگل می‌فرستد. این تاکتیک به عنوان تاکتیک راهگشای جنبش کمونیسیتی تحلیل شده  و تنها حرکت انقلابی نامیده می‌شود. پشتوانه‌‑های تئوریک و سیاسی این حرکت تاکتیکی به‌ترتیب زیر است:

1-حرکت جنگل می‌تواند به عنوان دومین جبهۀ مبارزۀ مسلحانه بخشی از نیروهای نظامی جمهوری اسلامی را در جنگل معطل کند.

2-جمهوری اسلامی برای تامین نیروهای جنگل مجبور خواهد شد که از اعزام نیروهای زیاد به کردستان خودداری کند.

به این ترتیب انشعابات مختلف سازمان چریک‌های فدائی خلق ایران،  با  تمرکز بر موقعیت حساس کردستان  و سیاست  واردکردن ضربات  بیشتر بر نظامیان حکومتی و پیش‌برد اهداف تجزیه‌طلبانه فعالیت خود را در نقاط مختلف ایران از جمله جنگل ادامه دادند. و گروه منشعبی از کنار اشرف دهقان موسوم به گروه جنگل  وارد چرخۀ جنگ‌افروزانه در شهرهای شمالی ایران شدند که مقر و مخفیگاه اصلی آنان جنگل‌های شمال بود. اما این شاخه خیلی سریع و زودتر ازدیگر  شاخه‌های‌ تجزیه‌طلب سازمان چریک‌های فدائی در بهار سال 61 متلاشی ‌شد و رهبران و اعضای مهم آن از جمله حرمتی‌پور کشته ‌شدند.



منبع

مقالات مرتبط