نوید شاهد: شهید «علی یاری» فرزند «هدایت»، 6 خرداد 1349 در آذربایجان شرقی دیده به جهان گشود. این شهید والامقام 15 فروردین 1367 در منطقه شاخ شمیران به فیض شهادت نائل آمد. بخشهایی از وصیتنامه شهید را به بهانه سالگرد شهادتش میخوانیم.
پروردگارا! به سوی تو آمدهام تا به پیمانی که با تو بستم وفا کنم.
خداوندا! از آزمایشات موفق بیرون آورم.
خداوندا! چه بسا نعمتهایی که در اختیارم گذاشتهای، درحالی که من لایق آن نبودهام.
پروردگارا! چه بسا نام نیکویی از من در میان مردم و بر سر زبانها انداختی، در حالی که اصلا اهلش نبودم.
خداوندا! چه گناهانی که در خلوت انجام دادهام و تو آنها را از چشمان خلق پوشاندی.
پروردگارا! چه کنم در قیامت، اگر اسرار نهانیام را فاش گردانی و در مقابل شهدا، سرافکندهام گردانى؟
خدایا! به عفوت چشم دوختهام، مرا در خونم غسل دِه و با خونم پاک ساز.
خدایا! پاکم کن و آنگاه بمیران. پروردگارا! اگر رضای تو و صلاح من در شهادتم است، مرا با اخلاص بمیران.
پروردگارا! بنابراین دستهایم تهی و کولهام از توشه آخرت خالی است. اگر به عدالت با من رفتار کنی وای بر من.
پروردگارا! به فضل، کرم و بخشش تو چشم دوختم، مپسند بندهای که تو را دوست دارد و دیگران او را به نیکی یاد میکنند، در آتش بسوزد.
خداوندا! اگر مرا با منافقین و گناهکاران محشور کنی، جواب پیامبران، معصومین و شهدا را چه بدهم؟ جدایی از تو را چه کنم؟
خداوندا! گرچه من گناهکارم و هواهای نفسانیم بر من غالب گشته است و عقلم مغلوب هوای نفسانیم میشود.
خداوندا! به شهدای کربلا قسمت میدهم، ما را نیز جزو شهدا محسوب کن. چه کنم از روزی که از عمرم سوال میشود؟ چه کنم روزی که از نعمتهایت سوال میشود؟
ای عزیزان و ای یاران! مثل من عمرتان را بر باد ندهید و از این نعمت الهی خوب استفاده کنید.
مادر جان! همانطور که من آزمایش میشوم شما، برادر و خواهرم همگی آزمایش میشوید. امیدوارم که از این آزمایشات پیروز بیرون بیایید. مادر جان! هنوز من نفهمیدم محبت مادری یعنی چه؟ ولی اگر کسى از من بپرسد، بزرگترین عشق در دنیا، غیر از عشق الهی چه عشقی است؟ به او خواهم گفت: عشق مادر به فرزندش، بالاترین عشق است.
مادرجان! خداوند چه محبتی در دل شما انداخته که اینقدر به فرزندتان، اگر چه خیلی به شما بدی کرده باشد، محبت میکنید. به خواهرم بگو که در فراق من، مو پریشان و شیون نکند. اگر مرا دوست دارد راهم را ادامه بدهد.
مادرجان! مرا ببخشید و حلالم کنید که نتوانستم برای شما فرزند خوبی باشم. اگر از نظر مادی بنگرید، تنها یک جسم یعنی فرزند شما از دست رفته است و اگر از نظر معنوی بنگریم با خدا معامله کردهاید، خداوند به شما صبر بدهد.
تو اى برادر عزیزم! دنیا به کسی وفا نکرده و نخواهد کرد، برای کسی نمانده و نخواهد ماند. همه وسایل و ابزاری که خداوند در اختیار ما گذاشته، وسیلهای است برای آزمایش ما. به این دنیا دل مبندید و تا آنجا که میتوانید در راه خدا، از جان و مال انفاق کنید. اگر میخواهید در رکاب امام حسین(ع) شمشیر بزنید. اگر میخواهید سرباز امام زمان(عج) باشید، امام امت، خمینی بت شکن را یاری کنید.
تو ای خواهر عزیزم! حال که باید یک روزی بمیریم و با این ذلت، چرا مرگ را مغلوب خودمان نکنیم و با افتخار به سراغش نرویم و در عوض شهادت و رضوان خدا را بخریم. حالا که خدا جانی را که خودش به ما داده خریدار است، چرا نفروشیم؟ مگر ما چقدر میخواهیم زنده بمانیم؟
خواهر جانم! اگر نمیتوانی به زبان تبلیغ کنی، در عمل، رفتار و اخلاق باید نمونه باشی. وقتی انسان در عمل نمونه شد، دیگران از او سرمشق میگیرند و همین براى تو کافی است. بیچاره من که از قافله خیلی عقب هستم و هنوز در خم یک کوچه هم نیستم، آنچه میگویم عمل نمیکنم و عمرم به خسران گذشته است، اما شما مثل من نباشید و نیت خود را برای خدا خالص کنید، به حال این حقیر مسکین نیز دعا کنید. خداوند ما را به راه راست هدایت کند و به شما صبر عنایت فرماید.
خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده