پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ غلامحسین جمی در سال 1304در اهرم بوشهر به دنیا آمده است. او مقدمات دینی را در مکتب تحصیلات و تصحیلات ابتداییاش را در مدرسه انوشیروان اهرم گذرانده است. وی در سی سالگی به آبادان میرود تا تصحیلات خود را ادامه دهد. در آبادان با یکی از دختران بوشهری ازدواج میکند و در همان جا میماند. در جریان انقلاب به مبارزات و تلاشهای سیاسی مبادرت میورزد. اعلامیههای امام خمینی که در زمان تبعید در نجف ابتدا به آبادان میآمدند توسط حجت الاسلام و المسلمین جمی از آبادان به قم و تهران و از آنجا به سایر نقاط کشور فرستاده می شدند. با شروع جنگ تحمیلی هم در روزهای آتش و وخون آبادان را ترک نمیکند و به دفاع ادامه میدهد وی نماینده امام خمینی و امامجمعه شهر آبادان است. حجتالاسلام جمی در آبان ماه سال 82به دلیل کهولت و بیماری از سمت امام جمعه آبادان استعفا داد. وی 24سال امامت جمعه آبادان را بعهده داشت و در دوران دفاع مقدس و بازسازی در آبادان حضوری فعالی داشت. غلامحسین جمی در دی ماه 1387، در سن 87سالگی، در بیمارستان امام آبادان به دیار باقی شتافت.
در خاطرات ایشان مطالب قابل توجهی است که یکی از جالبترین آنها ماجرای حمایت جانانه آیتالله هاشمی رفسنجانی از امام در مقابل آیتالله کاظم شریعتمداری است. در مناسبات حوزوی این اقدام عجیب و چمشگیری است که یک طلبه نسبت به یک مرجع معترض شود. این امر نشانه ارادت بسیار آقای هاشمی نسبت به امام و جسارت ایشان است که مورد اذعان شخص حجت الاسلام و المسلمین جمی نیز قرار میگیرد.
در ادامه به مرور این خاطره میپردازیم:
زمانى که حضرت امام به ترکیه تبعید شدند، من و آقاى سنابادى به قم رفته بودیم که دیدیم آقاى هاشمى در غیاب امام، به جوش و خروش آمده و فعالیت او دو چندان شده است. آقاى دوانى که بزرگ شدهى آبادان است، ما را براى ناهار دعوت کرده بود. آن زمان، ایشان با شریعتمدارى هم ارتباط داشت. این را هم بگویم که آقاى شریعتمدارى آدم خوش مشربى بود و انسان را جذب مىکرد. خود بنده هم با آقاى شریعتمدارى ارتباط داشتم. خلاصه در آن ناهار، آقاى دوانى و آقاى شریعتمدارى را هم دعوت کرده بودند و آقایان دیگرى هم دعوت شده بودند. با حضور آقاى هاشمى رفسنجانى، آقاى مکارم شیرازى، آقاى سبحانى و عدهاى دیگر، ناهار صرف شد. بعد از ناهار، آقاى هاشمى سربحث را باز کرد و در بین صحبتهایش، گریبان آقاى شریعتمدارى را گرفت که در این وضعیت که آقاى خمینى تبعید شده، چرا شما یک حرکتى نمىکنید؟ چرا ساکت نشستهاید؟ همهى ما تعجب کردیم که او با یک مرجع تقلید چگونه صحبت مىکند و چه تقاضایى از او دارد؛ به حدى که آقاى شریعتمدارى عصبانى شد و از آن مجلس بلند شد و رفت. او این حالات را داشت.
باز یادم مىآید که وقتى به منزل آقاى هاشمى رفته بودم، کتابى به من داد و گفت: این کتاب تازه منتشر شده است و کتاب خوبى است و براى آقاى خمینى هم خریده و فرستادهام.
تو هم بگیر و بخوان. کتاب تاریخى و مربوط به نهرو و سه جلد بود. الان هم آنها را دارم. او دائمآ به فکر انقلاب و امام بود و خیلى تلاش مىکرد، آدم عجیبى است؛ خدا حفظش کند.
منبع: خاطرات حجت الاسلام و المسلمین غلامحسین جمی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1384.
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده