نوید شاهد: شهید «مصطفی میریخراجی» فرزند «نصراله»، یکم آبان 1346 در چهارمحال و بختیاری دیده به جهان گشود. این شهید والامقام 26 بهمنماه 1364 در عملیات والفجر8، منطقه عملیاتی اروندکنار به فیض شهادت نائل آمد. بخشهایی از وصیتنامه شهید را به بهانه سالگرد شهادتش میخوانیم.
قالالله تعالی: «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ کُرْهٌ لَکُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ ۗ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ(سوره بقره آیه 216)»
خداوند برای شما جنگ پیش آورده و شما خیال میکنید این جنگ بد است، ولى خوب و خیر است و چه چیزهای بسیاری که شما فکر میکنید بد است و خیر و خوب است و چه بسا چیزهای بسیاری شما فکر میکنید خوب است ولی شر و بد است و این را خدا میداند و شما نمیدانید.
سپاس خداوند قادر و منان را که به این بنده حقیر توفیق آمدن به جبهه داد و مرا در کنار رزمندگان اسلام قرار داد و اکنون به بنده توفیق داده که برای خودم وصیتنامه بنویسم.
قبل از هر چیز به یگانگى معبودم و معشوق اصلی خودم شهادت میدهم و بعد از این شهادت به فرستاده پروردگارم، پیامبر اکرم حضرت ختمی مرتبت محمدبن عبدالله(ص) و دوازده امام معصوم(ع) شهادت میدهم.
خدا را شاهد میگیرم که من امروز دین و آیین او را با آگاهی قبول نمودم و در راه او با آگاهی و بصیرت حرکت کردم. خودم را در مقابل او شرمسار میبینم و به عنوان یک بنده ضعیف پروردگار الان با او تکلم میکنم.
خداوندا! اگر در راه خدمتگزارى به خلق تو کوتاهی کردم و اگر در اطاعت تو کوشا نبودم، تو را آنقدر که شایسته و به مقدار توانم پرستش نکردم، از شما ای معبودم، ای ازلی و ابدی، ای کسی که جانم در ید قدرت توست! معذرت خواهی میکنم، از تو طلب بخشش میکنم.
بارالها! اگر خدمتی کردم وظیفه خودم را انجام دادهام، اگر عبادتى کردم و اگر جان خود را در راهت فدا کردم، همهاش وظیفه و تکلیف بود و اصلا سرمایهای برای آخرت خود آماده نکردم. ترس از آن دارم که فردای قیامت پیش خلق تو و ائمه(ع) روسیاه باشم.
خداوندا! نمیدانم اگر از کریمی خودت ذرهای به من رحم نکنی چگونه میتوانم در عذاب الیم تو صبر کنم.
پروردگارا! هماکنون خودم را در اختیار تو میگذارم و از تو میخواهم که هرچه میخواهی در عذاب بر سرم بیاور؛ زیرا هرکاری بکنی به مصلحت من است.
خدایا! حال که آخرین ساعات مانده به عملیات را میگذارنم، از تو میخواهم که گناهانم را ببخشی و مرا به عنوان یک بنده ضعیف مورد عنایت قرار دهی. من مطمئن هستم که تو بخشاینده و مهربانی و من غیر از تو کسی را ندارم، به امید دیدارت در قیامت کما اینکه بندگان خاص تو را در دنیا میبینند و امام حسین(ع) میفرماید: «کور باد چشمی که تو را نبیند.» و حال آنکه همه چیز فقط برای توست و تو هستی که عشق دیدارت ما را به این وادی کشانده.
پیامی دارم برای مردم مسلمان که همه آنها در عشق حسین(ع) میسوزند، چون مردم عزیز را دوست دارم برای آنها چند نکته ذکر میکنم.
ای مردم عزیز! مگر نه این است که یک عمر بر سر زدید برای حسین(ع) و برای اصحاب او؟ آیا خود میدانید که ما هرچه داریم از شهادت حسین(ع) است؟ بدانید دین اسلام احتیاج به خون دارد، ما از حسین(ع) و اولاد حسین(ع) بهتر نیستیم، زن و بچه شما از امت حسین(ع) بهتر نیستند. باید خوب فکر کنید، مبادا دنیا شما را فریب دهد و از مسیر اصلی خارج شوید که دیگر کسی برای ما هادی نشود و ما را هدایت نکند. مواظب باشید ما دینمان را از روحانیت داریم و این جمله بسیار ارزنده است.
مردم عزیز! سعی کنید مثل یاوران پیامبر(ص) زجر کشیده، زحمت کشیده، رنج ببرید؛ زیرا دنیا برای مسلمانان زندان و براى کافران بهشت است، بدانید خوشی دنیا تلخی آخرت و تلخی دنیا خوشی آخرت است. دنیا60 سال است، اما آخرت ابدی است. چه صفا دارد انسان پاک و شایسته از دنیا رود و در کنار پیامبر(ص) در محضر خداوند بنشیند. چقدر گوارا است از دست امیر المومنین(ع) آب نوشیدن، پس مبادا غافل شوید و دنیا را به آخرت ترجیح دهید که بیچاره خواهید شد و خدا نکند ما روزی به عذاب او دچار شویم.
مادر بزرگوار! میدانم که زحمتهای بسیاری کشیدی، شب و روز حدود 14 سال در غیاب پدرم زحمت کشیدی و یتیمان خودت را بزرگ کردی، امیدوارم خداوند این قربانی را از شما قبول کند انشاءالله.
از کلیه دوستان و آشنایان برای بنده طلب بخشش کنید شاید مورد رحمت خداوند قرار بگیرم.
خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی(عج)، خمینى را نگهدار
والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده