تحلیلی از روند انقلاب اسلامی از آغاز تا پیروزی/ مبارزه توأمان امام با استبداد داخلی و استکبار خارجی/ پاسخی که انقلاب به خودباختگان و ملامتگران داد |

تحلیلی از روند انقلاب اسلامی از آغاز تا پیروزی/ مبارزه توأمان امام با استبداد داخلی و استکبار خارجی/ پاسخی که انقلاب به خودباختگان و ملامتگران داد |

۱۴۰۱/۱۰/۱۸
  • admin
  • شناسه خبر: 2491


آیت‌الله حاج شیخ رضا استادی می‌گوید: «زمانی که حضرت امام در پاریس بود، یکی از مدرسان حوزه به پاریس خدمت امام رفته بود،‌ برایم نقل می‌کرد: یک فردی از یکی از شهرهای جنوب خدمت امام آمده بود. بعد صحبت از یک آقای محترمی از آن مناطق شده بود. حضرت امام به آن فرد گفته بود که به آن آقا بگویید که دیگر پیرزن‌ها هم از خانه‌هایشان بیرون آمدند و شعار مرگ بر شاه می‌گویند، شما هم اگر مصلحت ببینید یک تکانی بخورید و از غافله عقب نمانید».

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ پیروزی انقلاب اسلامی
در بهمن 57، مرهون تلاش ها و مجاهدت های خستگی ناپذیر یاران امام انقلاب و هدایت و
راهبری حضرت امام(ره) بود. آیت‌الله حاج شیخ رضا استادی از مبارزین پیش از انقلاب
و از اساتید حوزه، در تحلیل پیروزی انقلاب اسلامی می گوید: «هنر حضرت امام خمینی
در این بود که برای خدا قیام کرد و در راه تحقق آرمان‌هایش استقامت و صبر نمود و
در


هنر حضرت امام خمینی در این بود که برای خدا قیام کرد و در راه تحقق آرمان‌هایش استقامت و صبر نمود و در نهایت تمام این کاسه، کوزه‌ها را به هم ریخت.

نهایت تمام این کاسه، کوزه‌ها را به هم ریخت. فضای حاکم آن چنانی را دگرگون
ساخت. شاه پرستی را به شاه ستیزی مبدل کرد. به همه ثابت نمود که می‌توان با توکل
بر خدا و با دست خالی در مقابل توپ و تانک ایستاد و بر یک رژیم دو هزار و پانصد
ساله غالب شد. می‌توان مستقل شد و به دو ابرقدرت غرب و شرق «نه» گفت و پوزه هر دو
را به خاک مالید. می‌توان شاه و آمریکا را از کشور بیرون کرد و بدون آنها به زندگی
شرافت‌مندانه خود ادامه داد. می‌توانیم خودمان قانون اساسی مستقل داشته باشیم. همه
اینها را که شمردم جزو محالات شمرده می‌شد و شاید اصلاً در مخیله ما ایرانی‌ها
خطور نمی‌کرد، ولی امام همه را یکی یکی اثبات کرد و به مرحله عمل نشاند.

البته ایشان و شاگردانش در اثبات این حقایق سختی‌های زیادی
را متحمل شدند. در این راه شهدای بسیاری مثل شهید سعیدی و شهید غفاری و صدها شهدای
دوران انقلاب جان خود را از دست دادند. زندان‌ها، تبعیدها و شکنجه‌های قرون‌وسطایی
در این راه کشیده شد. از همه مهم‌تر تهمت‌ها، توبیخ‌ها و ملامت‌های بسیاری را امام
و شاگرانش در این راه به جان و دل خریدند و خیلی صبورانه و بزرگوارانه از کنار آن
عبور کردند.

پاسخی که انقلاب به خودباختگان داد

یادم هست بعضی از ضدانقلاب‌ها می‌گفتند: دست آمریکایی‌ها
و انگلیسی‌ها در کار است. می‌گفتند: هر کاری در این کشور بشود، پشت صحنه آمریکایی‌ها
و انگلیسی‌ها هستند؛ با اینکه امام با خود آمریکا و انگلیس و ایادی او در ایران
مبارزه می‌کرد. آن قدر اینها خودباخته و پست بودند که حتی خودشان را هم باور
نداشتند و هیچ می‌شمردند. یکی از این افراد را خودم دیدم همین حرف‌ها را می‌زد. از
عراق مثال می‌آورد و می‌گفت: «در عراق هم زمانی یک حرکت‌هایی شد، بعد معلوم گردید
پشت پرده از طرف انگلیسی‌ها در میان افراد پول تقسیم کردند». این حرف‌ها در حالی
گفته می‌شد که رژیم شاه، امام را متهم کرده بود که حرکت ایشان از خارج آب می‌خورد!

پاسخی که انقلاب به ملامت گران داد

در صدر اسلام مشرکان به پیامبر نعوذبالله نسبت «دیوانگی»
دادند. می‌گفتند: پیامبر دیوانه است، اینها هم می‌گفتند: کارهای این آقا غیرعاقلانه
است؛ مگر با گوشت و پوست و استخوان می‌شود جلوی توپ و تانک گرفت؟ این عین جمله
آنها بود. یک روز در کتابفروشی آقای مولانا در خیابان ارم بودم، یک آقایی گفت:
«فلان عالم درباره امام خمینی گفته: ایشان مثل این داش مشهدی‌های بعضی‌ محله‌ها می‌ماند،
با این و آن درگیر می‌شود». در پاسخ گفته می‌شد: آقا امیرالمؤمنین هم شمشیر داشت و
دست بزن داشت. با ظلم و ظالم درگیر شدن و طرف شدن چه اشکالی دارد؟

می‌گفتند: ما باید عاقلانه رفتار کنیم؛ یعنی چه؟ یعنی همین
که روزی هفده رکعت نماز بخوانیم، سالی هم یک ماه روزه بگیریم، درسمان را بخوانیم،
امر به معروف کنیم؛ دیگر چه کاری به شاه و وزیر و اموری از این قبیل داریم؟ می‌گفتند:
اصلاً این آقا شأن روحانیت و مرجعیت را مراعات نکرد. دیگر حیثیت و آبرویی برای
حوزه نماند.

حجت‌الاسلام و المسلمین آقای شیخ علی اصغر مروارید از
روحانیون انقلابی سابقه‌دار بود و در آن دوران ستم شاهی خیلی زحمت ‌کشید. او می‌گفت:
من حالا فهمیدم معنای آیه «لایخافون لومه لائم» در آیه جهاد یعنی چه؟ قرآن در
مقابل ملامت‌کنندگان خطاب به مجاهدان می‌فرماید: به ملامت و سرزنش آنها اعتنا نکنید
و به مجاهدت در راه خدا ادامه بدهید. واقعاً توبیخ و ملامت اینها حد و مرز نداشت،
ولی انصافاً شاگردان و مریدان امام هم استقامت و صبر و بردباری پیشه کردند و البته
لطف و عنایت خداوند نیز شامل حال شد. اگر خدای ناکرده این انقلاب به پیروزی نمی‌رسید،
رژیم شاه و آمریکا که هیچ، دهن این ملامت‌کنندگان را با هیچ چیز نمی‌شد، بست. با پیروزی
انقلاب خداوند بر امام و امت منت گذاشت.

وقتی تفکر انقلابی امام بر تمام کشور
حاکم شد!

خلاصه می‌خواهم بگویم که بعد از تبعید امام تا اواخر سال
1356 که شهادت حاج‌آقا مصطفی رخ داد،‌ فضای عمومی حوزه و روحانیت به استثنای امام
و پیروانش همین بود. اما این را هم باید بگویم و تأکید کنم بعد از این مقطع که
انقلاب فراگیر شد و همه مردم از تفکرات امام تبعیت کردند و دیگر تفکرات انقلابی امام
بر همه جا حاکم شد، آن وقت دیگر همه آقایان آمدند به این سیل خروشان ملحق شدند.
البته باز هم کسانی در گوشه و کنار بودند که هنوز در شک و تردید به سر می‌بردند؛
ولی دیگر آنها محلی از اعراب نداشتند.

زمانی که حضرت امام در پاریس بود، یکی از مدرسان حوزه به
پاریس خدمت امام رفته بود،‌ برایم نقل می‌کرد: یک فردی از یکی از شهرهای جنوب خدمت
امام آمده بود. بعد صحبت از یک آقای محترمی از آن مناطق شده بود. حضرت امام به آن
فرد گفته بود که به آن آقا بگویید که دیگر پیرزن‌ها هم از خانه‌هایشان بیرون آمدند
و شعار مرگ بر شاه می‌گویند، شما هم اگر مصلحت ببینید یک تکانی بخورید و از غافله
عقب نمانید.


منبع: خاطرات حاج شیخ رضا استادی؛ مرکز اسناد
انقلاب اسلامی



منبع

مقالات مرتبط