سیری در خاطرات سیاسی آیتالله شیخ لطفالله صافی گلپایگانی
در زمانی که مشهور شد ایران، اسرائیل را به رسمیت بهطور کامل یا ناقص شناخته است، و با واکنش سران بعضی کشورهای اسلامی مواجه شد ازجمله سران مصر شخص عبدالناصر (جمال) و رئیس و شیخ جامع الازهر و بعضی دیگر، رسماً شاه را محکوم و طی تلگرافاتی که به محضر آقا کردند شاه را تقبیح و در واقع تنبیه او را از آقا درخواست نمودند…
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آیتاللهالعظمی لطفالله صافی
گلپایگانی مرجع عالیقدر و فقیه وارسته به ملکوت اعلی پیوست. ایشان ارادت ویژهای به حضرت آیتالله سید حسین
بروجردی داشت و از ملازمان این مرجع عالیقدر و زعیم حوزه علمیه قم محسوب میشد. آیتالله
صافی دراینباره میگویند: «این حقیر و برادر عالم و بزرگوارم، مرحوم آیتالله آقای
حاجآقا علی صافی رحمهالله از آغاز استقرار ایشان (آیتالله بروجردی) در قم و
زعامت حوزه علمیه تا پایان عمر شریف ایشان، در خلوت و جلوت، در مجلس درس، در مجالس
استفتاء و اغلب مجالس ایشان – که همه پربار و پرفایده بود- حضور داشته و استفاده میکردیم.
ایشان، از همان روزهای اول ورود آن مرد بزرگ به قم، و حقیر هم چند ماه بعد، پس از
بازگشت از نجف اشرف بهحکم «چشم مسافر چو بر جمال تو افتد»، عزم رحیل مراجعتم به
نجف اشرف، بدل به اقامت در قم شد. حاصل اینکه این افتخار حاصل شد تا در جلسات و
نشستهایی که آقا داشتند حضور داشته، و مورد عنایت خاص و توجه ایشان قرار بگیرم، و
مراحمشان همواره مبذول و تشویق و تأییدات علمی آن بزرگوار نیز همیشه شامل حال من
بود.»
ضمن تسلیت درگذشت این عالم
ربانی، بخشی از خاطرات و یادماندههای آیتالله صافی گلپایگانی از آیتاللهالعظمی
بروجردی را مرور میکنیم. این روایتها از کتاب «فخر دوران» است که برگرفته از پیام، خاطرات و مصاحبههای حضرت آیتاللهالعظمی
صافی گلپایگانی درباره آیتالله بروجردی هست.
خصوصیات آیتالله
بروجردی
آیتالله
بروجردی، بااینکه حافظهای قوی داشتند، زیاد هم مطالعه میکردند و همیشه در تحقیق
بودند؛ حتی مسائلی را که استنباط و تحقیق کرده بودند، مجدداً، به تحقیق آنها میپرداختند.
برخی از روزها، برای اینکه ما درس بگیریم، میگفتند: «من دیشب، تا صبح نخوابیده و
مطالعه میکردم.» یک شب، کتاب «صلاه» مرحوم آیتالله مؤسس حاج شیخ عبدالکریم را
مطالعه کرده بودند، صبح فرمودند: «کم کتابی را دیدم که اینطور قلیلاللفظ و کثیرالمعنی
باشد».
بسیار
ساده و زاهدانه میزیستند. میتوان گفت حتی برای یکمرتبه هم بر سفره ایشان، مگر
در مهمانی، مرغ دیده نشده است. فرشهای منزل ایشان، رنگ و رو رفته بود. لباسها،
بسیار ساده و کمقیمت بود. همین نوع زندگی هم از بیتالمال نبود، بلکه از مال شخصی
بود که از بروجرد برای ایشان میآوردند.
دیگر
از خصوصیاتشان، ادب در برابر بزرگان و فقها بود. در هیچ موردی از درس ایشان، جسارت
نسبت به فقیهی دیده نمیشد. وقتی هم درصدد رد قولی بودند، طوری آن قول را رد میکردند
که فقط آنانی که مسلط بر اقوال بودند، میفهمیدند چه کسی را ردّ میکنند. در مواردی
هم که لازم بود، اسم کسی را مطرح کنند، ابتدا از ایشان تجلیل میکردند، سپس قول ایشان
را طرح و ردّ میکردند.
آیتالله
بروجردی(رحمهالله علیه)، نسبت به آبروی روحانیت و عزت مسلمانان، بسیار حساس
بودند. از مسائلی که موجب خلل بر وحدت روحانیت یا وهن نسبت به حوزه و اهانت به
علما و طلاب میگردید، سخت نگران و ناراحت میشدند؛ لذا در آن زمان در دنیای
اسلام، برای حوزه و مرجعیت حساب خاصی باز شد.
یک
وقتی از مرحوم امامخمینی(رحمهالله علیه)، شنیدم که قریب به این مضمون میفرمودند:
طلبهای که مقدمات و سطح را خوب طی کرده باشد و دارای استعداد باشد، دو یا سه ماه،
در درس آیتالله بروجردی(رحمهالله علیه) شرکت کند، مجتهد میشود، و میتواند همین
روش را در دیگر ابواب مسائل فقهی، به کار گیرد.
احترام رئیس جامعالازهر به نامه زعیم حوزه قم
مرحوم علامه شیخ
محمدتقی قمی، بعد از فوت ایشان برایم نقل کرد: وقتی نامه آقای بروجردی را برای شیخ
مجید سلیم، رئیس اسبق جامعه الازهر میبردم بلند میشد و نامه آقای بروجردی را میگرفت
و میبوسید، و رئیس دیگر جامع الازهر هم در موقع ارائه نامه آیتالله بروجردی به ایشان،
میایستاد و با احترام نامه را دریافت میکرد.
کیاست
آیتالله بروجردی در مسائل سیاسی
نسبت
به مسائل سیاسی و اجتماعی نیز، بسیار هوشیار و مواظب بودند. یادم هست بنا بر فتوای
ایشان، ازدواج دائم با اهل کتاب (برخلاف مشهور) مجاز بود. در آن زمان شاه تصمیم
داشت با دختری ایتالیایی ازدواج دائم بکند. دستگاه عدهای را در چند نوبت برای
استفتاء، نزد آیتالله بروجردی (رحمهالله علیه)، فرستاده بودند. البته هدف خود را
نمیگفتند، بلکه بهصورت عادی و برای گرفتن استفتاء آمدورفت میکردند. آیتالله
بروجردی (رحمهالله علیه) از قضیه مطلع شده بودند و فهمیده بودند که رژیم میخواهد
با گرفتن این فتوا، مدرکی داشته باشد برای کار شاه.
آقا
روایات باب را دوباره بررسی کردند؛ اما نظرشان همان جواز نکاح دائم با کتابی شد.
ولی از آنجایی که ازدواج رئیس مملکت اسلامی را با یک غیرمسلمان، به صلاح جامعه
اسلامی نمیدانستند و مفاسد و پیامدهای ناگوار آن را بهروشنی میدیدند، در پاسخ
استفتاء آنان فتوای خود را ننوشتند، بلکه نوشتند: «مشهور بین اعاظم فقها، امامیه،
حرمت ازدواج دائم با کتابیه است.»
ماجرای اعتراض آیتالله بروجردی در به رسمت شناختن اسرائیل توسط شاه ایران
در
زمانی که مشهور شد ایران، اسرائیل را به رسمیت بهطور کامل یا ناقص شناخته است، و
با واکنش سران بعضی کشورهای اسلامی مواجه شد ازجمله سران مصر شخص عبدالناصر (جمال)
و رئیس و شیخ جامع الازهر و بعضی دیگر، رسماً شاه را محکوم و طی تلگرافاتی که به
محضر آقا کردند شاه را تقبیح و در واقع تنبیه او را از آقا درخواست نمودند، حقیر
در جریان قرار گرفتم و تلگرافات آنها را مطالعه نمودم.
آقا
از این واقعه سخت آزردهخاطر و متأسف شد، و فوراً موضوع را تعقیب و جداً خواستار
شدند که دولت شناسایی خود را پس بگیرد، و از مسلمانان بهواسطه خطایی که کرده
عذرخواهی نماید، و آنچه به یاد دارم اقداماتی شد و اینها ابتدا خواستند انکار نمایند
و به صورتهایی عذرخواهی نمودند.
بههرحال
آقا با جوابهایی که بهطور شفاف و زنده به رئیسجمهوری مصر و دیگران دادند این
عمل را شدیداً محکوم، و خودشان و شیعه را در کنار سایر مسلمین با صهیونیستها درگیر
و در جهاد شمردند و همواره فکر ایشان به مسأله فلسطین مشغول بود.
قانون اصلاحات ارضی و اعتراض آیتالله
بروجردی
در زیرعنوان موضوع اصلاحات ارضی
مقاصد سیاسی متعددی بود که در اینجا مجال شرحش نیست. شاه هم میخواست بهصورت تشریفاتی
و برای ارضای سیاست آمریکاییها و اینکه خود را اصلاحطلب و انقلابی معرفی کند آن
را انجام دهد و مسأله اصلاً مربوط به توسعه کشاورزی یا بهبود حال کشاورزان نبود.
بههرحال، شاه به گمان اینکه تا حدی در برابر قدرت روحانیت و شخص آیتالله بروجردی
میتواند عرض اندام کند و کشاورزان را هم بسیج کند، اصلاحات ارضی را عنوان کرد و
قانون آن در مجلس عنوان شد و مواد آن طبق آنچه که قبلاً تعیین و پیشنهاد میشد به
تصویب میرسید.
…
بر این اساس، مرحوم آقا با دوراندیشی که داشتند نگران اوضاع شدند. از سوی دیگر،
شاه هم بهطور جدّی وارد عمل شده بود. مجلس هم که فرمایشی و زیر نفوذ کاملش بود و
گمان میکرد کشاورزان هم از عنوانی که او کرده فریبخورده و حمایت از او میکنند،
چنانکه بسیاری هم همین عقیده را داشتند و میگفتند که مخالفت با شاه در این مورد
اثری ندارد.
بههرحال،
مرحوم آیتالله بروجردی از چند نفر از بزرگان حوزه برای مشورت در این موضوع دعوت
کردند. جمعی خدمت آقا رسیدند. حقیر و حضرت آقای اخوی هم شرکت داشتیم. آقا موضوع را
مطرح کردند و در واقع برای لزوم اقدام، کسب نظر کردند. بعضی ظاهراً به نظرشان میرسید
که چون بهعنوان زمیندار شدن کشاورز این موضوع مطرح شده مخالفت با آن موجب نارضایتی
مردم از روحانیت میشود. ظاهراً در بین آقایان کسی نبود که با اصل عمل شاه موافق
باشد، ولی مخالفت را یا از جهت اینکه تأثیر نمیکند و یا از جهت عکسالعمل آن در
روحیه کشاورزان، صلاح نمیدیدند.
در
آن مجلس، مرحوم آیتالله گلپایگانی بیپرده و صریح به لزوم مخالفت با این کار شاه
تأکید کرد و دلیل ایشان هم همان خطر الغای اصل مالکیت و دولتی شدن کشاورزی و
مخالفت این اقدام با احکام مسلم شرع بود. و در نتیجه آقا با همین نظر موافقت کردند
و تصمیم بر اقدام گرفتند. معذلک اطرافیان مثل اینکه همه متفقالکلمه بودند بر اینکه
اقدام مقتضی نیست چون مؤثر نمیشود.
روز
بعد یا دو روز بعد بنده را خواستند تا خدمت ایشان برسم و ایشان به بنده فرمودند تا
نامهای در این موضوع تنظیم کنم. بنده آن نامه شدیداللّحن را خطاب به آقای بهبهانی
با نظر آقا تنظیم کردم و ایشان بعضی آیات را بر آن افزودند، مثل آیه: إِنَّ
الَّذینَ یکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا…و
در آخر فرمودند که این آیه را هم اضافه کن: وَمَنْ
لَمْ یحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللّه فَأُولَئِکَ هُمُ
الْکافِرُونَ…
بنده
به آن مرجع بزرگ عرض کردم که این آیه را فعلا ننویسید. اگر اصل نامه اثر نکرد
دوباره نامهای تندتر باید نوشت و این آیه را آن وقت بهعنوان (آخرین اسلحه) مینویسیم.
ایشان قبول کردند و این آیه را ننوشتند و عرض کردم که یقیناً این نامه با این لحن
مؤثر میشود و همان هم شد.
نامه
ارسال شد و آقای بهبهانی هم آن را برای سردار فاخر حکمت که رئیس مجلس بود و قانون
اصلاحات ارضی در آن مطرح بود ارسال کرد. او هم چون خود و مجلس را در بنبست دید، فوراً
در آن موقع که شاه در خوزستان بود به اهواز رفت، و نامه را به او ارائه داد، و او
هم با ناراحتی گفته بود که نبردید، هر کاری میخواهید بکنید. خلاصه، قانون پا در
هوا شد و موضوع منتفی گشت، و شاه بعد از آنهمه رجزخوانیها، عقبنشینی کرد.
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده