بعد از شهادت نواب موجى از تأثر در حوزه بهوجود آمد. بخصوص فضلایى که ایشان را مىشناختند بیشتر تحت تأثیر قرار گرفتند. روز شهادت ایشان روز غمبارى بود، چون فرد برجسته و مسلمان راستینى از دست رفته بود او به جوانان مسلمان حرارت و دشمنشناسى را یاد داد. او ضمن دعا و توسل و حرف زدن مرد عمل و کشتن و از بین بردن دشمنان براى عملى کردن دستورهاى دین نیز بود. او کسى نبود که فقط در گوشهاى بنشیند و کتاب بخواند. او با عمل خود به حوزه علمیه بصیرت داد.
پایگاه مرکز اسناد انقلاب
اسلامی؛ مبارزات سیاسی شهید نواب صفوی و یارانش الگوی بسیاری از فعالان انقلابی در
دورههای بعد بود، چه اینکه بسیاری از آنها فعالیتهای فدائیان اسلام را در خاطر
خود داشتند. مرحوم آیتالله خزعلی یکی از آنهاست که در خاطرات به روایتهایی از مبارزات
شهید نواب صفوی اشاره داشته است.
آیتالله
خزعلی میگوید: مرحوم سید مجتبى نواب صفوى در فهم انحرافات ذهنى زمان و توطئههایى
که به وسیله غربىها براى مسلمین تهیه مىشد، یکى از افراد نادر روزگار بود، چون در
آن زمان فهم عموم مردم به درجهاى نرسیده بود تا توطئهها را تشخیص دهند.
*** وقتی
نواب به دستور علامه امینی لبیک گفت ***
ایشان در زمانى که در نجف مشغول
تحصیل بود شنید فردى منحرف به نام احمد کسروى براى گمراه ساختن اذهان مردم، با کمال
وقاحت به ساحت مقدس معصومین علیهمالسلام اسائه ادب کرده است. این توهین حوزه علمیه
نجف را خشمگین ساخت. مردى توانا مثل مرحوم علامهى امینى صاحب الغدیر آشفته شد و گفت:
کسى نیست جواب این کسروى را بدهد؟ سیدمجتبى نوابصفوى در زمانى که در اوج جوانى بود به
این درخواست لبیک گفت.
*** سخنرانی
آتشین نواب در حرم حضرت معصومه(س) ***
روزى ایشان پس از نماز مغرب و عشا
در داخل حرم مطهر حضرت معصومه(س) به ایراد سخن پرداخت. ولى دستگاه و وسایل داخل حرم
را برداشته بودند تا مانع سخنرانى ایشان شوند. چون بلندگو نبود مرحوم نواب روى شانه
یکى از فداییان قرار گرفت و با صداى بلند شروع به سخنرانى کرد.
من در آن موقع در صحن کوچک بودم
و فاصلهام با ایشان زیاد نبود و با وجود سر و صداى فراوان جمعیت صدایش را مىشنیدم.
علىرغم گذشت چهل و چند سال هنوز جملهاى از سخنانش را به یاد دارم که گفت: هنوز باد
به پرچم عمه ما حضرت معصومه(س) مىوزد و این «مىوزد» را به قدرى شدید و گرم ادا کرد
که موها به تن راست شد. همه به عظمت روحیه سید اعتراف کردند. آن همه موانع نتوانست
در عزم و ارادهاش خلل وارد کند.
***روحیه
بلند و عزم راسخ یاران نواب***
سید محمد واحدى که از هواداران
سرسخت نواب بود هنگامى که دستگیر شد به شدت تحت شکنجه قرار گرفت گاه نصف شب در دى ماه
وى را در آب یخ قرار مىدادند و شلاق مىزدند. هدف رژیم آن بود که او هنگام روبهرو
شدن با نواب اظهار برائت و به ایشان توهین کند. حتى به واحدى گفتند هنگام روبهرو شدن
با نواب یک سیلى محکم به او بزن. واحدى به هنگام روبهرو شدن با نواب علىرغم آن همه
شکنجه، خم شد و دست او را بوسید. فداییان اسلام چنان روحیه بلندى داشتند که انسان را
به یاد مجاهدان صدر اسلام مثل ابوذر غفارى و دیگر صحابى مىانداختند. آنان مسائل اسلام
را بیان مىکردند و با تفکر «دین از سیاست جداست» مخالف بودند. آنها به دنبال سد کردن
انحرافات بودند و بهدلیل داشتن ایمان توأم با عمل خود مردم را تحت تأثیر قرار دادند.
***روز
غمبار شهادت نواب***
بعد از شهادت نواب موجى از تأثر
در حوزه بهوجود آمد. بخصوص فضلایى که ایشان را مىشناختند بیشتر تحت تأثیر قرار گرفتند.
روز شهادت ایشان روز غمبارى بود، چون فرد برجسته و مسلمان راستینى از دست رفته بود
او به جوانان مسلمان حرارت و دشمنشناسى را یاد داد. او ضمن دعا و توسل و حرف زدن مرد
عمل و کشتن و از بین بردن دشمنان براى عملى کردن دستورهاى دین نیز بود. او کسى نبود
که فقط در گوشهاى بنشیند و کتاب بخواند. او با عمل خود به حوزه علمیه بصیرت داد.
پس از این که نواب و دوستانش به
تهران آمدند به دلیل سکونت اینجانب در قم، روابط مستقیم ما کم شد، اما با ارسال پیام
و از این قبیل روابط ما همچنان حفظ شد. پس از شهادت فداییان من با خانوادههاى آنها
بخصوص خانواده واحدى روابطم را حفظ کردم.
*** نقش
شهید نواب صفوی در مبارزات اسلامی ***
من بر این عقیدهام که حرکت اسلامى
ما هم پایهگذارش مرحوم نوابصفوى بود. افرادى مانند ایشان و شهید مدرس این توفیق را
به دست آوردند تا فکر خود را انتقال دهند. هر وقت امام(ره) از سیدحسن مدرس یاد مىکردند
بهشدت تحت تأثیر قرار مىگرفتند. این افکار اسباب زحمت دربار پهلوى گردید، گرچه براى
مدتى پیام افرادى چون نواب و مدرس بىجواب ماند، اما هیچ گاه فراموش نگردید.
نوابصفوى توانسته بود در دل دولت
رعب و هراس بیفکند. چند نفر از سران حکومت به دست فداییان از بین رفته بودند، به همین
علت دستگاه پهلوى از دست این افراد معدود به تنگى نفس مبتلا شده بود. شاه یکبار درصدد
بود با نمایش قدرتى نواب را مرعوب کند. روزى شاه ایشان را احضار کرد. در اطراف محل
ملاقات عده زیادى نظامى مستقر شده بودند تا دیدن آنها نواب را تحت تأثیر قرار دهد؛
اما نواب به این نظامىها هیچ وقعى ننهاد و با دیدن شاه به او گفت این ضعیفالرأىها
را از خود دور کن. این سخن در شاه تأثیر فراوان نهاد. شاه که نقشه کشیده بود تا نواب
را به لکنت بیندازد خود ضربه سختى خورد و براى نخستین بار دید که مردى در مقابلش قد
علم کرده است.
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده