روایت یک شاهد عینی از سیاسیترین سخنرانى امام
حجتالاسلام شریفی گرگانی میگوید: «خلاصه حضرت امام ساعت 8:30 بود که ظاهر شد و سخنرانى معروفشان را انجام داد. امام وقتى مىخواست وارد بشوند با یک حالت شکسته آمدند که من هیچوقت این حالت را در امام ندیده بودم. بهمجرد ورود حضرت امام و دیدن ایشان صداى ضجَّه و ناله مردم بلند شد. این نشانه آمادگی مردم بود. وقتی امام را همه با این حالت دیدند، دیگر خیلى گریه کردند.»
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ یکی از نگرانی های مراجع در دوران پهلوی، نگرانی از به
خطر افتادن استقلال کشور و حاکم شدن سلطه بیگانه بود. آنان در سخنان، پیامها و اعلامیههای خود نسبت به این خطر هشدار داده بودند. امام
خمینی چندین بار پیامدهای دخالت امریکا در کشور را تذکر داده بودند. هرچند رژیم شاه و امریکاییان سعی میکردند
با پنهانکاری احساسات نیروهای مذهبی را برنینگیزند؛ اما در جریان تصویب لایحهی
مصونیت مستشاران امریکایی (کاپیتولاسیون) در مجلس شورای ملی، نقشهها و روند سلطه،
عریان شد و پردهها کنار رفت. امام خمینی با یک موضعگیری به موقع و قاطع با تمام
وجود در مقابل امریکا ایستاد و مبارزهای را که علیه استبداد شاه و دخالت بیگانه
آغاز کرده بود، به مبارزهای بیامان و انقلابی علیه استبداد و استعمار عریان جهت
داد تا جایی که نهضت اسلامی مردم ایران را به یک انقلاب علیه رژیم شاهنشاهی و منافع یک
سویهی امریکایی تبدیل کرد.
امام خمینی با یک موضعگیری به موقع و قاطع با تمام وجود در مقابل امریکا ایستاد و مبارزهای را که علیه استبداد شاه و دخالت بیگانه آغاز کرده بود، به مبارزهای بیامان و انقلابی علیه استبداد و استعمار عریان جهت داد
حجتالاسلام شریفی گرگانی در کتاب خاطرات خود که
توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی ثبت و ضبط شده است در رابطه با لایحه کاپیتولاسیون میگوید: جریان کاپیتولاسیون یک برنامه مخفى بود که رژیم تصویب آن
را یکى از افتخارات خود می دانست. درحالیکه در زمان رضاشاه کاپیتولاسیونِ روسیه لغو
شد؛ اما همین رژیم چند سال بعد این امتیاز را به آمریکایىها داد. جریان این مسائل
سیاسی بود اما در جریان کاپیتولاسیون همه مخالف بودند. در مجلس شورا بحثها و
مخالفتهایی صورت گرفت، ولی در نهایت تصویب شد. در مجلس سنا که هیچ مخالفتى نشد و تا
حدودى جریان تثبیت و تمام شد. یکى از کسانى که متن مصوبه کاپیتولاسیون را آورد
مهندس ناصر بهبودى – پسر سلیمان بهبودى – معاون وزیر دربار بود، شاه زمانی که متوجه
شد این از مخالفین هست پدرش را فوراً بازنشسته کرد. خلاصه امام خواست که متن مصوبه
را براى او بیاورند که با کمک آقایان فلسفى و جعفر بهبهانى، اصل متن مصوبه را به حضرت
امام رساندند. آقاى محلاتى هم از طریق بعضى از کارکنان مجلس شوراى ملى، آن متن را گرفت
و براى حضرت امام آورد.
جلسه علما درباره لایحه غیرقانونی
امام وقتى متن را دید، چون همیشه برنامهشان این بود که کارها را جمعی
انجام بدهند یک جلسهاى با علماى قم تشکیل داد. امام نامهاى هم به علماى تمام
شهرستانها نوشتند و اطلاع دادند که رژیم چنین برنامهاى دارد تا یک آمادگى اولیه
در آنها ایجاد کرده باشد. رژیم مى خواست کاپیتولاسیون مخفى بماند. ولی امام آن را
کاملاً افشا و آشکار کرد. لذا مؤمنین به همه شهرستانها اطلاع دادند که امام چهارم
آبان سال 43 روز تولد حضرت زهرا (س) برنامه سخنرانى دارد. این سخنرانى هم در منزل
خودش بود.
هشدار رژیم: علیه آمریکایی ها حرفی نزنید!
لذا آنها خیلى ناراحت بودند و افرادى را می فرستادند تا امام را از این کار
منصرف کنند که حضرت امام آنان را به حضور نپذیرفت. ولى رژیم پیغام داد اگر امام در
سخنرانى خود علیه شاه مطلبی گفت ایراد ندارد، اما علیه آمریکاییها مطلبی نگوید،
چون آنان مبالغ هنگفتی به دولت ایران پرداخت میکنند. اما امام اعتنایی به آنها
نکرد. لذا چهارم آبان که مصادف بود با بیستم جمادیالثانی- تولد حضرت زهرا (س)- بر
اساس جلساتى که با آقایان گذاشته بود و بر اساس دعوتهایی که از علماى شهرستانها
کرده بودند بنا شد که آن سخنرانى معروفشان را ایراد بفرمایند.
منزل ما به منزل امام خیلى نزدیک بود، زود خودمان را رساندیم. وقتى که
انسان داخل جمعیت هست نمی فهمد جمعیت چقدر است، باغ و کوچهها پُر بودند. پشتبامها
نیز مملو از جمعیتی بود که براى استماع سخنرانى حضرت امام آمده بودند.
آنجا که ما بودیم باغ بود، فاصله خانه امام تا دیوار باغ چهار متر بود،
کوچه امام هم چهار متر بود. همه با ضبطصوتهای ترانزیستورى آمده بودند تا سخنرانی
امام را ضبط کنند که اگر مثل روز عاشورای سال 42 برق را قطع کردند، مشکلی برای ضبط
سخنرانی امام پیش نیاید. چون عاشورای سال 42 همه ضبطصوتها از کار افتاد، فقط یک ضبط ترانزیستورى متعلق به یک اصفهانى بود که آن سخنرانى حضرت امام را ضبط کرد و من
خودم در مدرسه فیضیه حاضر و شاهد بودم.
حالات امام در سخنرانی تاریخی
خلاصه حضرت امام ساعت 8:30 بود که ظاهر شد و سخنرانى معروفشان را انجام
داد. امام وقتى مى خواست وارد بشوند با یک حالت شکسته آمدند که من هیچوقت این
حالت را در امام ندیده بودم. بهمجرد ورود حضرت امام و دیدن ایشان صداى ضجَّه و
ناله مردم بلند شد. این نشانه آمادگی مردم بود. وقتی امام را همه با این حالت دیدند،
دیگر خیلى گریه کردند. بهطوریکه وقتی سکوت میشد، امام نمىتوانست
رژیم مى خواست کاپیتولاسیون مخفى بماند. ولی امام آن را کاملاً افشا و آشکار کرد. لذا مؤمنین به همه شهرستانها اطلاع دادند که امام چهارم آبان سال 43 روز تولد حضرت زهرا(س) برنامه سخنرانى دارد.
سخنرانیشان
را ادامه دهند. البته بعضى سخنرانیها مثل همین سخنرانی امام، کلمه به کلمه و نکته
به نکته آن پیام دارد. حضرت امام در جایگاه قرار گرفتند، آن صحنهاى که من ناظرش بودم
اقرار مىکنم که نمىتوانم اصل مطلب را منعکس کنم و قدرت توصیف آن صحنه را ندارم،
آن حالت شکسته امام بود که وقتى در جایگاه نشست کلمه استرجاع را گفتند: «انا لله و
انا الیه راجعون»، چون امام میدانست چه خیانتى به مملکت شده است. استرجاع را هنگام
مصیبت سخت بیان میکنند. وقتی مردم آن حالت شکستگى امام را دیدند و کلمه استرجاع را
گفت غوغا شد. صداى ضجّه و گریه مردم بلند شد. امام دیگر نمىتوانست ادامه بدهد،
بعدش حضرت امام فرمود من نمى توانم تأثرات خودم را پنهان کنم- این سخن کلمه به
کلمهاش پیام دارد – بعد باز دومرتبه صداى ضجّه مردم و کلمه استرجاع، بعد فرمود از
اخبار جدیدى که راجع به ایران به من رسیده قلب من در فشار است، خوابم کم شده – باز
سخنرانى قطع شد و مردم مدتى گریه کردند – تا اینجا که فرمودند من منتظر هستم
خداوند مرگم را برساند. معلوم است که مردم با شنیدن این کلمه چه حالى پیدا میکنند.
من واقعاً نمى توانم این صحنهها را توصیف کنم، واقعاً عاجز هستم.
باز فرمود “براى ملت ایران عید نگذاشتند، عید ما را عزا کردند دستهجمعی
رقصیدند” – مردم گریه مى کردند- فرمودند: “ما را فروختند، کشور ما را فروختند و بعد چراغانى
کردند. من اگر بهجای اینها بودم، عوض این چراغانیها روى بام سربازخانهها و
خانهها بیرق سیاه مىزدم.” این یک فصل از سخنرانى حضرت امام هست، سخنرانى را در
حدود دوازده فصل انجام دادند، سرفصل دیگر را بگویم و بگذرم. ایشان توضیح مى دهند،
اگر در وسط این مملکت یک آشپز آمریکایى بخواهد مرجع تقلید شما را ترور کند پلیس
ایران حق ندارند که متعرّض او شود و دادگاه ایران حق ندارد او را محاکمه کند.
یک فصل دیگر راجع به اینکه ما را از سگها پست تر کردند، اگر یک سگ
آمریکایى شاه مملکت را در اینجا زیر بگیرد کسى حق ندارد معترض او شود، ولى اگر شاه
ایران بخواهد یک آشپز آمریکایى را زیر بگیرد او را بازخواست مى کنند. چون مى خواستند
از آمریکا وام دویست میلیونى بگیرند. ما فریادمان را کجا بزنیم؟ به چه کسى پناه
ببریم؟ به چه کسى بگوییم؟ مردم دنیا خیال مى کنند ما خود را پَست کردهایم،
نمى دانند که این مجلس هست که اینقدر پست هست نه ملت ایران، این مجلس مجلسِ مردم
نیست، این مجلس سرنیزه هست، بسیارى از آقایان فتوا به تحریم آن دادند.
سیاسیترین سخنرانى امام
اگر ما این سخنرانى حضرت امام را ازنظر سیاسى بررسی کنیم، به نظر من مهمترین
و سیاسیترین سخنرانى است. آن موقع رژیم شاه در حمله به انقلاب همیشه این را بهانه
مى کرد که انقلابیون کسانى هستند که توسط شوروى و کمونیستها حمایت میشوند؛ با
این حساب امام نباید به شوروى مىتوپید، ولى امام فرمود: شوروى از هر دو بدتر است.
اصلاً از این دایره جدا شدن قابل تصور در دنیاى آن روز نبود. کاری که امام کرد بر
هم زدن معادلات دنیاست که با انقلابش همه این معادلات را به هم ریخت و این ابتکار
شخص ایشان بود. باز اینجا مىگوید ما هرچه مىکِشیم از دست آمریکاست، از دست
اسرائیل مىکشیم و اسرائیل هم از آمریکاست، این وکیلها هم از آمریکا هستند، این
وزیرها هم از آمریکا هستند.
آخرین فصل سخنرانی امام این بود که گفتند: اینها به ما خیانت کردند و علما
وظیفه دارند مردم را آگاه کنند، مردم وظیفه دارند که بایستند، حرکت کنند و
نگذارند و تظاهرات کنند و به هم بزنند. آنهایی که در این مجلس به کاپیتولاسیون رأی
دادند به ما خیانت کردند و چون خیانت کردند خودبهخود ساقط هستند و اگر ساقط
نبودند من همه آنها را عزل کردم. بر اساس همان اصل دوم متمم قانون اساسى که میگوید
همه قوانین مشروطه باید به نظر فقها برسد.
با افشاگری امام، رژیم دیگر مفتضح شد، چون موجى که سخنرانى حضرت امام در
میان مردم به وجود آورد براى آنها خیلى مشکل ایجاد کرد. ضمن اینکه یک اعلامیهاى هم
امام علیه کاپیتولاسیون دادند و در میان مردم پخش شد.
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده