پایگاه اطلاعسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ اولین نسخه روزنامه کیهان در روز چهارشنبه ۶ خرداد ۱۳۲۱ توسط عبدالرحمن فرامرزی، بهعنوان صاحبامتیاز، و مصطفی مصباحزاده، بهعنوان مدیر مسئول، در دو هزار نسخه و در چهار صفحهی پنج ستونی در قطع 45 در 30 منتشر شد. گفته میشود این روزنامه در رقابت با روزنامه اطلاعات، که روزنامهای طرفدار رضاشاه پهلوی بود، و شکستن انحصار آن، بعد از تبعید رضاشاه و با حمایت اشرف پهلوی (خواهر دوقلوی محمدرضا پهلوی) تاسیس شد. حسین فردوست در خاطرات خود اشاره میکند که مصباحزاده به او میگوید: «اکنون روزنامه اطلاعات یکهتاز میدان است و این صحیح نیست. مسعودی [مدیر مسئول روزنامه اطلاعات] تاجر است و کارش تجارت است نه روزنامهنگاری. هرکس بیشتر به او پول بدهد به نفع او خبرسازی میکند و اطلاعات روزنامه نیست بلکه آگهی تجاری است. در این شرایط جای روزنامهای که جنبه اجتماعی و سیاسی داشته باشد خالی است. من با تعدادی دوستان دانشگاهیام که حاضر نیستند در روزنامه اطلاعات مطلب بنویسند میخواهیم روزنامهای درست کنیم و احتیاج به کمک داریم و خواهش میکنیم مطلب را به عرض اعلیحضرت برسانید». این صحبتها به محمدرضا پهلوی منتقل میشود و او نیز تایید میکند «مصباحزاده راست میگوید، این اطلاعات اصلا روزنامه نیست، او را بیاور تا ببینمش!». از این روست که وقتی این روزنامه تاسیس میشود، یکی از چهار محور مبانی و اصول کار آن که در اولین سرمقاله روزنامه به قلم عبدالرحمن فرامرزی به اشاره شده «طرفداری از قدرت حکومت مرکزی» است.
چهار تن از مدیران جراید کشور پس از کودتای 28 مرداد؛ مجید موقر (مدیر روزنامه ایران)، عباس مسعودی (مدیر روزنامه اطلاعات)، مصطفی مصباحزاده (مدیر روزنامه کیهان)، ابوالقاسم امینی (مدیر روزنامه امید ایران)
مرحوم سیدمحمود دعایی، مدیرمسئول روزنامه اطلاعات، در مصاحبهای درباره تاریخچه و روند طی شده در کیهان میگوید: کیهان در مقطعی شاید پیشگامتر از اطلاعات بود، البته منهای سابقه آن؛ چرا که اطلاعات بیش از بیست سال از کیهان بزرگتر است. در زمان شاه برای انتقام از مسعودی (بنیانگذار موسسه اطلاعات) و ایجاد یک خط جدید، کیهان را پایهگذاری کردند. بدین ترتیب مصباحزاده را انتخاب کردند، سرمایه در اختیار وی قرار دادند و با وی هماهنگ کردند که با مشی متفاوت و جدیدی یک موج نو به راه بیندازد و بدین ترتیب کیهان به عنوان رقیب اطلاعات در عرصه مطبوعات کشور عرضه شد. مصباحزاده با زیرکی و زرنگی خاصی که داشت، اینگونه وانمود میکرد که با جریان روشنفکری و ملیگرای کشور همسو است و به همین دلیل طیفی از جریانات ملی کشور، روزنامه اطلاعات را تحریم، و کیهان را به عنوان نشریه خود انتخاب کردند و به همین دلیل کیهان در مقطعی از دوران پیش از انقلاب شاید از پیشگامی و موقعیت مطرحتری برخوردار شده بود.
کیهان در پیش از انقلاب روزنامهای نسبتاً مقبول و مورد اعتماد قشری از اقشار مردم کوچه بازار بود و این به دلیل پشتیبانی گروهی از نویسندگان حرفهای و روزنامهنگارانی بود که هم در نگارش فارسی و هم در حرفه مطبوعاتی خبره بودند. این روزنامه همچنین در جلب همکاری چهرههای مطرح اهل قلم موفق بود و صفحات ادبی و یا ضمیمههای فرهنگی آن با مطلبی از احمد شاملو، جلال آل احمد، محمود اعتمادزاده (به آذین)، اسماعیل خویی، علی اصغر حاج سید جوادی، منوچهر آتشی، نصرت رحمانی و بسیاری دیگر از نویسندگان مطرح کشور منتشر میشد. کیهان چنان در کنار اطلاعات جای خود را باز کرده بود که گاه خریداران به روزنامهفروش میگفتند «اطلاعاتی یک کیهان بده!».
در سال 1328 کیهان به شش و هشت صفحه رسید. برای گسترش امکانات حروفچینی در سال 1335 دو دستگاه ماشین انترتایپ خریداری شد که تا پایان سالهای 50 به 16 دستگاه رسید. در دی ماه سال 1353، در موسسه کیهان 1200 نفر کار میکردند و تیراژ آن به حدود 200 هزار نسخه رسید که یک سوم آن در تهران فروخته میشد. تیراژ کیهان در سال 1355 به 300 هزار نسخه رسید و طبق نظرسنجیها، حدود یک میلیون و 500 هزار نفر آن را میخواندند. در این هنگام تعداد کارکنان کیهان در تهران به 1500 نفر و رقم کارکنان کیهان در شهرستانها تا 1200 نفر افزایش پیدا کرده بود.
جمعی از مدیران جراید کشور در بازدید از روزنامه کیهان؛ هاشمی حائری (مدیر روزنامه طلوع)، مصباحزاده، احمد یزدانبخش (مدیر روزنامه پیک ایران)
روزنامه کیهان طی سالها فعالیت، این زیر مجموعهها را نیز به خوانندگان خود عرضه کرد: کیهان هوایی سال ۱۳۲۹؛ کیهان ورزشی سال ۱۳۳۴؛ کیهان بچهها سال۱۳۳۵؛ کیهان انگلیسی سال ۱۳۳۸؛ کیهان سال سال۱۳۴۱؛ مجله زنروز سال ۱۳۴۳؛ کیهان عربی سال ۱۳۵۹؛ کیهان فرهنگی سال ۱۳۶۳؛ کیهان اندیشه سال ۱۳۶۴؛ کیهان ترکی سال۱۳۶۴؛ سازمان انتشارات کیهان سال ۱۳۶۴؛ کیهان علمی سال ۱۳۶۸؛ کیهان کاریکاتور سال ۱۳۷۱ و کیهان اردو سال۱۳۷۱.
در جریان انقلاب اسلامی، کیهان به دفاع از اعتراضات مردم پرداخت و در مبارزه برای آزادی نشر و بیان نقش برجستهای ایفا کرد. بدون اغراق باید گفت پرتیراژترین، روزنامه روزهای انقلاب کیهان بود و بسیاری از نسخههای آن به چاپ دوم میرسید. در هیچ دورهای از تاریخ مطبوعات ایران، تیراژ هیچ روزنامهای حتی به 500 هزار تا هم نرسید و این یک افتخار برای روزنامه کیهان محسوب میشود که پشتوانه تاریخی خیلی مهمی است. تیترهای بسیار مهمی از کیهان در دوران انقلاب در ذهن ملت و در تاریخ روزنامهنگاری ایران ثبت شده است که از آن جمله میتوان به تیتر «ژاله خون شد، خون جنون شد»، «شاه رفت» و «توی دهن این دولت میزنم» اشاره کرد.
در کتاب «مطبوعات رژیم شاه» اشاره می شود به اینکه مطبوعات رژیم شاه تلاش وافری داشتند رژیم را مشروع جلوه دهند و علاوه بر زیبا جلوه دادن تمام زشتیهای رژیم، در صدد بودند تا چهرهی وارونهای از مبارزان و مخالفان نشان دهند که نامیدن اسلامگرایان واقعی به «مارکسیست اسلامی» یکی از این ترفندها بود. همسویی و همنوایی بسیار شدید مطبوعات با رژیم از جمله دو روزنامهی پرتیراژ کیهان و اطلاعات به گونهای بود که امکان تصور مطبوعات آزاد را به کلی سلب کرده بود. راز دوام و ادامهی حیات این دو روزنامه در قالب دو مؤسسهی بزرگ، چیزی جز حفظ جانب احتیاط و خودسانسوری و ارائهی اخبار بیضرر برای رژیم و اعمال نظرات و سیاستهای مطبوعاتی آن نبود. در دو سال آخر (1356 و 1357) نیز راهپیمایان و تظاهرکنندگان هویتهای گوناگونی چون مارکسیستهای اسلامی و شورشیها، اخلالگران و در نهایت تظاهرکنندگان معرفی میشدند، آن هم در حدی که لازم تشخیص داده میشد. به طور کلی در خصوص انعکاس اخبار اعتراضات، راهپیماییها و اعتصابات از روشهایی چون، سکوت خبری، وارونهنمایی و کوچکانگاری استفاده میشد و اینگونه القا میشد که این حرکات از خارج سرچشمه میگیرند و از طرف دیگر در مورد اخبار مربوط به شاه، دربار و عملکرد دولت، بزرگنمایی صورت میگرفت.
با اوجگیری انقلاب اسلامی و زوال رژیم شاه، این دو روزنامه علنیتر و مستقیمتر اخبار را منتشر میکردند و برخی از سخنان رهبر انقلاب و مراجع دینی و سایر گروههای مبارز در روزنامهها دیده میشدند. به نظر میآید کیهان و اطلاعات با انعکاس وسیع نارضایتیها و ریشهیابی از سوی دولت و مقامات و نقل سخنان مردم و تغییر و تحولات در سیاستهای رژیم، به نوعی به اعمال سیاست فضای باز و آزادی بیان و سایر ادعاهای رژیم کمک میکردند.
با اینکه روزنامه کیهان در جریان انقلاب اسلامی نقش داشت اما پس از انقلاب، حفظ کردن روزنامهای که در اصول ابتداییاش خود را طرفدار قدرت حکومت مرکزی میدانست و با آن خاستگاه و پیشینه و تعلق خاطری که به رژیم سابق داشت چالشهای زیادی را ایجاد کرد، از یک سو به دلیل حضور نیروهای چپ، ملیگرا، و سکولاری که از گذشته در آن فعالیت میکردند از سوی مردم انقلابی نقد میشدند و از سوی دیگر چپها و مخالفان جمهوری اسلامی آنها را متهم به خودسانسوری به نفع دولت حاکم میکردند. یونس جوانرودی در کتاب «تسخیر کیهان» وضعیت روزنامه کیهان پس از انقلاب اسلامی را اینگونه توصیف میکند: هر جملهای که نوشته میشد میتوانست دستاویزی برای گروههای فشار و تظاهرات رنجآور مقابل روزنامه باشد. این فشارها از یک سو رمق و فرصت هرگونه بررسی و تصحیح حرکت تحریریه را از آن میگرفت و از سوی دیگر آن را در یک حالت تدافعی قرار میداد که فعالیت آن را فقط به دفع حملات و گذراندن وقت محدود میکرد.
در یک سال پس از انقلاب اسلامی، چند تظاهرات علیه کیهان شکل میگیرد و اختلافهای میان مدیران و روزنامهنگاران کیهان و انجمن اسلامی که به دنبال مبارزه با «عوامل نفاقافکن و فرصتطلب» و «قلمبهمزدهای انقلابینما» بود، بالا میگیرد و در 24 اردیبهشت به دنبال اخراج 20 نفر از اعضای تحریریه از سوی انجمن اسلامی، حدود 100 تن از کارکنان برای پشتیبانی از همکاران اخراج شده خود اعتصاب میکنند، اعتصابی که نه تنها موفقیتآمیز نبود بلکه منجر شد انجمن اسلامی کاملا بر روزنامه کیهان مسلط شود و شماره آن روز را با کمک عدهای از کارکنان منتشر کند و در 25 اردیبهشت، شمارهای را در میآورد با کارکنان خود و در تیتر اصلی صفحه اول مینویسد: «بعلت عدم همکاری گروهی از اعضای تحریریه کیهان امروز بهمت کارگران و کارکنان منتشر شد» و همچنین در این شماره توضیح میدهد که «چرا کیهان در 4 صفحه منتشر شد؟»
صفحه اول روزنامه کیهان در تاریخ 25 اردیبهشت 1358
اعضای انجمن اسلامی پس از مسلط شدن بر کیهان برای دیدار با امام خمینی به قم میروند و این دیدار بهانهای میشود که امام بتواند درباره مطبوعات و رسانهها به طور کلی اظهار نظر کند. در 26 اردیبهشت گزارش دیدار قم نزدیک به دو سوم صفحه اول کیهان را پر میکند. تیتر اصلی این است: «روزنامه باید مطابق آراء ملت باشد». امام در سخنرانی خود در جمع گروهی از کارکنان روزنامه کیهان در 25 و 26 اردیبهشت 58 با موضوع رسالت مطبوعات مردمی اشاره میکند به اینکه «مطبوعات در عین حال که یک مؤسسه محترم و بسیار مؤثرند، لکن باید روى موازین مطبوعاتى و خدمت به ملت رفتار کنند. آزادى قلم و آزادى بیان معنایش این نیست که کسى بر ضد مصلحت کشور قلمش آزاد است که بنویسد، برخلاف انقلابى که مردم پایش خون دادهاند بنویسد. همچو آزادى صحیح نیست. قلم آزاد است که مسائل را بنویسد؛ لکن نه اینکه توطئه بر ضد انقلاب بکند. … وقتى ما دیدیم که در یک روزنامهاى از یک اشخاصى مطالب نوشته مىشود که اینها عمال اجانب هستند و مىخواهند مملکت ما را باز به خرابى بکشند و از آن طرف مقالاتى و مطالبى که راجع به مسائل نهضت است، راجع به مسائل اسلام است، یا تحریف مىشود یا نوشته نمىشود. این طور مطبوعات را ما نمىتوانیم برایش احترام قائل بشویم. براى مطبوعاتى ما احترام قائل هستیم که بفهمد آزادى بیان و آزادى قلم یعنى چه. گفته مىشود که مردم آزادند، یعنى آزاد است انسان که بزند سر مردم را بشکند؟! آزاد است که قانونشکنى بکند؟ آزاد است که بر خلاف مسیر ملت عمل بکند؟ آزاد است که توطئه بکند بر ضد ملت؟ اینها آزادى نیست. … باید مطبوعات در خدمت کشور باشند، نه بر ضد انقلاب کشور. مطبوعاتى که بر ضد انقلاب کشور هستند، اینها خائن هستند. مطبوعات باید منعکسکننده آمال و آرزوى ملت باشند. مسائلى که ملت مىخواهند، آنها را منعکس بکنند. البته آزادند که یک مطلب دیگرى هم که کسى مىگوید منعکس کنند؛ لکن در توطئه آزاد نیستند. … بعضى از این کسانى که جزء هیأت تحریریهاند و میدانید که اینها اصلاح نمىشوند و اینها نمىتوانند اصلاح بشوند، اینها عمال غیر هستند، اینها مىخواهند دست اجانب را باز به مملکت ما باز بکنند، آنها را باید کنار بگذاریم. و نویسنده زیاد است؛ نویسنده دیگرى وارد کار بشود. … روزنامه از ملت است و براى ملت است؛ و چنانچه بر خلاف مسیر ملت بخواهد یک روزنامهاى- یا چیز دیگرى- رفتار بکند، خود ملت با او مخالفت مىکنند. لازم هم نیست که مخالفتش این باشد که بریزد و بزند و بشکند؛ نه، اینها این کار را نمىکنند؛ لکن روزنامه براى خواننده است، وقتى خواننده نباشد روزنامه نیست. … من از شما کارمندان و کارگران روزنامه کیهان تشکر مىکنم که با اراده صمیمانه و با عزم مصمم جلوى اشخاصى که بر خلاف مسیر ملت مىخواهند بروند گرفتید. … ملت روزنامهاى را مىخواهد که مطابق آراى خودش، مطابق آراى ملت، مطابق خواستههاى ملت، رفتار کند. مقالهنویسى نمىخواهد؛ قصهنویسى نمىخواهد؛ [مطالبى] را مىخواهد که مطابق مسیر ملت باشد. باید جدیت کنید مسائلى را بنویسید که موافق مسیر ملت باشد. … ما تا آنجا صبر مىکنیم که توطئه نباشد؛ و اگر خداى نخواسته توطئه باشد، صبر نخواهیم کرد، تحمل نخواهیم کرد. باید خودشان را اصلاح کنند. همه رسانههاى تبلیغاتى باید خودشان را اصلاح کنند که خداى نخواسته برخلاف مسیر ملت نروند. گمان نکنند که باز مىشود آن دستگاه سابق را برگرداند. دیگر گذشت آن مسائل و آنها دفن شدهاند. … خداوند شماها را توفیق عنایت کند. و من از شما متشکرم که در اینجا آمدهاید و از نزدیک، من شما را ملاقات کردم و امیدوارم که روزنامه را خودتان اداره کنید و آن طور که دلخواه ملت است درج کنید در آن».
صفحه اول روزنامه کیهان در تاریخ 26 اردیبهشت 1358
کم کم پایههای کیهان امروز گذاشته میشود و انتخاب مدیران مسئول آن از جانب مستقیم رهبری، فاصله کیهان با موازین جمهوری اسلامی را کم میکند و کیهان روزنامهای همسو با نظام و موازین اسلامی میشود. اولین نماینده امام در روزنامه کیهان دکتر ابراهیم یزدی، از اردیبهشت تا آبان ۱۳۵۹ سرپرست موسسه کیهان شد. بعد از ابراهیم یزدی، سید محمد خاتمی از آبان ۱۳۵۹ تا مهر ۱۳۷۰ با حکم مستقیم امام سرپرست کیهان شد و از مهر ۱۳۷۰ تا دی ۱۳۷۲ سید محمد اصغری و از سال ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۴ مهدی نصیری، مدیر مسئول روزنامه بود. در اول دی ماه سال 1372 با حکم رهبر معظم انقلاب، حسین شریعتمداری به عنوان نماینده رهبری و سرپرست مؤسسه کیهان منصوب میشود. شاید عملکرد روزنامه کیهان در دورههای قبل و بعد از انقلاب اسلامی مورد انتقاد افراد مختلفی باشد اما حقیقتی که نمیتوان انکار کرد نقش این روزنامه و روزنامه اطلاعات در پرورش و تربیت روزنامهنگاران و توسعه روزنامهنگاری حرفهای از نظر تشکیلات و نیروی انسانی است. روزنامه اطلاعات و کمی بعد روزنامه کیهان، در واقع آبرو و اعتبار رسانههای نوشتاری در ایران معاصر محسوب میشوند و پس از انتشار این دو روزنامه شأن و منزلت روزنامهنگاری چاپی به سرعت افزایش مییابد.
منابع:
- شهیدی، حسین (1396)، روزنامه نگاری در ایران: از رسالت تا حرفه، تهران: دانه با همکاری نشر ترابر
- وبسایت موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی
- عابدینی مغانکی، مریم (1386)، مطبوعات رژیم شاه (مطالعه موردی روزنامه کیهان و اطلاعات)، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی
- سایت جامع امام خمینی (ره)
http://emam.com/posts/view/1586
- فردوست، حسین (1371)، ظهور و سقوط پهلوی، تهران: اطلاعات
- جوانرودی، یونس (1359)، تسخیر کیهان، تهران: حاشیه
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده