دکتر حسن غفوری فرد از فعالان دوران انقلاب اسلامی و مدیران با سابقه نظام جمهوری اسلامی بود که در طول زندگی خود در دانشگاههای آمریکا و ژاپن تحصیل و تدریس کرده و با فعالیتهای انجمنهای اسلامی شاخهی آمریکا آشنایی نزدیکی داشته است. او که کارنامه مبارزاتی نیز دارد، دارای مدرک دکترای فیزیک ذرات هستهای از دانشگاه کانزاس ایالات متحده آمریکا بود، علاوه بر این دارای سوابق مدیریتی و اجرایی بسیاری در دوران جمهوری اسلامی از جمله وزارت نیرو، نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی، استانداری، رئیس سازمان تربیت بدنی، عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه و رئیس هیئت بازرسی و نظارت شورایعالی انقلاب فرهنگی بود.
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ دکتر حسن غفوری فرد در 13 مرداد 1322 در خانوادهای مذهبی و تهیدست به دنیا آمد. وی به دلیل شرایط خانواده ناچار شد از همان ابتدا به کارگری بپردازد و از این رو بهسرعت با مسائل و مشکلات جامعه آشنا شد. ایشان دورهی دبیرستان را در مدرسهی علوی که در آن روزگار از معتبرترین مدارس علمی بود، گذراند. آقای غفوریفرد نیز در فضای این مدرسه با فعالیتهای سیاسی آشنا شد. وی پس از پایان تحصیلات متوسطه در رشتهی فیزیک دانشگاه تهران پذیرفته شد و پس از پایان دورهی لیسانس به بورس اعطایی وزارت فرهنگ و با مساعدت دکتر حسابی رهسپار ژاپن گردید و پس از فراغت از تحصیل به تدریس در دانشگاه جندیشاپور پرداخت. اما به دلیل سخنرانیهای سیاسی علیه رژیم در سال 1347 از این دانشگاه اخراج میشود؛ بعد از آن رهسپار آمریکا میگردد و در آنجا فعالیتهای خود را ادامه میدهد.
دکتر غفوری فرد در این مورد میگوید: «در سالهای 1347- 1348 من به خاطر سخنرانیهایی که در دانشگاه جندیشاپور (دانشگاه شهید چمران) اهواز داشتم، از دانشگاه اخراج شدم و بالاجبار به آمریکا رفتم. در آنجا بود که ما حرکتهای دانشجویی را پایهگذاری کردیم. البته در خوزستان به کمک تعداد زیادی از دوستان، جلسات مذهبی را هر هفته در تمام شهرستانها تشکیل میدادیم که تا آخر از دید ساواک مخفی ماند.» او در مورد فعالیتهای خود در این مقطع میگوید: « در مرحلهی اول، ما در این شهر، در دل همان انجمنهای اسلامی دانشجویان که اغلب عربها در آن شرکت داشتند، گروهی تحت عنوان (M.S.A.P.S.G) [یا اتحادیهی جهانی انجمنهای اسلامی]… تشکیل دادیم. این تشکیلات جدید در اروپا و کانادا هم شکل گرفت که در آغاز تعداد شرکتکنندگان آن کم بود، ولی به مرور و در اثر فعالیتهایی که انجام شد، رشد کرد و کاملاً مستقل شد.» دکتر غفوری فرد تا سال 1355 که به ایران برمیگردد. فعالیتها و مبارزات خود را ادامه داد. وقتی به ایران برمیگردد که بلافاصله ممنوعالخروج میشود: «سال 1355 برگشتم … بلافاصله ممنوعالخروج شدم و امکان کار کردن هم وجود نداشت….ساواک مستقیماً به من گفت نمیگذاریم شما کار بکنید. این افشاگریها و درگیریها وجود داشت تا بالاخره توسط ساواک دستگیر شدم و مدتی هم زندانی بودم.»
از اقدامات غفوریفرد در این سال، ارتباط با روحانیون انقلابی علیالخصوص شهید مطهری و شهید بهشتی بود: «من و دوستان دانشگاهی همفکرمان، خصوصاً در سال 1355 ارتباطات فراوانی با شهید مطهری داشتیم. جلسات و مباحثاتی را در زمینههای مختلف با شهید مطهری داشتیم. بخشی از این جلسات که در منزل ایشان بود، بیشتر به بحثهای فلسفی، به خصوص بحث ماتریالیسم و دیالکتیک مربوط میشد. اما در مورد بحثهای سیاسی، وقتی ما این عزیزان را به جلساتمان دعوت میکردیم، پذیرش این دعوت از طرف شهید مطهری و شهید بهشتی، بیانگر ارتباط قویای بود که بین ما و این عزیزان وجود داشت. ما به عنوان نیروهای مذهبی داخل دانشگاه با این آقایان ارتباط مستقیم داشتیم.»
غفوریفرد در سال 1356 به دنبال سامان دادن به فعالیتهای دانشگاهیان بود: «ما در سالهای 1356 و 1357 به دنبال سازمان دادن فعالیت استادان دانشگاهها بودیم. برای اولین بار تشکیلاتی درست کردیم تحت عنوان «سازمان ملی دانشگاهیان ایران» که تقریباً در سال 1357 شکل گرفت.» حضور در راهپیمایی بزرگ عید فطر در 13 شهریور ماه همچنین راهپیمایی 16 شهریور از دیگر اقدامات وی در این ایام بود. بعد از این دکتر غفوریفرد به فکر سامان دادن به راهپیماییها نیز بود: «به مناسبت 25 محرم و روز شهادت حضرت سیدالساجدین امام زینالعابدین (ع) یک سمینار علمی با موضوع «بررسی حادثهی عاشورا» در دانشگاه امیرکبیر برگزار کردیم که این برنامه باعث شد تا یکی دو هفته، راهپیماییها هر روز از محل دانشگاه امیرکبیر تا ساختمان وزارت علوم در خیابان نجاتاللهی که در مرکز شهر بود، انجام گیرد.» از جمله کارهای خوب این تشکیلات که تحول خیلی خوبی هم ایجاد کرد، این بود که در محرم سال 1357، برای اولین بار در دانشگاه امیرکبیر سمیناری تشکیل دادند به نام «سمینار بررسی علمی حادثهی عاشورا». این سمینار زمانی برگزار شد که هنوز حکومت نظامی بعد از 17 شهریور برپا بود و تجمع سه نفر در تهران غیر قانونی بود. جالب این است که در ممنوعیت آن زمان این سمینار با سخنرانی روحانیون مبارز برگزا میشد و با استقبال گسترده مردی روبرو میشد.
به عنوان نمونه میتوان به سخنرانی شهید باهنر اشاره کرد که: «جمعیتی حدود دو سه هزار نفر در آن شرایط جمع شدند و شهید باهنر سخنرانی بسیار گیرا و مفصلی نمودند. عکس شاه و فرح را وسط میدان امیرکبیر آتش زدند. اولین بار بود که عکس شاه و فرح در یک جمع عمومی آتش زده میشد و این اتفاق، در حقیقت نشان میداد که چقدر رژیم تضعیف شده و انقلاب تا چه حد اقتدار پیدا کرده است… بعد از آن، جمعیت به خاطر اینکه ماه محرم بود، راهپیمایی کردند.»
در محرم همین سال دکتر غفوریفرد در حین پخش اعلامیه امام خمینی توسط ساواک دستگیر میشود: «حادثهی دیگری که در همین فاصله برای من رخ داد، مسئلهی دستگیری و زندانی شدنم برای چند روز در محرم 1357 بود. آن موقع امام از پاریس در اطلاعیهای دستور دادند که سربازها از سربازخانهها فرار کنند. ما هم، همین اطلاعیهی امام را میبردیم و بین سربازهایی که در میادین مختلف مستقر بودند، توزیع کردیم. تعداد زیادی ماشینهای ارتشی در همهی میدانهای اصلی شهر، مستقر بودند و سربازهای داخل آنها با وسایل و تجهیزات کامل بودند که اگر در جایی تجمعی صورت بگیرد، آنها را پراکنده کنند. پخش اطلاعیه بین سربازها کار بسیار خطرناکی بود. من با ماشین پیکانی که آن را قسطی خریده بودم… در حین عبور، اعلامیهها را از شیشهی ماشین به سربازها میدادیم و رد میشدیم. تعداد زیادی در میدان قیام ایستاده بودند. اعلامیهها را بین آنها پخش کردیم و داخل خیابان مولوی شدیم. در حقیقت میخواستیم فرار کنیم. منتها راه آنجا بسته بود و ما برگشتیم. هنگام رفتن ما را شناسایی کرده بودند و وقت برگشتن با تیراندازی ما را مجبور به توقف کردند… ما را دستگیر کردند و دستبند زدند و برای اینکه مثلاً جمعیت بترسد، جلو جمعیت کتک مفصلی به ما زدند.» دکتر غفوریفرد بعد از آن در حوادث انقلاب تا پیروزی انقلاب اسلامی فعالانه حضور داشتند. «بعد از اینکه انقلاب شد، من به مسجد امام جعفر صادق (ع) واقع در سید خندان رفتم و دو تا اسلحه گرفتم و ایستادم و نگهبان دانشگاه شدم. برای اینکه آن موقع، دانشگاه و تقریباً همهی مؤسسات دیگر، بدون حفاظت بودند. تا این زمان در دانشگاه بودم. سپس با اصرار دانشگاه و پافشاری دانشجویان، رئیس مدرسهی عالی ساختمان که یک دانشکدهی مربوط به دانشگاه پلیتکنیک بود، شدم..»
از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۴ در دوران ریاست جمهوری شهید رجایی و آیتالله خامنهای مسئولیت وزارت نیرو را برعهده داشت. علاوه بر این، چهار دوره نمایندگی مجلس شورای اسلامی، استاندار خراسان، معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان تربیت بدنی، مشاور رئیسجمهور در علوم و فنون و مشاورت در امور تحقیقاتی و رئیس هیئت بازرسی و نظارت شورای عالی انقلاب فرهنگی در کنار فعالیت در حزب مؤتلفه اسلامی از جمله سوابق مدیریتی و اجرایی این استاد دانشگاه است که صبح پنجشنبه ۱۸ اسفندماه پس از طی یک دوره بیماری در سن ۷۹ سالگی دار فانی را وداع گفت.
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده