پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ شیخ فضلالله نوری در زمره علمای مجاهدی است که پای آرمان اسلام ایستاد. او هرگز تن به ذلت نداد. وقتی دشمنان شیخ درصدد حذف او بودند، گروهی از نزدیکان از ایشان خواستند کشور را ترک کرده و یا در یکی از سفارتخانههای خارجی متحصن شوند. اما پاسخ شیخ منفی بود.
یکی از یاران شیخ در این باره میگوید: «یک روز در اتاق بزرگ همه جمع بودیم و آقایان هر یک به عقل خودشان راه علاجى به آقا پیشنهاد مىکردند و او جواب هایى مىداد. یک مرتبه آقا رویش را به من کرد و به اسم فرمود: «آقا بزرگ خان! تو چه عقلت مىرسد؟» من خودم را جمع و جور کردم و عرض کردم: «آقا من دو چیز به عقلم مىرسد. یکى این که در خانهاى پنهان شوید و بعد مخفیانه به عتبات بروید. آنجا در امن و امان خواهید بود و بسیارند کسانى که با جان و دل شما را در خانهشان منزل خواهند داد.»
فرمود: «این که نشد. اگر من پایم را از این خانه بیرون بگذارم اسلام رسوا خواهد شد. تازه مگر مىگذارند؟ خوب دیگر چه؟» عرض کردم: «دوم اینکه مانند خیلىها تشریف ببرید به سفارت.» آقا تبسم کرد و فرمود: «شیخ خیرالله برو و ببین زیر منبر چیست؟» شیخ خیرالله رفت و از زیر منبر یک بقچه قلمکار آورد. فرمود: «بقچه را باز کن.» باز کرد، چشم همه ما خیره شد. دیدیم یک بیرق خارجىاست! دهان همه ما از تعجب باز ماند. فرمود : «حالا دیدید، این را فرستادهاند که من بالاى خانهام بزنم و در امان باشم، اما رواست که من پس از هفتاد سال که محاسنم را براى اسلام سفید کردهام، حالا بیایم و بروم زیر بیرق کفر؟!»
منبع: ستارهای بر دار (نگاهی به زندگی شهید شیخ فضلالله نوری)؛ موسسه فرهنگی هنری مرکز اسناد انقلاب اسلامی
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده