بیان تفسیر آیات با مضمون « ما انت علیهم بوکیل»

۱۴۰۲/۱۱/۰۹
  • admin
  • شناسه خبر: 4727


 




لینک دانلود
  

درس خارج فقه آیت الله حسینی قزوینی (دام عزه) – سال بیستم


موضوع:  بیان تفسیر آیات با مضمون « ما انت علیهم بوکیل»

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه‏ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم‏ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعین وَهُوَ خَیرُ نَاصِرٍ وَ مُعِینْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاهِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِیَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِیَّهَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ یَوم لِقَاءَ اللّه‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی هَدانا لِهذا وَ ما کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه. وَ أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیل‏ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصیر

همان تعبیری که از امام عسکری (سلام الله علیه) است برای فرج اینگونه دعا کنید مثل پدر و مادری که تنها فرزندشان بیمار است دکترها جواب کردند از همه جا دستشان کوتاه است چه انقطاع و دل شکسته ای دارد، در هنگام دعا کردن آن چنان برای فرج فرزندم دعا کنید. اگر این چنین کردید فرج ان شاء الله خواهد رسید در غیر این صورت فرج، مسیر طبیعی خودش را طی می کند.

آغاز بحث…

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

شصت و چند آیه ای که استدلال کردند بر این که حضرت رسول اکرم حق تشکیل حکومت نداشت را به تدریج مطرح کردیم و عرض کردیم خود این آیات نشان می دهد که:

(لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ)

در قبول دین، اکراهی نیست.

سوره بقره (2): آیه 256

(لَسْتَ عَلَیهِمْ بِمُصَیطِرٍ)

تو سلطه ‌گر بر آنان نیستی که (بر ایمان) مجبورشان کنی.

سوره غاشیه (88): آیه 22

(وَکَذَّبَ بِهِ قَوْمُکَ وَهُوَ الْحَقُّ قُلْ لَسْتُ عَلَیکُمْ بِوَکِیلٍ)

قوم و جمعیت تو، آن (آیات الهی) را تکذیب و انکار کردند، در حالی که حق است! (به آنها) بگو: «من مسؤول (ایمان آوردن) شما نیستم! (وظیفه من، تنها ابلاغ رسالت است، نه اجبار شما بر ایمان.)»

سوره انعام (6): آیه 66

و … اصلاً و ابداً هیچ رابطه ای نسبت به حکومت اسلامی ندارد. این ها یک بحث دیگری است مجموع این آیات را اگر جمع بندی کنیم این است که ای پیغمبر! نمی توانی ایمان را به زور وارد قلب مردم کنی، ایمان یک امر اختیاری و انتخابی است تا طرف شخصاً به این نتیجه نرسد که ایمان به صلاح آخرت و دنیای او است شما به زور نمی توانی ایمان را در قلب مردم وارد کنی.

کل این آیات همین را می خواهد بگوید رسیدیم به هشت آیه ای که (لَسْتُ عَلَیکُمْ بِوَکِیلٍ)

(وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَکُوا وَمَا جَعَلْنَاکَ عَلَیهِمْ حَفِیظًا وَمَا أَنْتَ عَلَیهِمْ بِوَکِیلٍ)

گر خدا می ‌خواست، (همه به اجبار ایمان می آوردند،) و هیچ یک مشرک نمی ‌شدند؛ و ما تو را مسؤول (اعمال) آنها قرار نداده‌ایم؛ و وظیفه نداری آنها را (به ایمان) مجبور سازی!

سوره انعام (6): آیه 107

عرض کردیم این ها کلاً قبل و بعد آیه یا اول و آخر آیه را لحاظ کنیم همه اش همین را می گوید: (وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَکُوا وَمَا أَنْتَ عَلَیهِمْ بِوَکِیلٍ) اگر خدا بخواهد این ها ایمان می آورند مشرک نمی شوند. (وَمَا جَعَلْنَاکَ عَلَیهِمْ حَفِیظًا وَمَا أَنْتَ عَلَیهِمْ بِوَکِیلٍ) سوره یونس خیلی واضح و روشن است.

(قُلْ یا أَیهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَکُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا یهْتَدِی لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا یضِلُّ عَلَیهَا وَمَا أَنَا عَلَیکُمْ بِوَکِیلٍ)

بگو: «ای مردم! حق از طرف پروردگارتان به سراغ شما آمده؛ هر کس (در پرتو آن) هدایت یابد، برای خود هدایت شده؛ و هر کس گمراه گردد، به زیان خود گمراه می ‌گردد؛ و من مأمور (به اجبار) شما نیستم!»

سوره یونس (10): آیه 108

کسی به الفبای قرآن آشنا باشد اول و آخر آیه را ملاحظه کند متوجه می شود که آیه در مقام نفی تشکیل حکومت نیست (بلکه در مقام نفی اجبار مردم به راه هدایت و ایمان است.)

باز در سوره زمر همین تعبیر است (فَمَنِ اهْتَدَى فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا یضِلُّ عَلَیهَا وَمَا أَنْتَ عَلَیهِمْ بِوَکِیلٍ)

(إِنَّا أَنْزَلْنَا عَلَیکَ الْکِتَابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ فَمَنِ اهْتَدَى فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا یضِلُّ عَلَیهَا وَمَا أَنْتَ عَلَیهِمْ بِوَکِیلٍ)

ما این کتاب (آسمانی) را برای مردم به حق بر تو نازل کردیم؛ هر کس هدایت را پذیرد به نفع خود اوست؛ و هر کس گمراهی را بر گزیند، تنها به زیان خود گمراه می ‌گردد؛ و تو مأمور اجبار آنها به هدایت نیستی.

سوره زمر (39): آیه 41

این جا به هیچ وجه ارتباطی به بحث سیاسی و حکومت ندارد.

 یا:

(أَرَأَیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنْتَ تَکُونُ عَلَیهِ وَکِیلًا)

آیا دیدی کسی را که هوای نفسش را معبود خود برگزیده است؟! آیا تو می ‌توانی او را هدایت کنی (یا به دفاع از او بر خیزی)؟!

سوره فرقان (25): آیه 43

یعنی تمام آیاتی که کلمه وکیل آمده است چه عبارت

(وَمَا أَرْسَلْنَاکَ عَلَیهِمْ وَکِیلًا)

و ما تو را به عنوان مأمور بر آنان نفرستاده‌ ایم (که آنان را مجبور به ایمان کنی!)

سوره اسراء (17): آیه 54

(أَفَأَنْتَ تَکُونُ عَلَیهِ وَکِیلًا)، (وَمَا أَنْتَ عَلَیهِمْ بِوَکِیلٍ)، (وَمَا أَنَا عَلَیکُمْ بِوَکِیلٍ) با عبارت های مختلف تمامی این ها دلالت می کند که بحث، بحث ایمان و اسلام است که ایمان و اسلام را به زور نمی شود وارد قلب کسی کرد.

پرسش:

اسلام به زور می شود ولی ایمان نه در فتح مکه، اسلام آورد ولی ایمان نیاورد.

پاسخ:

کاری با آن نداریم اسلام هم نیاوردند امیر المؤمنین می فرماید:

«فَوَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّهَ وَ بَرَأَ النَّسَمَهَ مَا أَسْلَمُوا وَ لَکِنِ اسْتَسْلَمُوا وَ أَسَرُّوا الْکُفْرَ فَلَمَّا وَجَدُوا أَعْوَاناً عَلَیْهِ أَظْهَرُوه‏»

نهج البلاغه (للصبحی صالح)؛ نویسنده: شریف الرضى، محمد بن حسین، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص374، خطبه 16

اسلام نیاوردند. عمار هم همین تعبیر را دارد:

«والله ما أسلموا ولکن استسلموا وأسروا الکفر فلما رأو علیه أعوانا أظهروه»

مجمع الزوائد ومنبع الفوائد؛ اسم المؤلف: علی بن أبی بکر الهیثمی الوفاه: 807، دار النشر: دار الریان للتراث/‏دار الکتاب العربی – القاهره , بیروت – 1407، ج1، ص113، ح439

ما این مطالب را از بزرگان اهل سنت آوردیم تا به ابو اسحاق نیشابوری، متوفای 427 رسیدیم.

«(قل لست علیکم بوکیل) أی حفیظ ورقیب وقیل: مسلط»

تو آدمی نیستی تسلط داشته باشی مردم را به زور وارد اسلام و ایمان کنی.

«إنما أنا رسول، لکل نبإ مستقر»

تا آن جایی که ایشان از قول کلبی نقل می کند

«لکل قول أو فعل حقیقه ما کان منه فی الدنیا فستعرفونه. وما کان منه فی الآخره فسوف یبدو لهم وسوف تعلمون ذلک»

خواهید دید که این (وَسَوْفَ تَعْلَمُونَ) حالا یا در دنیا با جنگ شما را از بین می بریم عذاب دنیا است یا عذاب آخرت.

بعد یک جمله ای دارد جالب است در تفسیر ثعلبی می گوید:

«ورأیت فی بعض التفاسیر إن هذه الآیه نافعه من وجع الضرس إذا کتبت على کاغد ووضع علیه السن» !

الکشف والبیان (تفسیر الثعلبی)؛ اسم المؤلف:  أبو إسحاق أحمد بن محمد بن إبراهیم الثعلبی النیسابوری الوفاه: 427 هـ – 1035م، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت – لبنان – 1422هـ-2002م، الطبعه: الأولى، تحقیق: الإمام أبی محمد بن عاشور، مراجعه وتدقیق الأستاذ نظیر الساعدی، ج4، ص156 و 157

اگر کسی این آیه (67 انعام) را بنویسد درد دندان داشته باشد روی دندانش بگذارد درد دندان ساکت می شود! افاضه ای هم کرده است! یعنی آیه:

بدر الدین عینی که متوفای 855 و معاصر ابن حجر است. ابن حجر متوفای 852  است هر دو کتاب در شرح صحیح بخاری نوشتند به نظرم می رسد کتاب بدر الدین عینی در مقایسه با ابن حجر در کتابش منصفانه تر کار کرده است، شرح خوبی هم کرده است یعنی عبارت های حدیث را از صحیح بخاری می آورد لفظ به لفظ اولاً معنا می کند بعد در جمله هم خوب معنا می کند.

یعنی کسی خوب بخواهد احادیث را متوجه بشود که مضمون حدیث چه است بهترین شرح صحیح بخاری عمده القاری بدر الدین عینی است.

ابن حجر که شافعی است مثل این کار نکرده است خیلی سریع رده شده است مخصوصاً نسبت به فضائل اهل بیت (علیهم السلام) و امیر المؤمنین خیلی غیر منصفانه وارد شده است.

 ان شاء الله محکمه عدل امیر المؤمنین (سلام الله علیه) همه این ها را روشن می کند این ها چه جوابی برای آن جا دارند؟! در دنیا هر کاری کردند یا نکردند رد می شود ولی آن جا باید در پیشگاه عدل الهی بیایند جواب بدهند آن خیلی مهم است.

 ایشان دارد:

«بابٌ: وَکِیلٌ حَفِیظٌ وَمُحِیطٌ بِهِ»

یک بابی دارد بعد آیه شریفه 66، 101 و 107 انعام را می ‌آورد:

«وفسر لفظ : وکیل : بقوله : حفیظ ومحیط به، وکذا فسره أبو عبیده، وفی بعض الشروح قوله: (وکیل)، یرید (لست علیکم بوکیل) ( الأنعام : 66 )»

بعد می گوید این مهم است غالب شارحین صحیح بخاری و بزرگان اهل سنت چه در کتاب های فقهی شان و چه در کتاب های حدیثی شان می گویند:

«ونزلت هذه الآیه قبل الأمر بالقتال»

همان تعبیری که از بزرگان دیگر هم نقل کردیم که 120 آیه را آیه السیف نسخ کرده است این ویروسی است که به جان این ها افتاده است می گوید تمام این آیات با آیه السیف: (فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکِینَ حَیثُ وَجَدْتُمُوهُمْ) نسخ شده است.

 (فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکِینَ حَیثُ وَجَدْتُمُوهُمْ)

مشرکان را هر جا یافتید به قتل برسانید

سوره توبه (9): آیه 5

وأما قوله تعالى: (تتخذوا من دونی وکیلاً) ( الإسراء : 2 ) فقیل: یکون شریکا . أی : تکون أمورکم إلیه، وقیل: کفیل وقبیل: کاف قلت: جاء وما أنت علیهم بوکیل . أی: بوکیل على أرزاقهم وأمورهم وما علیک إلا البلاغ. کما فی قوله: (لست علیهم بمسیطر) ( الغاشیه : 22 ) وقال : فإنما علیک البلاغ وعلینا الحساب»

عمده القاری شرح صحیح البخاری؛ اسم المؤلف: بدر الدین محمود بن أحمد العینی الوفاه: 855هـ، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج18، ص228

تعبیری است که ایشان می آورد بعد (لَسْتَ عَلَیهِمْ بِمُصَیطِرٍ) تمام آیاتی که علی عبد الرزاق استدلال کرده است تمام این ها را می آورد و می گوید تمام این ها با آیه سیف نسخ شد و تمام شد و دیگر هیچ دلالتی برای بعد از نسخ ندارد.

 عرض کردیم بهترین جواب هم جواب آیت الله العظی خویی است که نسخ آیه با خبر واحد یا خبر مستفیض اثبات نمی شود. برای نسخ آیه توسط آیه دیگر نیاز به حدیث متواتر داریم که به قطع برسیم. آنکه تالی تلو آیه است متواتر است ولذا آقایان اهل سنت هم دارند که:

«مَنْ أَنْکَرَ الْمُتَوَاتِرَ فَقَدْ کَفَرَ»

الفتاوى الهندیه فی مذهب الإمام الأعظم أبی حنیفه النعمان؛ اسم المؤلف: الشیخ نظام وجماعه من علماء الهند الوفاه: 9999، دار النشر: دار الفکر – 1411هـ – 1991م، ج2، ص265

«من أنکر ما ثبت بالتواتر والإجماع فهو کافر»

کتب ورسائل وفتاوى شیخ الإسلام ابن تیمیه؛ اسم المؤلف: أحمد عبد الحلیم بن تیمیه الحرانی أبو العباس الوفاه: 728، دار النشر: مکتبه ابن تیمیه، الطبعه: الثانیه، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ج1، ص109

کما این که: «فإن من أَنْکَرَ آیَهً من الْقُرْآنِ کَفَرَ»، «مَنْ أَنْکَرَ الْمُتَوَاتِرَ» هم«فَقَدْ کَفَرَ»

«فإن من أَنْکَرَ آیَهً من الْقُرْآنِ کَفَرَ»

البحر المحیط فی أصول الفقه؛ اسم المؤلف: بدر الدین محمد بن بهادر بن عبد الله الزرکشی الوفاه: 794هـ، دار النشر: دار الکتب العلمیه – لبنان/ بیروت – 1421هـ – 2000م، الطبعه: الأولى، تحقیق: ضبط نصوصه وخرج أحادیثه وعلق علیه: د. محمد محمد تامر، ج3، ص181

بعد به آیه 107سوره انعام می رسیم (وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَکُوا وَمَا جَعَلْنَاکَ عَلَیهِمْ حَفِیظًا وَمَا أَنْتَ عَلَیهِمْ بِوَکِیلٍ) در این جا سه مسئله را قرآن مطرح کرده است اول: بحث مشیت خدا و عدم شرک، دوم این که تو حافظ مردم نیستی و سوم این که وکیل مردم نیستی.

در رابطه با (وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَکُوا) ان شاء الله تمام آیاتی که (لو شاء ربُک، لو شاء الله) چه از قول خدای عالم چه از قول مشرکین مانند:

(لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَکْنَا وَلَا آبَاؤُنَا)

اگر خدا می ‌خواست، نه ما مشرک می ‌شدیم و نه پدران ما؛

سوره انعام (6): آیه 148

این ها را مستقل و جدا بحث می کنیم. کلمه (لو شاء) این جا چه مشیتی است؟ مرحوم شیخ طوسی (رضوان الله تعالی علیه) متوفای 460 در تبیان که اولین تفسیر مفصل شیعه است  و مجمع البیان هم تلخیصی از آن با اضافات کمی است، می گوید:

«کیف قال تعالى” ولو شاء الله ما أشرکوا ” والمشیئه لا تتعلق الا بفعل یصح حدوثه ، ولا تتعلق بأن لا یکون الشئ»

مشیت به امر عدمی تعلق نمی گیرد باید به یک امر وجودی و حدوثی تعلق بگیرد بعد ایشان می گوید تقدیر این است که (قبلاً هم اشاره داشتیم)

«قلنا: التقدیر لو شاء الله ان یکونوا على غیر الشرک قسرا»

اگر خدا بخواهد که این ها به غیر شرک یعنی ایمان بیاورند

«ما أشرکوا فمتعلق المشیئه محذوف، فمراد هذه المشیئه حالهم التی تنافى الشرک قسرا بالاقتطاع عن الشرک عجزا أو منعا أو الجاء»

التبیان فی تفسیر القرآن؛ المؤلف: الطوسی، محمد بن الحسن (المتوفى460ق)، تحقیق وتصحیح: أحمد حبیب قصیر العاملی، ناشر: مکتب الإعلام الإسلامی، الطبعه: الأولى، 1409هـ. ج4، ص231

البته علامه طباطبایی تعریضی خیلی مؤدبانه به فرمایش شیخ طوسی دارد بدون این که نام ببرد. -که اگر فرصت شد عرض می کنم- یکی از ویژگی های المیزان این است اگر می خواهد نقدی از مفسرین دیگر داشته باشد خیلی نقد محترمانه و مؤدبانه دارد.

 علامه مجلسی با این که ما به ایشان خیلی ارادت داریم معمولاً اصفهان می رویم برای زیارت قبر ایشان می رویم و معتقد هستیم یکی از جاهایی که دعا به اجابت می رسد کنار قبر این پدر و پسر است زحمت زیادی برای اسلام کشیدند. در رابطه با این که اگر کسی در نماز نیت کند خدایا نماز می خوانم مرا به بهشت ببری، نماز می خوانم به آتش جهنم گرفتارم نکنی. بعضی از بزرگواران معتقد هستند که، این نیت مبطل صلاه است. از جمله سید ابن طاوس و شهید اول.

 در عروه بحث نیت آن جا هم بعضی از محشّین معتقد هستند کسی که به خاطر ترس از جهنم یا به طمع بهشت نماز بخواند نمازش مبطل است. علامه مجلسی (رضوان الله تعالی علیه) در بحار سه، چهار صفحه علیه این نظر و قائلین آن خیلی تند قلم زده است.

امام (رضوان الله تعالی علیه) در آداب الصلاه این را مطرح می کند می گوید بعضی ها گفتند مبطل نماز است. ایشان خیلی محترمانه بیان کرده این که می گویند مبطل است «فی غیر محله» یا «غیر صحیحٍ» امام (رضوان الله تعالی علیه) همچنین تعبیری دارد.

«النیه وهی القصد إلى الفعل بعنوان الامتثال والقربه. ویکفی فیها الداعی القلبی، ولا یعتبر فیها الإخطار بالبال ولا التلفظ، فحال الصلاه وسائر العبادات حال سائر الأعمال والأفعال الاختیاریه، کالأکل والشرب والقیام والقعود ونحوها من حیث النیه، نعم تزید علیها باعتبار القربه فیها بأن یکون الداعی والمحرک هو الامتثال والقربه، ولغایات الامتثال درجات: أحدها: وهو أعلاها أن یقصد امتثال أمر الله»

در این جا آقای حکیم می گوید:

«أعلاها أن یکون الداعی الحب»

العروه الوثقى؛ نویسنده: السید الیزدی (وفات : 1337)، تحقیق: مؤسسه النشر الإسلامی، ناشر: مؤسسه النشر الإسلامی التابعه لجماعه المدرسین بقم المشرفه: 1420، ج2، ص438

یعنی نماز بخواند «حباً لله»

«کما ورد عن أمیر المؤمنین (علیه السلام) ما عبدتک خوفا من نارک، ولا طمعا فی جنتک، قوما عبدُ الله حبا لک»

«وَ قَالَ عَلِیٌّ (علیه السلام) مَا عَبَدْتُکَ خَوْفاً مِنْ نَارِکَ وَ لَا شَوْقاً إِلَى جَنَّتِکَ بَلْ وَجَدْتُکَ أَهْلًا لِلْعِبَادَهِ فَعَبَدْتُک‏»

عوالی اللئالی العزیزیه فی الأحادیث الدینیه؛ نویسنده: ابن أبی جمهور، محمد بن زین الدین‏ (تاریخ وفات مؤلف: زنده در 901 ق‏) ، محقق / مصحح: عراقى، مجتبى‏، ناشر: دار سید الشهداء للنشر، قم: 1405ق، ج2، ص11

امام در حاشیه دارد:

«وأعلى منه درجات اخر أشارت إلى بعضها ما وردت فی صلاه المعراج ومصباح الشریعه»

**

«وهذا ما أشار إلیه أمیر المؤمنین (علیه السلام) بقوله: ” إلهی ما عبدتک خوفا من نارک ، ولا طمعا فی جنتک ، بل وجدتک أهلا للعباده فعبدتک»

این را معمولاً مثال می زنم «وجدتک اهلا للعباده فعبدتک» شما در خیابان راه می روید می بینید روی دیوار تابلوی نقاشی خیلی زیبای چمن، گل، درخت و … گذاشته شده، شروع می کنید تعریف و تمجید کردن.

آیا وقتی شما تعریف می کنید چیزی به شما می دهند؟! یا اگر تعریف نکنید جریمه می کنند؟! نه! می گویید این تابلو با این زیبایی ارزش تعریف کردن دارد و این تعبیر حضرت امیر «بل وجدتک اهلا للعباده فعبدتک» در حدیث قدسی است خدای عالم می فرماید اگر من بهشت و جهنمی نیافریده بودم آیا شایسته عبادت نبودم؟

«الثانی: أن یقصد شکر نعمه التی لا تحصى. الثالث: أن یقصد به تحصیل رضاه، والفرار من سخطه. الرابع: أن یقصد به حصول القرب إلیه»

تا این که:

«الخامس: أن یقصد به الثواب ورفع العقاب بأن یکون الداعی إلى امتثال أمره رجاء ثوابه وتخلیصه من النار، وأما إذا کان قصده ذلک على وجه المعاوضه من دون أن یکون برجاء إثابته تعالى فیشکل صحته، وما ورد من صلاه الاستسقاء وصلاه الحاجه إنما یصح إذا کان على الوجه الأول»

العروه الوثقى؛ نویسنده: السید الیزدی (وفات : 1337)، تحقیق: مؤسسه النشر الإسلامی، ناشر: مؤسسه النشر الإسلامی التابعه لجماعه المدرسین بقم المشرفه: 1420، ج2، ص435

این تعبیر را می آورد بعضی از محشّین در این جا اعتراضات خیلی مفصلی دارند که مرحوم شهید اول هم در کتاب ذکری جلد 2 صفحه 103، شهید ثانی از شهید اول در قواعد نقل می کند

«بطلان العباده بهاتین الغایتین الترغیب والترهیب»

بعد می گوید:

«وبه قطع السیّد رضی الدین ابن طاوُس – رحمه اللَّه – محتجّاً بأنّ قاصد ذلک إنّما قصد الرشوه والبِرطیل، ولم یقصد وجه الربّ الجلیل، وهو دالّ على أنّ عمله سقیم وأنّه عبد لئیم»

بعد مرحوم مجلسی تعبیر تندی دارد. ایشان می گوید همچنین چیزی از یک کسی که با آیات و روایات سر و کار دارد صادر نمی شود.

پرسش:

استاد! مرحوم علامه مجلسی بیراه هم نگفته است!

پاسخ:

بحث این است یک دفعه آیاتی است که: (یدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا)

(تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ یدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ ینْفِقُونَ)

پهلوهایشان از بسترها در دل شب دور می‌شود (و بپا می‌خیزند و رو به درگاه خدا می آورند) و پروردگار خود را با بیم و امید می‌خوانند، و از آنچه به آنان روزی داده‌ایم انفاق می‌کنند!

سوره سجده (32): آیه 16

یا: (وَیدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا)

(فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ یحْیى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ کَانُوا یسَارِعُونَ فِی الْخَیرَاتِ وَیدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَکَانُوا لَنَا خَاشِعِینَ)

ما هم دعای او را پذیرفتیم، و یحیی را به او بخشیدیم؛ و همسرش را (که نازا بود) برایش آماده (بارداری) کردیم؛ چرا که آنان (خاندانی بودند که) همواره در کارهای خیر بسرعت اقدام می‌کردند؛ و در حال بیم و امید ما را می‌خواندند؛ و پیوسته برای ما (خاضع و) خاشع بودند.

سوره انبیاء (21): آیه 90

(أُولَئِکَ الَّذِینَ یدْعُونَ یبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِیلَهَ أَیهُمْ أَقْرَبُ وَیرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَیخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّکَ کَانَ مَحْذُورًا)

کسانی را که آنان می‌خوانند، خودشان وسیله‌ای (برای تقرب) به پروردگارشان می‌جویند، وسیله‌ای هر چه نزدیکتر؛ و به رحمت او امیدوارند؛ و از عذاب او می‌ترسند؛ چرا که عذاب پروردگارت، همواره در خور پرهیز و وحشت است!

سوره اسراء (17): آیه 57

یا نسبت به خمسه طیبه در سوره نور دارد:

(رِجَالٌ لَا تُلْهِیهِمْ تِجَارَهٌ وَلَا بَیعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاهِ وَإِیتَاءِ الزَّکَاهِ یخَافُونَ یوْمًا تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ)

مردانی که نه تجارت و نه معامله‌ای آنان را از یاد خدا و برپاداشتن نماز و ادای زکات غافل نمی‌کند؛ آنها از روزی می‌ترسند که در آن، دلها و چشمها زیر و رو می‌شود.

سوره نور (24): آیه 37

این برای خمسه طیبه است. امام (رضوان الله تعالی علیه) 9 مرحله برای اخلاص مطرح می کند. بعضی از عبارت هایی که ایشان می آورد بسیار سنگین است. مخصوصا از مرتبه هفتم که بالاتر می رود می گوید حصول به لذّات جمال الهی و رسیدن به بهجتهای انوار سبحات‏ ‏غیر متناهی که عبارت از رسیدن جنت لقاء است این مرتبه یعنی جنت لقاء از مهمات مقاصد اهل معرفت و اصحاب است.

بعد می گوید این هم باز دست آمال نوعاً از آن کوتاه است و اوحدی از اهل معرفت به سعادت این شرف مشرف‌اند. و اهل حبّ و جذبه از کمّل اهل اللَّه و اصفیاء اللَّه هستند؛ و لکن این کمال مرتبه کمّل اهل اللَّه نیست، بلکه از مقامات معمولى سرشار آنها است. و این که در ادعیه، مثل مناجات شعبانیّه، حضرت امیر المؤمنین و اولاد طاهرینش این مرتبه را خواسته یا اشاره به داشتن آن نموده، نه آن که مقامات آنها منحصر به همین مرتبه است.

بعد می گوید: و آن عبارت است از تصفیه عمل از خوف فراق (که آن نیز) از کمال مقامات کمّل نیست، و این که جناب امیر المؤمنین کَیْفَ اصْبِرُ عَلى فِراقِکَ‏ گوید از مقامات معمولى سرشار او و مثل او است.

بعد دارد: بالجمله، تصفیه عمل از این دو مرتبه نیز در نزد اهل اللَّه لازم است، و عمل با آن معلّل و از حظوظ نفسانیّه خارج نیست؛ و این کمال خلوص است. و پس از این، مراتب دیگرى است که از حدود خلوص خارج و در تحت میزان توحید و تجرید و ولایت است که بیان آن اینجا مناسب نیست.

چون هشت مرحله برای نیت مطرح می کند و نکات قشنگی است. دوستان اگر مراجعه کنند بسیار مفید است. آدرس آداب الصلاه از صفحه 174 به بعد.

پرسش:

اگر پدر امر کند مسجد برو این جا مسئله نیت چه می شود؟

پاسخ:

اطاعت او، اطاعت خدا است. خدا گفته از او اطاعت کن. همین که مسجد می رود پدرش گفته. خدای عالم می گوید دستور پدر را اجرا کن، به قصد امتثال امر الهی دستور پدر را اجرا می کند.

پرسش:

استاد! در کتاب وسائل «بَابُ مَا یَجُوزُ قَصْدُهُ مِنْ غَایَاتِ النِّیَّهِ وَ مَا یُسْتَحَبُّ اخْتِیَارُهُ مِنْهَا» سه تا روایت در مورد نیت می آورد و شبیه هم هست. می گوید نیت سه قسم است قسم اولش این است که می گوید کسی خوفا لله بخواهد نیت کند. قسم دومش می گوید تبعا للثواب نیت کند. و قسم سومش این است که حبّا لله نیت کند.

از امام صادق (علیه السلام) است.

«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: الْعِبَادَهُ ثَلَاثَهٌ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَوْفاً فَتِلْکَ عِبَادَهُ الْعَبِیدِ وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى طَلَبَ الثَّوَابِ فَتِلْکَ عِبَادَهُ الْأُجَرَاءِ وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ حُبّاً لَهُ فَتِلْکَ عِبَادَهُ الْأَحْرَارِ وَ هِیَ أَفْضَلُ الْعِبَادَهِ.»

تفصیل وسائل الشیعه إلى تحصیل مسائل الشریعه؛ نویسنده: شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، ناشر و محقق: مؤسسه آل البیت علیهم السلام، ج‏1، ص762

پرسش:

کسانی که باطل دانسته اند مبنای روایی ندارد.

پاسخ:

این آقایان نظرشان این است که نباید به خاطر ترس تعبیر این است که «فَتِلْکَ عِبَادَهُ الْأُجَرَاءِ»

پرسش:

در دعای ابو حمزه هم است امام سجاد می فرماید:

«اللَّهُمَّ اجْعَلْ جَمِیعَ ثَوَابِ مَنْطِقِی وَ ثَوَابِ مَجْلِسِی رِضَاکَ وَ اجْعَلْ عَمَلِی وَ صَلَاتِی خَالِصاً لَکَ وَ اجْعَلْ ثَوَابِیَ الْجَنَّه»

مصباح المتهجد و سلاح المتعبد؛ طوسى، محمد بن الحسن‏؛ ناشر: مؤسسه فقه الشیعه ، ج‏1، ص 144

پاسخ:

بله. همه را این جا آوردم.

«إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَهً فَتِلْکَ عِبَادَهُ التُّجَّارِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَهً فَتِلْکَ عِبَادَهُ الْعَبِیدِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُکْراً فَتِلْکَ عِبَادَهُ الْأَحْرَار وَ هِیَ أَفْضَلُ الْعِبَادَهِ.»

تحف العقول عن آل الرسول (صلى الله علیه و آله)؛ ابن شعبه حرانى، حسن بن على، محقق/ مصحح: غفارى، على اکبر، ناشر: جامعه مدرسین، ص246

در کتاب تحف العقول است.

پرسش:

در نهج اللاغه هم است.

پاسخ:

بله، عبارت های مختلف از ائمه (علیهم السلام) نقل شده است.

والسلام علیکم ورحمت الله وبرکاته 



منبع

مقالات مرتبط