جزئیاتی از ورود امام خمینی به قم در 10 اسفند 1357 / از تهیه منزل برای امام تا رسیدگی به مشکلات مردم |

۱۴۰۱/۱۰/۱۸
  • admin
  • شناسه خبر: 2421


در مدتى که حضرت امام در قم حضور داشت، بعضى از اعضاى دولت موقت و مسؤولان دیگر مثل آقاى هاشمى رفسنجانى، مرتبآ به قم مى‌آمدند تا ضمن در میان گذاشتن مسائل جارى کشور با حضرت امام، از رهنمودهاى ایشان درباره‌ى بعضى از امور بهره‌مند شوند. گاهى نیز این مسؤولان، براى سرعت بخشیدن به کارها، با هلى‌کوپتر مى‌آمدند

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ به فاصله
اندکی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، امام خمینی پس از سال ها تبعید، در دهم اسفند
1357 وارد قم شدند. آیت‌الله سید حسن طاهری خرم آبادی که در آن روز تاریخی در قم
حضور داشت، روایتی خواندنی از استقبال قمی‌ها از امام دارد که در ادامه می‌خوانید:

ورود حضرت امام به قم

بعد
از چند روز، اطلاع دادند که حضرت امام مى‌خواهند به قم مشرف شوند. البته ستاد استقبال از حضرت امام پیش از این در
تهران و قم تشکیل شده بود که مسئولیت این ستاد در قم بر عهده‌ جناب آقاى یزدى بود.
از ابتدا هیچ مشخص نبود که آیا امام به قم مى‌آیند و مى‌مانند یا اینکه در تهران
خواهند ماند. با شنیدن خبر آمدن امام به قم، مجدداً ستاد استقبال فعال شد و جلسات
آن تشکیل گردید. ما هم در آن جلسات شرکت مى‌کردیم. مسائل مختلفى در جلسات مطرح مى‌شد،
مانند این‌که اگر حضرت امام به قم آمدند، به کجا وارد شوند؟ محل استقرارشان کجا
باشد؟ نحوه‌ استقبال چگونه باشد و مراجع دیگر چگونه از امام استقبال کنند و
موضوعات دیگر که در جلسه مطرح مى‌شد.

قرار
شد که محل استقبال از امام، مسجد امام حسن عسکرى(ع) باشد که در جاده‌ تهران و در
آن زمان، در خارج از شهر قرار داشت. از آن‌جا هم به حرم مشرف شوند و پس از زیارت
مرقد حضرت معصومه(س) به مدرسه‌ى فیضیه رفته، در آن‌جا نطقشان را ایراد کنند. در
واقع اولین سخن‌رانى امام در قم، در مدرسه‌ى فیضیه باشد و اگر امکان آن وجود داشته
باشد، از طریق تلویزیون به صورت زنده پخش شود. البته همه‌ى این تصمیمات با تهران و
با مرحوم حاج احمد آقا هم هماهنگ مى‌شد.

درباره‌
استقبال مراجع از حضرت امام قرار شد که افرادى پیگیر این برنامه باشند. بنده خودم
با بیت دو تن از مراجع یعنى آقایان گلپایگانى و شریعتمدارى صحبت کردم و هماهنگى‌ها
را انجام دادم. برنامه این بود که آقایان مراجع در مسجد امام حسن عسکرى(ع) حضور
داشته باشند تا حضرت امام وارد شوند. وقتى حضرت امام وارد مسجد شدند، حدود پانزده
دقیقه نزد آقایان باشند و پس از آن به طرف حرم و مدرسه‌ى فیضیه بروند.

در آن
روز همه منتظر ورود امام به قم بودیم. با ماشینى که از طرف ستاد استقبال در اختیار
بود کمى از شهر خارج شده، به طرف تهران رفتم تا در آن جا، از امام استقبال نمایم.
البته در ورود امام تأخیرى به وجود آمد، ولى نگران‌کننده نبود، وسایل ارتباطى
مانند بى‌سیم و … هم نداشتیم تا از وضعیت آنان مطلع شویم.

بازگشت امام به قم

بالاخره
حضرت امام در حالى که در جلوى ماشین بلیزر نشسته بودند، به مسجد امام حسن عسکرى(ع)
رسیدند. جمعیت بسیار زیادى اجتماع کرده بودند. امام از ماشین پیاده شده وارد حیاط
مسجد شدند. وقتى نزد علما رسیدند، با آقایان گلپایگانى و شریعتمدارى معانقه کردند.
از آن‌جایى که جمعیت به داخل حیاط مسجد هم آمده بودند، فشار زیادى به حضرت امام و
دیگر آقایان وارد شد و دیگر مجالى براى صحبت کردن با آقایان نماند. آقایان
گلپایگانى و شریعتمدارى هم سوار ماشین شدند و برگشتند. به هر صورتى که بود، امام
را داخل مسجد بردند و در را بستند. در داخل مسجد هم آقایان شیخ مرتضى حائرى و
مرحوم میرزا هاشم آملى حضور داشتند. حضرت امام کمى نزد مرحوم آقاى آملى و حائرى
نشستند. فشار جمعیت بر علما آن چنان زیاد بود که بنده از وضعى که پیش آمده بود،
خجالت کشیدم و حتى از مرحوم آقاى گلپایگانى معذرت‌خواهى کردم. پس از آن امام را
سوار ماشین کردند و به منزلى که از قبل براى ایشان تدارک دیده بودند، بردند. منزلى
که براى ایشان مهیا شده بود، در خیابان بهار قرار داشت؛ البته منزل خیلى بزرگى هم
نبود. حضرت امام به حرم مطهر مشرف شدند و چون مجموع این رفت و آمدها و حرم رفتن و …
کمى طول کشید، دیگر فرصتى نمانده تا حضرت امام در مدرسه‌ فیضیه سخن‌رانى کنند.

یادم
مى‌آید که مرحوم آقاى فلسفى که در تهران و از طریق تلویزیون جریان ورود امام به قم
را دنبال مى‌کرد، تماس گرفت و نگران شده بود که چرا حضرت امام در فیضیه سخن‌رانى
نمى‌کنند؛ نکند اتفاقى افتاده باشد. من هم با ایشان صحبت کردم و به ایشان اطمینان
دادم که مسأله‌اى رخ نداده و فقط به دلیل کمبود وقت، حضرت امام نتوانستند سخن‌رانى
کنند و وقت سخن‌رانى به بعدازظهر موکول شده است. در همان روز، منزل حضرت امام را
تغییر کرد و ایشان به منزل آقاى یزدى رفتند. آقاى یزدى هم به جاى دیگرى منتقل شده،
منزل خود را در اختیار حضرت امام گذاشتند.

در
جریان استقبال از حضرت امام در قم، یکى از اشخاصى که اکنون نامش را به خاطر ندارم،
بسیار فعال بود که متأسفانه بعدها رابطه‌اش با انقلاب سرد شد و جزو طرف‌داران بنى‌صدر
قرار گرفت و فکر مى‌کنم از ایران هم رفته باشد.

نحوه ملاقات امام با مردم در مدرسه فیضیه

قرار
بر این شد که وقتى حضرت امام مى‌خواهند وارد فیضیه شوند، از درهاى پشت مدرسه که در
خیابان ساحلى بود، وارد شوند و از پله‌هاى آن‌جا به طبقه‌ دوم منتقل شده، از اتاق‌هاى
آن‌جا که به کتاب‌خانه وصل بود، براى استراحت استفاده کنند. کیوسکى هم جنب
کتابخانه قرار داده بودند تا محل ملاقات امام با مردم از همین کیوسک باشد. حجره‌هاى
بالا براى ملاقات با آقایان علما و مراجع و همچنین استراحت امام در نظر گرفته شده
بود. اتاق‌هاى بالا به تلفن مجهز شده بود و من از طریق تلفن همین اتاق‌ها بود که
با آقاى فلسفى صحبت کردم.

هنگام
عصر، مدرسه فیضیه و دارالشفا و اطرافشان، لبریز از جمعیت شده بود. زمانى که خود من
آمدم، به علت ازدحام جمعیت نتوانستم وارد مدرسه شوم و در همان خیابان نشستم و از
طریق تلویزیون مداربسته‌اى که رو به روى ما قرار داشت، صدا و تصویر حضرت امام را
دریافت کردم. ایشان آن روز سخن‌رانى پرشور و جالبى ایراد فرمودند… پس از آن،
حضرت امام هر روز از در پشتى وارد مدرسه‌ فیضیه مى‌شدند و در یکى از حجرات طبقه‌
دوم کمى استراحت مى‌کردند یا مستقیماً به جایگاهى که براى ایشان آماده شده بود، مى‌رفتند
و با جمعیت حاضر در مدرسه دیدار مى‌کردند. صبح‌ها متعلق به آقایان و عصرها هم به
ملاقات با خانم‌ها اختصاص داشت و متأسفانه در همان روزهاى اول به دلیل کثرت و
ازدحام بیش از حد خانم‌ها در مدرسه‌ فیضیه و صحن مطهر، یکى دو نفر در صحن کوچک حرم
مطهر جان باختند.

بازگشت امام به قم

جلسات جامعه مدرسین و رسیدگى به مسائل و مشکلات

در آن
روزها، چون اوضاع به هم ریخته و آشفته بود و نهادها و سازمان‌ها شکل نگرفته بودند،
به ناچار همه‌ مسؤولیت‌ها بر عهده‌ روحانیت بود و مردم که اوضاع را مبهم و درهم و
برهم مى‌دیدند، حل مشکلاتشان را از روحانیت مى‌خواستند؛ از این رو جامعه‌ مدرسان
در قم براى رسیدگى به امور مردم، هر روز عصر تشکیل جلسه مى‌داد. اعضاى جامعه
مدرسان هم گاه‌گاهى با حضرت امام ملاقات مى‌کردند یک موردش را یادم هست، در فیضیه
و در حجره کنار کتابخانه صورت گرفت. از جمله موضوعاتى که در آن جلسه مطرح گردید،
این بود که خوب است حضرت امام پیامى بدهند تا دروس حوزوى که مراجع به احترام ایشان
تعطیل کرده بودند آغاز شود. حضرت امام با استقبال از این پیشنهاد، فرمودند که
البته خود من به دلیل مشغله‌ زیاد نمى‌توانم درسى را شروع کنم، ولى اساتید و مدرسان
حوزه باید هر چه زودتر درس‌ها را از سر بگیرند که با پیام ایشان این امر صورت
پذیرفت. جالب است بدانید که آن روز، آقاى فلسفى هم به قم آمده بود و قصد داشت با
حضرت امام ملاقات کند و اتفاقاً هنگام دیدار اعضاى جامعه‌ مدرسان وارد جلسه شد و
براى قضیه‌اى که در آبادان پیش آمده بود، از امام استمداد نمود. ظاهراً موضوع از
این قرار بود که رئیس شهربانى آبادان مورد حمله‌ مردم واقع مى‌شود و براى حفظ جان
خود، به منزل مرحوم آقاى قائمى‌پناه مى‌برد و به اصطلاح بست مى‌نشیند، اما عده‌اى
از افراد افراطى و تندرو حریم منزل ایشان را مى‌شکنند. حضرت امام به مرحوم آقاى
اشراقى فرمودند که با مسؤولان آبادان تماس بگیرد و بگوید که احترام آقاى قائمى
باید حفظ شود و کسى حق تعرض به منزل ایشان را ندارد.

موضوع
دیگرى که آقایان با امام در میان گذاشتند، این بود که یکى از اعضاى جامعه به صورت
رابط جامعه مدرسان و حضرت امام، خدمت ایشان باشد. البته بنده و مرحوم آقاى ربانى
املشى و بعضى از دوستان دیگر، کم و بیش خدمت امام بودیم، ولى کسى از جامعه‌
مدرسان، به صورت دایمى با امام در ارتباط نبود؛ در نتیجه جناب آقاى توسلى براى این
امر معرفى شد. ایشان به حضرت امام علاقه و ارادت خاصى داشت و به نوعى از نزدیکان
معظم‌له محسوب مى‌شد و ارتباطشان به سال‌هاى دور و زمانى که حضرت امام به محلات مى‌رفت،
بازمى‌گشت؛ بر این اساس، امام را به خوبى مى‌شناخت؛ ما هم با توجه به شناختمان،
ایشان را معرفى کردیم که مورد پذیرش قرار گرفت.

از
همان روزهاى اول استقرار حضرت امام در قم، نامه‌هاى زیادى به دفتر مى‌رسید که عمدتاً
از طریق پست بود و بعضى را نیز مردم خودشان مى‌آوردند و لازم بود، کسى به این نامه‌ها
پاسخ بدهد. در ابتدا من مسئول این کار شدم و مدتى به بررسى و پاسخ‌گویى نامه‌ها که
کار سخت و مشکلى بود، پرداختم و سپس مرحوم حاج احمد آقا، آقاى رسولى محلاتى را
مسؤول این کار کرد و محل تحویل و جمع آورى نامه‌ها را هم یکى از حجره‌هاى فیضیه
قرار داد و بدین ترتیب، این کار سروسامانى گرفت.

ملاقات‌هاى عمومى و خصوصى امام

در
مدتى که حضرت امام در قم حضور داشت، بعضى از اعضاى دولت موقت و مسؤولان دیگر مثل
آقاى هاشمى رفسنجانى، مرتبآ به قم مى‌آمدند تا ضمن در میان گذاشتن مسائل جارى کشور
با حضرت امام، از رهنمودهاى ایشان درباره‌ى بعضى از امور بهره‌مند شوند. گاهى نیز
این مسؤولان، براى سرعت بخشیدن به کنقارها، با هلى‌کوپتر مى‌آمدند.

در آن
زمان، هر روز سیل جمعیت از مناطق مختلف کشور براى ملاقات با امام به قم سرازیر مى‌شد
و امام با آن کهولت سن، روزى چند بار براى دیدار با مردم، از این پله‌ها بالا و
پایین مى‌رفت که براى وضع مزاجى معظم‌له مناسب نبود. این دیدارها تقریبآ هر روز
برقرار بود.


منبع: آیت‌الله طاهری خرم آبادی (جلد دوم)، مرکز اسناد انقلاب اسلامی



منبع

مقالات مرتبط